منتظران ظهور
منتظران ظهور

منتظران ظهور

مهدویت

سـه خوشـه اشـک ...


سـه خوشـه اشـک ...


رحلت حضرت رسول اکرم(ص)، شهادت امام حسن مجتبی(ع) و شهادت
علی بن موسی الرضا(ع) را به عموم مسلمانان  تسلیت می‌گوییم.


1.
آسمان تمام خویش را نم‌نم می‌بارد. دریا سکوت کرده است و هیچ پرنده‌ای جز برای سوگ نمی‌خواند. نه! چگونه می‌شود از بین ما رفته باشی در حالی که روزی چند مرتبه در صدای اذان عاشقی جریان داری و عطر بهشتی‌ات از تشهد گل‌های معصوم به مشام می‌رسد؟


گروه اینترنتی پرشین استار | www.Persian-Star.org


ای آفتابی‌ترین رسول!

دشت‌ها هنوز تلاوت نام نیکوی تو را بر زبان دارند. تو سبزترین پیام‌آوری بودی که با لهجه آب با مردم بادیه‌نشین سخن می‌گفتی و حرف به حرف معجزه عشق را به آنها می‌آموختی.

حالا ولی چشم‌های مهربانت را مبند که "فاطمه" تاب دوری‌ات را ندارد.

2. ای چهارمین حلقه آسمانی کسا، ای امام حسن مجتبی(ع)!

از تو نوشتن سخت است و از غربت تو نوشتن سخت‌تر؛ وقتی قلم روضه تیرباران تابوتت را می‌خواند و واژه‌ها اشک می‌ریزند، بی‌شک رد این خوشه‌های اشک، دل‌های مشتاق زیارتت را به سکوت بی‌سرانجام بقیع می‌رساند.


گروه اینترنتی پرشین استار | www.Persian-Star.org


تو غریب‌ترین خورشید مدینه‌ای که در اوج شکوه‌ و عزت، عبای تنهایی‌اش را به سر کشید که تو فرزند آن امیری که در غربت کوفه، تنهایی‌اش را با چاه قسمت می‌کرد.

چقدر مرور تلخی است: مهری که بر پای صلحنامه زدی، نوشیدن شوکران صبر و سکوت و دیدن طشتی که خون جگرت را حمل می‌کرد.

3. ای هشتمین پنجره رو به بهشت!

در روز شهادتت، همچون آهویی رمیده و درمانده از همه جا، به تو دخیل بسته‌ام و در ازدحام جمعیت فرشتگانی که در سوگ تو بر سینه و سر می‌زنند گم شده‌ام.


گروه اینترنتی پرشین استار | www.Persian-Star.net


دل شکسته‌ام در انعکاس آیینه‌های رواق چشمانت رها شده است.

دست‌های زائرانت را می‌بینم که به سمت پنجره فولاد که درگاه اجابت است، دراز شده‌اند و تو آنقدر باکرامتی که هیچ دستی را رد نمی‌کنی.

امروز من هم آمده‌ام تا در سایه امن دستان آفتابی‌ات آرامش بیابم. دستم را بگیر!


گروه اینترنتی پرشیـن استار | www.Persian-Star.org

تو آسمان منی من پرنده‌ام آقا
برای بال من آغوش خویش را بگشا

که کوچ کرده‌ام از سردسیری تشویش
به گرمسیر دل‌انگیز گنبدت مولا

گذشته‌ام من از انبوه جنگل تردید
و حجم خشک نفس‌گیری بیابان‌ها

غریب‌تر ز مسافر غریب‌تر ز غروب
کشانده مهر تو ای خوب تا کجا ما را

رسیده‌ام لب ایوان نگاه من ابری
شکوه گنبد خورشیدگونه‌ات پیدا

کنون به وسعت جغرافیای دلتنگی
نشسته‌ام بزنم باز دل به این دریا

کویر تجربه‌ی تلخ لحظه‌های من‌ است
تو مثل جاری آبی بر این عطش اما

اگر دلت گرفته به این شماره زنگ بزن !


گروه اینترنتی پرشین استار | www.Persian-Star.org

اگر دلت گرفته به این شماره زنگ بزن !


این روزها داشتن یک دوست خوب و آدم مطمئنی که حرف دلت را بشنود، نعمت بزرگی است و باید قدر آن را دانست. آیا تاکنون فکر کرده‌ایم که در اوج لحظه‌های تنهایی، چه کسی می‌تواند آرامش‌بخش زندگی باشد؟

دیروز خیلی کلافه بودم. دلم می‌خواست با یک نفر حرف بزنم. داشتم توی گوشی‌ همراهم شماره آدم‌ها رو نگاه می‌کردم که چشم به اسم یکی از دوستان افتاد. پیامکی زدم و گفتم دلم گرفته، پاسخ داد:
این که غصه نداره! به این شماره زنگ بزن، فقط نپرس کیه که نمی‌گم. اگر زنگ بزنی خیلی خوشحال می‌شه، سلام من رو هم برسون.


گروه اینترنتی پرشین استار | www.Persian-Star.org


اولش دو دل بودم اما دل را زدم به دریا و شماره‌ای که نوشته شده بود را گرفتم. صدایی آن سوی خط گفت: زائر گرامی! پس از عرض سلام به محضر مبارک امام رضا علیه‌السلام، به روضه منوّره مرتبط خواهید شد، اللهم صل علی علی بن موسی الرضا المرتضی(ع).

ارتباط با حرم مطهر امام رضا (ع) شماره تلفن:
05112003334

احساس می‌کردم دستانم به پنجره فولاد رضا علیه‌السلام گره خورده است و حضرت از پشت شبکه‌های پنجره فولاد، دستان مرا به گرمی می‌فشارد.

دیگر بهتر از این نمی‌شد، ذوق‌زده شده بودم! تجربه این لحظه ناب، شگفتی خاصی برایم داشت و شاید آرزوی هر عاشقی باشد که بخواهد عاشقانه و عارفانه با مولای خویش سخن بگوید. انگار امام رئوف داشت حال مرا می‌پرسید …


گروه اینترنتی پرشین استار | www.Persian-Star.org


این صدای من نبود که می‌آمد، صدای دلم بود که داشت با پنجره فولاد ثامن الحجج علیه‌السلام درد دل می‌کرد.

یا ضامن آهو! دعا کن برایمان که دل در گرو مهر تو بسته‌ایم.


گروه اینترنتی پرشین استار | www.Persian-Star.org

این عشق مثل باد صبا منتشر شده‌ست
این آفتاب در همه‌جا منتشر شده‌ست

مثل کبوتران حرم، سایه‌ی شما
در بیت، بیت دفتر ما منتشر شده‌ست

این آفتاب شعله‌زده، سمت آسمان
این آفتاب تا به کجا منتشر شده‌ست

آیینه‌های این حرم از عشق ما پر است
این آفتاب در همه‌جا منتشر شده‌ست

در این حرم برای همیشه دعای ما
در انعکاس آینه‌ها منتشر شده‌ست

حالا هزار اشک، هزاران دعا و بغض
دور ضریح پاک شما منتشر شده‌ست


گلچین احادیث درباره امام زمان (عج)

 

گلچین احادیث درباره امام زمان (عج) - قسمت اول

 

 


1. قال النبی ـ صلّی الله علیه و آله ـ: لا تذهبُ الدنیا حتی یقوم بامر اُمتی رجلٌ من ولد الحسین یَملأُ عدلاً کما مُلِئت ظُلماً و جَوراً. ـ « بحارالانوار، ج 51، ص 66»


پیامبر اکرم ـ صلّی الله علیه و آله ـ فرمودند:«دنیا به پایان می رسد تا مردی از فرزندان حسین ـ علیه السّلام ـ عهده دار مسائل و مصالح امتم گردد او زمین را آنچنان که پر از ظلم و جور شده، پر از عدل می کند.


2. قال رسول الله ـ صلّی الله علیه و آله ـ لِفاطمه فی مرضِهِ: و الّذی نفسی بیده لابُدَّ لِهذِهِ الاُمَّهِ مِن مهدیٍ و هو و اللهِ مِن وُلدِکِ. ـ « بحارالانوار، ج 51، ص 67»
 

پیامبر اکرم در مریضی که منجر به وفاتشان شد به فاطمه فرمودند: قسم به آن کسی که جانم در دست اوست حتماً مهدی و هدایت گری برای این دست می آید و قسم به خدا او فرزند تو است.


