منتظران ظهور
منتظران ظهور

منتظران ظهور

مهدویت

چگونه برای فرج دعا کنیم؟

امام زمان علیه السلام

اشاره:

عالمان ربانی و صاحبدلان اهل راز، آنان که با مهدی آل محمد(عجل الله تعالی فرجه الشریف) پیوندی و عقله ای دیرینه دارند، و در ندبه ها و ناله های شبانه شان، همواره فرج حضرتش را از درگاه دوست تمنا می کنند، مدام نفس خود را کشیک می کشند که مبادا کاری از ایشان سر زند که مطلوب و محبوب آن دلدار بی مثال نباشد. از این رو هم خود را می‌پایند و هم دیگران را نسبت به مراقبت بر این دقیقه سفارش می کنند.

فقیه فقید، و عارف دانای راز، حضرت آیت الله العظمی بهجت که به تعبیر مقام معظم رهبری، سرچشمه پایان ناپذیر فیوضات معنوی بودند، یکی از این نمونه هاست.



دروغ گویان مفتضح می‌شوند!

در روایات آمده است: «در زمان حضرت صاحب عجل اللّه تعالی فرجه الشریف شصت کذّاب خارج می‌شوند که هر کدام مدعی امامت یا بابیت و نیابت او هستند.»، رسول اکرم صلی اللّه علیه وآله می فرماید: «لا تقوم الساعة حتی یخرج المهدی من ولدی، ولا یخرج المهدی حتی یخرج ستون کذابا کلهم یقول: أنا نبی.»؛ (قیامت به پا نخواهد شد تا این که فرزندم مهدی عجل اللّه تعالی فرجه الشریف قیام کند، و او قیام نخواهد کرد تا این که شصت کذاب که همگی می‌گویند: ما پیامبریم، قیام کنند.) الارشاد، ج 2 / ص 371؛ ولی به فضل خدا دروغ آن‌ها آشکار می‌گردد و به هیچ کدام اعتماد نمی‌شود و اهل بصیرت می‌فهمند که حضرت، حق است. گویا وقتی حضرت می‌آید، می‌فرماید: «أیها الناس، إنی أنا الصاحب الذی کنتم به تنتظرون.» ای مردم، من همان کسی هستم که انتظارش را می‌کشیدید.

و بعد از اتمام حجت، کراماتی از او می‌بینند و کذب مدعیان روشن می‌شود.

 

زمان ظهور، زمان دارایی محض است

زمان ظهور، زمان دارایی محض است. در روایت است: «تظهر الأرض کنوزها»، بحارالانوار/52/337؛ زمین، گنج‌هایش را آشکار می‌سازد.

احتمال دارد معادن را هم شامل بشود، نه تنها آن چه مردم در زیر زمین پنهان کرده‌اند. گنج‌های زیر زمین از عجایب است. معادن و گنج‌هایی که هنوز کشف نشده، همگی در زمان ظهور حضرت صاحب الامر عجل اللّه تعالی فرجه الشریف ظاهر می‌شود.

رسول اکرم صلی اللّه علیه وآله می فرماید: «لا تقوم الساعة حتی یخرج المهدی من ولدی، ولا یخرج المهدی حتی یخرج ستون کذابا کلهم یقول: أنا نبی.»؛ (قیامت به پا نخواهد شد تا این که فرزندم مهدی عجل اللّه تعالی فرجه الشریف قیام کند، و او قیام نخواهد کرد تا این که شصت کذاب که همگی می‌گویند: ما پیامبریم، قیام کنند.)

نحوه دعا کردن برای فرج و شرایط و موانع آن

امام زمان

دوستان آن حضرت عجل اللّه تعالی فرجه الشریف باید دو مطلب مهم را رعایت کنند:

یکی این که، در شداید برای فرج دعا کنند، که خود همین مژده‌ای است برای این که شداید به فرج متصل است.

دیگر این که، دعا کنند که ظهور آن حضرت برای اهل ایمان، همراه با عافیت باشد، و تا وقت ظهور با وجود بلاها و شداید، ثابت قدم و استوار در دین و عامل به تکلیف باشند؛ زیرا ما هیچ ندیده و نخوانده بودیم که بین برادرها، هشت سال جنگ ادامه پیدا کند، آن هم چه جنگی! بر سرشان در خانه‌ها آتش، بمب و موشک ببارد حتی برای آن‌ها که به جنگ نرفته و در جبهه حاضر نشده اند.

خدا کند ظهور آن حضرت زود و قریب، و با عافیت اهل ایمان همراه باشد!

«واجعل لنا فی ذلک الخیرة والعافیة»، مشابه این جمله در دعای روز غدیر آمده است.

خدایا! این [ظهور] را برای ما مایه خیر و عافیت بگردان.

زیرا ما ایمان میثم تمار، یکی از شیعیان و خواص حضرت علی علیه السلام که در راه آن حضرت به دار آویخته شد و دست و پا و زبان او را قطع نمودند، را نداریم که هر چه بلا شدیدتر می‌شد، ایمانش قوی‌تر می‌شد! با ضعف ایمانی که ما داریم، از کجا می‌دانیم که در بلاها و ابتلائات و شداید ثابت قدم خواهیم ماند، از کجا می‌دانیم قلباً هم از دین خارج نخواهیم شد. برای بسیاری از مردم، در اثر سختی‌ها و مشکلات و بلاها، تردید و شک حاصل می‌شود، و توقع دارند که مثلاً الان باید وقت ظهور آن حضرت عجل اللّه تعالی فرجه الشریف باشد و چرا ظاهر نمی‌گردد و... .

 

او هم منتظر امر خداست

زمانی مرحوم شیخ ابراهیم حایری در مسجد کوفه معتکف بود، حضرت غایب عجل اللّه تعالی فرجه الشریف را در خواب دید، حضرت به او فرمود: این‌ها که در این جا معتکفند، از خوبان و صلحا هستند، ولی هر کدام حاجتی دارد: مال، عیال، خانه، قضای دین، رفع کسالت و مرض و ... ولی هیچ کس به فکر من نیست و برای ظهور و فرج من به طور جدی دعا نمی‌کند!

