منتظران ظهور
منتظران ظهور

منتظران ظهور

مهدویت

نشانه های برتری شب نیمه شعبان بر دیگر شبها



از  نشانه های فضیلت داشتن یک شب سفارش بر احیا گرفتن آن شب است. که این سفارش نشان دهنده عنایت ویژه الهی و نظر رحمت حضرت حق در این شب به بندگان است. یکی از شبهایی که روایت در خصوص احیا آن شب وجود دارد شب نیمه شعبان است.


امام زمان

هر چند عمل به خصوصی درباره شب نیمه شعبان ذکر نشده است؛ اما در اصل فضیلت این شب روایاتی چند از حضرات معصومین صلوات الله علیهم اجمعین نقل شده است که در این جا به چند نمونه از آنها اشاره می شود:

 

الف.آمرزش گناهان:

یکی از نشانه های فضیلت ایام، عنایت خاص خداوند به بندگان است؛ که به یمن و برکت آن روز یا شب از گناهان بسیاری از بندگانش می گذرد. یکی از آن اوقاتی که نزد حق تعالی دارای فضیلت بسیاری است، شب نیمه شعبان یعنی شب ولادت با سعادت امام زمان عجل الله تعالی فرجه الشریف است.

حریز از زراره روایت کرده است که گفت: به امام ابو جعفر علیه السّلام معروض داشتم که در باره نیمه‏ شعبان‏ چه مى‏فرمائید؟ امام فرمود: خداى عزّ و جلّ در آن شب بیشتر از موى بزهاى طایفه کلب از خلق خود را مى‏آمرزد، و خداى عزّ و جلّ فرشتگانش را به آسمان دنیا و به زمین مکه نازل مى‏فرماید.(1)

 

ب.نزول فرشتگان به آسمان دنیا و زمین مکه:

فضیلت دیگری که از روایت فوق استفاده می شود نزول فرشتگان مقرب الهی به عالم خاکی است و به خصوص زمین مکه که این نیز مجزا نشانه فضیلت چنین روزی است.

 

ج. آمرزش گناهان زائران حسینی:

از ویژگی های زیارت امام حسین علیه السلام آمرزش گناهان زائرین حضرت است؛ این بخشش و عفو الهی در شب نیمه شعبان مضاعف می شود.

کسى که حضرت امام حسین علیه السّلام را در نیمه‏ شعبان‏ و شب عید فطر و شب عرفه در یک سال زیارت کند خداوند متعال ثواب هزار حجّ و هزار عمره مقبول به وى داده و هزار حاجت از حوائج دنیا و آخرتش را روا مى‏سازد

یونس بن یعقوب گوید: حضرت ابو عبد اللَّه (امام صادق) علیه السّلام فرمودند:

اى یونس، در شب نیمه شعبان خداوند متعال گناهان گذشته و آینده هر مۆمنى که قبر حضرت امام حسین علیه السّلام را در آن شب زیارت کند مى‏آمرزد و به ایشان گفته مى‏شود: شروع به انجام عمل کنید.

راوى مى‏گوید: محضر مبارکش عرض کردم: این همه عنایت و لطف براى کسى است که امام حسین علیه السّلام را در نیمه شعبان زیارت کند؟

حضرت فرمودند: «اى یونس اگر مردم را خبر دهم به فضیلتى که در زیارت این شب است قطعا مردان بر چوب سوار شده و خود را به سر قبر مطهّرش مى‏رسانند.» (2)

همچنین از زید شحّام روایتی به همین مضمون نقل شده است از حضرت جعفر بن محمّد علیهما السّلام، که آن حضرت فرمودند:

کسى که در شب نیمه شعبان قبر حضرت امام حسین علیه السّلام را زیارت کند خداوند متعال گناهان گذشته و آینده او را مى‏آمرزد. (3)

فرقی که بین این دو روایت است در این است که روایت اول زائر را مقید به مۆمن کرده است که ظاهرا منظور شیعیان است؛ اما روایت دوم بدون قید و مطلق فرموده که به نظر می رسد باید روایت دوم را نیز با روایت اول تفسیر کرد. بنابراین شرط مشمول شدن رحمت و مغفرت الهی معترف بودن به امامت حضرات معصومین  علیهم السلام خواهد بود.

 

استجابت

د. احیا گرفتن:

از دیگر نشانه های فضیلت داشتن یک شب سفارش بر احیا گرفتن آن شب است. که این سفارش نشان دهنده عنایت ویژه الهی و نظر رحمت حضرت حق در این شب به بندگان است. یکی از شبهایی که روایت در خصوص احیا آن شب وجود دارد شب نیمه شعبان است.

ابن کردوس از پدرش، و او از رسول خدا صلّى اللَّه علیه و آله و سلّم روایت کرده است که فرمود:

هر کس شب عید و شب نیمه‏ شعبان‏ را به احیا بگذراند، دل او نمى‏میرد آن روزى که همه دلها مى‏میرند. (4)

 

و. شب استجابت دعا:

یکی دیگر از نشانه های ویژه بودن  یک شب مستجاب شدن دعاها در آن موقع است. این می رساند که درهای رحمت الهی در این شب  گشوده است و خداوند این گونه این شب را بر شبهای دیگر برتری داده است.

از حسن بن على بن فضال مروى است که گفت از حضرت على بن موسى الرضا (علیه السلام) سۆال کردم از شب نیمه‏ شعبان‏ فرمود.

حریز از زراره روایت کرده است که گفت: به امام ابو جعفر علیه السّلام معروض داشتم که در باره نیمه‏ شعبان‏ چه مى‏فرمائید؟ امام فرمود: خداى عزّ و جلّ در آن شب بیشتر از موى بزهاى طایفه کلب از خلق خود را مى‏آمرزد، و خداى عزّ و جلّ فرشتگانش را به آسمان دنیا و به زمین مکه نازل مى‏فرماید

شبى است که حقتعالى بنده ها را از آتش آزاد میکند و در آن شب گناهان کبیره را مى‏آمرزد. عرض کردم آیا در این شب نمازى زیاده بر نماز در سایر شبها وارد شده است؟ فرمود: در این شب عملى موظف نشده است.

و لکن اگر بخواهى عملى مستحب در آن بجا آورى نماز جعفر بن ابى طالب را در آن شب انجام بده و در آن شب بسیار ذکر خدا و استغفار زیاد میکنى و دعاء بسیار میخوانى؛ پدر بزرگوارم فرمود: که دعاى در این شب مستجاب است.

عرض کردم که مردم میگویند این شب شب برات است فرمود شب برات شب قدر است در ماه رمضان المبارک. (5)

ثواب زیارت امام حسین علیه السلام :

از یونس بن ظبیان، وى مى‏گوید: حضرت ابو عبد اللَّه علیه السّلام فرمودند:

کسى که حضرت امام حسین علیه السّلام را در نیمه‏ شعبان‏ و شب عید فطر و شب عرفه در یک سال زیارت کند خداوند متعال ثواب هزار حجّ و هزار عمره مقبول به وى داده و هزار حاجت از حوائج دنیا و آخرتش را روا مى‏سازد. (6)

هارون بن خارجه، از حضرت ابى عبد اللَّه علیه السّلام روایت نقل کرده که حضرت فرمودند:

هنگامى که نیمه شعبان مى‏شود از افق اعلى منادى نداء مى‏کند: اى زائرین حسین علیه السّلام به اهل خود برگردید در حالى که آمرزیده شده‏اید، ثواب و اجر شما بر خدا است که پروردگار شما بوده و بر محمّد است که پیغمبر شما مى‏باشد.(7)

ابى حمزة از حضرت على بن الحسین علیهما السّلام روایت کرده است که این دو امام بزرگوار فرمودند:

کسى که دوست دارد صد و بیست و چهار هزار پیامبر با او مصافحه کنند؛ باید قبر حضرت حسین بن على علیهما السّلام را در نیمه ماه شعبان زیارت کند؛ چه آنکه ارواح انبیاء علیهم السّلام از خدا اذن گرفته تا آن جناب را زیارت کنند؛ پس به ایشان اذن داده مى‏شود، پنج تن از ایشان اولو العزم هستند.(8)

 

پی نوشت ها:

1. ابن بابویه، محمد بن على - غفارى، محمد جواد، من لا یحضره الفقیه / ترجمه غفارى، على اکبر ومحمد جواد و بلاغى، صدر، ج‏2، ص416، نشر صدوق - تهران، چاپ: اول، 1367ش.

2. ابن قولویه، جعفر بن محمد - ذهنى تهرانى، محمد جواد، کامل الزیارات / ترجمه ذهنى تهرانى، ص: 599، انتشارات پیام حق - تهران، چاپ: اول، 1377 ش.

3.کامل الزیارات / ترجمه ذهنى تهرانى، ص: 600

4. ابن بابویه، محمد بن على - مجاهدى، محمد على، پاداش نیکیها و کیفر گناهان / ترجمه ثواب الأعمال، ص211، انتشارات سرور - قم، چاپ: اول، 1381ش.

5. ابن بابویه، محمد بن على - آقا نجفى اصفهانى، محمد تقى، عیون أخبار الرضا علیه السلام / ترجمه آقا نجفى، ج‏1،220،انتشارات علمیه اسلامیه - تهران، چاپ: اول، بى تا.

6. کامل الزیارات / ترجمه ذهنى تهرانى؛ ص565

7. همان؛ ص592

8.کامل الزیارات / ترجمه ذهنى تهرانى، ص: 593


شب نیمه شعبان را قدر بدانیم



با مطالعه روایت های مربوط به شب نیمه شعبان، انسان یقین می کند که این زمان محدودِ نهفته در طول سال از اهمیت و ویژگی کم نظیری برخوردار است برای همین جا دارد که ما نیز به شکل ویژه برای آن برنامه ریزی کنیم تا بتوانیم بیشترین بهره را از آن ببریم.


فرج

ناگفته نماند که در همین روایتها به اعمال و اذکاری اشاره شده که بخشی از آن را می توانید در کتاب شریف مفاتیح الجنان یافته و عمل کنید. آنچه در این نوشتار خواهد آمد بیشتر بیان ارزش این مقطع زمانی و برخی رخدادهای آن در آیینه روایات است.

 

شب نیمه شعبان، شبی که خدا آن را برگزیده است

رسول خدا صلی الله علیه و آله فرمودند:

خداوند در میان همه آفریده‏هایش برگزیده‏هایى دارد. او از میان سرزمین‏ها برگزیده‏هایى دارد و از میان شب‏ها برگزیده‏هایى و از میان روزها برگزیدهایى دارد و از میان ماه‏ها برگزیده‏هایى دارد ...

و اما برگزیده‏ هاى خدا از میان سرزمین ‏ها، مکه و مدینه و بیت‏المقدس هستند؛ برگزیده‏ هاى او از میان شبها، شبهاى جمعه، شب نیمه شعبان، شب قدر، شب دو عید فطر و قربان هستند؛ برگزیده‏هاى او از میان روزها روزهاى جمعه و عیدها هستند؛ برگزیده‏ هاى او از میان ماه‏ ها رجب، شعبان و ماه رمضان هستند.[1]

عنایتهای الهی در شب و روز نیمه شعبان

رسول خدا صلی الله علیه و آله فرمودند:

«أربَعٌ لَیالیهِنَّ کأَیّامِهِنَّ و أیّامُهُنَّ کلَیالِیهِنَّ، یُبِرُّ اللّهُ فیهِنَّ القَسَمَ و یُعتِقُ فیهِنَّ النَّسَمَ و یُعطی فیهِنَّ الجَزیلَ:»

چهار شب است که شب‏هایش همانند روزهایش و روزهایش همانند شب‏هایش است؛ [یعنى‏] خداوند در آنها، خواسته‏ها را برمى‏آورد، افراد را آزاد مى‏کند، و پاداش فراوان مى‏دهد:

 «لَیلَةُ القَدرِ وصَباحُها، ولَیلَةُ عَرَفَةَ وصَباحُها، ولَیلَةُ النِّصفِ مِن شَعبانَ‏ وصَباحُها، ولَیلَةُ الجُمُعَةِ وصَباحُها»

شب قدر و روز آن، شب عرفه و روز آن، شب نیمه شعبان و روز آن، و شب جمعه و روز آن[2]

هر گاه شب نیمه شعبان رسید، آن شب را به عبادت بگذارنید و روزش را روزه بگیرید؛ زیرا خداوند متعال مى‏فرماید: «آیا آمرزش‏خواهى هست تا او را بیامرزم؟ آیا روزى ‏خواهى هست تا او را روزى دهم؟ آیا درخواست کننده‏اى هست تا به او عطا کنم؟ آیا چنین، آیا چنان؟»، تا آن گاه که سپیده بزند

شب نیمه شعبان، همتای شب قدر

امام رضا علیه السلام فرمود:

«کانَ أمیرُ المُۆمِنینَ علیه‏السلام لا یَنامُ ثَلاثَ لَیالٍ: لَیلَةَ ثَلاثٍ و عِشرینَ مِن شَهرِ رَمَضانَ و لَیلَةَ الفِطرِ و لَیلَةَ النِّصفِ مِن شَعبانَ و فیها تُقسَمُ الأَرزاقُ وَ الآجالُ و ما یَکونُ فِی السَّنَة»

امیر مۆمنان علیه‏السلام سه شب را نمى‏خوابید: شب بیست و سوم ماه رمضان، شب عید فطر و شب نیمه شعبان. در این شبها، روزى ‏ها و اجل‏ ها و آنچه در طول سال خواهد شد، تقسیم مى‏شوند.[3]

توضیخ: با استفاده از آیات[4] و روایات[5] روشن می شود که شب نیمه شعبان با اینکه در مقام ارزش و اهمیت همتای شب قدر است؛ اما شب قدر و شب نزول قرآن نیست و آن شب فقط در ماه رمضان است.