3. قال رسول الله ـ صلّی الله علیه و آله ـ: انَّ خُلَفائی و اوصیائی و حُجَجِ اللهِ علی الخَلقِ بعدی اثنا عشر اوَّلُهم اخی و آخِرُهم وَلَدی. ـ « بحارالانوار، ج 51، ص 71»
 

پیامبر اکرم ـ صلّی الله علیه و آله ـ فرمودند:«همانا جانشینان و اوصیاء من و حجت های الهی بر مردم بعد از من دوازده نفرند اولی آنها برادرم (علی) و آخرینشان فرزندم می باشد.


4. قال رسول الله ـ صلّی الله علیه و آله ـ: والّذی بَعَثَنی بالحقِّ نبیاً لولم یبقِ من الدنیا الا یومٌ واحدٌ لا طالَ اللهُ ذلک الیومَ حتی یُخرُجَ منه وَلَدی المهدیُّ فَیَنْزِلُ روحُ الله عیسی بن مریم ـ علیه السّلام ـ فَیُصلِّی خَلْفَه. ـ « بحارالانوار، ج 51، ص 71»
 

پیامبر اکرم ـ صلّی الله علیه و آله ـ فرمودند: قسم به آن کس که مرا به حق به نبوت مبعوث کرد اگر از دنیا جز یک روز باقی نماند آن روز را طولانی می کند تا فرزندم مهدی در آن روز قیام کند پس عیسی بن مریم فرود می آید و پشت سرش نماز می خواند.


5. قال رسول الله ـ صلّی الله علیه و آله ـ: طُوبی لمن ادرک قائمُ اهل بیتی و هو مقتدٍ به قبل قیامِهِ یأتِمُ به و بائمهِ الهُدی من قبلِهِ و یَبرَأُ الی الله من عدوِّهم اُولئِکَ وُفقائی و اکرمُ اُمَّتی علیَّ. ـ « بحارالانوار، ج 51، ص 72»
 

پیامبر اکرم ـ صلّی الله علیه و آله ـ فرمودند: خوشا به حال کسی که زمان قائم ـ علیه السّلام ـ را درک کند در حالی که قبل از قیامش از او پیروی می کرده به او و ائمه هدا قبل از او متمسک شده و از دشمنانشان، به سوی خداوند بی زاری جسته آنها دوستان من و کریم ترینِ امت من هستند.


6. عن حسن بن علی بن ابیطالب ـ علیهم السّلام ـ قال: یُطیلُ الله عُمرَهُ فی غَیبَهٍ ثُمَّ یُظهِرَهُ بِقُدرَتِهِ فی صُورَهِ شابٍ، ابنِ دونَ اربعین سنهٍ ذلک لِیُعلَم اَنَّ اللهَ علی کل شیءٍ قدیر. ـ «بحارالانوار، ج 51، ص 123»
 

امام حسن ـ علیه السّلام ـ فرمودند: خداوند در زمان غیبت عمر او را طولانی می گرداند سپس او را با قدرت خود به صورت جوانی که سنش کمتر از چهل سال است ظاهر می کند تا همه بدانند خداوند بر هر چیزی تواناست.


7. قال الحسین بن علی ـ علیه السّلام ـ: امّا انَّ الصابِرَ فی غیبتِهِ علی الاذی و التکذیبِ بمنزلهِ المجاهدِ بالسیف بینَ یَدَی رسول الله ـ صلّی الله علیه و آله ـ . ـ «بحارالانوار، ج 51، ص 133»
 

امام حسین ـ علیه السّلام ـ فرمودند:«همانا کسی که در زمان غیبت بر آزار و اذیت و تکذیب کردنها صبر کند همانند کسی است که با شمشیر در کنار رسول خدا ـ صلّی الله علیه و آله ـ مبارزه می کند.


8. عن ام هانی قال قلت لابی جعفر ـ علیهما السّلام ـ ما معنی قولِ الله عزوجل«فلا اقسم بالخُنَّس؟» قال لی:‌یا ام هانی امام یخنس نفسه حتی ینقطع عن الناس علمه سَنَهُ ستین و مأتین ثم یبدو کالشهاب الواقد فی اللیله الظلماء فان ادرکتِ ذلک الزمان قرت عیناک. ـ « بحارالانوار، ج 51، ص 138»
 

ام هانی گوید به امام باقر ـ علیه السّلام ـ عرضه داشتم، معنی کلام خداوند در آیه‎ی «فلا اقسم بالخُنَّس ـ التکویر، آیه‎ی 15» چیست؟ حضرت فرمود:«ای ام هانی این آیه درباره‏ی امامی است که خود را پنهان نموده بگونه ای که از سال 260مردم او را نمی شناسند. سپس مانند شهابی درخشنده در شب تاریک، ظهور می کند پس اگر تو آن زمان را درک کردی چشمت روشن.


9. قال ابو عبدالله الصادق ـ علیه السّلام ـ: من اَقَرَّ بالائمهِ مِن آبائی وَ وُلدی و حَجَدَ المَهدیّ من وُلدی کان کمن اقرّ بجمیع الانبیا و جحد محمداً ـ صلّی الله علیه و آله ـ نبوته. ـ «بحارالانوار، ج 51، ص 145»
 

امام صادق ـ علیه السّلام ـ فرمودند: هر کس به امامت ائمه هدی از پدران و فرزندانم اقرار کند ولی فرزندم مهدی را انکار نماید مانند کسی است که به نبوت تمامی پیامبران اقرار کند اما نبوت محمد ـ صلّی الله علیه و آله ـ را انکار نماید.


10. لَمّا حَمَلَتْ جاریهُ ابی محمد ـ علیهما السّلام ـ قال: سَتُحمِلینَ ذَکَراً و اسمُهُ محمدٌ و هو القائم من بعدی. ـ «بحارالانوار، ج 51، ص 2»
 

زمانی که کنیز امام حسن عسکری (نرجس خاتون) حامله شد حضرت فرمودند: بزودی پسری را حمل می کنی که اسم او محمد است و او امام بعد از من است.


11. عن ایوب ابن نوح قال: قلتُ لابی الحسن الرضا ـ علیه السّلام ـ: انّا نرجُوا اَن تکونَ ... ـ «بحارالانوار، ج 51، ص 37»
 

ایوب بن نوح گوید: به امام رضا ـ علیه السّلام ـ عرضه داشتم که ما امید داریم شما صاحب الامر باشید و خداوند امر ظهور را به راحتی و بدون جنگ به شما واگذار کند، همانا ما با شما بیعت کرده ایم و درهم ها را بنام شما ضرب کرده ایم، حضرت ـ علیه السّلام ـ فرمودند: از ما اهلبیت احدی نیست که نامه های (فراوانی) برای او بیاید و با انگشتان به او اشاره شود و از مسائل (متفاوتی) از او سئوال شود و اموالی برایش بیاورند مگر اینکه کشته می شود یا می میرد تا اینکه خداوند برای این امر پسر بچه ای را مبعوث می کند.


12. قال سلیمان: فقلت للصادق ـ علیه السّلام ـ : فکیف ینتفع الناس بالحجه الغائب المستور؟ قال: کما ینتفعون بالشمس اذا سترها السحاب. ـ «بحارالانوار، ج 52، ص 92»
 

سلیمان گوید: به امام صادق ـ علیه السّلام ـ عرضه داشتم: مردم چگونه از حجت از نظر پنهان استفاده می کنند و نفع می‏برند؟ حضرت فرمودند: همان گونه که از خورشید پشت ابراستفاده می کنند (از او نیز نفع می برند استفاده می کنند.)


13. عن ابی عبدالله قال: رسول الله ـ صلّی الله علیه و آله ـ: لابد للغلام من غیبه. فقیل له: و لم یا رسول الله ، قال: یخاف القتل. ـ «بحارالانوار، ج 52، ص 90»
 

امام صادق ـ علیه السّلام ـ فرمودند: پیامبر اکرم ـ صلّی الله علیه و آله ـ فرمودند: مهدی در حالی که پسر بچه است غائب باشد گفته شد: ای رسول خدا غیبت برای چه، حضرت فرمودند: می ترسد کشته شود.


14. من ابی عبدالله ـ علیه السّلام ـ قال: صاحب هذا الامور تعمی ولادته علی (هذا) الخلق لئلا یکون لاحد فی عنقه بیعه اذا خرج. ـ «بحارالانوار، ج 52، ص 95»
 

امام صادق ـ علیه السّلام ـ فرمودند: ولادت صاحب الامر ـ علیه السّلام ـ بر این مردم پوشیده است تا بیعت هیچ کس در هنگام ظهور بر گردن او نباشد.