گویا حضرت علیه السلام از ما می‌خواهد که اعتکاف و توسل و دعایمان برای خصوص فرج و ظهور آن حضرت واقع شود، ولی ما به او خطاب می‌کنیم که: «عالم ز دست رفت، تو پا در رکاب کن.» و یا این که می‌گوییم: «ای یوسف زهرا، بیا.» غافل از این که او هم از خدا می‌خواهد که بیاید. مگر آمدن او به دست اوست که از او می‌خواهیم از زندان بیرون بیاید؟! بلکه همه باید از خدا بخواهیم تا اذن دهد او ظهور نماید. خود او هم منتظر امر خدا و الهامات خدا است، تا ظهور کند و خود را معرفی کند، و از غریبی و درماندگی نجات یابد؛ زیرا گرفتاری او، گرفتاری همه بشر، و نجات و فرج او، نجات همه و فرج برای همه است.

 

آیا حضرت حجت عجل اللّه تعالی فرجه الشریف از دوستانش غافل است؟!

آیا حضرت صاحب عجل اللّه تعالی فرجه الشریف که از دست دشمن‌ها در پشت پرده غیبت است، از دوستانش هم غافل است که هر چه بر سرشان آمد، آمد؟ این خیال‌ها از ضعف ایمان است. آیا می‌شود که حضرت حجت، حقانیت مذهب را تقویت و تأیید نکند؟! خدا می‌داند آن حضرت تا به حال چه کرده و چه می‌کند!

چه قدر فرق است بین کسی که او را «عین اللّه الناظرة»، (چشم بینای خدا)، و این مجلس ما را در محضر او می‌داند، و یقین دارد که حدود و اندازه همه کلمات و ... نزد آن حضرت از واضحات است، و کسی که چنین فکر نمی‌کند!

وقتی سفیانی خروج می‌کند، هر کس نام علی، فاطمه، حسن و یا حسین را دارد می‌کشد. پس از این که عده‌ای کشته می‌شوند، بقیه می‌گویند: پدران و مادران ما گناه کرده‌اند و این اسم‌ها را بر ما گذاشته‌اند، ما چه تقصیر داریم؟! در این جا سفیانی تفضّل می‌کند! و به افراد خود دستور می‌دهد از کشتن صاحب بعضی از نام‌ها خودداری کنند

انتظار فرج و تحصیل مقدمات آن

امام زمان علیه السلام

ما باید انتظار فرج حضرت غایب عجل اللّه تعالی فرجه الشریف را داشته باشیم، و فرجش را فرج عموم بدانیم، و در هر وقت و هر حال باید منتظر باشیم، ولی آیا می‌شود انتظار فرج آن حضرت را داشته باشیم، بدون مقدمات و تحمل ابتلائاتی که برای اهل ایمان پیش می‌آید؟!

با این حال، چه اشکالی دارد که تعجیل فرج آن حضرت را با عافیت بخواهیم، یعنی این که بخواهیم بیش از این بلاها که تا به حال بر سر مؤمنین آمده، بلای دیگری نبینند؟! زیرا در روایت آمده است: وقتی سفیانی خروج می‌کند، هر کس نام علی، فاطمه، حسن و یا حسین را دارد می‌کشد. پس از این که عده‌ای کشته می‌شوند، بقیه می‌گویند: پدران و مادران ما گناه کرده‌اند و این اسم‌ها را بر ما گذاشته‌اند، ما چه تقصیر داریم؟! در این جا سفیانی تفضّل می‌کند! و به افراد خود دستور می‌دهد از کشتن صاحب بعضی از نام‌ها خودداری کنند، ولی صاحب بعضی از نام‌ها را بکشند! چنان که زمانی یهودی‌ها اگر می‌دیدند صاحب شناسنامه، شیعی است، فوراً او را می‌کشتند، الان هم منتظر دستورند!

در هر حال، باید منتظر فرج باشیم ولی با مقدمات آن؛ ولی می‌دانیم که ضعیفیم و طاقت ابتلائات سخن را نداریم. لذا از خدا بخواهیم که شیعه بعد از این دیگر به ابتلائات بیشتر، مبتلا نشود. و اهم مقدمات انتظار فرج را که توبه و طهارت از گناهان است، تحصیل کنیم.

منبع: افق حوزه - ویژه نامه اولین سالگرد ارتحال آیت الله بهجت(قدس سره)


فواید توبه و دعا برای تعجیل درفرج

ارتباط دعا

اگر همه بندگان خدا اهل توبه نباشند؛ ولیکن بعضى از مؤمنین به تنهایى ــ که از اهل اخلاص و مودّت حقیقی مى‌باشند ــ علاوه بر دعا و توبه براى خود؛ برای دیگران نیز توبه انجام دهد، و دعا و طلب مغفرت از براى همه مؤمنین نماید، چنین دعا و توبه‌اى چند فایده دارد:

1- اگر چنین دعا و توبه‌اى موجب تعجیل در زمان فرج نشود که یک مرتبه وقت آن سر آمده و فرج واقع شود، در این صورت امید است که این نوع دعا و توبه وسیله تخفیف در طول زمان تأخیر شود، که اگر مثلا دوران آن صد سال بود؛ چند سالش کم شود.

2- هرگاه بعضى از دوستان از براى همه برادران دینى ــ از احیاء و اموات آنها ــ از گناهى که سبب تأخیر فرج شده است، توبه و طلب مغفرت نمودند، و با این حال دعا کردند، به مقتضاى آنچه خداوند وعده اجابت دعا به هر یک از بندگان ــ خصوصاً دعاى در حقّ غیر ــ فرموده، پس امید است که در اثر استجابت این دعا همه مؤمنین از براى توبه و دعا در امر فرج توفیق یابند، خصوصاً اگر در دعایش بر این وجه قید نماید که از خداوند طلب کند: آنچه وسیله تعجیل در فرج است میسّر و فراهم نماید .

پس توبه و دعای عموم مؤمنین یک وسیله فرج است، که این وسیله به مستجاب شدن دعاهاى او فراهم خواهد شد، و آنها هم موفّق به این دعا و توبه خواهند گردید.

3- فرد بواسطه این توبه و دعا چه از جانب خودش و چه از جانب برادران ایمانى خودش از جمله انصار و یاران آن حضرت(علیه‌السلام) محسوب مى‌شود، ولو بر فرض آن که تأثیرى در تعجیل فرج ــ از عدم جهت اقدام دیگران ــ ننماید.