 

امید بخشش برای همه هست جز دو گروه

رسول خدا صلی الله علیه و آله فرمودند:

«إنَّ اللّهَ لَیَطَّلِعُ فی لَیلَةِ النِّصفِ مِن شَعبانَ، فَیَغفِرُ لِجَمیعِ خَلقِهِ إلّا لِمُشرِک أو مُشاحِنٍ»

خداوند در شب نیمه شعبان، اعمال بندگانش را ملاحظه مى‏کند و همه خلقش را مى‏آمرزد، جز شخص مشرک یا کینه‏توز.[6]

توضیح: بر اساس آیات[7] این دو گروه نیز اگر به واقع توبه کنند مشمول رحمت و بخشش الهی خواهند شد.

 

ذکر در سجده

کانَ رَسولُ اللّهِ صلى الله علیه و آله یَدعو وهُوَ ساجِدٌ لَیلَةَ النِّصفِ مِن شَعبانَ، یَقولُ: «أعوذُ بِعَفوِک مِن عِقابِک، وأعوذُ بِرِضاک مِن سَخَطِک، وأعوذُ بِک مِنک، جَلَّ وَجهُک»

پیامبر خدا صلی الله علیه و آله در شب نیمه شعبان، در سجده دعا مى‏کرد و مى‏گفت: «از کیفرِ تو، به عفو تو پناه مى‏برم و از ناخشنودى‏ات به خشنودى‏ات پناه مى‏برم و از تو، به خودت پناه مى‏برم، اى ذاتت پُرشکوه!»[8]

استجابت

دعا رد نمی شود

رسول خدا صلی الله علیه و آله فرمودند:

«خَمسُ لَیالٍ لا تُرَدُّ فیهِنَّ الدَّعوَةُ: أوَّلُ لَیلَةٍ مِن رَجَبٍ و لَیلَةُ النِّصفِ مِن شَعبانَ و لَیلَةُ الجُمُعَةِ و لَیلَةُ الفِطرِ و لَیلَةُ النَّحر»

پنج شب است که دعا در آنها رد نمى‏شود: نخستین شب از ماه رجب، شب نیمه شعبان، شب جمعه، شب عید فطر و شب عید قربان.[9]

 

عنایتهای ویژه

رسول خدا صلی الله علیه و آله فرمودند:

«إذا کانَ لَیلَةُ النِّصفِ مِن شَعبانَ فَقوموا لَیلَتَها، و صوموا یَومَها، فَإِنَّ اللّهَ تَعالى یَقولُ: ألا مِن مُستَغفِرٍ فَأَغفِرَ لَهُ؟ ألا مِن مُستَرزِقٍ فَأَرزُقَهُ؛ ألا مِن سائِلٍ فَاعطِیَهُ؟ ألا کذا؟ حَتّى یَطلُعَ الفَجرُ»

هر گاه شب نیمه شعبان رسید، آن شب را به عبادت بگذارنید و روزش را روزه بگیرید؛ زیرا خداوند متعال مى‏فرماید: «آیا آمرزش‏خواهى هست تا او را بیامرزم؟ آیا روزى ‏خواهى هست تا او را روزى دهم؟ آیا درخواست کننده‏اى هست تا به او عطا کنم؟ آیا چنین، آیا چنان؟»، تا آن گاه که سپیده بزند.[10]

 

برنامه خانوادگی امام سجاد علیه السلام در نیمه شعبان

زید فرزند امام سجاد علیه السلام نقل می کند:

«کانَ عَلِیُّ بنُ الحُسَینِ علیه السلام یَجمَعُنا جَمیعا لَیلَةَ النِّصفِ مِن شَعبانَ، ثُمَّ یُجَزِّئُ اللَّیلَ أجزاءً ثَلاثَةً، فَیُصَلّی بِنا جُزءا، ثُمَّ یَدعو ونُۆَمِّنُ عَلى دُعائِهِ، ثُمَّ یَستَغفِرُ اللّهَ ونَستَغفِرُهُ ونَسأَلُهُ الجَنَّةَ حَتّى یَنفَجِرَ الصُّبح»‏

برگزیده‏ هاى خدا از میان سرزمین ‏ها، مکه و مدینه و بیت‏المقدس هستند؛ برگزیده‏ هاى او از میان شبها، شبهاى جمعه، شب نیمه شعبان، شب قدر، شب دو عید فطر و قربان هستند؛ برگزیده‏هاى او از میان روزها روزهاى جمعه و عیدها هستند؛ برگزیده‏ هاى او از میان ماه‏ ها رجب، شعبان و ماه رمضان هستند

امام زین العابدین علیه السلام در شب نیمه شعبان، همه ما را جمع مى‏کرد. آن گاه، شب را به سه بخش تقسیم مى‏کرد: در یک بخش، با ما نماز مى‏خواند، آن گاه، دعا مى‏کرد و ما «آمین» مى‏گفتیم. سپس از خدا آمرزش مى‏طلبید و ما هم آمرزش مى‏طلبیدیم و بهشت را از او درخواست مى‏کردیم، تا آن گاه که سپیده صبح مى‏دمید[11]

 

زیارت امام حسین علیه السلام

أحمد بن محمّد بن أبی نصر بَزَنطی نقل می کند: از امام رضا علیه السلام پرسیدم: در چه ماهى حسین علیه السلام را زیارت کنیم؟ فرمود:

«فِی النِّصفِ مِن رَجَبٍ وَالنِّصفِ مِن شَعبانَ» ؛ «در نیمه رجب و نیمه شعبان»[12]

همو در روایتی دیگر نقل می کند: از امام رضا علیه السلام در باره فضیلت زیارت نیمه رجب و شعبان پرسیدم. امام علیه السلام آن قدر برای آن، پاداش و اجر شمرد که حدّ و مرز ندارد[13]

در روایتی از امام صادق علیه السلام  می خوانیم که فرمود: هنگامى که اوّل شعبان مى‏شود، منادى‏اى از زیر عرش، فریاد بر مى‏آورد:

« یا وَفدَ الحُسَینِ، لا تَخلوا لَیلَةَ النِّصفِ مِن شَعبانَ مِن زِیارَةِ الحُسَینِ علیه السلام، فَلَو تَعلَمونَ ما فیها لَطالَت عَلَیکمُ السَّنَةُ حَتّى یَجی‏ءَ النِّصف‏»

اى میهمانان حسین! شب نیمه شعبان، از زیارت حسین علیه السلام جا نمانید که اگر مى‏دانستید چه در آن است، سال بر شما طولانى مى‏نمود [و دیر مى‏گذشت‏] تا این که نیمه شعبان بیاید.[14]

امید است پیروان قرآن و اهل بیت علیهم السلام با انجام عبادت های توصیه شده، از این روز و شب آن بهره کافی برده و از آن توشه ای ارزشمند برای زندگی دنیا و آخرت خود برگیرند. حسن کار به این است که در این ضیافت الهی، دیگر مومنین را از یاد نبرده و در خلوت عابدانه خود آنها را به دعایی بهره مند سازند.

 

پی نوشت ها :

1. بحار الأنوار: 91/ 126

2. کنز العمّال: 12/ 322

3.مصباح المتهجّد: 853

4. إِنَّا أَنْزَلْناهُ فی‏ لَیْلَةِ الْقَدْرِ (1/قدر) و شَهْرُ رَمَضانَ الَّذی أُنْزِلَ فیهِ الْقُرْآنُ ... (185/بقره)

5. عیون‏أخبارالرضا علیه السلام ج 1 ص29: علی بن حسن فضال می گوید پدرم گفت که در مورد نیمه شعبان از امام رضا علیه السلام سوال کردم ... عرض کردم مردم می گویند که امشب شب صکاک (صدور برات و مقدرات) است فرمود شب صکاک، شب قدر در ماه رمضان است.

6. المعجم الکبیر: 20/ 109

7. إِنَّ اللَّهَ یَغْفِرُ الذُّنُوبَ جَمیعاً (53/زمر)

8. تاریخ دمشق: ج 36 ص 195

9. همان: ج 10 ص 408

10. الإقبال: ج 3 ص 323

11. مصباح المتهجّد: ص 853

12. کامل الزیارات: ص 339

13. مستدرک الوسائل: ج 10 ص 287

14. الإقبال: ج 3 ص 339


موعود آسمانی در کتاب آسمانی


امام زمان


قرآن کتابی جاودانه است و برای همه زمانها حرف دارد و و نکاتی که به انسان و سرنوشت او مربوط می شود را در بر گرفته است. از نقاط عطف تاریخ انسان، ظهور امام عصر است و بنابراین مسأله غیبت و ظهور آن حضرت حتما باید در قرآن آمده باشد.

با یک نگاه ساده، آیاتی توجه ما را جلب می کند که به جهانگیر شدن اسلام در همه جا نوید می دهد مثلا آیه

هُوَ الَّذی أَرْسَلَ رَسُولَهُ بِالْهُدى‏ وَ دینِ الْحَقِّ لِیُظْهِرَهُ عَلَى الدِّینِ کُلِّهِ وَ لَوْ کَرِهَ الْمُشْرِکُونَ (توبه، 33)

خبر می دهد که حتما قبل از قیامت، جریان حقیقت پیروز میدان خواهد بود و دوره تسلط تفکرات صحیح اسلامی بر کل جهان فرا خواهد رسید. مطالعه آیه های 55 نور و 105 انبیاء و 28 فتح و 9 صف نیز از این جهت سودمند است.

اما بجز آیات فوق که به صورت روشن بر آخرالزمان و غلبه حق بر باطل دلالت می کند، آیاتی نیز هست که به حضرت مهدی علیه السلام تأویل شده است. تأویل مرحله ای بالاتر از تفسیر است که در آن به باطن آیات می رسیم. قرآن کتابی عمیق و پرمایه است که هرچه در عمق آن وارد شویم، لایه های جدید فکری و معنایی برای ما باز می شود. تأویل آیات قرآن در اصل از ائمه معصومین باید بیاموزیم که همان راسخان در علم هستند و باطن بسیاری از معانی آیات قرآن را همان بزرگواران به ما آموخته اند.

در اینجا چند آیه را می آوریم که به ظاهر درباره موضوعات مختلفی نازل شده اند که هیچیک در ابتدا نشان نمی دهد که به قائم آل محمد اشاره داشته باشد:

امام باقر علیه السلام فرمودند که این آیه درباره قائم نازل شده است و منظور از «فرونشستن آب» غایب شدن امام است به گونه ای که نمی دانید کجاست. در آن زمان چه کسی امامی آشکار برای شما می آورد که خبرهای آسمان و زمین را برایتان بگوید و حلال و حرام خدای عزوجل را بگوید

آیه اول

وَ نُریدُ أَنْ نَمُنَّ عَلَى الَّذینَ اسْتُضْعِفُوا فِی الْأَرْضِ وَ نَجْعَلَهُمْ أَئِمَّةً وَ نَجْعَلَهُمُ الْوارِثینَ (قصص، 5)

معنای ظاهری آیه به نجات یافتن قوم بنی اسرائیل اشاره می کند اما در روایات آمده است که مراد از مستضعفان، آل محمد صلی الله علیهم هستند که خداوند مهدی آنان را بعد از رنج و مشقتشان بر می انگیزد؛ آنان را عزیز می کند و دشمنانشان را خوار می گرداند.

بنابراین یک آیه می تواند درباره یک موضوع خاص نازل شده باشد اما در واقع معنایش آن قدر گسترده است که می تواند در قرن های بعد هم مصداق های دیگری پیدا کند و بر آن مصداق ها تطبیق شود. مهم آن است که این تطبیق ها درست انجام شود و اهل بیت علیهم السلام دانایان حقیقی این باطنهای قرآن هستند.

 

آیه دوم

بَقِیَّتُ اللَّهِ خَیْرٌ لَکُمْ إِنْ کُنْتُمْ مُۆْمِنینَ (هود، 86)

اگر مومن باشید بقیه خدایی برای شما بهتر است.

این آیه قسمتی از سخنان حضرت شعیب به قوم خود است که می تواند به معنای سود حلال در معامله و یا بالاتر، خود شعیب علیه السلام باشد اما این آیه به صاحب الزمان تأویل شده است.

از امام صادق سوال شد که آیا به قائم علیه السلام، به عنوان امیرالمومنین سلام داده می شود؟ امام فرمودند نه، امیرالمومنین مخصوص علی علیه السلام که قبل از ایشان بی سابقه بوده و بعد از او هم به کسی لقب نمی دهد ... مردم به آن حضرت اینگونه سلام می دهند: السلام علیک یا بقیه اللّه فى ارضه(کافی ،ج 1، ص411)

 

امام زمان

آیه سوم:

وَ لَئِنْ أَخَّرْنا عَنْهُمُ الْعَذابَ إِلى‏ أُمَّةٍ مَعْدُودَةٍ لَیَقُولُنَّ ما یَحْبِسُهُ أَلا یَوْمَ یَأْتیهِمْ لَیْسَ مَصْرُوفاً عَنْهُمْ وَ حاقَ بِهِمْ ما کانُوا بِهِ یَسْتَهْزِۆُنَ (هود، 8)

و اگر عذاب را تا مدت اندکى از آنها به تأخیر اندازیم حتما (از روى استهزا) مى‏گویند: چه چیز از آن مانع مى‏شود؟! آگاه باشید، روزى که (عذاب) بر آنها بیاید هرگز از آنها بازداشتنى نیست و آنچه به آن استهزا مى‏کردند آنها را فرا خواهد گرفت.

از امیرالمومنین علی علیه السلام نقل شده است که منظور از «امة معدودة» در آیه فوق، اصحاب قائم علیه السلام است که سیصد و اندی نفرند.