15. عن الصادق ـ علیه السّلام ـ للقائم غیبتان: احداهما طویله و الاخری قصیره، فالاولی یَعلَمُ بمکانه فیها خاصه من شیعته و الاخری لا یعلم بمکانه فیها (الا) خاصّهُ موالیهِ فی الدینه. ـ «بحارالانوار، ج 52، ص 155»
 

امام صادق ـ علیه السّلام ـ فرمودند: برای قائم ـ علیه السّلام ـ دو غیبت وجود دارد. یکی بلند مدت و یکی کوتاه مدت، پس در غیبت اول (که کوتاه مدت است) شیعیان خاص او جایش را می دانند اما در غیبت دوم (که بلند است) جز خواص دوستان دینی اش کسی جای او را نمی داند.


16. عن النبی ـ صلّی الله علیه و آله ـ قال: افضل جهاد امتی انتظار الفرج. ـ «بحارالانوار، ج 77، ص 143»
 

پیامبر اکرم ـ صلّی الله علیه و آله ـ فرمودند: برترین جهاد امت من، انتظار فرج است.


17. عن علی بن الحسین ـ علیهما السّلام ـ قال: ان اهل زمان غیبه، القائلون بامامته، المنتظرون لظهوره افضل اهل کل زمان. ـ «بحارالانوار، ج 52، ص 122»
 

امام سجاد ـ علیه السّلام ـ فرمودند: همانا مردم زمان غیبت همانها که امامت او را پذیرفته اند و منتظر ظهور اویند برتر از افراد همه زمانها هستند.


18. عن محمد بن علی ـ علیهما السّلام ـ قال: انه لو لم یبق من الدنیا الا یوم واحد لطول الله ذلک الیوم حتی یخرج فیملأ الارض قسطا و عدلاً کما ملئت جوراً و ظلماً. ـ «بحارالانوار، ج 51، ص 156»
 

امام باقر ـ علیه السّلام ـ فرمودند: اگر جز یک روز از دنیا نمانده باشد خداوند آن روز را طولانی می کند تا مهدی قیام کند و دنیا را آنچنان که پر از ظلم و جور شده پر از عدل و داد گرداند.


19. قال امیرالمؤمنین ـ علیه السّلام ـ: هو شابٌ مربوعٌ، حَسَنُ الوجهِ حَسَنُ الثَّعرِ، یَسیلُ شَعرُهُ علی منکبیهِ و نُورُ وجِههِ یَعلُو سَوادَ لحِیتِهِ و رأسِهِ. ـ «بحارالانوار، ج 51، ص 36»
 

امام علی ـ علیه السّلام ـ فرمودند: او (مهدی عجل اله فرجه) جوانی است چهار شانه، نیکو روی و زیبا موی که مویش بر شانه اش ریخته و نور صورتش بر سیاهی موی سر و صورتش برتری دارد.

 

 

تهیه و تنظیم از  منتظر ظهور

شایـد این جمـعـه بیـایـد ...


سلام بر تو؛ آن دم که از مشرق لایزال طالع می شوی تا سِرِّ خلقت آسمان و زمین باشی!

سلام بر تو که روز تجلی را بشارت دهنده ای و صبح خدا را، مژده!

سلام بر تو که اشراق ها را در نور دیده ای و جهان را در خلسه حضور خود، معلق گذارده ای؛

هر چند لحظه ای، نگاه ولایتت را بر این گستره محتاج، دریغ نخواهی داشت!

فردا، گل های نرگس در اولین تلألؤ خورشید بامدادی، خبر از شکفتن آخرین غنچه باغ امامت می دهند؛

آن که مبارکی قدومش، سرآغاز مساوات و عدل و دوستی در میان خلایق است.



ای زمین! دستانت را بگشای تا بی نهایت را در آغوش بگیری که قرآن، منتظر نزول اوست.
وَ نُریدُ أَنْ نَمُنَّ عَلَی الَّذِینَ اسْتُضْعِفُوا فِی اْلأَرْضِ وَ نَجْعَلَهُمْ أَئِمَّةً وَ نَجْعَلَهُمُ الْوارِثینَ
بوی خوش تو در کوچه های جان پیچیده است یا ابا صالح!

ماه از جمال نورانی تو، سر از آسمان خم کرده تا تماشایت کند.

زمین نیز مثل آسمان، دنبال آبی شدن و یک رنگی است
و تنها تویی که عبور نسیم های رحمت را در سیاه خانه دل ها میسر خواهی کرد.

طلوع کن ای ماه نیمه پیدا تا سلسله جنبانِ قلبمان، به دلخوشی یادت آرام گیرد



زمین دلتنگ و مهدى بیقرار است‏
فلک شیدا، پریشان روزگار است‏

دلا، آدینه شد، دلبر نیامد
غروب انتظارم سر نیامد

همه دلها پر از آه و غم و درد
همه آلاله‏ها پژمرده و زرد

نفس‏ها خسته و در دل خموشند
فغانها بى‏صدا و پرخروشند

نه رنگى از عدالت، نى از صداقت‏
در و دیوار دارد نقش ظلمت‏

شده پرپر گل مهر و محبّت‏
همه دلها شده سرشار نفرت

شده شام یتیمان، ناله و اشک‏
برد هرکس به کاخ دیگرى رشک‏

شده پژمرده غنچه در چمنزار
بگشت آواره گل در کوى گلزار

نشسته دیو بر دلهاى خفته‏
همه جا بذر نومیدى شکفته‏

زده زنگار بر آئین و مذهب‏
دمى، رویى ز شادی نیست یا رب‏

به اشک چشم و مهر و ماه، سوگند
به آه و ناله دلهاى دربند

اگر نرگس ز هجرت زار زار است‏
شقایق تا قیامت داغدار است‏

گروه اینترنتی پرشین استار | www.Persian-Star.orgگروه اینترنتی پرشین استار | www.Persian-Star.orgگروه اینترنتی پرشین استار | www.Persian-Star.org
نیمه شعبان؛ سالروز میلاد با سعادت یگانه منجی عالم بشریت، حضرت ولی عصر (عج)
بر منتظران، عدالت جویان و شیعیان راستین آن امام همام مبــــارک باد 


گروه اینترنتی پرشین استار | www.Persian-Star.orgگروه اینترنتی پرشین استار | www.Persian-Star.orgگروه اینترنتی پرشین استار | www.Persian-Star.org