امام حسن عسکرى(علیه‌السلام) در این مورد فرمود:

هیچ کس از فتنه‌ها و فسادها و سختى‌ها و امتحانات در زمان غیبت آن حضرت(علیه‌السلام) نجات نمى‌یابد، مگر کسی که خداوند او را در اعتقاد به امامت ایشان ثابت قدم فرموده باشد، و او را در دعا براى تعجیل فرج موفق فرموده باشد.

و این مانند آن است که براى نصرت و یارى امام عده‌اى به مجادله و جنگ با دشمنان مى‌روند و مغلوب مى‌شوند، در این صورت آنها حتماً از مجاهدین مى‌باشند و از انصار و یاران محسوبند، بلکه در این حالت مغلوبیّت از اجر و پاداش بزرگترى برخوردارند، خصوصاً در صورتى که عدد مجاهدین کمتر باشد، پس اجر و پاداش آنها به چندین برابر بیشتر و برتر از کسانی که از جهاد تخلف کرده‌اند؛ خواهد بود .

چون بر اساس آیات و روایات نصرت و یارى هر مظلومى خصوصاً وجود مبارک امام(علیه‌السلام)؛ بر همه اهل ایمان و بر فرد فرد آنها واجب است که: به هر وسیله‌اى که با آن یارى ممکن است؛ یارى کنند، و این وجوب با این کیفیت مانند وجوب نمازهاى روزانه؛ یقینى و قطعى است و بر فرد فرد از بندگان واجب است و به ترک بعضى، از بعض دیگر ــ در صورت قدرت ــ ساقط نمى‌شود، و ترک نمودن بعضى هم موجب ناقص و ضایع بودن فعل بعضى دیگر که بجا بیاورند؛ نمى‌شود .

و در چنین زمانى که فعلا مولا و امام ما مظلوم واقع شده‌اند، بواسطه آن که حقّ الهى ایشان، از جهت طغیان ظالمین و اشرار و قلّت اعوان و انصار مغضوب گردید، و از این جهت غائب شده‌اند، و معلوم شد که توبه و دعاهاى مؤمنین تأثیر در تعجیل در امر فرج ایشان دارد که یا یک مرتبه دوران غیبت سر آید یا تخفیف در آن حاصل شود، پس این یک نوع نصرتى است که مقدور همه بندگان هست، و اگر همگى این نوع نصرت و یارى را انجام مى‌دادند، رفع مظلومیّت از آن حضرت(علیه‌السلام) مى‌شد.

چنانچه اگر همه بندگان مؤمن اتفاق در نصرت و یارى حضرت سیدالشهدا(علیه‌السلام) مى‌کردند، ایشان مظلوم و مغلوب نمى‌شدند .

ولکن مادامى که این اتّفاق در توبه و دعا از همه بندگان واقع نشود، پس هر گاه عدّه اى از بندگان به این نوع توبه و دعا عمل نمایند، در واقع عمل به تکلیف واجب خود نموده، و در زمره انصار واقعى آن حضرت محسوب خواهند گردید، و هم از عقوبت ترک یارى مظلوم سالم خواهند ماند، که اگر خداوند در دنیا یا در آخرت کسانی که ترک یارى مظلوم و یارى امام(علیه‌السلام) را کرده‌اند عذاب و عقوبت کند؛ بر حسب تمکّن حالشان، پس آنها از شرّ آن عذاب و عقوبت الهى در عافیت خواهند بود .

هر مؤمن که به دعا و طلب فرج نمودن از براى وجود مبارک آن حضرت(علیه‌السلام) احسان نماید البته کمال امید است که به جزاء این احسان؛ مورد احسان ایشان واقع، و مثل همین احسان آن حضرت هم طلب فرج و خیر و رحمت براى او فرمایند، یا به نحو دیگر از افاضات دنیوى و اُخروى، که آشکارا و پنهان از طرف امام(علیه‌السلام) به دیگران مى‌رسد؛ شامل او نیز شود .

4- فرج و ظهور امام زمان(علیه‌السلام) بر دو قسم است:

قسم اوّل: فرج و ظهور کلّى است، و آن فرج و ظهور موعود ایشان است بر وجهى که رفع شرّ جمیع اعداء از جمیع عالم مى فرمایند .

قسم دوّم: فرج‌هایى که نسبت به قسم اوّل جزئى هستند، و آن برطرف شدن بعضى از هموم و غموم از قلب امام است که این همّ و غم بواسطه غلبه دشمنان و شدت ظلم نسبت به بعضى از شیعیان است.

پس ممکن است که با دعاى جمعى از شیعیان و دوستان مخلص، خداوند این نوع هموم را، با هلاکت گروهى از دشمنان از قلب مبارکشان رفع بفرماید.

چنانچه در زمان حضرت رسول و حضرت امیرالمؤمنین(علیهماالسلام) خداوند به دست گروهى از مؤمنین که به جهاد مى‌رفتند؛ ظالمین و کفار را هلاک مى‌کرد .

5- این دعا از فرد فرد شیعیان و دوستان به عنوان موالات و مودّت نسبت به آن حضرت(علیه‌السلام) خواهد بود، و بدین وسیله؛ دعا کننده یک درجه از حقّ مودّت ایشان را ــ که اداء آن بر بنابر آیه مبارکه «قُلْ لا اَسْئَلُکُمْ اَجْراً الاَّ الْمَوَدَّةَ فِى الْقُربى»(1) واجب و لازم است ــ اداء نموده است .

و به این وسیله؛ مورد رحمت‌هاى مخصوص ایشان مانند، شفاعت و دعا و غیر آنها واقع خواهد شد، خصوصاً بر حسب مضمون آیه کریمه: «هَلْ جَزاءُ الاِْحْسانْ إلاّ الاِْحْسان»(2)، که به مقتضاى آن پاداش نمودن به هر احسان کننده، محبوب و مستحب و نیز مهم است، و امام(علیه‌السلام) هم البته در عمل به کتاب الله و به مکارم اخلاق و همچنین در دعا نمودن در حقّ کسى از دیگران؛ اولى است و احسان ایشان نسبت به آن شخص درست است .

پس هر مؤمن که به دعا و طلب فرج نمودن از براى وجود مبارک آن حضرت(علیه‌السلام) احسان نماید البته کمال امید است که به جزاء این احسان؛ مورد احسان ایشان واقع، و مثل همین احسان آن حضرت هم طلب فرج و خیر و رحمت براى او فرمایند، یا به نحو دیگر از افاضات دنیوى و اُخروى، که آشکارا و پنهان از طرف امام(علیه‌السلام) به دیگران مى‌رسد؛ شامل او نیز شود .