 

آیه چهارم:

أُذِنَ لِلَّذینَ یُقاتَلُونَ بِأَنَّهُمْ ظُلِمُوا وَ إِنَّ اللَّهَ عَلى‏ نَصْرِهِمْ لَقَدیرٌ (حج، 39)

به آنان که جنگ بر آنها تحمیل مى‏شود رخصت جهاد و نبرد داده شد، زیرا به آنها ستم شده، و البته خداوند بر یارى آنها کاملا تواناست.

از امام صادق علیه السلام نقل شده است که منظور از این افراد، همانا قائم علیه السلام است که برای خونخواهی امام حسین علیه السلام وارد میدان می شود.

 

آیه پنجم:

قُلْ أَ رَأَیْتُمْ إِنْ أَصْبَحَ ماۆُکُمْ غَوْراً فَمَنْ یَأْتیکُمْ بِماءٍ مَعینٍ (ملک، 30)

بگو: به من خبر دهید، اگر آب شما (در چشمه‏ها و چاه‏ها و رودها) در زمین فرو نشیند، کیست که براى شما آبى روان و گوارا بیاورد؟

امام باقر علیه السلام فرمودند که این آیه درباره قائم نازل شده است و منظور از «فرونشستن آب» غایب شدن امام است به گونه ای که نمی دانید کجاست. در آن زمان چه کسی امامی آشکار برای شما می آورد که خبرهای آسمان و زمین را برایتان بگوید و حلال و حرام خدای عزوجل را بگوید.

یک آیه می تواند درباره یک موضوع خاص نازل شده باشد اما در واقع معنایش آن قدر گسترده است که می تواند در قرن های بعد هم مصداق های دیگری پیدا کند و بر آن مصداق ها تطبیق شود. مهم آن است که این تطبیق ها درست انجام شود و اهل بیت علیهم السلام دانایان حقیقی این باطنهای قرآن هستند

آیه ششم:                                                                                 

أَمَّنْ یُجیبُ الْمُضْطَرَّ إِذا دَعاهُ وَ یَکْشِفُ السُّوءَ وَ یَجْعَلُکُمْ خُلَفاءَ الْأَرْضِ أَ إِلهٌ مَعَ اللَّهِ قَلیلاً ما تَذَکَّرُونَ (نمل، 62)

(آیا آن شریکان بهترند) یا کسى که (دعاى) شخص گرفتار را هنگامى که او را مى‏خواند، پاسخ مى‏دهد و آسیب و گرفتاریش را برطرف مى‏سازد، و شما را جانشینان (روى) زمین قرار مى‏دهد (آیا با خداى یکتا معبودى هست؟ بسیار اندک متذکّر مى‏شوید!

از امام صادق علیه السلام روایت شده است که مراد از مضطر در این آیه، قائم علیه السلام است که در مقام ابراهیم دو رکعت نماز می گذارد و دعا می کند و خدا دعایش را برآورده می کند و بدی را از بین می برد و او را جانشین خود در زمین می گرداند.

 

آیات هفتم و هشتم و نهم و دهم:

کلمه «نهار» در آیه «وَ النَّهارِ إِذا تَجَلَّى» به صاحب الامر علیه السلام تأویل شده است و «ایام الله» در آیه  پنجم سوره ابراهیم به چند روز تأویل شده است که یکی از آنها روز ظهور حضرت است و منظور از خاضع شدن گردنها در برابر نشانه ای آسمانی، ندای آسمانی به نام صاحب الامر علیه السلام است و منظور از الَّذینَ إِنْ مَکَّنَّاهُمْ فِی الْأَرْضِ در آیه 41 حج، آن حضرت و اصحاب ایشان است.

علاقمندان می توانند اصل روایات تأویلی این مقاله و نیز روایات فراوان دیگری را در جلد 51 بحارالانوار تحت عنوان «الآیات المووله بقیام القائم علیه السلام» مطالعه کنند.


تولد انتظار

تولد انتظار

امام زمان


امام موسی کاظم علیه السلام می فرمایند: «هنگامی که پنجمین فرزندم از نظرها غایب شد، مواظب دین خود باشید تا کسی شما را از آن خارج نکند. برای صاحب این امر غیبتی خواهد بود که گروهی از عقیده مندان به او از اعتقادشان دست برمی دارند و این غیبت، آزمونی است که خداوند با آنْ بندگانش را می آزماید».

 

غرق نور

سپیده روز پانزدهم شعبان سال 255 ق می دمد. عطری آسمانی در فضا می پیچد و نرجس را دردی غریب فرا می گیرد. حکیمه، عمه امام حسن عسکری علیه السلام ، بی قرارْ به توصیه برادرزاده اش سوره قدر را زیر لب زمزمه می کند. نرجس در هاله ای از نور فرو می رود. صبح صادق می دمد. بوی بهشت فضای خانه امام حسن عسکری علیه السلام را عطرآگین می کند و طفلی پاک در روزی مقدس، جهان را غرق نور و هستی می کند.

آن روز آفتاب بی قرارتر از هر روز طلوع کرد تا چشمش به جمال فرزند منوّر امام حسن عسگری علیه السلام روشن شود. آفتاب نیمه شعبان دمید و با دمیدنش، مژده طلوع آفتابی حقیقی را برای تمامی مردمان به ارمغان آورد. سال ها بود که هستی در انتظار چنین لحظه ای بود. آن روز خانه امام حسن عسگری علیه السلام نور بارانْ و زمین از آمد و شد فرشتگان، آسمانی و آسمان شهر سامرا غرق نور بود. کودکی که آن روز پا به عرصه گیتی نهاد، چشم و چراغ خاندان امامت و ره پویان این راه مقدّس بود.

 

اصل و نسب امام علیه السلام

در نیمه شعبان سال 255 ق با طلوع سپیده، بزرگ ترین منجی بشریتْ جهان را به نور پرفروغ خویش روشن کرد. نامش هم نام رسول خدا صلی الله علیه و آله و کنیه اش نیز هم کنیه او بود. ایشان از پدری معصوم و مادری پاک و عفیف زاده شد. پدرش امام یازدهم شیعیان امام حسن عسگری علیه السلام و مادرش مَلیکه نام داشت.

امام موسی کاظم علیه السلام می فرمایند: هنگامی که پنجمین فرزندم از نظرها غایب شد، مواظب دین خود باشید تا کسی شما را از آن خارج نکند. برای صاحب این امر غیبتی خواهد بود که گروهی از عقیده مندان به او از اعتقادشان دست برمی دارند و این غیبت، آزمونی است که خداوند با آنْ بندگانش را می آزماید

ظلم و ستم حاکمان بنی عباس

حضرت مهدی (عج) در زمانی متولّد شد که حاکمان عباسی، زنجیر محاصره و حلقه فشار را بر امامان معصوم و پیروان ایشان بسیار تنگ کرده بودند. آن ها از طریق روایات ائمه اطهار علیهم السلام خبردار شده بودند که در شهر سامرا و در خانه امام حسن عسکری علیه السلام کودکی متولد خواهد شد که بنیان ظلم و ستم را ویرانْ و حکومت عدل و داد را برقرار می کند و خود، فرمانروای عالم می شود. از این رو، عباسیان و به ویژه معتمد عباسی، همانند فرعون برای جلوگیری از تولد آن کودک یا از بین بردن او، تلاش مذبوحانه ای را آغاز کردند و جاسوسان و مراقبانی گماردند تا همه خانه ها را تحت نظر بگیرند و کودکان تازه متولد را از دم تیغ بگذرانند. ولی اراده و خواست خداوند بر این قرار گرفت که این کودک در کمال سلامت متولد شود و شرق و غرب عالم را با نور خویش مزّین سازد.

 

غیبت

بیان مسأله غیبت امام توسط ائمه علیهم السلام

رسول گرامی اسلام صلی الله علیه و آله و ائمه اطهار علیهم السلام در سخنان خویش، مسأله غیبت امام دوازدهم را بارها بیان کرده بودند تا مردمان خود را برای امر غیبت ایشان آماده سازند. هم چنین بعد از امام هشتم علیه السلام ، دیگر امامان معصوم علیهم السلام کم تر در معرض دید همگان قرار می گرفتند و فقط برای پیروان خاص، آن هم در مواردی اندک ظاهر می شدند. حتی آن بزرگوارانْ گاه پاسخ به سۆالات و رفع نیازمندی های مسلمانان را از پشت پرده انجام می دادند تا مردم خود را برای غیبت حضرت مهدی(عج) آماده کنند. این تمرین باعث می شد که غیبت امام برای جامعه سخت نباشد و مردم برای غیبت ایشانْ زمینه ذهنی پیدا کنند.

همواره صحنه آزمایش است تا بندگان از این راه، در پرتو ایمان و تسلیم خویش در پیروی از اوامر خداوند،تربیت یافته و به کمال برسند و استعدادهای نهفته آنان شکوفا گردد.غیبت امام عصر نیز یکی از صحنه های آزمایش الهی است؛گروهی که ایمان استواری ندارند،باطن شان ظاهر می شود و دست خوش شک و تردید می گردند و کسانی که ایمان در اعماق قلب شان ریشه دوانده،به سبب انتظارِ ظهور آن حضرتْ شایسته بخشش های الهی می گردند و این از سخت ترین آزمایش های الهی است

غیبت صغری و کبری

دوران غیبت حضرت مهدی (عج) به دو بخش تقسیم می شود: دوره غیبت صغری از پنج سالگی آن حضرت، یعنی از زمان شهادت پدر بزرگ وارشان امام حسن عسکری علیه السلام آغاز شده و تا سال 329 ق ادامه پیدا می کند. در این مدت، حضرت از طریق چهار تن از نمایندگان خاص خود با نام های عثمان بن سعید، محمد بن عثمان، ابوالقاسم حسین بن روح نوبختی و ابوالحسن علی بن محمد سَمُری با مردم در ارتباط بودند. با درگذشت آخرین نماینده ایشان، دوران غیبت کبری از سال 329 ق آغاز گردید که تاکنون نیز ادامه دارد. خداوند حکیم چنین مقدّر فرمود که پیش از غیبت کبری، مدت 69 سال وجود مقدّس امامْ از دیده ها پنهان و ارتباط ایشان با شیعیانْ غیرمستقیم باشد تا آن ها خود را برای غیبت کبری آماده سازند.

 

آزمایش بندگان

یکی از سنّت های ثابت الهی، آزمایش بندگان و انتخاب صالحان و گزینش پاکان است. زندگی انسان ها، همواره صحنه آزمایش است تا بندگان از این راه، در پرتو ایمان و تسلیم خویش در پیروی از اوامر خداوند، تربیت یافته و به کمال برسند و استعدادهای نهفته آنان شکوفا گردد. غیبت امام عصر نیز یکی از صحنه های آزمایش الهی است؛ گروهی که ایمان استواری ندارند، باطن شان ظاهر می شود و دست خوش شک و تردید می گردند و کسانی که ایمان در اعماق قلب شان ریشه دوانده، به سبب انتظارِ ظهور آن حضرتْ شایسته بخشش های الهی می گردند و این از سخت ترین آزمایش های الهی است.

امام موسی کاظم علیه السلام می فرمایند: «هنگامی که پنجمین فرزندم از نظرها غایب شد، مواظب دین خود باشید تا کسی شما را از آن خارج نکند. برای صاحب این امر غیبتی خواهد بود که گروهی از عقیده مندان به او از اعتقادشان دست برمی دارند و این غیبت، آزمونی است که خداوند با آنْ بندگانش را می آزماید».

میلادش بر تمام مستضعفان و منتظران جهان مبارک باد.



منابع:

مجله گلبرگ، مهر 1382، شماره 43 )مطلبی از لیلی صدر هاشمی)

سایت حوزه

چگونگی ولادت امام عصر، در عصر خفقان و تهدید


وضعیت شیعیان در آستانه تولد امام زمان(عج)

امام زمان


براى آشنایى بیشتر با اوضاع فرهنگى و سیاسى شیعیان در هنگام تولد امام زمان(عج) لازم است نگاهى هرچند کوتاه به وضعیت دوران حضرت امام حسن عسکرى(علیه السلام)داشته باشیم; دوران امامت آن حضرت همزمان بود با خلافت سه نفر از خلفاى عباسى، که به ترتیب عبارت اند از: المعتز بالله، المهتدى بالله و المعتمد بالله.[ مهدى پیشوایى، سیره ى پیشوایان، ص 616]

حاکمان عباسى از هر راه ممکن، آن حضرت را زیرنظر داشتند و کنترل مى کردند. آنان شنیده بودند که امام مهدى(عج) فرزند امام عسکرى(علیه السلام)است; از این رو، مى کوشیدند تا به آن حضرت دسترسى پیدا کنند و او را به قتل برسانند; به همین جهت، امام حسن عسکرى(علیه السلام)ولادت حضرت مهدى(عج) را مخفى کرده بود و غیر از نزدیکان آن حضرت، دیگران افتخار زیارت آن امام را پیدا نکردند.[ اربلى، کشف الغمّه، ج 2، ص 412; شیخ مفید، الارشاد، ج 11، ص 336 و ابن شهر آشوب، مناقب آل ابى طالب، ج 4، ص 422]

فشار و اختناق سیاسى چنان بالا مى گیرد که امام(علیه السلام) به ناچار باید هفته اى دوبار در روزهاى دوشنبه و پنج شنبه در دارالخلافه حضور پیدا مى کرد;[ شیخ طوسى، کتاب الغیبه، ص 215] معتزّ عباسى به اندازه اى از نفوذ امام حسن عسکرى(علیه السلام)نگران بود که به تحت نظر داشتن آن امام نیز بسنده نکرد و حضرت را با ابوهاشم جعفرى و گروهى از طالبیون زندانى کرد.[ طبرسى، اعلام الورى، ج 2، ص 140]

ستم عباسیان تنها به امام حسن عسکرى(علیه السلام) محدود نمى شد; آنان علیه شیعیان و دوستان آن حضرت نیز از هیچ ستمى دریغ نمى کردند و از هرگونه حرکت فرهنگى، سیاسى و غیره شیعیان جلوگیرى مى کردند.