کسی می آید از یک راه دور آهسته آهسته
شبی هم می کند زینجا عبور آهسته آهسته

غبار غربت از رخسار غمگین دور می سازد
و ما را می کند غرق سرور آهسته آهسته

دل دریایی ما را به دریا می برد روزی
به سان ماهی از جام بلور آهسته آهسته

ازین رخوت رهایی می دهد جانهای محزون را
درونها می شود پر شوق و شور آهسته آهسته

نسیم وحشت پاییز را قدری تحمل کن
بهار آید اگر باشی صبور آهسته آهسته

کسی می آید و می گیرد احساس خدایی را
ز انسانهای سرشار از غرور آهسته آهسته

فنا می گردد این تاریکی و محنت ز دنیامان
ز هر سو می دمد صدگونه نور آهسته آهسته

به سر می‌آید این دوران تلخ انتظار آخر
و ناجی می کند اینجا ظهور آهسته آهسته

ز الطاف خداوندی حضورش را تمنا کن
که او مردانه می یابد حضور آهسته آهسته



گروه اینترنتی پرشین استار | www.Persian-Star.org


ای آخرین بهار چرا دیر کرده ای؟


هنـــوزم انتـــــظارم انتـــــظار اســــت

هنـــوزم دل به سینه بی‌قــــرار است

هنـــوزم خواب می‌بینم به شــــــب‌ها

همان مـردی که بر اسبی سوار است

همان مــــردی که آیـــــد جمعه روزی

و ایـــن پایان خـــوب انتــــظار اســـت




زلفت اگر نبود، نسیم سحر نبود

گمراه می شدیم نگاهت اگر نبود

مهر شما به داد تمنای ما رسید

ورنه پل صراط، چنین بی خطر نبود

تعداد بی نظیریِ تان روی این زمین

از چهارده نفر به خدا بیشتر نبود

پیراهن، اشتیاق نسیمانه ای نداشت

تا چشم های حضرت یعقوب تر نبود

بی تو چه گویمت که در این خاک سرزمین

صدها درخت بود ولیکن، ثمر نبود

ای آخرین بهار چرا دیر کرده ای؟

ای مرد با وقار چرا دیر کرده ای؟

این جشن ها برای تو تشکیل می شود

این اشک ها برای تو تنزیل می شود

رفتی، برای آمدنت گریه می کنم

چشمانمان به آینه تبدیل می شود

بوی خزان گرفته ی پاییز می دهد

سالی که بی نگاه تو تحویل می شود

ایمان ما که اکثراً از ریشه ناقص است

با خطبه های توست که تکمیل می شود

تقویم را ورق بزن و انتخاب کن

این جمعه ها برای تو تعطیل می شود

ای آخرین بهار چرا دیر کرده ای؟

ای مرد با وقار چرا دیر کرده ای؟

ای آخرین توسل خورشید بام ها

ای نام تو ادامه ی نام امام ها

می خواستم بخوانمت اما نمی شود

لکنت گرفته اند زبان کلام ها

ما آن سلام اول ادعیه ی توییم

چشم انتظار صبحِ جواب سلام ها

آقا! چگونه دست توسل نیاوریم

وقتی گدا به چشم تو دارد مقام ها

از جا نماز رو به خدا و بهشتی ات

عطری بیاورید برای مشام ها

ای آخرین بهار چرا دیر کرده ای؟

ای مرد با وقار چرا دیر کرده ای؟

آقا بیا که میوه ی ما کال می شود

جبریل مان بدون پر و بال می شود

در آسمان و در شب شعر خدا هنوز

قافیه های چشم تو دنبال می شود

یعنی تو آمدی و همه گرم دیدن اند

وقتی کنار پنجره جنجال می شود

روز ظهور نوبت پرواز می رسد

روز ظهور بال همه بال می شود

بیش از تمام بال و پر یا کریم ها

دست کبودِ فاطمه خوشحال می شود

ای آخرین بهار چرا دیر کرده ای؟

ای مرد با وقار چرا دیر کرده ای؟



یوسف آخرالزّمانی‌ام!



برادران حسادت به آستانة چشم انتظاری‌ام، آمده‌اند، اشک تمساح می‌ریزند و قسم می‌خورند که گرگِ مرگ تو را پاره پاره کرده است؛ امّا من می‌دانم که دروغ، سرِ هم می‌کنند. می‌دانم که تو را به ثمن بخس فروخته‌اند و به دست قافله ی غفلت سپرده‌اند. می‌دانم این خون که به پیرهنت پاشیده یک فریب است... می‌دانم که گوشه‌ای بر شانة کرة خاکی قدم گذاشته‌ای، امّا این چشم‌های بی‌سو که حرف حساب حالیشان نمی‌شود! دارند تار می‌شوند، آن‌قدر که حتّی جلوی خودم را هم نمی‌بینم چه رسد به اینکه بخواهم دیده به کرانه‌های افق بدوزم... می‌دانم همة این مصر، عرصة فرمان‌روایی توست.

می‌فهمم که ملکوت آسمان و زمین دائماً به تو ارائه می‌شود، امّا این گونه‌های خراشیده که با این حقایق التیام نمی‌یابند! کاش جای آن پیرزن بودم که برای خریدنت کلاف نخ ـ همه ی دار و ندارش ـ را داد و اسمش در زمرة خریدارانت ثبت شد. همین که کسی را به «خواستار» تو بودن قبول کنند خودش غنیمتی است. می‌ارزد که آدم به خاطرش هست و نیست خود را بدهد...

 

پناهگاه پنهاهم!

سایه‌ات بر سرم مستدام باشد. این هوای دوری تو، خیلی آلوده است. با هجوم بی‌رحمانة شهوات چه کنم؟ با کدام جان و قوّه از پس دسیسة نفس برآیم؟ کجا می‌توانم پشت شیطان شیّاد را به خاک بمالم؟ تو باید بالای سرم باشی! من آقا بالاسر می‌خواهم، وگرنه همه چیز خراب می‌شود! روزگار بی‌تو زیستن، آخرالزّمان است. رمق و تاب و توان من هم به آخر رسیده، عمر منتظران هم به خطّ پایان نزدیک می‌شود، قطحی آمده، آبِ چشم‌ها هم ته کشیده است. نهر حیا هم دیگر خشک شده، باغ غیرت همه‌اش آفت زده، ذخیرة اخلاق هم دیگر دارد تمام می‌شود... می‌بینی انگار آخرالزّمانی، آخر همه چیز است؛ ولی فدایت شوم! تو که آخرِ سخاوتی، تو که نهایت حیایی، تو که غایت غیرتی، تو که دفینة فتوّتی، نمی‌شود به همین زودی این «آخرالزّمان» شقاوت را به «اوّل الزّمان» سعادت پیوند بزنی؟ نمی‌شود این نکبت غیبت را به سرور ظهور پایان دهی؟ نمی‌شود آغازی بر این پایان بنویسی؟ نمی‌شود؟...

پلک‌هایم پوک شده‌اند، پاهایم آبله زده‌اند! پای چشمم گود افتاده، موهام سفید شده‌اند! آب رفته‌ام از بس در این سلول انفرادی ـ دنیا را می‌گویم ـ بی‌نور و هوا نفس کشیده‌ام. هوای ابری خیلی دلگیر است، خودت می‌دانی! آدم احساس خفگی می‌کند، دوست دارد سقف آسمان را بشکافد تا طرحِ نوِ آفتاب نمایان شود. خودت دعا کن این ابرها بروند کنار، تا چشم روشنی هستی آشکار شود

نمک به زخمت نپاشم، می‌دانم که خودت هم در حیرتی؛ از یک طرف شیعه را می‌بینی که زیر پای خیل رنج‌ها له می‌شوند و از یک طرف دستت و راهت باز نیست تا کاری کنی، فریادی زنی و همه چیز را زیر و رو کنی... انگار این استخوان صبر که در گلو داری، همان است که راه گلوی پدرت را بسته بود! گویی این خارِ چشم خراش خموشی همان است که اشک مرتضایت را در آورده بود! باید سکوت کنی. به خاطر خدا باید تحمّل کنی و نباید ببری! و تو هرگز نبریده‌ای، زمینگیر نشده‌ای، کم نیاورده‌ای. ایستاده‌ای چون کوه و مایه ی استواری زمین شده‌ای تا زمینیان را فرو نبلعد!

 

نازنین پرده نشینم!

پلک‌هایم پوک شده‌اند، پاهایم آبله زده‌اند! پای چشمم گود افتاده، موهام سفید شده‌اند! آب رفته‌ام از بس در این سلول انفرادی ـ دنیا را می‌گویم ـ بی‌نور و هوا نفس کشیده‌ام. هوای ابری خیلی دلگیر است، خودت می‌دانی! آدم احساس خفگی می‌کند، دوست دارد سقف آسمان را بشکافد تا طرحِ نوِ آفتاب نمایان شود. خودت دعا کن این ابرها بروند کنار، تا چشم روشنی هستی آشکار شود. عزیز مصر وجود من! مملکت باطنم آشفته، مرزهایش بی‌پاسبان مانده، اوضاع فرهنگی‌اش به هم ریخته، درش آشوب شده و دیر نیست که آن را از کفت بربایند! وقتست که بیایی این محاصره را بشکنی و مرا آزاد کنی، آزاد در بندگی خودت!



گفتند درباره ی تو عاشقانه ننویسیم حیف است



گفتند درباره ی تو عاشقانه ننویسیم حیف است، کم است،

برای تو آری ، اما برای من؟

عاشقانه هایم تنها برای توست،

برای تو کم است از تو سرودن، برای من اما همه چیز است.

ای تنها بهانه ی ماندن! ای تنها رابط میان ما و آسمان! نیامدی این جمعه هم پدر،

نیامدی صاحبم، امامم، آقای من، مولا ...

نیامدی...

آه ازین چشم های بی لیاقت

تو باشی و ما تو را نبینیم!؟

آه ازین دل بی لیاقت

تو غریب باشی و ما را غم نباشد!؟

آه ازین همه بی غیرتی

تو « هل من ناصر » بگویی و ما این همه کر!؟

از آسمان به زمین نیامدیم برای رنگ زمین گرفتن اینجا قرار بود نقطه ی پروازم شود تا خدا، اینجا قرار بود همانی شوم که او می پسندد

چند جمعه مانده تا لایق شدنمان ارباب؟

برای بیداریمان دعا می خوانی دلشکسته ی من؟

چقدر از آسمان دورم

چقدر رنگ زمین گرفته دلم

چقدر غرق ظلمتم، چقدر دلتنگ نورم

از آسمان به زمین نیامدیم برای رنگ زمین گرفتن

اینجا قرار بود نقطه ی پروازم شود تا خدا،

اینجا قرار بود همانی شوم که او می پسندد.