6- چون وجود مبارک امام(علیه‌السلام) نعمت عظماى الهى بر بندگان است، بواسطه آن که همه فیوضات دنیوى و اُخروى، ظاهرى و باطنى؛ به یمن وجود مبارک او و بوسیله محبّت و معرفت ایشان عطا مى‌شود، چنانچه در این آیه مبارکه: «ثمّ لَتُسْئَلُنّ یَومَئِذ عَنِ النَّعیمِ»،(3) «نعیم» به آن حضرت(علیه‌السلام) و به ولایت ایشان تفسیر شده است.(4)

وجود مبارک امام(علیه‌السلام) نعمت عظماى الهى بر بندگان است، بواسطه آن که همه فیوضات دنیوى و اُخروى، ظاهرى و باطنى؛ به یمن وجود مبارک او و بوسیله محبّت و معرفت ایشان عطا مى‌شود، چنانچه در این آیه مبارکه: «ثمّ لَتُسْئَلُنّ یَومَئِذ عَنِ النَّعیمِ»، «نعیم» به آن حضرت(علیه‌السلام) و به ولایت ایشان تفسیر شده است.

و همچنین در بعضى دیگر از آیات و روایت نیز «نعمت» به وجود مبارک امام(علیه‌السلام) تفسیر شده، و شکر هر نعمتى علاوه بر آن که واجب است وسیله بقاء و دوام نعمت و نیز وسیله انتفاع از آثار و منافع آن، و وسیله تکمیل آثار نعمت مى‌باشد، چنانچه به این مطلب در این آیه شریفه «وَ لَئِنْ شَکَرْتُمْ لاََزیدَنَّکُمْ»،(5) و نیز در روایات بسیارى تصریح شده است.

پس با دعاى در فرج حضرت صاحب الأمر(صلوات الله علیه) هم یک درجه از شکرگزارى نعمت وجود مبارکشان حاصل مى‌شود، و بنده به هر اندازه در آن سعى کند آثار و فیوضات وجود اقدسشان در حقّ دعا کننده بیشتر و تمامتر و کاملتر خواهد شد .

7- بر حسب آنچه از بعضى روایات ظاهر مى‌شود، از جمله روایتى است که حضرت صادق(علیه‌السلام) فرمود: اگر شماها مانند بنى اسرائیل بر دعا و توبه براى فرج ما اجتماع نکنید، غیبت به طول خواهد انجامید.

و همچنین در توقیع مبارک بیان کردیم که حضرت فرمود:

اگر شیعیان هم عهد شوند و به آن عهدى که بر ذمّه آنها ثابت شده است ــ یعنى یارى و موالات ما اهل بیت ــ وفا کنند، به زودى سعادت ملاقات ما روزى آنها خواهد شد، و ما را از آنها مستور و پنهان نداشته؛ جز اعمال آنها که نزد ما مکروه است، و راضى به آن نیستیم.

هر گاه هر یک از مؤمنین در توبه و دعاى در فرج آن حضرت(علیه‌السلام) سعى و اهتمام نماید ــ چون به وظیفه تکلیف خود در مقام نصرت و یارى و موالات با ایشان و اداء حقّ آن عالى شأن عمل نموده است ــ مورد الطاف خاص حضرت احدیّت و آن حضرت خواهد شد، و بدین وسیله از شرّ آن فتنه‌ها و بلاها سالم خواهد ماند .

یعنى آنچه از بلاهاى دنیوى؛ غیر حتمى است از او دفع خواهد شد، بلکه در معرض آن هم واقع نخواهد شد، و آنچه حتمى است در آنها پس از اهل رضا و تسلیم خواهد شد، و به سبب آنها در فتنه‌ها واقع نخواهد شد، و آنچه هم از فتنه‌هاى اُخروى است، در هیچ حالى مبتلا نخواهد شد، پس با شدّت تاریکى راه هدایت براى اهل دنیا؛ براى او از خورشید هم روشن‌تر خواهد شد.

هر گاه هر یک از مؤمنین در توبه و دعاى در فرج آن حضرت(علیه‌السلام) سعى و اهتمام نماید ــ چون به وظیفه تکلیف خود در مقام نصرت و یارى و موالات با ایشان و اداء حقّ آن عالى شأن عمل نموده است ــ مورد الطاف خاص حضرت احدیّت و آن حضرت خواهد شد، و بدین وسیله از شرّ آن فتنه‌ها و بلاها سالم خواهد ماند .

امام حسن عسکرى(علیه‌السلام) در این مورد فرمود:

هیچ کس از فتنه‌ها و فسادها و سختى‌ها و امتحانات در زمان غیبت آن حضرت(علیه‌السلام) نجات نمى‌یابد، مگر کسی که خداوند او را در اعتقاد به امامت ایشان ثابت قدم فرموده باشد، و او را در دعا براى تعجیل فرج موفق فرموده باشد.

8- از حدیث على بن مهزیار و نیز از توقیع مبارک استفاده مى‌شود که: هر گاه هر کدام از مؤمنین در امر توبه و دعاى در فرج آن حضرت(علیه‌السلام) در حالتى که به وظایف و آداب آن عمل نمایند سعى و اهتمام نمایند، پس اگر ظاهراً آن فرج کلّى واقع نشود و لقاء منیرشان براى همه بندگان ظاهر نگردد، پس امید زیادى هست که بوسیله این توبه و دعا اگر مانعى در او هست رفع بشود، و براى خصوص این دعا کننده در خواب یا بیدارى زیارت جمال آن حضرت(علیه‌السلام) میسّر شود، و به بعضى از الطاف خاصّه آن حضرت مقرون، و به بعضی فیوضات مخصوص ظاهرى و معنوى از معارف و حِکَم الهى از آن حضرت(علیه‌السلام) بوسیله مکالمه با ایشان یا به نحو دیگر از افعال و احوالشان مستفیض شود، و براى بعضى از علماء ابرار یا صلحاء چنین حالاتى اتفاق افتاد، چنانچه شرح وقایع و حکایات آنها در بعضى از کتب بیان شده است.(6)

9- بنده مؤمن هرگاه فرج و ظهور امر آن حضرت(علیه‌السلام) را از خداوند متعال طلب نماید، این دعا وسیله‌اى براى تکمیل نور معرفت قلب او نسبت به آن حضرت(علیه‌السلام)، و نیز به کمالات ایشان به اعلى مرتبه‌اى که از براى مؤمن معرفت داشتن به ایشان شایسته است؛ خواهد شد، و این معرفت و شناخت به آن کیفیّتى است که در حال ظهور ایشان به وجه کامل یا به کمتر از آن حاصل مى‌شود.