جمعه پاتزدهم شعبان سال 255 هجری در شهر سامرا حضرت مهدی (عج) چشم به جهان گشود. حکیمه دختر امام محمد تقی (علیه السلام) نقل می کند که امام حسن عسکری (علیه السلام) مرا خواست و فرمود : عمه امشب نیمه شعبان است نزد ما افطار کن که خدواند در این شب فرخنده شخصی را متولد می سازد که حجت او در روی زمین می باشد

وضعیت سیاسى شیعیان

انواع فشارهاى سیاسى در این مقطع از زمان، در موارد زیر قابل پیگیرى است:

الف) زندانیان و فراریان شیعه; از جمله زندانیان، ابوهاشم جعفرى است. وى چنین مى گوید: در نامه اى از ناراحتى هاى زندان به امام حسن عسکرى(علیه السلام) شکایت کردم; امام در جواب به من نوشت: امروز در منزلِ خود نماز خواهى خواند.[ طبرسى، همان، ص 140; اربلى، همان، ص 412; کلینى، کافى، ج 1، ص 508، ح 10; مسعودى، اثبات الوصیه، ص 263 ـ 264; شیخ طوسى، الثاقب فى المناقب، ص 576، ح 10]

وى در جاى دیگرى اظهار کرده است: با امام حسن عسکرى(علیه السلام) در حبس مهتدى بن واثق بودیم; حضرت به من فرمود: این جنایتکار قصد کرده است که امشب با خواست خدا بازى کند (کنایه از این که اراده کرده است که ما را بکشد); ولى عمر او کفاف نمى دهد و به زودى صاحب فرزندى خواهم شد. فرداى آن شب ترک ها به او حمله کردند و او را به قتل رساندند و خدا ما را به سلامت نگاه داشت.[ راوندى، الخرائج و الجرائح، ج 1، ص 431، ح 9 و مسعودى، همان، ص 268] هم چنین او مى گوید: من با گروهى در زندان بودم که امام حسن عسکرى(علیه السلام) را به زندان آوردند، مأمور مراقب آن حضرت، صالح بن وصیف بود. یکى از هم زندانى ها، مردى جمحى بود که ادعا مى کرد، علوى است. امام(علیه السلام)روى به ما کرد و فرمود:

اگر نبود در میان شما کسى که از شما نیست، شما را آگاه مى کردم که چه زمان خداوند، اسباب نجات شما را فراهم خواهد کرد.

حضرت عبدالعظیم

امام با این کلام به آن مرد اشاره کرد و او از جمع ما بیرون رفت. امام فرمود:

این مرد از شما نیست; از او برحذر باشید. در بین لباس هاى خود نوشته اى دارد که همه ى گفته ها و اسرار شما را براى خلیفه مى رساند.

یکى از زندانیان به سراغ او رفت و لباس هایش را بازرسى کرد و آن نوشته را پیدا کرد; او نوشته بود، که این جمع قصد دارند، زندان را سوراخ کرده و فرار کنند.[ شیخ طوسى، همان، ص 577، ح 11; راوندى، همان، ج 2، ص 682، ح 1 و اربلى، همان، ج 2، ص 432]

نکته ى قابل توجه در این روایتِ تاریخى این است که، اختناق و فشار سیاسى به اندازه اى بود که شیعیان در زندان هم از دست ماموران اطلاعاتى خلیفه در امان نبودند و مذاکرات آنان در محیط زندان نیز به حکومت گزارش داده مى شد.

حضرت عبدالعظیم حسنى یکى از فراریان شیعه است. احمد بن محمد بن خالد برقى مى گوید: «عبدالعظیم حسنى، از دستِ حکومت فرار کرد و وارد رى شد و درمنزل یکى از شیعیان در سردابى ساکن شد. در همان سرداب خدا را عبادت مى کرد; روزها روزه بود و شب ها را به شب زنده دارى و تهجّد مى گذراند و مخفیانه از آنجا بیرون مى آمد و قبرى را که امروزه روبه روى قبر خود اوست زیارت مى کرد. تنها محل امن براى او، همان سرداب بود».[ نجاشى، رجال النجاشى، ج 2، ص 66 ، ش 651]

ستم عباسیان تنها به امام حسن عسکرى(علیه السلام) محدود نمى شد; آنان علیه شیعیان و دوستان آن حضرت نیز از هیچ ستمى دریغ نمى کردند و از هرگونه حرکت فرهنگى، سیاسى و غیره شیعیان جلوگیرى مى کردند

وضعیت فرهنگى شیعیان

با همه محدودیت ها و سختگیرى هایى که عباسیان براى گوشه نشین کردن امام(علیه السلام) و شیعیان به کار گرفته و فشارهاى مختلف سیاسى که از ناحیه ى آنان بر شیعه وارد شد، گروهى از دانشمندان و راویان از خرمن فضیلت و دریاى بى کران علوم آن حضرت بهره مى گرفتند و برخى از آنان صاحب تألیفاتى در فنون گوناگون بوده اند و احادیثى را از امام(علیه السلام)نقل کرده اند; از جمله ى آنان:

احمد بن ابراهیم بن اسماعیل; کاتب، ندیم، بزرگ اهل لغت و از باشخصیت ترین آنان است. او یکى از اصحاب خاص امام هادى و امام عسکرى(علیهم السلام) است; تألیفاتى دارد که نمونه اى از این کتاب ها را مى توان نام برد: أسماء الجبال و المیاه والأودیه، اشعار ابن مّره بن همام و نوادر الاعراب.[ نجاشى، همان، ج 1، ص 237، ش 228]

 

حضرت محمد

بشارت پیامبر اکرم(صلی الله علیه وآله) به تولد حضرت مهدی(عج)

پیامبر اکرم(صلى الله علیه وآله) ظهور حضرت مهدى(عج) را در روایات گوناگونى خبر داده است و این احادیث را نه تنها راویان و محدثان شیعه نقل نکرده اند. بلکه، محدثان بزرگِ اهل سنت نیز، مانند ابوداوود و ترمذى، ابن ماجه، طبرانى، ابویعلى بزّاز، احمد بن حنبل، حاکم نیشابورى[شیخ منصور على ناصف، التاج الجامع للاصول، ج 5، ص 310 ـ 327] و دیگران احادیثِ آن حضرت را از طریق بسیارى از صحابه و تابعین در کتاب هاى خویش نقل کرده اند.[ صحیح ابن داوود، ج 2، ص 207]

حتى گروهى از دانشمندان اهل سنت به تواتر احادیث نبوى که درباره حضرت مهدى(عج) آورده اند، اعتراف کرده اند.

 

چگونگی ولادت امام زمان (عج)

جمعه پاتزدهم شعبان سال 255 هجری در شهر سامرا حضرت مهدی (عج) چشم به جهان گشود.

حکیمه دختر امام محمد تقی (علیه السلام) نقل می کند که امام حسن عسکری (علیه السلام) مرا خواست و فرمود : عمه امشب نیمه شعبان است نزد ما افطار کن که خدواند در این شب فرخنده شخصی را متولد می سازد که حجت او در روی زمین می باشد .

عرض کردم : مادر این فرزند مبارک کیست؟  فرمود : نرجس.

گفتم : فدایت شوم اثری از حاملگی در این بانوی گرامی ندیدم!

فرمود : برای همین می گویم نزد ما باش.وارد خانه شدم سلام کردمبانوی عالی مقام نرجس خاتون آمد کفش از پای من بیرون آورد و گفت: ای بانوی من شب بخیر!گفتم: بانوی من و خاندان ما تویی! گفت:نه، من کجاو این مقام بزرگ؟ گفتم : دخترجان امشب خدواند پسری به تو عنایت می فرماید : که سرور دوجهان خواهد بود. تا این کلام ازمن شنید با کمال حجب و حیا نشست. پس از اقامه نماز افطار کردم و خوابیدم، سحرگاه برای انجام نماز شب برخاستم. بعد از نماز دیدم نرجس خوابیده و از وضع حمل او خبری نیست.پس از تعقیب نماز دوباره خوابیدم که پس از لحظه ای با اضطراب بیدار شدم دیدم نرجس نیز بیدار است ولی هیچگونه علامتی در وی مشهود نیست .

حضرت عبدالعظیم حسنى یکى از فراریان شیعه است. احمد بن محمد بن خالد برقى مى گوید: عبدالعظیم حسنى، از دستِ حکومت فرار کرد و وارد رى شد و درمنزل یکى از شیعیان در سردابى ساکن شد. در همان سرداب خدا را عبادت مى کرد; روزها روزه بود و شب ها را به شب زنده دارى و تهجّد مى گذراند و مخفیانه از آنجا بیرون مى آمد و قبرى را که امروزه روبه روى قبر خود اوست زیارت مى کرد. تنها محل امن براى او، همان سرداب بود

نزدیک بود که در وعده امام (علیه السلام) تردید کنم که ناگهان امام(علیه السلام)در مکانی که تشریف داشتند با صدای بلند مرا صدا زده فرمودند :

عمه : تعجیل مکن که وقت نزدیک است!

همینکه صدای مبارک امام حسن عسکری (علیه السلام) را شنیدم مشغول خواندن سوره الم سجده و یس شدم.در این موقع نرجس با حال اضطراب از خواب برخاست . من به وی نزدیک شدم و نام خدا را بر زبان جاری کردم و پرسیدم : آیا درخود چیزی احساس می کنی؟ گفت : آری.

گفتم : ناراحت مباش و دل قوی دار،این همان مژده است که به تو دادم.

اندکی بعد صاحب الامر سلام الله علیه متولد شد آن ماه پاره را دیدم که مواضع هفتگانه سجده را روی زمین گذاشته و ذکر حق می گوید. او را در آغوش گرفتم در حالی که بر خلاف نوزادان دیگر از آلایش ولادت پاک و پاکیزه بود.

در این هنگام امام عسکری (علیه السلام) صدا زد : عمه جان ! فرزندم رانزد من بیاور،و او را نزد پدر بزرگوارش بردم،او را به سینه چسبانید و زبان در دهانش گذارد و دست بر چشم و گوش او کشید و فرمود فرزندم با من حرف بزن! آن مولود مسعود گفت : شهادت می دهم به وحدانیت پروردگار و رسالت حضرت محمد(صلی الله علیه و آله)،سپس بر امیرالمومنین(علیه السلام) و ائمه طاهرین (علیه السلام) درود فرستاد و چون به نام پدرش رسید دیدگان گشود و سلام کرد.

امام(علیه السلام) فرمود : عمه جان: او را نزد مادرش ببر تا به او نیز سلام کند و باز نزد من برگردان. او را نزد مادرش بردم سلام کرد، مادر نیز جواب سلامش را داد، سپس او ا پیش امام حسن عسکری (علیه السلام)برگردانیدم.) بخاری ،ج51،ص2(

بعضی از اسماء و القاب ان گرامی عبارتند از : بقیه الله ، حجت ، خلف صالح،ابوالقاسم،قائم منتظر ، مهدی و (م ح م د) ، ناگفته نماند که نام ( م ح م د ) بنا بر فتوای شیخ انصاری مکروه ، شیخ طوسی حرام و حاجی نوری ذکر آن در مجالس و محافل حرام است ) . نجم الثاقب،ص48)


منابع:

کتاب چشم به راه حضرت مهدی علیه السلام 

اندیشه قم

راه‌های اثبات ولادت امام مهدی(عج)


چگونگی ولادت حضرت مهدی (عج)

پوستر امام زمان علیه السلام


در روایات متعددی از پیامبر اکرم صلی الله علیه و آله نقل شده است مردی از خاندان من ـ که دوازدهمین خلیفه و جانشین پس از من است ـ قیام خواهد کرد و با نابودی ظلم و ستم و برقراری حکومت الهی، عدل و راستی را در جهان خواهد گستراند.


فرمانروایان ستمگر عباسی براساس این روایات، به دنبال قتل و نابودی ایشان بودند و لذا مراقبت و سخت گیری زیادی نسبت به اهل بیت داشتند و حتی امام هادی علیه‌السلام و امام عسکری علیه‌السلام را به شهر سامرا منتقل کردند.

روشن است که در چنین شرایطی، ولادت آن بزرگوار باید پنهانی و به گونه‌ای باشد که آسیبی به ایشان نرسد؛ از این رو ولادت ایشان به تولّد حضرت موسی علیه‌السلام تشبیه شده است.

امام صادق علیه‌السلام فرمود: «خدای متعال در قائم ما سه خصلت جاری کرده که آنها در سه تن از پیامبران نیز جاری بود: مولدش را چون مولد موسی علیه‌السلام مقدّر کرد...»

امام باقر علیه‌السلام نیز فرمود: «ان موسی لما حملت به لم یظهر حملها الّا عند وضعه»؛ چون مادر موسی علیه‌السلام او را باردار شد، حمل او ظاهر و آشکار نشد مگر هنگام زایمان او.

بنابراین ولادت حضرت مخفیانه بود و حتی نزدیکان امام یازدهم نیز تا چند ساعت قبل از ولادت، از آن بی اطلاع بودند.

امام صادق علیه‌السلام فرمود: خدای متعال در قائم ما سه خصلت جاری کرده که آنها در سه تن از پیامبران نیز جاری بود: مولدش را چون مولد موسی علیه‌السلام مقدّر کرد

* اثبات ولادت حضرت مهدی(عج)

1. تصریح امام حسن عسکری علیه‌السلام

تصریح امام حسن علیه‌السلام به ولادت، اولین دلیل برای اثبات ولادت حضرت مهدی است. کلینی در روایت صحیحی از ابوهاشم جعفری نقل می‌کند: «به ابو محمد امام حسن عسکری علیه‌السلام عرض کردم: هیبت شخصیت شما مرا از پرسیدن باز می‌دارد، آیا اجازه می‌دهید که از شما سۆالی بپرسم؟ فرمود: بپرس. عرض کردم: آیا شما فرزندی دارید؟ فرمود: آری. عرض کردم: اگر برای شما حادثه‌ای رخ داد، در کجا از او سراغ بگیریم؟ فرمود: در مدینه.