خودش تو را به یادم آورد ، خودش تو را در دلم نشاند

دلم به دستت ای رابط میان زمین و آسمان، ای امام هدایت، ای مهدی

دلم به دستت

ادعای مشاهده با تکذیب امام زمان علیه السلام


امام زمان

در کتاب احتجاج مرحوم طبرسی چنین آمده است:

زمانى که زمان رحلت أبوالحسن سمرىّ(آخرین نایب امام عصر (عج)) نزدیک شد از او پرسیدند: [نیابت را] به چه کسى وصیّت مى‏کنى؟ او نوشته ای از امام عصر (عج) را که نزدش بود به جمع حاضر نشان داد. در آن نوشته شده بود:

 بسم اللَّه الرّحمن الرّحیم؛ اى علىّ بن محمّد سمرىّ! خداوند اجر برادرانت را در عزاى تو عظیم گرداند که تو ظرف شش روز آینده خواهى مُرد؛ پس خود را براى مرگ مهیّا کن و به احدى وصیّت مکن که پس از وفات تو قائم مقام تو شود؛ زیرا غیبت تامّه واقع شده و ظهورى نیست مگر پس از اذن خداى تعالى و آن، پس از مدّتى طولانى و قساوت دلها و پر شدن زمین از ستم واقع خواهد شد.

و به زودى کسانى نزد شیعیان من آیند و ادّعاى مشاهده کنند، بدانید هر که پیش از خروج سفیانى و صیحه آسمانى ادّعاى رۆیت و مشاهده کند دروغگوى مفترى است، «وَ سَیَأْتِی إِلَى شِیعَتِی مَنْ یَدَّعِی الْمُشَاهَدَةَ أَلَا فَمَنِ ادَّعَى الْمُشَاهَدَةَ قَبْلَ خُرُوجِ السُّفْیَانِیِّ وَ الصَّیْحَةِ فَهُوَ کَذَّابٌ مُفْتَر و لا حول و لا قُوَّةَ إِلَّا بِاللَّهِ العلیّ العظیم.»(1)

سپس کسانی که در آن مجلس بودند از آن نامه، رونوشت کردند و از نزد او خارج شدند و چون روز ششم فرا رسید نزد او بازگشتند که او را در حال احتضار بود. یکى پرسید: وصىّ تو پس از شما کیست؟ گفت: خداوند را امرى است که خود او رساننده آن است. این را گفت و از دنیا رفت.

موضوع این نوشته، بحث در فراز پایانی آن نامه است که حضرت مرقوم فرمودند:

«أَلَا فَمَنِ ادَّعَى الْمُشَاهَدَةَ قَبْلَ خُرُوجِ السُّفْیَانِیِّ وَ الصَّیْحَةِ فَهُوَ کَذَّابٌ مُفْتَر» ؛ بدانید هر که پیش از خروج سفیانى و صیحه آسمانى ادّعاى مشاهده کند دروغگویی است که به ما افترا بسته است.

همانگونه که از ظاهر متن فهمیده می شود این پیام، خط بطلانی است بر تمام گزارشهایی که در آن به گونه ای ادعای مشاهده و ملاقات با حضرت بقیةالله الاعظم در عصر غیبت شده است و این در حالی است که ما به واسطه نقلهای فراوانی که از طریق افراد مقبول و موثق به ما رسیده اطمینان داریم که در عصر غیبت کبری، انسانهای مقدس و فرهیخته ای به خدمت آن حضرت شرفیاب شده و محضرش را درک کرده اند.

این احساس تعارض، انگیزه ای شد برای پژوهشی که خلاصه شده اش در ادامه می آید؛ پژوهشی که سعی دارد این تعارض ظاهری را برطرف کند.

و به زودى کسانى نزد شیعیان من آیند و ادّعاى مشاهده کنند، بدانید هر که پیش از خروج سفیانى و صیحه آسمانى ادّعاى رۆیت و مشاهده کند دروغگوى مفترى است

نکته ای مهم قبل از ورود به بحث:

ادعاها و یا گزارشهای رسیده درباره ملاقات با شخص امام زمان علیه السلام(2) به دو دسته اند: الف. ملاقاتهایی که افراد موثق و مورد اطمینان بیان می کنند. ب. ملاقاتهایی که افراد غیر متشرع و یا کسانی که اطمینانی به گفته آنها نیست، بیان می کنند که در مقام بحث باید بین این دو نوع گزارش، فرق گذاشت و هر دو را به صرف ادعای مشاهده یکی ندانست.

پاسخ اول در قدم اول

سند این روایت را مرحوم شیخ طوسی (ره) با عبارت « أَخْبَرَنَا جَمَاعَةٌ »(3) آغاز می کند که این باعث ارسال در سند و در نتیجه ضعف روایت می شود و چون سایر نقلهای موجود هم از این اشکال رنج می برند در نتیجه برای حل آن تعارض، جانب گزارشهای مطمئن را گرفته و اعتنایی به این روایت نمی کنیم.(4)

نکته: پاسخهای بعد مبتنی بر قبول روایت و پذیرش محتوای آن است. زیرا عده ای اشکال ارسال در سند و در نتیجه ضعف روایت را نپذیرفته و معتقدند که تعبیر «جَمَاعَةٌ» که شیخ طوسی (ره) می گوید اشاره به جمعی از اساتید روایی او دارد که همگی مشخص و موثقند و او برای اطمینان بیشتر شنونده با تعبیر به جمعی از آنها اشاره کرده است. به هر ترتیب پاسخهای بعدی مبتنی بر قبول محتوای روایت می باشد.

امام زمان

پاسخ دوم

این روایت نسبت به تمام مشاهدات در عصر غیبت کبری اطلاق دارد یعنی همه را در بر می گیرد و به ظاهر همه را تکذیب می کند و از طرفی هم ما به ملاقاتهای نقل شده (حداقل توسط علمای به نام) یقین داریم؛ در اینجا با استفاده از قواعد علمی(5) آن اطلاق و فراگیری را تخصیص زده و چنین می گوییم:

حضرت در این فرمایش تمام ملاقاتها و مشاهدات ادعایی را که صرفا ادعا هستند و ما هیچ دلیل و قرینه ای بر درستی و پذیرش آنها نداریم به شدت رد کرده(6) و با این کار، پیشاپیش، شیعیان را افتادن در دام مدعیان دروغین ارتباط با حضرتش بر حذر داشته است. مدعیانی که دیروز نام و آوازه و امروز پرونده کلاه برداری شان، شهره شهر است که متاسفانه این قبیل داستانها همچنان ادامه دارند.

پاسخ سوم

این پاسخ از راه تحلیل الفاظ و محتوای درونی روایت به دست می آید که آن را علامه مجلسی(ره) و دیگران بیان کرده اند. ایشان می نویسد:

شاید مراد از این فرمایش، ادعای مشاهده ای است که فرد علاوه بر ادعای مشاهده، ادعای نمایندگی آن حضرت را نیز کرده و خود را فرستاده ای از سوی ایشان به شیعیان معرفی می کند.(7)

این فرمایش علامه مجلسی (ره) را می توان با قراین داخلی روایت، تقویت کرد و آن را از درجه «شاید» بالاتر برده و به درجه اطمینان نزدیک کرد. آن قرینه داخلی واژه «مُفتَر» است که بعد از کذاب آمده است.

روایت مورد بحث با همین مضمونی که دارد کاملا درست و مورد پذیرش است و هیچ منافاتی با ملاقاتهایی که علما و سایر افراد پاک و مقدس با ایشان داشته اند و از طرق موثق نقل شده است ندارد. عمده پیام این بخش از روایت، هشدار به شیعیان است که هر گزارش مبنی بر ملاقات با امام زمان (عج) را بی دلیل نپذیرند و بدانند که با آغاز غیبت کبری، دیگر کسی به شکل مشخص نماینده (نایب خاص) آن حضرت نخواهد بود

مفتر به کسی می گویند که دروغی ساخته و آن را به کسی نسبت می دهد. قاموس  قرآن می نویسد(8)

افْتِرَاء: جعل دروغ و چیزى از خود در آوردن است؛ مثل «وَ مَنْ أَظْلَمُ مِمَّنِ افْتَرى‏ عَلَى اللَّهِ کَذِباً»(9) ؛ کیست ظالمتر از آنکه بر خدا دروغ ببندد. بعد می نویسد: مُفتَر یعنی جعل کننده دروغ مانند این آیه: «قالُوا إِنَّما أَنْتَ مُفْتَرٍ»(10)؛ گفتند تو فقط جعل کننده دروغى.

بنابراین وقتی حضرت در کنار «کذاب» از واژه «مفتر» هم استفاده می کند معنایش این است که تنها مشاهده کننده مورد نظر ایشان ؛ بلکه منظورشان کسی است که علاوه بر ادعای مشاهده، ادعای نمایندگی ایشان را نیز دارد.