و نیز این دعا وسیله‌اى از براى افتتاح ابواب اسرار و حقائق توحید و سایر معارف و حکمت‌ها به سوى قلب او بر آن وجهى که در حال ظهور آن حضرت(علیه‌السلام) به یمن وجود اقدسشان حاصل مى‌شود؛ و خواهد شد، و هم وسیله‌اى براى مرتبه‌اى از اطمینان قلب و رفع خوف از دشمنان و از هر صاحب شرّى، و نیز فراغت حال از براى عبادت و بعضى از کیفیّات آسایش و سلامتى و راحتى جسمى و قلبى خواهد شد.

البتّه فوائد کلى و مهمى غیر از این فوائد نه‌گانه که ذکر شد؛ بر حسب آنچه از آیات و روایات استفاده مى‌شود خیلى زیاد است، و چه بسا شمار آن فواید و فضایل متجاوز از صد فائده و فضیلت مى‌شود؛ که در کتب به صورت مبسوط و مشروح بیان شده است .

بعد از شناخت این فواید مهم، سزاوار نیست که بنده مؤمن از آن غفلت کرده و مسامحه نماید، و از فیوضات کامل آن محروم بماند، بلکه در مضمون بعضى از ادعیه‌ای که از آن حضرت(علیه‌السلام) است آمده: از خداوند متعال چنین مسئلت نمائید که:

 

الهى! ما را یارى فرما که ذکر و یاد ایشان و صلوات بر ایشان و دعا در حقّ ایشان را فراموش نکنیم.

 


پی‌نوشت‌ها:

1- سوره شورى، 23 .

2- سوره الرحمن، 60.

3- ترجمه: سپس در آن روز از نعمت‌ها مى‌پرسند. (سوره تکاثر، آیه 8) .

4- تفسیر نورالثقلین، ج5، ص662 .

5- ترجمه: اگر شکر نعمت بجاى آورید، هر آینه بر نعمت مى‌افزاییم.(سوره ابراهیم، 8)

6- براى اطلاع بیشتر در این زمینه به کتاب «نجم الثاقب» و «عبقرى الحسان» مراجعه شود .

برگرفته از شیوه‌هاى یارى قائم آل محمد(علیهم‌السلام)، مرحوم آیت الله میرزا محمدباقر فقیه ایمانى.


عنایت خاص حضرت به وضعیت شیعیان

عنایت خاص حضرت به وضعیت شیعیان

امام زمان

سیرت امام مهدى (عجل الله تعالى فرجه)

از آن جا که رفتار اهل بیت می تواند الگوی بسیار خوبی برای ما باشد مناسب است به روش، رفتار و سیرت امام زمان (عج) که امام حاضر ما هستند، در زمان غیبت نگاه کوتاهی بیندازیم.

 

عصر غیبت 

امام شؤونى دارد ؛ شان هدایت و رهبرى ، حفظ مسلمین و شیعیان ، ایجاد زمینه و تهیه یاور براى انقلاب جهانى خود و...

آن حضرت به تمامى شؤون و وظائف خود به بهترین وجه اقدام مى کند، و جز آنچه با (غیبت ) ناسازگار باشد، تماما مورد عنایت آن حضرت مى باشد. هم چنان که در روایتى نیز آمده است :

بهره بودن از من در عصر غیبتم ، مانند بهره بردن از آفتاب است هنگامى که زیر ابرها باشد. 1

اصولا آن حضرت را غایب نامیده اند، چون ظاهر  نیست ، نه آن که حاضر نیست . غیبت به معناى حاضر نبودن، تهمت ناروایى است که به آن حضرت زده اند، و آنان که بر این پندارند، فرق میان "ظهور"  است ، نه"حضور " و شیفتگان آن حضرت ، ظهورش را از خدا مى طلبند نه حضورش را. همین است که وقتى ظاهر مى شود همه انگشت حیرت به دندان مى گزند و با تعجب مى گویند که او را پیش از این هم دیده اند.

براى به دست آوردن سیرت آن حضرت در دوران غیبت مى توان از برخى روایات ، دعاها، زیارت نامه ها، توقیعات و نامه هاى آن حضرت به بعضى از شیعیان و یا نقل قول هاى متواتر از افراد کاملا مورد وثوق که به شرف حضور نائل آمده اند، استفاده برد.

آنچه بیش از همه در میان ادعیه ، توقیعات و... به چشم مى خورد، عنایت خاص آن حضرت به وضعیت شیعیان و گرفتارى هاى آنان در عصر غیبت است . به برخى از نکاتى که در این متون آمده ، اشاره مى شود:

 

1. آگاهى از وضعیت و احوال شیعیان

در توقیعى که براى"شیخ مفید " صادر شده ، آمده است :

ما بر اخبار و احوال شما آگاهیم و هیچ چیز از اوضاع شما بر ما پوشیده و مخفى نمى ماند.2

 

2. حفظ و نجات شیعیان از گرفتارى ها وشر دشمنان

نیز در همان توقیع این گونه است :

ما در رسیدگى و سرپرستى شما کوتاهى و اهمال نکرده و یاد شما را از خاطر نبرده ایم ، که اگر جز این بود، دشوارى ها و مصیبت ها بر شما فرود مى آمد، و دشمنان ، شما را دشمنان ، شما را ریشه کن مى نمودند.3

 

3. حضور در میان مردم

پوستر امام زمان علیه السلام

صاحب این امر... در میان آنها راه مى رود، در بازارهایشان رفت و آمد مى کند، روى فرش هایشان گام بر مى دارد، ولى او را نمى شناسند، مگر خداوند به او اجازه دهد تا خودش را به آنان معرفى کند.4

در روایتى دیگر از امام امیرالمؤمنین علیه السلام نیز چنین آمده است :

سوگند به خداى على ، حجت خدا در میان آنان هست ، در کوچه و بازار آنها گام برمى دارد و بر خانه هاى آنان وارد مى شود و در شرق و غرب جهان به سیاحت مى پردازد و گفتار مردمان را مى شنود و بر اجتماعات آنان وارد شده ، سلام مى دهد. او مردمان را مى بیند... .5

در دعاى ندبه نیز چنین مى خوانیم :

جانم فدایت ! تو آن غایبى هستى که از میان ما بیرون نیستى ، جانم فدایت ! تو آن دور شده از وطنى هستى که از ما دور نیستى .