وی گفت: در مواردی نیز آن حضرت با نوشتن نامه، امر ولادت را اعلام می‌کرد. احمد بن حسن بن اسحاق می‌گوید: «چون خلف صالح علیه‌السلام متولد شد، از مولایم امام حسن عسکری علیه‌السلام به جدّم احمد بن اسحاق نامه‌ای رسید که در آن، امام با دست خط خود آورده بود: برای ما فرزندی متولّد شده است و باید نزد تو پوشیده و از مردم پنهان بماند که ما به جز به خویشان و دوستان اظهار نمی‌کنیم. خواستیم خبر آن را به تو اعلام کنیم تا خداوند تو را شاد سازد همچنان که ما را شاد ساخت. والسلام».

2. شهادت قابله

 شهادت دادن قابله دومین مدرک این مساله است. طبیعی است بهترین کسی که می‌تواند به درستی شهادت و گواهی بر ولادت دهد؛ قابله‌ای است که در هنگام ولادت حضور داشته است.

قابله آن حضرت بانوی بزرگوار و پرهیزکار حکیمه خاتون دختر امام جواد و عمه امام حسن عسکری علیه‌السلام بود که به این مطلب تصریح کرده است و داستان ولادت از زبان ایشان بیان شده است.

ذبح

3. سنت عقیقه

یکی از برنامه‌ها و سنت‌های سفارش شده در دین، سنت عقیقه (قربانی کردن گوسفند) برای نوزاد است که برای سلامتی فرزند و برکت زندگی او تأثیر دارد و امام حسن عسکری علیه‌السلام با انجام عقیقه برای حضرت مهدی علیه‌السلام، ضمن عمل به این سنّت دینی، گروه بسیار از شیعیان را از ولادت آن حضرت آگاه کرد.

صدوق، به چند قضیه در این رابطه اشاره می‌کند. به عنوان نمونه، ابوجعفر عمری (سفیر خاص امام مهدی علیه‌السلام) می‌گوید: «چون امام [حضرت مهدی (عج)] متولد شد، امام حسن عسکری علیه‌السلام فرمود: به دنبال ابوعمرو بفرستید چون به نزد امام آمد، به او فرمود: 10هزار رطل نان و 10هزار رطل گوشت خریداری کن و تقسیم کن (احتمالا میان بنی هاشم) و چند گوسفند برای او عقیقه کن».

در روایت دیگر محمد بن ابراهیم کوفی گوید: «امام حسن عسکری علیه‌السلام برای یکی از کسانی که نامش را برایم ذکر کرد، گوسفند سربریده‌ای فرستاد و فرمود: این از عقیقه فرزندم محمد است».

4. شهادت افرادی که امام مهدی را دیده‌اند

چهارمین دلیل برای اثبات تولد حضرت، شهادت افرادی است که امام را دیده اند. در کتاب‌های معتبر و ارزشمند، سخن از افرادی به میان آمده که حضرت مهدی علیه‌السلام را دیده‌اند. این دیدارها، به دوران کودکی و دوران غیبت صغری مربوط می‌شود.

یکی از برنامه‌ها و سنت‌های سفارش شده در دین، سنت عقیقه (قربانی کردن گوسفند) برای نوزاد است که برای سلامتی فرزند و برکت زندگی او تأثیر دارد و امام حسن عسکری علیه‌السلام با انجام عقیقه برای حضرت مهدی علیه‌السلام، ضمن عمل به این سنّت دینی، گروه بسیار از شیعیان را از ولادت آن حضرت آگاه کرد

شیخ صدوق، در کمال الدین و شیخ طوسی در کتاب الغیبة، بابی را به عنوان «افرادی که حضرت را دیده‌اند» گشوده‌اند.

5. وجود وکیلان و نواب خاص

وجود وکیلان و نایبان خاص دلیل پنجم است. هر کس به تاریخ زندگی امام مهدی علیه‌السلام نگاه کند به روشنی به ویژگی خاص غیبت صغری ـ همان وجود چهار نایب خاص ـ پی می‌برد. وجود این افراد با چنین عنوان خاص، خود بیانگر وجود موکل است.

6. نوع برخورد حکومت وقت

با پژوهشی در زندگی پرفراز و نشیب اهل بیت روشن می‌شود که حاکمان زمان چگونه در تلاش بودند تا نور هدایت آنان را خاموش کنند در این راستا از هیچ تلاشی فروگذاری نکردند. در این میان برخورد حکومت با امام هادی و امام حسن عسکری علیه‌السلام به شکل دیگری بود و داستان چگونگی برخورد فرعون با بنی اسرائیل را تداعی و زنده می‌کرد.

خلفای عباسی، مانند بسیاری از مردم، رسالت جهانی امام مهدی علیه‌السلام را می‌دانستند و آگاه بودند که آن حضرت ویران کننده بساط حکومت ظالمانه آنان است و نیز می‌دانستند که حکومتشان غاصبانه است و جانشینان واقعی پیامبر نام آنان را بیان کرده است که نخستین آنان امیرالمۆمنین علی بن ابی طالب علیه‌السلام و آخرین ایشان حضرت مهدی علیه‌السلام فرزند امام حسن عسکری علیه‌السلام است.

با توجه به این مقدمه برخورد حکومت به شکل‌های مختلفی بود؛ از جمله: انتقال امام هادی علیه‌السلام و امام عسکری علیه‌السلام به سامرا.

 

امام هادی علیه السلام از مدینه تا سامرا

دلایل ایجاد شهر سامرا

شهر سامرا به دستور خلفای عباسی پی ریزی شد و ساکنان آن، بزرگان خاندان عباسی و لکشریان مورد اعتماد خلیفه بودند و به عبارت روشن آنجا، یک شهر تقریبا نظامی و لشکرگاه خلیفه بود. خلفای عباسی برای این که بتوانند این دو امام را (امام هادی و امام عسکری علیهماالسلام) به صورت کامل تحت مراقبت و نظارت داشته باشند، آنان را به سامرا منتقل کردند.

با رحلت امام حسن عسکری علیه‌السلام و نماز خواندن امام مهدی علیه‌السلام بر جنازه پدر، فورا از طرف خلیفه دستور تفتیش خانه صادر شد تا سپاهیان و مأموران آن حضرت را دستگیر کنند.

7. احادیث، بهترین دلیل برای اثبات ولادت حضرت هستند

برای اثبات ولادت حضرت مهدی علیه‌السلام به چند حدیث که مورد قبول فریقین (شیعه و اهل سنت) است می‌توان استناد کرد.

در کتب فریقین (شیعه و عامه) روایت مشهور و معروفی از پیامبر اکرم صلی الله علیه و آله نقل شده است که «مَن مات و لم یعرف امام زمانه مات میتة جاهلیة؛ هرکس بمیرد و امام زمانش را نشناسد به مرگ جاهلی از دنیا رفته است.»

باتوجه به جوّ حاکم بر جامعه که از طرف خلفای عباسی ایجاد شده بود و آنان به دنبال قتل آخرین خلیفه خدا و منهدم کننده کاخ‌های ظلم و ستم بودند؛ لذا یکی از وظایف اساسی امام حسن عسکری، حفظ جان حضرت مهدی علیه‌السلام بود. از مدارک تاریخی و روایی استفاده می‌شود که امام حسن عسکری علیه‌السلام فرزند خویش را مدّتی در سامرا و مدتی در مدینه تحت سرپرستی مادر گرامی‌اش «حدیث»، همسر بزرگوار امام هادی علیه‌السلام حفظ و نگهداری کرد

این حدیث حاوی نکات مهمی است. پیامبر اکرم صلی الله علیه و آله به صراحت بیان می‌کند هرکس امام زمانش را نشناسد به مرگ جاهلی از دنیا می‌رود. اطلاق کلام پیامبر، شامل همه مسلمین شده و مردم همه زمانها را در برمی‌گیرد. نکته لطیف این که حضرت از تعبیر «زمانه» استفاده کرده است و یعنی امام زمان خودش را باید بشناسد. پس باید در هر زمان امام زمان باشد.

پیامبر اکرم صلی الله علیه و آله فرمود: «لایزال الدینُ قائِماً حَتّی تَقُومَ الساعَة او یکوُن عَلَیکم اثنَتَی عَشَرَ خَلیفهَ کُلُّهم مِن قُرَیش» دین اسلام برپا است تا قیامت و این که دوازده خلیفه بر شما حکومت کنند که همه از قریش هستند.

 

دیدگاه علما و صاحبان رأی پیرمون ولادت حضرت مهدی علیه‌السلام

همه بزرگان و اندیشمندان شیعه، وجود مقدس بزرگان و اندیشمندان شیعه، وجود مقدس حضرت را پذیرفته و به آن اعتراف دارند. برخی از علمای عامّه نیز در این مورد مطالبی بیان کرده‌اند مانند: محمد بن طلحه حلبی شافعی در مطالب السۆول فی مناقب آل الرسول، ص 88، محمد بن یوسف کنجی شافعی در البیان فی اخبار صاحب الزمان، ص 336، محمد بن احمد مالکی معروف به ابن صباغ در الفصول المهمه، ص 273، سبط ابن جوزی حنفی در تذکرة الخواص، ص 363، احمد بن حجر هیثمی مکّی در صواعق المحرقه، ص 127 و ....

 

محل زندگی حضرت مهدی علیه‌السلام در زمان امام عسکری علیه‌السلام

باتوجه به جوّ حاکم بر جامعه که از طرف خلفای عباسی ایجاد شده بود و آنان به دنبال قتل آخرین خلیفه خدا و منهدم کننده کاخ‌های ظلم و ستم بودند؛ لذا یکی از وظایف اساسی امام حسن عسکری، حفظ جان حضرت مهدی علیه‌السلام بود.

از مدارک تاریخی و روایی استفاده می‌شود که امام حسن عسکری علیه‌السلام فرزند خویش را مدّتی در سامرا و مدتی در مدینه تحت سرپرستی مادر گرامی‌اش «حدیث»، همسر بزرگوار امام هادی علیه‌السلام حفظ و نگهداری کرد.




منبع:

کتاب‌های «امام مهدی در قرآن»، «طلوع خورشید»، «طلوع خورشید»، «غیبت امام مهدی»، «رخداد ظهوری» و «شرایط ظهور» ؛ نوشته مهدی یوسفیان

در انتظار خورشید


امام زمان

بر منتظران این خبر خوش برسانید / کامشب شب قدر است همه قدر بدانید

با نور نوشتند به پیشانی خورشید / ماهی که جهان منتظـرش بود درخشید

 

از حضرت رسول (صلی الله علیه و آله) نقل شده است که:

«اگر از دنیا نماند جز یک روز, همانا خداوند تعالی آن روز را طولانی می کند, تا اینکه مردی از خاندان من [از پس پرده غیبت] بیرون بیاید. اسم او، اسم من و کنیه او، کنیه من است. زمین را پر از داد و عدل می کند. آن حضرت خروج خواهد کرد و بساط عدل خواهد گسترانید و داد مظلوم از ظالم خواهد گرفت».

«حکیمه خاتون می گوید که من و نرجس خاتون ـ که مادر آن حضرت است، به وقت وضع حمل ـ به فرموده پدرش حسن عسکری ـ «اِنا انزَلْناه» می خواندیم، آن حضرت نیز در شکم مادر می خواند.

چون متولد شد از او نوری ظاهر شد که بر نور چراغ غلبه کرد و به زانو در آمد و سر سوی آسمان کرد. و در بعضی کتب چنین آمده است که پیشانی بر زمین بگذاشت و گفت: «الحمد لله رَبِّ العالمین».

«آن حضرت، امام دوازدهم است. لقب شریفش را مهدی صاحب‌الزمان خوانند... از اولاد علی بن ابی طالب(علیه السلام) است و زینت زمین و زمان و مَهْبط اَمن و اَمان ... خلیفه و امام زمان, ... پسر امام حسن عسکری(علیه السلام) است. به واسطه حکمت مخفیه الهی، در پرده غیبت است و ظهورش نزدیک است انشاءالله.

 

وجود حضرت مهدی

از حضرت رسول (صلی الله علیه و آله) نقل شده است که:

«اگر از دنیا نماند جز یک روز, همانا خداوند تعالی آن روز را طولانی می کند, تا اینکه مردی از خاندان من [از پس پرده غیبت] بیرون بیاید. اسم او، اسم من و کنیه او، کنیه من است. زمین را پر از داد و عدل می کند. آن حضرت خروج خواهد کرد و بساط عدل خواهد گسترانید و داد مظلوم از ظالم خواهد گرفت».

یکی از دغدغه های حکومت ها، جلب رضایت عموم مردم است؛ زیرا به دلیل ضعف های بسیاری که در اداره مجموعه ها وجود دارد، هیچ گاه چنین رضایتی به دست نیامده است. از ویژگی های اساسی حکومت مهدوی این است که مورد پذیرش همه افراد است. شخص امام که در رأس حکومت است، الگوی اعلا، نمایش عملی، تجسم ظهور برنامه های اسلامی و آموزه های آن، و نیز نسخه سعادت بخش جامعه بشری به شمار می آید

سیره شخصی

سیره امام مهدی (عج) در رفتار شخصی و در مورد مردم، نمایانگر حاکمی نمونه است. حکومت در نگاه ایشان، وسیله ای برای خدمت به مردم و رسانیدن آنها به قله های کمال است، نه جایگاهی برای زراندوزی و ستمگری و به استثمار کشیدن بندگان خدا. امام مهدی (عج) مانند همه پیامبران و رهبران راستین و شایسته الهی، در فکر آسایش خلق است. او که درباره خود سخت گیر و دقیق است، با امت چون پدری مهربان است و آسایش و راحتی آنها را می خواهد. او مصداق کامل رهبری است که ازمیان مردم برگزیده شده و در بین آنها و مانند آنها زندگی می کند. به همین دلیل، دردهای آنها را به خوبی می شناسد و درمان آنها را می داند و تمام همت خود را برای بهبودی حال آنها به کار می گیرد و در این راه تنها به رضایت الهی می اندیشد.