بنابراین امام زمان (عج) در این نامه به آخرین نایب خاص خود و دیگر شیعیان اعلام می کند که بعد از علىّ بن محمّد سمرىّ (آخرین نایبم) من دیگر نایب خاص و مشخصی نخواهم داشت؛ پس اگر کسی آمد و چنین ادعایی کرد او دروغگویی است که سخنی از پیش خود جعل کرده و به ما نسبت می دهد.

 

نتیجه بحث:

روایت مورد بحث با همین مضمونی که دارد کاملا درست و مورد پذیرش است و هیچ منافاتی با ملاقاتهایی که علما و سایر افراد پاک و مقدس با ایشان داشته اند و از طرق موثق نقل شده است ندارد. عمده پیام این بخش از روایت، هشدار به شیعیان است که هر گزارش مبنی بر ملاقات با امام زمان (عج) را بی دلیل نپذیرند و بدانند که با آغاز غیبت کبری، دیگر کسی به شکل مشخص نماینده (نایب خاص) آن حضرت نخواهد بود.

 

پی نوشت ها:

1.       الإحتجاج على أهل اللجاج، ج‏2، ص478

2.       برخی بلکه اکثر این ملاقاتهای گزارش شده ملاقات با شخص آن حضرت نبوده و در واقع دیدار با کسانی بوده است که نمایندگان آن حضرت در رسیدگی به امور و رفع گرفتاری های مردمند. (از بیانات حضرت آیت الله جوادی آملی)

3.       الغیبة ص 395

4.       علامه مجلسی به همین نکته در بحار الأنوار 318/‏53 اشاره کرده و می نویسد: أنه خبر واحد مرسل غیر موجب علما فلا یعارض تلک الوقائع و القصص التی یحصل القطع عن مجموعها.

5.       تخصیص خبر واحد با دلیل لبی

6.       سید نعمت الله جزایری ره می نویسد: «و الأظهر أن یراد: من یدّعی المشاهدة من غیر دلیل و لا برهان» ؛ ریاض الأبرار فی مناقب الأئمة الأطهار، ج‏3، ص 133

7.       لعله محمول على من یدعی المشاهدة مع النیابة و إیصال الأخبار من جانبه ع إلى الشیعة على مثال السفراء ؛ بحار الأنوار 52/151

8.       ر.ک به قاموس قران، ج‏5، ص: 171

9.       انعام/21

10.   نحل /101


بیداری اسلامی، مقدمه ای برای ظهور!


بیداری


در زمانی به سر می بریم که دنیای اسلام علی رغم بیداری نسبی که پیدا کرده هنوز زیر چکمه کفر و الحاد به سر می برد و کشورهای مسلمان هنوز تحت سلطه ی حکام وابسته به صهیونیسم و استکبارند و هنوز قوانین مدون غالب کشورهای اسلامی قوانین غیر اسلامی می باشد و به یقین می توان گفت که اگر وضع به همین منوال پیش برود این وابستگی و عقب ماندگی و انحطاط روز به روز عمیق تر و وسیع تر می شود و بنیان آن مستحکم تر می شود و مسلمانان روز به روز از فرهنگ غنی اسلام دورتر خواهند شد و اگر مسلمانان به همین وضع موجودی که در آن به سر می برند ادامه دهند، باز به یقین می توان گفت که طبق سنت لایتغیر الهی هیچ ظهوری رخ نخواهد داد! "ان الله لایتغیر ما بأنفسهم" (1)

و مادامیکه به آیاتی از قرآن که از این قبیل می باشند توجهی نشود وضع همین است که خواهد بود:

"یا أیها الذین امنوا کونوا قوامین بالقسط شهداء لله و لو علی أنفسکم ...." (2) و "یا أیها الذین امنوا کونوا قوامین لله شهداء بالقسط" (3) و "لقد ارسلنا رسلنا بالبینات و انزلنا معهم الکتاب و المیزان لیقوم الناس بالقسط ..." (4) و "قل إنما أعظکم بواحدةٍ أن تقوموا لله مثنی و فرادی ثم تتفکروا ..." (5) و "قولوا لله قانتین" (6)

این آیات خطاب به عموم مۆمنین است، خطاب به خصوص نبی مکرم اسلام یا اولیاء امور نیست بلکه خطاب "یا ایها الذین آمنوا" و "لیقوم الناس" می باشد یعنی مخاطب مۆمنین و عموم مردم می باشند. اگر چه قیام بدون رهبر ممکن نیست که به سرانجام بیانجامد ولی نبود رهبر وظیفه قیام را ساقط نمی کند بلکه وظیفه سنگین پیدا کردن یا طلب کردن رهبر را هم علاوه بر وظیفه قیام، بردوش مردم می نهد پس در واقع دو قیام در امر واجب است یکی قیام برای طلب و یافتن رهبر الهی و دیگری قیام به همراه او علیه ظلم! که هر دو وظیفه عموم مردم است. اگر نداشتن یا در واقع نشناختن رهبر الهی عذر برای عدم قیام باشد پس برای بشر تا میلیاردها سال دیگر هم منجی نخواهد آمد و این برخلاف تعلیمات ادیان آسمانی و خصوصا اسلام می باشد.

اگر چه قیام بدون رهبر ممکن نیست که به سرانجام بیانجامد ولی نبود رهبر وظیفه قیام را ساقط نمی کند بلکه وظیفه سنگین پیدا کردن یا طلب کردن رهبر را هم علاوه بر وظیفه قیام، بردوش مردم می نهد پس در واقع دو قیام در امر واجب است یکی قیام برای طلب و یافتن رهبر الهی و دیگری قیام به همراه او علیه ظلم! که هر دو وظیفه عموم مردم است. اگر نداشتن یا در واقع نشناختن رهبر الهی عذر برای عدم قیام باشد پس برای بشر تا میلیاردها سال دیگر هم منجی نخواهد آمد و این برخلاف تعلیمات ادیان آسمانی و خصوصا اسلام می باشد

اکنون کمی تأمل کنیم ببینیم چرا این دستورات الهی که در قرآن بدان اشاره رفته، قریب به 1400 سال است که عملی نشده و تاکی قرار است که عمل نشود!؟

همه می دانیم که یکی از اصلی ترین شعارهای دین اسلام حرمت ذلت پذیری مسلمانان از کفار است:

"ولن یجعل الله للکافرین علی المۆمنین سبیلا" (7) که از آن به قاعده نفی سبیل نیز تعبیر می شود و همچنین دستور کفر ورزیدن به طاغوت که در قرآن آمده روی دیگر همین سکه می باشد:

"یریدون أن یتحاکموا إلی الطاغوت و قد أمروا أن یکفروا به" (8)

سر منشأ همه این بدبختیها و گرفتاریها که دنیای اسلام را فرا گرفته، سیطره تفکر جبرگرایی از جانب بنی امیه برپیکر دنیای اسلام می باشد یعنی این تفکر که مبارزه با حاکم حتی اگر طاغوت باشد مبارزه با اولوالأمر است و خروج برحاکم حتی اگر مثل یزیدبن معاویه باشد و شخص قیام کننده حتی اگر مثل حسین بن علی علیهما السلام باشد، خروج برخلیفه رسول الله است و حرام است و خروج کننده مستحق قتل و غارت و هر نوع تجاوز گری می باشد!

بیماری ابتلا به این تفکر منحط که خلاف دستورات صریح ادیان آسمانی و خصوصا قرآن می باشد امت اسلامی را به طعمه و شکاری بیمار تبدیل نموده که گرگان گرسنه و لاشخوران را منتظر چشم برهم نهادن است!

آری، شکننده تر از تسلط استکبار بر دنیای اسلام تفکر و حرمت مبارزه است که از جانب آخوندهای درباری سعودی و وهابی در دنیای اسلام ترویج می شود، حدیث: "من مات و لم یعرف امام زمان مات میتة الجاهلیة" که مقبول در نزد فریقین است در نزد آنها برحاکم امت اسلامی تطبیق می شود حال فرقی نمی کند که آن حاکم از چه راهی به حکومت رسیده باشد معمر باشد یا ملک عبدالله، یزید باشد یا معاویه حتی اگر مثل آل سعود از راه ظلم و ستم و حمایت جهان استکبار و صهیونیسم نیز به قدرت رسیده باشد باز هم امام زمان است که واجب الاطاعه می باشد!

بنی امیه در آغاز به قدرت رسیدن به شدت تفکر جبر گرایی و اشعری گری را ترویج کردند چرا؟

اسلامی بیداری

"زیرا اگر حاکمی ظالم است و غارتگر و مفسد خداوند خواسته است که این گونه باشد حال اگر کسی با چنین حاکمی مخالفت کند در واقع با خواست خدا مخالفت کرده و اگر خدا ظلم و فساد چنین حاکمی را نمی خواست جلوی او را می گرفت و با قدرت مطلقه خودنمی گذاشت که او فساد کند!"