 

4.حضور همیشگى در مراسم حج

آن حضرت هر سال در موسم حج حضور مى یابد، همگان را مى بیند و مى شناسد، اما دیگران او را مى بینند ولى نمى شناسند.6

اصولا آن حضرت را غایب نامیده اند، چون ظاهر  نیست ، نه آن که حاضر نیست . غیبت به معناى حاضر نبودن، تهمت ناروایى است که به آن حضرت زده اند، و آنان که بر این پندارند، فرق میان "ظهور"  است ، نه"حضور " و شیفتگان آن حضرت ، ظهورش را از خدا مى طلبند نه حضورش را. همین است که وقتى ظاهر مى شود همه انگشت حیرت به دندان مى گزند و با تعجب مى گویند که او را پیش از این هم دیده اند.

5و 6 - ...

دستگیرى درماندگان ، راهیابى گمشدگان ، شفاى بیماران لاعلاج ، خیرخواهى و دعا براى مؤمنان ، شرکت در تشییع برخى از آنان ، حل بعضى از مشکلات علمى علماء، خبردادن از پاره اى رویدادهاى مهم ، 7 دستگیرى باطنى افراد و... 8 از جمله کارهاى آن حضرت در این دوران است ، چه او را بشناسند و چه نشناسند، و چه مستقیما توسط خود آن حضرت صورت گیرد و یا توسط برخى یاران و خواص آن حضرت .

 

تهیه و تنظیم: گروه دین و اندیشه تبیان


کرامات حضرت مهدی علیه السلام


 

کرامات حضرت مهدی علیه السلام

 

http://www.iranvij.ir/upload/images/cuymgx4ncd0lxrm9q1k1.jpg

 

کرامات
 

در آخرالزمان هر چند مردم براى روى کارآمدن دولتى قدرتمند و در عین حال پشتیبان ستمدیدگان، لحظه شمارى مى‏کنند، ولى به بسیارى از دولت‏هایى که روى کار مى‏آیند، خوش‏بین نیستند و سخن هر حزب و گروهى را نمى‏پذیرند و اصولاً کسى را قادر نمى‏دانند که بتواند نظم را به جامعه جهانى بازگرداند و دنیاى پرآشوب را سامان‏بخشد.
از این رو، مدّعى بازگشت نظم به جامعه و گسترش امنیّت در جهان، باید داراى توانى فوق توان دیگر انسان‏ها باشد و اثبات این مطلب نیاز به نشان دادن کرامات و کارهاى خارق العاده دارد و شاید براى این است که حضرت مهدى(عج) در آغاز ظهور، دست به یک سلسله کرامات و معجزات مى‏زند؛ به پرنده در حال پرواز اشاره مى‏کند و او فوراً فرودمى‏آید و در دست حضرت قرار مى‏گیرد. چوب خشک را در زمین بایر فرومى‏برد و آن چوب بى‏درنگ سبز مى‏شود و شاخ و برگ مى‏دهد.
با این کارها به مردم ثابت مى‏شود که سرو کار آنان با شخصیتى است که آسمان و زمین به امر خداوند در اختیار و تحت فرمان اوست. این کرامات نویدى براى مردمى است که سال‏ها و بلکه قرن‏ها خود را زیر فشار و قهر آسمان و زمین مى‏دیدند. مردمى که از بالاى سر، مورد تهاجم هواپیماها و موشک‏ها قرار گرفته، میلیون‏ها قربانى داده‏اند و قدرتى را نمى‏یافتند که مانع آن همه تجاوزات گردد؛ ولى اینک خود را در برابر شخصیتى مى‏بینند که آسمان و زمین و آن چه در آنهاست در اختیار اویند.
مردمى که تا دیروز، چنان در قحطى به سر مى‏بردند که حتى براى تهیه نیازهاى اوّلیه زندگى، رنج‏ها و مشکلاتى را متحمّل مى‏شدند و در اثر خشکسالى و کمبود زراعت، در محاصره اقتصادى شدیدى قرار گرفته بودند، امروز در برابر شخصیتى قرار گرفته‏اند که با اشاره‏اى زمین را سبز و خرّم مى‏کند و آب و باران را جارى مى‏سازد.
مردمى که دچار بیمارى‏هاى بى‏درمان شده‏اند، با کسى رو به رو مى‏شوند که حتى بیمارى‏هاى غیر قابل درمان را نیز علاج مى‏کند و مردگان را زندگى مى‏بخشد. این‏ها معجزات و کراماتى هستند که حکایت از توانایى، صداقت و حق بودن گفته‏هاى این رهبر آسمانى دارد. کوتاه سخن آن که جهانیان باور مى‏کنند که این نوید دهنده با هیچ یک از مدّعیان پیشین شباهتى ندارد و او همان رهایى بخش واقعى و ذخیره الهى و مهدى موعود است.
کرامات مهدى(عج) گاهى براى رزمندگانش روى مى‏دهد که بر ایمانشان مى‏افزاید و اعتقادشان را استوارتر مى‏گرداند و گاه براى دشمنان و یا تردید کنندگان است که سبب ایمان و اعتقاد آنان به حضرت مى‏شود.
اینک به بخشى از آن معجزات و کرامات اشاره مى‏کنیم:
 