 

امام زمان

سیره تربیتی

تکامل تربیت و بلوغ روحی انسان، از جمله برنامه های مهم قیام امام مهدی (عج) است. حضرت برنامه خود را از این نقطه زیربنایی آغاز می کند تا برنامه های دیگر به شایستگی انجام یابد و زمینه ها و عوامل اصلی اصلاح، شایستگی، رفاه، عدالت، دادگری، قانون شناسی، تعهدپذیری، مهرورزی، محبت، ایثار و فداکاری در سطح جامعه پیدا گردد. در دوران امام، همه مسائل بشری به هدف اصلی و مرز نهایی می رسد و بشر در ادامه تلاش سالیان گذشته خویش، به محضر استاد و معلمی راه می یابد که نکته ای از دید ژرف نگر و حقیقت بین او پوشیده نیست و هدف او پرده برداری از حقایق و مجهولات است و تا سر حد امکان و توان انسان ها، آنان را به اوج تکامل علمی می رساند، چنان که امام باقر علیه السلام می فرمایند: «مهدی ما به هنگام رستاخیز، نیروهای عقلانی توده ها را تمرکز می دهد و خردها و دریافت های خلق را به کمال می رساند».

از حضرت رسول (صلی الله علیه و آله) نقل شده است که: اگر از دنیا نماند جز یک روز, همانا خداوند تعالی آن روز را طولانی می کند, تا اینکه مردی از خاندان من [از پس پرده غیبت] بیرون بیاید. اسم او، اسم من و کنیه او، کنیه من است. زمین را پر از داد و عدل می کند. آن حضرت خروج خواهد کرد و بساط عدل خواهد گسترانید و داد مظلوم از ظالم خواهد گرفت

مقبولیت عمومی

یکی از دغدغه های حکومت ها، جلب رضایت عموم مردم است؛ زیرا به دلیل ضعف های بسیاری که در اداره مجموعه ها وجود دارد، هیچ گاه چنین رضایتی به دست نیامده است. از ویژگی های اساسی حکومت مهدوی این است که مورد پذیرش همه افراد است. شخص امام که در رأس حکومت است، الگوی اعلا، نمایش عملی، تجسم ظهور برنامه های اسلامی و آموزه های آن، و نیز نسخه سعادت بخش جامعه بشری به شمار می آید. در این نظام، هم قوانین بر اجرای عدالت و حق نظر دارد، و هم حاکم و نظام حکومتی از راه و روش عدل منحرف نمی شود. حکومتی که در مدتی کوتاه، بر دشواری ها چیره گردد و نابه سامانی ها را از بین ببرد و با برچیدن ناامیدی از دل ها، بذر امید در آنها بکارد، از پشتیبانی مردمی برخوردار خواهد بود. حکومتی که آتش جنگ ها را خاموش کند و امنیت را برقرار سازد، حکومت بر دل هاست.

 

سیره حکومتی

هر حاکمی در حکومت و بخش های گوناگون مدیریت خود، شیوه ای مخصوص دارد که از ویژگی های حکومت او به شمار می آید. امام مهدی (عج) نیز وقتی حکومت جهان را به دست می گیرد، در تدبیر نظام جهانی خود روش خاصی دارد. ایشان تحقق بخش دیدگاه همه پیامبران و امامان و تشکیل دهنده حکومت عدل اسلامی و اجرا کننده نقشه های پیامبر اسلام صلی الله علیه و آله در صحنه گیتی است. از این رو، سیره او همانند سیره پیامبر اکرم صلی الله علیه و آله و برنامه دولتش، بازیابی عظمت قرآن و احیای آموزه های عالی اسلام است. حضرت مهدی (عج) با ظهور خود، با جاهلیت مدرن و جدید که دردناک تر از جاهلیت قدیم است، برخورد می کند و ارزش های اسلامی و الهی را بر ویرانه های جاهلیت نو بنیان می نهد.

 

مهدی جان :

آمدنت چون رستاخیز، عدل گستر است و چون سپیده صبح، نوید آغازی دوباره برای همه خوبی ها.

 

نسب امام زمان(عج)


شاید در روایات که آمده است پیامبر ـ صلّی الله علیه و آله ـ فرموده است حضرت مهدی (عج) از نسل حسین ـ علیه السلام ـ است و یا در بعضی از روایات دیگر آمده که از نسل امام حسن ـ علیه السلام ـ است. اشاره به این است که چون مادر امام محمد باقر ـ علیه السلام ـ دختر امام حسن ـ علیه السلام ـ می‌باشد. و از این طریق نسل حضرت مهدی (عج) به امام حسن ـ علیه السلام ـ نیز می‌رسد. بنابراین، هیچ گونه منافاتی ندارد که حضرت مهدی از طریق امام حسین ـ علیه السلام ـ از نسل فرزند پسری، و از امام حسن ـ علیه السلام ـ از نسل فرزند دختری باشد.


امام زمان

مهدی منتظر از اولاد امام حسین(علیه السلام)

محدثین شیعه و سنّی، روایات متعددی از پیامبر ـ صلّی الله علیه و آله ـ نقل کرده‌اند که حضرت مهدی (عج) از اولاد امام حسین ـ علیه السلام ـ است از جمله:

1. شیخ صدوق به روایت عبدالرحمان بن سَمره از پیامبر ـ صلّی الله علیه و آله ـ در یک حدیث طولانی که صفات امام علی ـ علیه السلام ـ و حسنین ـ علیهم السلام ـ را بیان داشته نقل کرده است که:

«حسن و حسین ـ علیهم السلام ـ دو امام و سید اهل بهشت هستند. و 9 امام از نسل حسین ـ علیه السلام ـ امام این امت است. که نهم آن قائم امت بوده و زمین را از قسط و عدل پر می‌کند...(1) هم چنین شیخ صدوق سی و هشت حدیث با سندهای مختلف در این مورد بیان کرده است.

و باز شیخ صدوق از امام حسین ـ علیه السلام ـ پنج حدیث نقل نموده که آن حضرت فرموده است، امام قائم از فرزندان من می‌باشد که از آن جمله می‌توان به روایتی اشاره کرد که عبدالرحمان بن حجاج از امام صادق ـ علیه السلام ـ و او از پدر بزرگوارش امام باقر ـ علیه السلام ـ و وی از امام سجاد ـ علیه السلام ـ نقل کرده که امام حسین فرموده است: نهم از فرزندان من، سنتی از حضرت یوسف و موسی بن عمران را به همراه دارد. او قائم اهلبیت ما است و او صاحب غیبت است.(2)

2. حافظ محمد گنجی شافعی (م 685) روایات متعدد به سندهای مختلف از پیامبر ـ صلّی الله علیه و آله ـ آورده است که از جمله، به روایت از حذیفه این گونه بیان می‌کند که حضرت پیامبر ـ صلّی الله علیه و آله ـ فرمود: «اگر از دنیا باقی نماند مگر یک روز، خداوند در آن روز مردی را بر می‌انگیزد که اسمش اسم من و خلقش خلق من است و مردم بین رکن و مقام با او بیعت کنند... جناب سلمان (ره) برخاست و فرمود: یا رسول الله از نسل کدام یکی از فرزندان شماست؟» حضرت اشاره به امام حسین ـ علیه السلام ـ کرده و دست روی بازوی او گذاشت و فرمود: «از نسل این فرزندم می‌باشد.»(3)

قول مشهور نیز همین است (و مرحوم صدوق هم آنرا بیان کرد) و مادر حضرت را نرجس خاتون می دانند وتردیدی نیست در این که «نرجس» مادر صاحب الامر (عج) خانم والامقامی بوده است زیرا شایستگی و پاکی او مورد تأیید بوده است چگونه می توان عظمت روحی و معنوی او را کتمان کرد و یا در آن شک کرد در حالی که حضرت پیامبر ـ صلی الله علیه و آله ـ و حضرت علی ـ علیه السلام ـ و صادقین ـ علیهما السلام ـ او را بهترین و سیده کنیزان می خوانند

3. ابراهیم بن محمد جوینی شافعی، به همین مضمون(4) روایتی را نقل کرده است.

4. علاء الدین متقی، هندی (م 977) با سندهای متعدد نیز به همین مضمون روایتی را نقل کرده است.(5)

5. علی بن محمد مالکی مشهور به ابن صباغ (م 652) این روایت را ذکر کرده است.(6)

بنابراین، از روایات فوق به دست می‌آید، که حضرت مهدی (عج) از نسل امام حسین ـ علیه السلام ـ است نه از امام حسن ـ علیه السلام ـ .

ولادت امام حسین (ع)

نکته: شاید در روایات که آمده است پیامبر ـ صلّی الله علیه و آله ـ فرموده است حضرت مهدی (عج) از نسل حسین ـ علیه السلام ـ است و یا در بعضی از روایات دیگر آمده که از نسل امام حسن ـ علیه السلام ـ است. اشاره به این است که چون مادر امام محمد باقر ـ علیه السلام ـ دختر امام حسن ـ علیه السلام ـ می‌باشد. و از این طریق نسل حضرت مهدی (عج) به امام حسن ـ علیه السلام ـ نیز می‌رسد. بنابراین، هیچ گونه منافاتی ندارد که حضرت مهدی از طریق امام حسین ـ علیه السلام ـ از نسل فرزند پسری، و از امام حسن ـ علیه السلام ـ از نسل فرزند دختری باشد(7).

مادر:

مادر آن جناب را به نامهای متعددی معرفی نموده اند: مانند نرجس، صیقل، ریحانه، سوسن، خمط، حکیمه، مریم و این تعدد اسم بی وجه نیست(8) زیرا: فرزند امام حسن ـ علیه السلام ـ در محیطی بسیار خطرناک تولد یافته زیرا خلفای بنی عباس و حتی بعضی از بنی هاشم به وسیله مأمورین خود از خانه های علویین مراقبت کامل به عمل می آوردند. از اینرو از جانب خداوند تمام پیش بینی های لازم به عمل آمد:

اولاً چنان که در روایات است آثار آبستنی در مادرش ظاهر نشد ثانیاً امام حسن ـ علیه السلام ـ برای مراعات احتیاط نام آنجناب را برای کسی فاش نکرد، ثالثاً در حین وضع حمل جز حکیمه خاتون و بعضی از کنیزان کسی حضور نداشت و این خود نیز در تعدد اسامی بی اثر نبوده است.(9)

شاید در روایات که آمده است پیامبر ـ صلّی الله علیه و آله ـ فرموده است حضرت مهدی(عج)از نسل حسین ـ علیه السلام ـ است و یا در بعضی از روایات دیگر آمده که از نسل امام حسن ـ علیه السلام ـ است. اشاره به این است که چون مادر امام محمد باقر ـ علیه السلام ـ دختر امام حسن(ع)می‌باشد. و از این طریق نسل حضرت مهدی(عج)به امام حسن ـ علیه السلام ـ نیز می‌رسد. بنابراین، هیچ گونه منافاتی ندارد که حضرت مهدی از طریق امام حسین(ع) از نسل فرزند پسری، و از امام حسن(ع) از نسل فرزند دختری باشد

درباره «ملیّت» مادر امام نیز دو قول عمده وجود دارد که عبارتند از:

الف) مرحوم کلینی می نویسد: مادر قائم (عج) کنیزی از «نوبه» استان شمالی سودان بوده است.(10)

ب) مرحوم صدوق مطابق روایتی او را «ملیکه» دختر «یشوع» پسر قیصر روم و مادرش را از حواریین مسیح می داند که توسط نیروهای اسلامی به اسارت در آمد و به صورت کنیز در معرض فروش قرار گرفت و به واسطه فرستاده امام هادی ـ علیه السلام ـ از بازار برده فروشان بغداد خریداری شد و به محضر امام هادی ـ علیه السلام ـ در سامرا فرستاده شد.»(11)

که قول مشهور نیز همین است (و مرحوم صدوق هم آنرا بیان کرد) و مادر حضرت را نرجس خاتون می دانند وتردیدی نیست در این که «نرجس» مادر صاحب الامر (عج) خانم والامقامی بوده است زیرا شایستگی و پاکی او مورد تأیید بوده است چگونه می توان عظمت روحی و معنوی او را کتمان کرد و یا در آن شک کرد در حالی که حضرت پیامبر ـ صلی الله علیه و آله ـ و حضرت علی ـ علیه السلام ـ و صادقین ـ علیهما السلام ـ او را بهترین و سیده کنیزان می خوانند.

و حکیمه «عمه امام عسکری ـ علیه السلام ـ » که خود از بزرگ بانوان خاندان امامت است، مادر بزرگوار امام زمان را بانوی خود و بانوی خاندان خویش می خواند و خود را خدمتگزار او می دانست.(12) به یقین اگر آن بانوی گرامی(نرجس) از امتیازات والایی بهره مند نبود هرگز آن معصومین با عظمت، او را این چنین مدح نمی کردند و او را با واژه های «بهترین» و «سیده» توصیف نمی کردند و هرگز حکیمه خاتون، اینهمه اسم گل را (ریحانه، سوسن و...) بر او نمی نهاد و او را به این اسامی نمی خواند. 