یعنی دقیقا همان حرف مشرکین که می گفتند: "لوشاء الله ما أشرکنا" (9) و "لو شاء الله ما عبدنا من دونه من شیء" (10) چنانچه ابن زیاد لعنه الله خطاب به مجلله زینب علیها السلام گفت: آیا دیدی خدا با خاندان تو چگونه رفتار کرد! (11) و خطاب به علی بن الحسین علیهما السلام نیز گفت: مگر حسین بن علی را خدا نکشت! (12)

و حال آنکه خداوند صراحتا با چنین تفکری مخالفت فرموده و در قر آن بیان داشته است که:

"ذلک بأن الله لم یک مغیرا نعمة أنعمها علی قوم حتی یغیروا ما بأنفسهم" (13) یا "ان الله لایغیر ما بقوم حتی یغیروا ما بأنفسهم" (14) یعنی خدا سرنوشت هیچ امتی را جبرا تعیین نمی کند بلکه سنت خدا این چنین است که در هیچ امتی بدون اراده آن است، هیچ تغییری رخ ندهد!

اما متاسفانه در اثر شدت سیطره این فکر در امت اسلامی رشحاتی از آن در برخی زمانها و مکانها در بین شیعیان رواج یافته است!

جعل روایاتی مبنی برحرمت قیام علیه طاغوت و ظالمان که در بعضی از کتب شیعه (15) راه یافته از همین قبیل است و حال آنکه این فکر علاوه برمخالفت با آیاتی از قرآن که ذکر شدبا سائر روایات (16) و بلکه با سیره خود اهل بیت علیهم السلام که تمام عمر خود را در راه مبارزه با طواغیت بنی امیه و بنی عباس صرف نمودند سازگاری ندارد. (17)

آری،شکننده تر از تسلط استکبار بردنیای اسلام تفکر و حرمت مبارزه است که از جانب آخوندهای درباری سعودی و وهابی در دنیای اسلام ترویج می شود،حدیث: "من مات و لم یعرف امام زمان مات میتة الجاهلیة"که مقبول در نزد فریقین است در نزد آنها برحاکم امت اسلامی تطبیق می شود حال فرقی نمی کند که آن حاکم از چه راهی به حکومت رسیده باشد معمر باشد یا ملک عبدالله،یزید باشد یا معاویه حتی اگر مثل آل سعود از راه ظلم و ستم و حمایت جهان استکبار و صهیونیسم نیز به قدرت رسیده باشد باز هم امام زمان است که واجب الاطاعه می باشد!

مصداق بسیار بارز آن قیام امام حسین علیه السلام است که الگوی آزادگان جهان است تا جایی که گاندی رهبر قیام مردم هند علیه استعمار انگلیس می گوید: من درس خود را از حسین بن علی آموختم و جمله معروف امام را فراموش نمی کنیم که فرمودند: تکلیف ما را سیدالشهداء معین نموده اند.

این تفکر منحط که سرچشمه گرفته از راحت طلبی و هواهای نفسانی است در بنی اسرائیل نیز وجود داشت که به موسی گفتند: تو خود با خدای خود برو و با آن قوم ظالم که برما مسلط شده اند بجنگ و با آنان مقاتله کن، "فاذهب أنت و ربک فقاتلا إنا هاهنا قاعدون" (18)

به جای اینکه بگویند ما اهل قیامیم صریحا می گفتند: ما اهل قعود هستیم "انا هاهنا قاعدون" شاید بعضی از تفکرات که در بعضی از اقشار جامعه خودمان رسوخ نموده نیزاز همین قبیل باشد مثل اینکه "تا با کوچکترین مشکل و معضلی مواجه می شوند به جای کوشش در رفع آن و یا به جای امر به معروف و نهی از منکر با ارائه طرحی برای حل آن می گویند: خدا صاحب این مملکت را برساند! البته ملت بزرگوار ایران در مقاطع حساسی امتحانات بسیار خوبی پس داده است و به آیات قرآن که ذکر شد در جنگ تحمیلی و قیام علیه رژیم منحوس پهلوی و در بسیاری دیگر از مواقع عمل نموده که باید استمرار یابد و به این حقیقت وسعت و عمق بیشتر بخشد.

در بعضی از فیلمهای مستند که از تظاهرات قبل از انقلاب علیه رژیم ضبط شده مشاهده کردیم که پرچم بسیار بزرگی بردوش مردم است که روی آن نوشته بود: "إن الله لا یغیر ما بقوم حتی یغیروا ما بأنفسهم" (19) با مراجعه به صحیفه امام (ره) نیز در می یابیم که اولین نامه سیاسی حضرت امام (ره) صدر آن مزین است به آیه ی "انما أعظکم بواحدة أن تقوموا لله مثنی و فرادی" (20) پیروزی ملت ایران در این 33 سال گذشته در موارد مکرر بزرگترین دلیل بر دروغ بودن یا تقیه ای بودن روایاتی است که می گوید: هر قیامی قبل از قیام قائم (عج) شکست خواهد خورد! (21)

بلکه به جد می توان گفت تا ملتها علیه طاغوتهای کشور خود قیام نکنند زمینه ظهور منجی جهانی فراهم نخواهد شد! "اللهم عجل لولیک الفرج"

پی نوشت ها:

1-     سوره رعد – آیه 11

2-     سوره نسا – آیه 135

3-     سوره مائده – آیه 8

4-     سوره حدید – آیه 25

5-     سوره سبأ – آیه 46

6-      سوره بقره – آیه 238

7-     سوره نساء – آیه 141

8-     سوره نساء – آیه 60

9-     سوره انعام – آیه 148

10- سوره نحل – آیه 35

11- ارشاد مفید – ج2، ص120

12- همان – ص121

13- سوره انفال – آیه 53

14- سوره رعد – آیه 11

15- وسائل الشیعة – ابواب جهاد، باب 13

16-  همان ، باب 13، حدیث 1

17- برای تحقیق بیشتر مراجعه شود به "ولایة الامر فی عصر الغیبة" للحائری ص72 به بعد

18- سوره مائده – آیه 24

19- سوره رعد – آیه 11

20- سوره سبأ – آیه 46

21- رسائل الشیعة – ابواب جهاد، باب 13، حدیث 2


مفهوم مقدسی به نام «انتظار»


انتظار


یکی از مسائل مهم تعلیم و تربیت مساله امیدواری به آینده است. حاکم شدن روحیه ضعف و شکست بر افکار فرد و جامعه نتیجه ای جز بدبختی و سقوط به دره شقاوت در بر ندارد. دین مبین اسلام که عهده دار رساندن هر فرد به کمال واقعی و شایسته اش می باشد در آموزه های متعددی پیروان خود را نسبت به آینده امیدوار و خوشبین نموده است .

در این نوشتار برآنیم تا به برخی آیات و روایات وارده در مورد ظهور منجی عالم بشریت مولایمان حضرت صاحب الزمان علیه الصلوه و السلام اشاره ای نمائیم .

 

وارثان صالح زمین

«لقد کتبنا فی الزبور من بعد الذکر ان الارض برثها عبادی الصالحون»( انبیا /105)؛

ما در زبور بعد از ذکر (تورات) نوشتیم که بندگان شایسته ام وارث (حکومت) زمین خواهند شد.

در مجمع البیان در مورد «ان الارض یرثها عبادی الصالحون» از امام باقر علیه السلام نقل کرده است که فرمود :

«هم اصحاب المهدی فی آخر الزمان صالحان»(1)؛ آنها یاران امام مهدی در آخر الزمان هستند .

مساله امید دادن به تشکیل حکومت صالحان در زمین بر اساس این آیه مبارکه در ادیان پیشین نیز مطرح بوده است.

اشاره ای که قرآن مجید در مورد زبور فرموده در باب 37 از مزامیر داود وجود دارد. در باب مذکور 4 آیه وجود دارد که تمامی آنها مرتبط به همین بحث است جهت اختصار برخی از آنها را نقل می شود:

1- « از شریران رنجیده مشو و بر بدکاران حسد مبر زیرا که مثل علف زود بریده می شوند و مثل گیاه زود بریده می شوند و مثل گیاه سبز پژمرده می گردند... »

9 - « زیرا که شریران منقطع می شوند اما متوکلان به خداوند وارث زمین خواهند شد...»

18- « خداوند روزهای صالحان را می داند و میراث ایشان ابدی خواهد شد...»