1. سخن گفتن پرنده
 

امیرمؤمنان(ع) مى‏فرماید: «حضرت مهدى(عج) در مسیر حرکت خود به یکى از سادات حسنى که دوزاده هزار نفر رزمنده را به همراه دارد، برخورد مى‏کند؛ حسنى در مقام احتجاج برمى‏آید و خود را سزاوارتر به رهبرى مى‏داند. حضرت در پاسخ او مى‏گوید: «من مهدى هستم». حسنى مى‏پرسد: آیا دلیل و نشانه‏اى دارى تا با تو بیعت کنم؟ حضرت به پرنده‏اى که در آسمان در حال پرواز است، اشاره مى‏کند و آن پرنده فرود مى‏آید و در دستان حضرت قرار مى‏گیرد. آن‏گاه به قدرت خداوند لب به سخن مى‏گشاید و بر امامت حضرت مهدى(عج) گواهى مى‏دهد.
براى اطمینان بیشتر سیّد حسنى، امام(ع) چوب خشکى را به زمین فرو مى‏برد؛ آن چوب سبز مى‏شود و شاخ و برگ مى‏دهد. بار دیگر، پاره سنگى را از زمین بر مى‏دارد و با یک فشار آن را خرد کرده، همانند خمیر نرم مى‏کند.
سیّد حسنى با دیدن آن کرامات به حضرت ایمان مى‏آورد. خود و همه نیروهایش تسلیم امام(ع) مى‏شوند و حضرت او را به عنوان فرمانده نیروى خط مقدّم مى‏گمارد».(28)
 

2. جوشش آب و آذوقه از زمین
 

امام صادق(ع) مى‏فرماید: «هنگامى که امام(ع) در شهر مکه ظهور مى‏کند و قصد حرکت به کوفه را دارد، به نیروهایش اعلام مى‏کند که کسى آب و غذا و توشه راه با خود برندارد. حضرت(ع) سنگ موسى(ع) را که به وسیله آن دوازده چشمه آب زلال از زمین جوشاند، همراه دارد. در مسیر راه هر جا توقف مى‏کنند، آن سنگ را نصب مى‏کند و از زمین چشمه‏هاى آب مى‏جوشد. هر کس گرسنه باشد با نوشیدن آن سیر مى‏گردد و هر کس تشنه باشد، سیراب مى‏شود.
تهیه آذوقه و آب بین راه سپاهیان به همین ترتیب است تا هنگامى که به شهر نجف برسند؛ در آن‏جا با نصب آن سنگ، براى همیشه از زمین آب و شیر مى‏جوشد که گرسنه و تشنه‏اى را سیر مى‏کند».(29)
امام باقر(ع) مى‏فرماید: «هنگامى که حضرت قائم(ع) ظهور مى‏کند، پرچم پیامبر(ص) و انگشتر سلیمان و سنگ و عصاى موسى همراه او خواهد بود. پس به امر حضرت در بین سپاهیان اعلام مى‏شود که کسى زاد و توشه براى خود و علوفه براى چهارپایان بر ندارد. برخى از همراهان مى‏گویند: او مى‏خواهد ما را به هلاکت بیندازد و مرکب‏هاى مان را از گرسنگى و تشنگى نابود کند. اصحاب با حضرت حرکت مى‏کنند. به اوّلین جایى که مى‏رسند، حضرت سنگ را بر زمین مى‏کوبد و آب و غذا براى نیروها و علوفه براى حیوانات بیرون مى‏آید و از آن استفاده مى‏کنند تا به شهر نجف مى‏رسند».(30)
 

3. طىّ الارض و نداشتن سایه
 

امام رضا(ع) مى‏فرماید: «هنگامى که حضرت مهدى(عج) ظهور مى‏کند، زمین از نور خداوند روشن مى‏شود و زمین زیرپاى مهدى به سرعت حرکت مى‏کند (و او با سرعت، مسیرها را مى‏پیماید) و اوست که سایه نخواهد داشت».(31)
 

4. وسیله انتقال
 

امام باقر(ع) به‏ شخصى به‏نام سوره فرمود: «ذوالقرنین مخیّر گردید که یکى از دوابرسخت و رام را برگزیند. او ابر رام برگزید و ابر سخت براى حضرت صاحب(ع) ذخیره شد».
سوره پرسید: ابر سخت چیست؟ حضرت فرمود: «ابرهایى که در آن رعد و برق و آذرخش و صاعقه باشد. هرگاه ابرى چنین بود، صاحب شما بر آن سوار است. بى‏شک او سوار بر ابر مى‏شود و با آن به سوى آسمان بالا مى‏رود و آسمان‏ها و زمین‏هاى هفت گانه را مى‏پیماید؛ همان زمین‏هایى که پنج عدد آن مسکونى و دو تاى دیگر ویران است».(32)
امام صادق(ع) مى‏فرماید: «خداوند، ذوالقرنین را در انتخاب بین دو ابر سخت و رام مخیّر کرد. او ابر رام را برگزید و آن ابرى است که در آن رعد و برق وجود نداشت و اگر ابر سخت را برمى گزید، اجازه استفاده از آن را نداشت؛ زیرا خداوند، ابر سخت را براى حضرت قائم(عج) ذخیره کرده است».(33)
 

5. کُندى حرکت زمان
 

امام باقر(ع) مى‏فرماید: «چون امام زمان(ع) ظهور کند، به سوى کوفه حرکت مى‏نماید. در آن‏جا هفت سال حکومت مى‏کند که هر سال آن برابر ده سال از سالیان شماست. پس از آن، خداوند هر چه اراده کند، انجام مى‏دهد». گفته شد چگونه سال‏ها طولانى مى‏شود؟ امام فرمود: «خداوند به منظومه (و فرشته اداره کننده آن) دستور مى‏دهد که از سرعت خود بکاهد. از این رو، روزها و سال‏ها طولانى مى‏شود».
گفته شد: مى‏گویند اگر کم‏ترین تغییرى در حرکت آنها پدید آید، آنها به هم مى‏ریزند و فاسد مى‏شوند. امام فرمود: «این سخن افراد مادّى گرا و کافر به خداست؛ ولى مسلمانان (که عقیده به خداوند گرداننده آنها دارند) چنین سخنى را نمى‏توانند بگویند».(34)
 