 

پی نوشت ها :

1 . ابی جعفر محمد بن بابویه قمی (شیخ صدوق)، کمال الدین، وتمام النعمه، ج 2، باب 24، ص 282، انتشارات جامعه مدرسین، قم، 1363.

2 . همان، ج 2، باب 30، ص 328.

3 . محمد گنجی شافعی، البیان فی اخبار صاحب الزمان، طبع مۆسسه اعلمی مطبوعات، بیروت، 1977 م.

4 . شیخ الاسلام ابراهیم بن محمد جوینی شافعی، فراید السمطین، ج 2، باب 35، مۆسسه طبع و نشر، بیروت، طبع اول، 1978 م.

5 . علاء‌الدین متقی هندی، کنز العمال، مۆسسه الرساله، بیروت، 1979.

6 . علی بن محمد مالکی مشهور به ابن صباغ، الفصول المهمه، منشورات اعلمی، تهران.

7.  (لطف الله صافی گلپایگانی، منتخب الاثر، ف 2، ب 9، ح 1، مۆسسه السید المعصومه، قم، 1421 هـ).

8 . برخی از محققان می نویسند امکان دارد نام اصلی او همان «نرجس» بوده باشد و اسامی دیگر به جز «صیقل» را بانوی او «حکیمه» دختر امام جواد ـ علیه السلام ـ به او داده باشد زیرا در آن زمان کنیزان را برای خوش آمدگویی به اسامی گوناگون می خواندند و نرجس و ریحانه و سوسن همه اسامی گل ها هستند و صدوق نیز روایتی را نقل می کند که این احتمال را تقویت می کند.

درسنامه تاریخ عصر غیبت، آقائی، جباری، عاشوری و حکیمی، دفتر تحقیقات و تدوین کتب درسی مرکز جهانی علوم اسلامی، چاپ شریعت قم، ص 29.

9 . ابراهیم امینی، دادگستر جهان، انتشارات شفق، چاپ قدس، ص 113-114.

10 . کافی، ج 1، ص 323 .

11 . کمال الدین، ص 317 .

12 . مهدی پیشوایی، سیره پیشوایان، مۆسسه امام صادق ـ علیه السلام ـ ، چاپ سیزدهم. ص 66، درسنامه تاریخ عصر غیبت، ص 30.

راهی برای برقراری ارتباط با امام زمان!؟


امام زمان


تشرف بی‏واسطه و مستقیم به محضر نورانی امام زمان(عج) لیاقت و شایستگی‏هایی ویژه می‏خواهد، از این‏رو تنها اوحدی از موحدان به باریابی محضر مطهرش توفیق می‏یابند. آنچه برای همگان ضروری و میسور است، ایجاد و حفظ ارتباط روحی و معنوی با آن حضرت است که در پرتو رعایت ادب حضور و ارتباط با آن حضرت تحصیل خواهد شد.

حیات انسانی و معقول بشر در گرو پیوند با حقایق وَحْیانی قرآن کریم است، چرا که وحی، یگانه عامل زندگی‏بخش بشر و پیروی از دستورها و آموزه‏های آن، زمینه‏ساز باریابی به زندگی معقول و مطلوب است: (استَجیبوا لِلّهِ ولِلرَّسولِ اِذا دَعاکُم لِما یُحییکُم)(1) ؛ (مَن عَمِلَ صلِحًا مِن ذَکَرٍ اَو اُنثی وهُوَ مُۆمِن فَلَنُحیِیَنَّهُ حَیوةً طَیِّبَة)(2)

عترت طاهره که یکی از دو ثقل به جا مانده از رسول گرامی است، همتای قرآن و همدوش آن است و بر همین اساس، احکامی که درباره قرآن ثابت است، در مورد عترت طاهره نیز ثابت خواهد بود، از این‏رو ارتباط با امام عصر(عج) نیز زندگی‏بخش و تأمین کننده حیات معقول و مطلوب آدمی است، چون نبی مکرم اسلام‏صلی الله علیه و آله و سلم عدم معرفت و پذیرش ولایت امام معصوم زمان را مایه مرگ جاهلی برشمردند و آنچه نبودش مرگ جاهلانه می‏آورد، بودنش حیات عاقلانه را تأمین خواهد کرد و آن که معرفت و ولایت را فهمید، همواره خویش را در معرض ارتباط با امام معصوم عصر خویش می‏نهد.

ارتباط با مقام شامخ ولایت و اتصال روح و قلب انسان با امام عصر(عج) خویش، نه تنها حیات معقول را تأمین می‏کند بلکه نقایص بشر را نیز تتمیم می‏سازد، چرا که او کعبه حقیقی و حقیقت کعبه است: کعبه زمینی، محاذی بیت معمور است و آن بیت برابر عرش خداست. فرشته‏ای خاص مأمور بنای بیت معمور شد تا فرشتگانی که مقام انسانیت را به خلافت نشناختند و تسبیح و تقدیس خویش را برای نیل به مقام خلافت الهی کافی دانستند و سپس با تنبیه خداوند به معرفت اوج مقام والای انسان کامل بار یافتند، بر گرد آن طواف کنند و با این عبادت، نقص کار خود را ترمیم کنند.

ساختمان کعبه نیز برای طواف بر گرد آن جهت ترمیم و جبران همه قصورها و تقصیرها به ویژه غفلت از مقام انسانیت، و سهو و نسیان یا عصیان در پیشگاه خلیفة اللّهی انسان است(3) ، از این‏رو بهترین تنبّه برای طائفان غافل و حاجیان ذاهل و معتمران متساهل، تدارک جهل و جبران غفلت درباره خودشناسی و معرفت مقام شامخ انسان کامل و خلیفه عصر حضرت بقیة الله(عج) است، تا چون فرشتگان، طواف مقبول و سعی مشکور داشته باشند.

نزدیکی، صمیمت، محبت و ارتباط باید دو سویه باشد. در این ارتباط یک سویش امام زمان (ع) است که «امام رحمت» است و مهر و محبت‌ و توجه‌اش به ما قابل وصف نیست، هر چند که ما بد باشیم. اما سوی دیگر خود ما هستیم

عترت طاهره که یکی از دو ثقل به جا مانده از رسول گرامی است، همتای قرآن و همدوش آن است و بر همین اساس، احکامی که درباره قرآن ثابت است، در مورد عترت طاهره نیز ثابت خواهد بود، از این‏رو ارتباط با امام عصر(عج) نیز زندگی‏بخش و تأمین کننده حیات معقول و مطلوب آدمی است.

 

چگونگی ارتباط با امام زمان(عج)

آنچه برای همگان ضروری و میسور است، ایجاد و حفظ ارتباط روحی و معنوی با آن حضرت است که در پرتو رعایت ادب حضور و ارتباط با آن حضرت تحصیل خواهد شد.

انجام دادن مستحبات و اعمال صالح به نیابت از آن حضرت و اهدای ثواب آن به ارواح طیّب عترت طاهره(علیهم‌السلام) از بهترین راه‏هایی است که می‏تواند ارتباط انسان با آن وجود مبارک را تأمین کند و بهترین حالت در چنین نیابتی، آن است که انسان در برابر عمل خویش از آن امام خواسته‏ای نداشته باشد، چرا که از قدر عملش می‏کاهد: چون خواسته ما به قدر ادراک ماست و ادراک ما بیشتر به حجاب تمنیات ما محجوب است، مطلوب متوقّع ما نیز محدود خواهد بود، پس بهتر است که برابر این ادب، به پیشگاه آن حضرت چیز خاصی را پیشنهاد ندهیم، زیرا او از آن دسته است که سجیّتهم الکرم(4) ، بنابراین شایسته آن است که در انتظار عطای او باشیم، چرا که آنچه آن حضرت به اقتضای سجیّه کریم خویش عطا می‏کند ماندنی است.

عبادت

هر خارق عادت یا کرامتی که به دست ناشناسی صورت می‏گیرد و فیضی از ناحیه او به دیگران می‏رساند، از سرچشمه فیاض امام عصر(عج) جاری می‏گردد؛ اما چنین نیست که آن ناشناس لزوماً وجود مبارک ولی‏عصر(عج) باشد بلکه آن حضرت شاگردان صالحی دارد که به امر ایشان گره از کار فروبسته دیگران می‏گشایند و واسطه رسیدن فیض امام به آنان می‏شوند

البته این سخن بدین معنی نیست که انسان اگر مشکل خاصی دارد، با امام خویش در میان نگذارد و از او نطلبد بلکه مقصود آن است که در انجام دادن اعمال صالح به نیابت از آن حضرت، طلبی نداشته باشد و پیشنهادی ندهد تا آنان درخور خویش عطا کنند؛ نه در اندازه مطلوب محدود ما. آنان چون درخور خویش عطا کنند، هم قابلیت و ظرفیت می‏بخشند و هم مقبول و مظروف؛ و گاه گرچه به شخص عطا می‏کنند، ظهور و فضل عطایشان جامعه‏ای را بهره‏مند می‏سازد؛ مانند آنچه حضرت رضا(علیه‌السلام) به شاگرد خویش جناب زکریّا بن آدم در برابر استجازه او برای خروج از قم فرمود: شما در قم بمانید. خدای سبحان به برکت شما عذاب را از مردم قم برمی‏دارد، آن‏گونه که به برکت مزار پدرم عذاب را از ساکنان آن منطقه برداشته است.(5) این نمونه‏ای از آن عطایاست که به شخصی چنان لطفی می‏کنند که چون پیکرش در زمینی مدفون شود، آن برکت در تمام آن شهر جریان یابد.

از دیگر آداب حسنه در ارتباط با امام عصر(عج) ادب برخاستن به احترام نام مبارک ولی‏عصر(عج) است که در میان شیفتگان و پیروان خاندان عصمت(علیهم‌السلام) سنّتی دیرپاست.

 

ساده ترین زبان برای ارتباط نزدیک تر با امام

ساده‌ترین زبان، زبان حال خود شماست. به سایر روابط، علایق و صمیمیت‌های خود توجه کنید و ببینید که چگونه ایجاد شده است؟ با امام زمان (عجل) نیز به همین سادگی و راحتی است و شاید بیشتر. چرا که شناخت، توجه و مهر و محبت از آن طرف به صورت مستمر است، اگر چه ما در حال غفلت و بی ‌وفایی باشیم.

ارتباط با مقام شامخ ولایت و اتصال روح و قلب انسان با امام عصر(عج) خویش، نه تنها حیات معقول را تأمین می‏کند بلکه نقایص بشر را نیز تتمیم می‏سازد، چرا که او کعبه حقیقی و حقیقت کعبه است: کعبه زمینی، محاذی بیت معمور است و آن بیت برابر عرش خداست. فرشته‏ای خاص مأمور بنای بیت معمور شد تا فرشتگانی که مقام انسانیت را به خلافت نشناختند و تسبیح و تقدیس خویش را برای نیل به مقام خلافت الهی کافی دانستند و سپس با تنبیه خداوند به معرفت اوج مقام والای انسان کامل بار یافتند، بر گرد آن طواف کنند و با این عبادت، نقص کار خود را ترمیم کنند

بدیهی است تا کسی را نشناسید،‌ نه او را دوست دارید و نه از او بدتان می‌آید، بلکه هیچ توجه و احساسی نسبت به او ندارید. اما به محض آن که شناخت هر چند اندک حاصل شد، حب یا بغضی ایجاد می‌شود و به نسبت شناخت این محبت یا بغض تشدید و یا کاهش می‌یابد. البته این شناخت (حضرت) باید منجر به باور شود. باوری قلبی و از روی صدق.

راجع به امام زمان، حضرت مهدی که سلام خدا بر او باد نیز همین‌طور است. افراد به نسبت شناخت‌شان باورش می‌کنند و به تناسب باورشان به او محبت پیدا می‌کنند و به تناسب محبت‌شان به او نزدیک‌تر و نزدیک‌تر و صمیمی‌تر می‌گردند.

نزدیکی، صمیمت، محبت و ارتباط باید دو سویه باشد. در این ارتباط یک سویش امام زمان (ع) است که «امام رحمت» است و مهر و محبت‌ و توجه‌اش به ما قابل وصف نیست، هر چند که ما بد باشیم. اما سوی دیگر خود ما هستیم.

تا کنون چقدر به ایشان از روی باور و از صمیم قلب و نه فقط به وسیله زبان و لفظ ابراز محبت کرده‌ایم؟ امام، پدر امت است. آیا تا کنون سعی نموده‌ایم که دست کم رفتاری مانند یک فرزند نسبت به پدر داشته باشیم. همین رفتارهای معمولی. به عنوان مثال: صبح که از خواب بیدار می‌شویم، به پدر [امام] خود سلامی بدهیم، ابراز ادب و محبت کنیم و با اجازه‌ی او از خانه خارج شویم و به هنگام ورود نیز ابتدا به او سلامی بدهیم. آیا این حداقل باور در ما وجود دارد؟

امام زمان علیه‌السلام، حجت خداوند متعال است و در ضمن رفیق و برادر است و دستگیر امت. آیا تا کنون به این باور رسیده‌ایم که ساعتی در گوشه‌ای با او خلوت کنیم و عرض کنیم: ای امام! من حرف‌ها، درد دل‌ها، نگرانی‌ها، امیدها و مشکلاتی دارم که می‌خواهم همین طور صمیمی با شما در میان بگذارم و راه‌کار و کمک بخواهم. یا مثلاً بگوییم: ای امام، ای پدر، ای برادر، ای رفیق! من دچار آلودگی‌ها و گناه‌هایی هستم. ضعف نفس‌هایی دارم و ...، می‌خواهم مثل یک بیمار که نزد طبیب می‌رود و یا رفیقی که با رفیق دلسوز و ناصح‌اش درد دل می‌کند، این گرفتاری‌هایم را نزد شما بیان کنم تا کمک کنید نجات یابم؟!