29 - « صدیقان وارث زمین شده؛ ابداً در آن ساکن خواهند بود...» (2)

روشن است که حکومت صالحان بر روی زمین در زمان ظهور حضرت ولی عصر علیه السلام محقق خواهد شد چنانچه روایات به آن اشاره می کند و ما برخی از آنها را ذکر خواهیم کرد .

مفهوم مقدس انتظار فرج که هم به صورت کلی و هم در خصوص انتظار فرج حضرت مهدی (عج) مورد تاکید قرار گرفته است ؛ از جمله آموزه های امید بخش اسلامی است که سبب خروج از بن بست های شکننده وارد بر امت های اسلام است

برترین آیین

 «هو الذی ارسل رسوله بالهدی و دین الحق لیظهره علی الدین کله و لو کره المشرکون»(توبه/33)؛

او کسی است که رسولش را به هدایت و آئین حق فرستاد تا آن را بر همه آئین ها غالب گرداند هر چند مشرکان کراهت داشته باشند.

غلبه کامل اسلام بر آئین های مختلف جهان هم وعده دیگر خدای متعال است که بر اساس روایات در زمان ظهور محقق می شود. در کتاب شریف کافی از امام موسی ابن جعفر علیه السلام روایت کرده است که در آن، حضرت در مورد «لیظهره علی الدین کله»، فرمود: «یظهر علی جمیع الادیان عند قیام القائم»(3)؛ هنگام قیام ولی عصر (عج) دین اسلام بر همه ادیان چیره می شود.

همین آیه در سوره مبارکه صف آیه 9 تکرار شده است. همچنین در سوره مبارکه فتح آیه 28، اما در آخر آن بجای «و لو کره المشرکون»، «و کفی بالله شهیدا» دارد . به هر حال باید مطلب خیلی مهم باشد که قران این اندازه روی آن عنایت دارد .

همچنین در کافی از امام باقر علیه السلام روایت کرده است که در مورد «و قل جاء الحق و زهق الباطل» فرمود :

«اذا قام القائم ذهب دولة الباطل»(4)؛ وقتی امام مهدی ظهور نماید حکومت باطل از بین می رود .

البته از برخی از آیات دیگر (5) هم برای مساله ظهور حضرت ممکن است بتوان استفاده هایی کرد ولی به علت وجود بحث های خاص تفسیری که در آنها وجود دارد به همین اندازه بسنده می نمائیم .

 

امام زمان

ما و انتظار

طبیعتاً از ملاحظه مجموع آیات و روایاتی (6) که وعده حکومت صالحه حضرت مهدی علیه السلام را به ما می دهد مفهوم انتظار در جان انسان شکل می گیرد . اما پیشوایان دین به همین اندازه بسنده نکرده اند و به صورت جداگانه بر روی فضیلت و ارزش این مطلب تاکید نموده اند.

در چند روایت وارد شده است که امام صادق علیه السلام فرمودند : «من مات منکم و هو منتظر لهذا الامر کمن هو مع قائم فی فسطاطه»؛ هر کسی از شما که منتظر امام عصر باشد مانند کسی است که با حضرتش در خیمه او باشد .

و در برخی نقل ها این اضافه را هم دارد که «هو کمن استشهد مع رسول الله»(7)؛ او مانند کسی است که با پیامبر اکرم شهید شده باشد.

ممکن است در توضیح این روایت اینگونه بگوئیم ، روایات مختلف دلالت بر این می کند که هرکس نیت کار شایسته ای داشته باشد و موفق به انجام آن نشود خدای متعال ثواب آن کار را در نامه عمل او قرار می دهد . در بحث ما هم کسیکه واقعا انتظار آمدن امام عصر(عج) را دارد با توجه به اینکه می داند با آمدن حضرتش لازم است در رکاب آن بزرگوار به جهاد با دشمنان دین بپردازد، پس در واقع نیت جنگ کردن در راه خدا را دارد و برای همین است که در همه این نقل ها ما شاهد وجود رابطه بین انتظار و ثواب جهاد که آخرین شکل مبارزه با دشمن است می باشیم.

از آنجا روشن می شود که اینگونه فضائل برای آن افراد تن پرور و راحت طلبی که آرزوی ظهور حضرتش را می کشند تا به نان و حلوایی برسند ثابت نمی باشد .

به هر حال مفهوم مقدس انتظار فرج که هم به صورت کلی و هم در خصوص انتظار فرج حضرت مهدی (عج) مورد تاکید قرار گرفته است ؛ از جمله آموزه های امید بخش اسلامی است که سبب خروج از بن بست های شکننده وارد بر امت های اسلام است .

غلبه کامل اسلام بر آئین های مختلف جهان هم وعده دیگر خدای متعال است که بر اساس روایات در زمان ظهور محقق می شود

اگر ما واقعا منتظر کسی هستیم که با ظالمین و فاسقین سر ستیزه دارد ابتدا باید خود را از ظلم و فسق نجات دهیم . اگر واقعا ما منتظر امامی هستیم که عدالت گستر است خود باید لااقل عادل باشیم . متاسفانه اعمال و رفتار برخی از ما منتظران -اسمی- به گونه ای است که در صورت ظهور آن بزرگوار درصف کسانی قرار می گیریم که حضرتش ریشه آنها را خواهد کَند.

پس تا دیر نشده و فرصت داریم لازم است در کارنامه عملی خود بازنگری اساسی نمائیم .

آخرین سخن در مورد انتظار اینست که یک اسلام شناس واقعی کسی است که هر مفهوم اسلامی را در کنار سایر مفاهیم دینی بررسی و ارزیابی کند نه اینکه چشم خود را تنها بر روی آن مفهوم بدوزد . متاسفانه برخی از متدینین که ارادت به ساحت مقدس حضرت را دارند در تفسیر انتظار از اسلام شناسان حقیقی استفاده نکرده و نمی کنند. نتیجه آن شد که به امر به معروف و نهی از منکر بی توجهی می کنند همچنین بسیاری از وظایف مربوط به یک مسلمان را - خصوصا در زمان ما- ترک می کنند و همین اندازه که در جلسات توسل به ساحت حضرت ولی عصر (عج) شرکت می نمایند گمان می کنند که مورد توجه خاص حضرتش هستند و فضایل منتظرین را داردند . این اشتباه بزرگی است.

 همان دینی که روی مساله انتظار تاکید داشته است صدها دستور دیگر هم دارد. توجه کنید به فرموده امیرالمومنین علیه السلام :

«و ما اعمال البر کلها و الجهاد فی سبیل الله عند الامر بالمعروف و النهی عن المنکر الا کنفثه فی بحر لجی »(8)؛

تمام کارهای نیکو و حتی جهاد در راه خدا در برابر امر به معروف و نهی از منکر چونان قطره ای در دریای پهناور است.

بنابراین لازم است که همیشه بیدار باشیم تا خدای نکرده شیطان ما را فریب ندهد و اسلام را وارونه تفهیم و وارونه عمل نکنیم ؛ برای این امر چاره ای جز مراجعه به دین شناسان واقعی وجود ندارد .

 

پی نوشت:

1) تفسیر نور الثقلین، ج3، ص464.

2) کتاب مقدس، مزامیر داود، مزمور 37- ص 1031-1029 ، انتشارات اساطیر.

3) تفسیر نور الثقلین، ج2، ص 212.

4) منتخب الاثر، ص587 .

5) «وعد الله الذین آمنوا منکم و عملوا الصالحات لیستخلفنهم فی الارض کما استخلف الذین من قبلهم و لیمکنن لهم دینهم الذی ارتضی لهم و لیبدلنهم من بعد خوفهم امنا یعبدوننی لایشرکون بی شیئا و من کفر بعد ذلک فاولئک هم الفاسقون»( نور/55)؛ آیه مبارکه به روشنی به مومنان صالح، بشارت حکومت جهانی اسلامی را می دهد. می دانیم که این امر جز در زمان حضرت مهدی سلام الله علیه به انجام نمی رسد.

6) در کتب زیادی با اسانید فراوان از رسول خدا صل الله علیه و آله و سلم روایت شده است که فرمود: « لا تقوم الساعه حتی یخرج رجل من ولدی فیملاء الارض قسطا و عدلا بعد ما ملئت ظلماً و جوراً؛ قیامت بر پا نمی شود مگر آنکه قبل از آن یکی از فرزندان من ظهور کند و زمین را پر از عدل نماید بعد از آنکه پرراز ستم شده است .(منتخب الاثر، ص 308)

7) بحارالانوار، ج 52، ص124-123(اسلامیه) باب فصل انتظار فرج.

8) نهج البلاغه، حکمت 374 ، دشتی.