پس، به راحتی می‌توان به امام نزدیک شد، محبت و صمیمت را تشدید نمود و با او ارتباطی تنگاتنگ برقرار نمود. و کوتاهی از خود ماست. فقط کافیست که باور و توجه کنیم. راه کاملاً باز است و دعوت مستمر.

 

پی نوشت ها:

1 ـ سوره انفال، آیه 24/

2 ـ سوره نحل، آیه 97/

3 ـ الکافی، ج4، ص188 ـ 187/

4 ـ برگرفته از زیارت جامعه کبیره که در آن ائمّه(علیهم‌السلام) چنین خوانده می‏شوند عادتکم الاحسان و سجیّتکم الکرم (البلد الامین، ص 302؛ من لایحضره الفقیه، ج2، ص615).

5 ـ الاختصاص، ص87


عصر ظهور ، برداشتهای غلط و تحریفات آن


امام زمان


مسئله مهم مهدویت و عصر ظهور بخاطر اثرات حیات‌بخش خود، همیشه در معرض خطرات و برداشت های غلطی  بوده است؛. که بر ما لازم است آسیب‌هایی و برداشتهای غلط عصرظهور که مسئله مهدویت را تهدید می‌کنند را شناخته و برای از بین بردن این تحریفات در جامعه کوشا باشیم.


این تحریفات عبارتند:

1. برداشت‌های انحرافی از مسئله انتظار فرج

از انتظار فرج برداشت‌های متفاوتی شده که همه آنها را این طور می‌توان خلاصه کرد؛ که وظیفه ما فقط دعا برای فرج می‌باشد و باید از امربه معروف و نهی از منکر خودداری بکنیم، تا جامعه پر از ظلم و ستم و فساد گردد؛ آن‌گاه آقا امام زمان ظهور بکند. امام خمینی(رحمت اللّه علیه) می فرمایند: برداشتهایی که از انتظار فرج شده است؛ این است که بعضی ها انتظار فرج را به این می دانند که در مسجد، در حسینیه، در منزل بنشینند و دعا کنند و فرج امام زمان ـ سلام الله علیه ـ را از خدا بخواهند. اینها مردم صالحی هستند که یک همچو اعتقادی دارند. اینها به تکالیف شرعی خودشان هم عمل می کردند و نهی از منکر هم می کردند و امر به معروف هم می کردند، لکن همین، دیگر غیر از این کاری ازشان نمی آمد و فکر این مهم که یک کاری بکنند، نبودند.

یک دسته ی دیگری بودند که انتظار فرج را می گفتند این است که ما کار نداشته باشیم به اینکه در جهان چه می گذرد؛ بر ملت ها چه می گذرد، بر ملت ما چه می گذرد، به این چیزها ما کار نداشته باشیم، ما تکلیف های خودمان راعمل می کنیم، برای جلوگیری از این امور هم خود حضرت بیایند إن شاءالله، درست می کنند؛ دیگر ما تکلیفی نداریم. تکلیف ما همین است که دعا کنیم ایشان بیایند و کاری به کار آنچه در دنیا می گذرد یا در مملکت خودمان می گذرد، نداشته باشیم. اینها هم یک دسته ای، مردمی بودند که صالح بودند.

یک دسته ای می گفتند که خوب، باید عالم پر [از] معصیت بشود تا حضرت بیاید؛ ما باید نهی از منکر نکنیم، امر به معروف هم نکینم تا مردم هر کاری می خواهند بکنند؛ گناه ها زیاد بشود که فرج نزدیک بشود. یک دسته ای از این بالاتر بودند، می گفتند: باید دامن زد به گناهها، دعوت کرد مردم را به گناه تا دنیا پر از جور و ظلم بشود و حضرت ـ سلام الله علیه ـ تشریف بیاورند. این هم یک دسته ای بودند که البته در بین این دسته، منحرف هایی هم بودند، اشخاص ساده لوح هم بودند، منحرف هایی هم بودند که برای مقاصدی به این دامن می زدند.(1)

یکی دیگر از آسیب‌های مقوله مهدویت، عجله داشتن در تحقق امر ظهور است که، روایات این امر را بسیار نکوهش کرده‌اند، ناسپاسی، رویکرد به مدعیان دروغین، یأس و ناامیدی، شک و تردید و... از پیامدهای این امر بوده و منشاء و خواستگاه این افکار هم بی‌طاقتی، بی‌ظرفیتی، عدم صبر در سختی و مصائب‌ها و عدم تسلیم نسبت به اراده خداوند می‌باشد

این برداشت‌های غلط پیامدهای فردی و اجتماعی مانند قانع بودن به وضعیت موجود، عقب‌ماندگی، تسلط بیگانگان، ناامیدی، فراگیر شدن ظلم و ستم و... به دنبال خواهد داشت. منشاء خواستگاه این نوع برداشت‌ها را هم می‌توان در کوته فکری، عدم بصیرت کافی دینی، انحرافات اخلاقی و سیاسی، اینکه غیر از امام هیچ کس نمی‌تواند اصلاح جامعه را برعهده بگیرد و... خلاصه کرد.

2. افراط و تفریط در ارائه چهره مهر و قهر از امام عصر

یکی دیگر از انحرافات در مسئله مهدویت و عصر ظهور افراط و تفریط در بیان قتل و کشتار و مهربانی‌های حضرت مهدی در هنگام قیام است. برخی هر گونه مبارزه، مجاهدت را نفی و مهربانی حضرت را، به معنی عدم اجرای هر گونه کیفری می‌دانند که، عدم آمادگی و کوشش برای زمینه‌سازی ظهور و امید کاذب که بسیاری از افراد را در انجام وظایف خود سست می‌کند، از پیامدهای انحرافی این‌گونه افکار است. خواستگاه و منشاء این‌گونه انحرافات، هم معجزه‌آسا پنداشتن همه امور و عدم درک عمیق از مهربانی و محبت آن حضرت می‌باشد.

3. طرح مباحث غیرضروری

یکی دیگر از انحرافات در مقوله عصر ظهور، پرداختن به مباحثی است که، هیچ گونه ثمره‌ای ندارند. مثل پرداختن به مسائلی مانند ازدواج، فرزند، زندگی و... که ما را از مباحث مهم و کاربردی بازداشته و بستر مناسبی برای ورود و بروز خرافات در موضوع مهدیت می‌شود و عدم تشخیص درست وظیفه دینی و اطاعت از هوای نفس در عوام‌فریبی از خواستگاه‌های این انحرافات است که معرفت و بصیرت در دین و اینکه وظیفه ما نسبت به امام تبیین و ترسیم استراتژی آینده و ارائه آن برای زمینه‌سازی و فراهم آوردن شرایط ظهور است نه مسائل فرعی و این موضوع با روشنگری و حساسیت علماء و تقوا در مقابل هوای نفس و عوام فریبی محقق می‌شود.

4. تعجیل

یکی دیگر از آسیب‌های مقوله مهدویت، عجله داشتن در تحقق امر ظهور است که، روایات این امر را بسیار نکوهش کرده‌اند، ناسپاسی، رویکرد به مدعیان دروغین، یأس و ناامیدی، شک و تردید و... از پیامدهای این امر بوده و منشاء و خواستگاه این افکار هم بی‌طاقتی، بی‌ظرفیتی، عدم صبر در سختی و مصائب‌ها و عدم تسلیم نسبت به اراده خداوند می‌باشد.

ظهور

 5 . توقیت

 تعین وقت یکی دیگر از آسیب‌های مسئله عصر ظهور است؛ چون حکمت الاهی بر این است که، وقت ظهور امام بر بندگان مخفی بماند، ایجاد یأس، بدبینی به اصل ظهور، قساوت قلب از پیامدهای اصلی این آسیب می‌باشد و خواستگاه آن هم عجله در امر فرج، عوام‌فریبی، خیال‌پردازی و... می‌باشد. راه مبارزه و درمان این نوع انحراف طبق روایات بی‌مهابا تکذیب کردن کسانی است که، برای ظهور وقت تعیین می‌کنند.

6. تطبیق

عده‌ای با خواندن و شنیدن چند روایت در علایم ظهور، بدون اینکه علم و تخصص در این کار داشته باشند، آنها را به افراد یا حوادثی تطبیق می‌دهند، که این کار یکی دیگر از آسیب‌های مهدویت می‌باشد و به خاطر عدم تحقق تطبیق‌های مطرح شده باعث بی‌اعتقادی افراد نسبت به اصل ظهور گشته و مردم در اصل ظهور و روایات به شک و تردید می‌افتند. توهم‌زدگی، دخالت افراد غیرمتخصص در مطالب کاملاً تخصصی، عدم تبیین علایم حتمی و غیرحتمی ظهور و نداشتن عکس‌العمل مناسب در مقابل مدعیان، از خواستگاه اصلی این انحراف می‌باشد.

 7. افراط و تفریط در تبیین مفهوم غیبت

برخی غیبت را به عدم حضور معنی کرده و آن را در دوردست‌ها (جزیره خضراء) پنداشته و هرگونه دیداری با آن حضرت را نفی می‌کنند و برخی دیگر هم هیچ تفاوتی بین غیبت و حضور قائل نشده و انتظار دارند که حضرت در هر امری دخالت نماید. طبق روایات و احادیث هر دو دیدگاه، راه خطا را پیمودند، چه آنها که امام را یک شی، ذهنی و دور از دسترس می‌پندارند و چه آنها که غیبت و حضور را یکی می‌دانند.

 8 . ملاقات‌گرایی؛

یکی دیگر از باورهای غلط مسئله مهدویت، مدعیانی هستند که بی‌دلیل و یا به ساده‌ترین اتفاق، ادعای ملاقات می‌کنند یا کسانی که تمام وظایف خویش را رسیدن به دیدار حضرت می‌پندارند و از باقی وظایف غافل می‌شوند. یأس و ناامیدی در اثر عدم توفیق دیدار، رویکرد به شیادان و مدعیان دروغین و دور ماندن از وظایف اصلی از پیامدهای منفی این آسیب می‌باشد.

 9. آرزوگرایان بی‌عمل؛

برخی گمان می‌کنند که تنها محبت به اهل بیت علیهم‌السلام کافی است و آنها در مقابل گناهانشان عذابی نخواهند دید، این تفکر باعث می‌شود، که این افراد به وظایف فردی و اجتماعی خود عامل نباشند؛ اما تدبر در قرآن و روایات و توجه به اینکه میزان ومعیار اعمال، نیت خالص همراه با انجام وظایف فردی و اجتماعی است، تفکر غلط این افراد را نفی می‌کند.

یکی دیگر از انحرافات در مسئله مهدویت و عصر ظهور افراط و تفریط در بیان قتل و کشتار و مهربانی‌های حضرت مهدی در هنگام قیام است. برخی هر گونه مبارزه، مجاهدت را نفی و مهربانی حضرت را، به معنی عدم اجرای هر گونه کیفری می‌دانند که، عدم آمادگی و کوشش برای زمینه‌سازی ظهور و امید کاذب که بسیاری از افراد را در انجام وظایف خود سست می‌کند، از پیامدهای انحرافی این‌گونه افکار است. خواستگاه و منشاء این‌گونه انحرافات، هم معجزه‌آسا پنداشتن همه امور و عدم درک عمیق از مهربانی و محبت آن حضرت می‌باشد

10. عاشق‌نمایان دنیاخواه

 برخی، ائمه و امام زمان را، صرفا برای دنیا و منافع آن و رسیدن به جاه و منصب می‌خواهند و اگر بنا به دلایلی امام به آنها توجهی نکند با امام به دشمنی برمی‌خیرند و یا نسبت به آن بی‌اعتقاد می‌شوند. خلاصه دشمنی و ستیز با امام و کم اعتقادی یا بی‌اعتقادی به امام از پیامدهای این تفکر می‌باشد.

11. مدعیان دروغین مهدویت و نیابت

 در هر عصری عده‌ای به دروغ، ادعای مهدویت نموده یا دیگران چنین نسبتی به آنان داده‌اند؛ که گمراهی مردم، دوری از مسیر اهل بیت، به بازی گرفته شدن دین و بروز اختلافات دینی و فرقه‌ای از پیامدهای منفی این آسیب می‌باشد. خواستگاه این نوع تفکرات هم نفسیات و ضعف ایمان، توهم و خیال‌پردازی، خواسته‌های مادی و دنیوی، جهل و ناآگاهی، عدم برخورد به موقع علماء و اندیشمندان، مشکلات سیاسی و... می‌باشد.

 12. عدم پیروی از ولایت فقیه و نواب عام

 یکی دیگر از آسیب‌هایی که وحدت جامعه اسلامی را خدشه‌دار ساخته و زمینه را برای فعالیت مهدویت فراهم می‌آورد؛ عدم پیروی از نواب عام امام عصر(عج) می‌باشد؛ که گمراهی و ضلالت، عدم وحدت و شکست‌پذیر بودن در مقابل دشمنان از پیامدهای منفی این تفکر می‌باشد.

 13. فعالیت‌های غرب و مستشرقان

 یکی دیگر از آسیب‌ها و تخریب‌ها، تحریفاتی است که، توسط مستشرقان در مقوله مهدویت پدید آمده است. آنان از روی اغراض شیطانی مطالبی را به نام دین و مهدویت ارائه می‌دهند و در پی آن، افرادی نیز با مطالب آنان برخورد علمی کرده و از آنها استفاده می‌کنند که، ایجاد شک و تردید یا تنفر در میان افراد کم اطلاع و دوری‌گزیدن جوامع غیر اسلامی از مطالب اصیل مهدویت از پیامدهای منفی این آسیب می‌باشد.(2)

 

پی نوشت ها:

1-      سایت راسخون

2-      برگرفته ازفصلنامه انتظار موعود، ش 15، بهار 84