6. قدرت تکبیر
 

کعب درباره گشودن شهر قسطنطنیه به دست مهدى(عج) مى‏گوید: حضرت، پرچم را به زمین فرو مى‏برد و به سوى آب مى‏رود تا براى نماز صبح وضو بگیرد؛ آب از حضرت دور مى‏شود. امام(ع) پرچم را بر مى‏دارد و به دنبال آب حرکت مى‏کند تا آن که از آن ناحیه مى‏گذرد. آن‏گاه پرچم را در زمین فرو مى‏برد و سپاهیان را فرا مى‏خواند و مى‏فرماید: «اى‏مردم! خداوند دریا را براى شما شکافت؛ هم‏چنان‏که آن را براى بنى اسرائیل شکافت». پس سپاهیان از دریا مى‏گذرند و رو به روى شهر قسطنطنیه قرار مى‏گیرند. سپاهیان نداى تکبیر سر مى‏دهند و دیوارهاى شهر به لرزه درمى‏آید.
بار دیگر تکبیر مى‏گویند و دوباره دیوارها مى‏لرزد. بار سوم که صدا به تکبیر بلند مى‏کنند، دیوارهایى که میان دوازده بُرج مراقبت هستند، فرو مى‏ریزند.(35)
رسول خدا(ص) مى‏فرماید: «... حضرت مهدى(عج) جلوى قسطنطنیه فرود مى‏آید. در آن روزگار، آن دژ، هفت دیوار دارد. حضرت هفت تکبیر مى‏گوید و دیوارها فرو مى‏ریزد و با کشتن تعداد بسیارى از رومیان، آن‏جا به تصرف حضرت مهدى(عج) در مى‏آید و گروهى نیز به اسلام رو مى‏آورند».(36)
امیرمؤمنان(ع) در این زمینه مى‏فرماید: «... سپس حضرت مهدى و یارانش به حرکت خود ادامه مى‏دهند و بر هیچ دژى از دژهاى رومیان نمى‏گذرند، مگر آن که با گفتن «لا إله إلّا اللَّه» دیوارهاى آن فرو مى‏ریزد تا آن که در نزدیکى شهر قسطنطنیه فرود مى‏آیند. در آن جا چند تکبیر مى‏گویند و ناگهان خلیجى که در مجاورت آن شهر است، خشک مى‏شود و آب‏هایش در زمین فرو مى‏رود و دیوارهاى شهر نیز فرو مى‏ریزد. از آن‏جا به سوى شهر رومیه حرکت مى‏کنند و چون به آن‏جا مى‏رسند، مسلمانان سه تکبیر مى‏گویند و شهر چون رمل و شن نرم - که در برابر تند بادها قرار گرفته باشد - از هم مى‏پاشد».(37)
نیز آن حضرت مى‏فرماید: «... مهدى(عج) به پیش روى خود ادامه مى‏دهد تا این که به یکى از شهرهاى مشرف به دریا مى‏رسد. لشکریان حضرت تکبیر سر مى‏دهند و در پى آن دیوارهاى شهر از هم گسیخته شده، فرو مى‏ریزند».(38)
 

7. عبور از آب
 

امام صادق(ع) مى‏فرماید: «پدرم فرمود: هنگامى که حضرت قائم قیام کند ... سپاهیانى را به شهر قسطنطنیه مى‏فرستد. آن‏گاه که به خلیج برسند، جمله‏اى بر روى پاهاى خود مى‏نویسند و از روى آب مى‏گذرند. رومیان چون این معجزه و عظمت را مى‏بینند، به‏یک‏دیگر مى‏گویند: وقتى سپاهیان امام زمان این‏چنین باشند، خود حضرت چگونه خواهد بود! از این رو، درها را بر روى آنان مى‏گشایند و سپاهیان حضرت وارد شهر شده، در آن‏جا فرمانروایى مى‏کنند».(39)
 

8. شفاى بیماران
 

امیرمؤمنان(ع) مى‏فرماید: «... حضرت مهدى(عج) پرچم‏ها را به اهتزاز درمى آورد و معجزات خود را آشکار مى‏کند و به اذن خداوند چیزهایى را از نیستى به‏وجود مى‏آورد. بیماران دچار پیسى و خوره را شفا مى‏دهد و مردگان را زنده، و زندگان‏را مى‏میراند».(40)
 

9. عصاى موسى در دست
 

امام باقر(ع) مى‏فرماید: «عصاى موسى متعلّق به آدم بوده است که به شعیب (پیامبر) رسیده و پس از او به موسى بن عمران داده شده است. آن عصا نزد ماست و به تازگى که من آن را دیدم، هنوز سبز بود؛ مانند روزى که از درخت جدایش کردند. چون از آن عصا سؤال شود، سخن مى‏گوید و آن براى قائم ما آماده است و آن چه موسى با آن کرد، حضرت قائم نیز با آن انجام مى‏دهد و هر چه بدان عصا دستور داده شود، انجام مى‏دهد و هرجا افکنده شود، جادوها را مى‏بلعد».(41)
 

10. نداى ابر
 

امام صادق(ع) مى‏فرماید: «... حضرت مهدى(عج) در آخر الزمان ظهور مى‏کند. بر سر آن حضرت ابرى در حرکت است و هرجا برود، آن ابر نیز مى‏رود تا حضرت را از تابش خورشید حفظ کند و با صدایى رسا و آشکار، ندا مى‏دهد، این مهدى است».(42)
سرانجام طبق فرموده امام صادق(ع): «هیچ معجزه‏اى از معجزات پیامبران و اوصیا نمى‏ماند، مگر آن که خداوند عزّوجلّ آن را به دست قائم ما انجام مى‏دهد تا حجّت بر دشمنان تمام گردد».(43)
 


28. عقدالدرر، ص‏97، 138، 139؛ القول المختصر، ص‏19؛ الشیعة و الرجعه، ج‏1، ص‏158.
29. بصائر الدرجات، ص‏188؛ کافى، ج‏1، ص‏231؛ نعمانى، غیبة، ص‏238؛ خرائج، ج‏2، ص‏690؛ نورالثقلین، ج‏1، ص‏84؛ بحارالانوار، ج‏13، ص‏185 و ج‏52، ص‏324.
30. کمال الدین، ص‏670؛ بحارالانوار، ج‏52، ص‏351؛ وافى، ج‏2، ص‏112.
31. کمال الدین، ص‏372؛ کفایة الاثر، ص‏323؛ اعلام الورى، ص‏408؛ کشف الغمّه، ج‏3، ص‏314؛ فرائد السمطین، ج‏2، ص‏336؛ ینابیع المودّه، ص‏489؛ نورالثقلین، ج‏4، ص‏47؛ بحارالانوار، ج‏51، ص‏157؛ ر. ک: کفایة الاثر، ص‏324؛ احتجاج، ج‏2، ص‏449؛ اعلام الورى، ص‏409؛ خرائج، ج‏3، ص‏1171؛ مستدرک الوسائل، ج‏2، ص‏33.
32. مفید، اختصاص، ص‏199؛ بصائر الدرجات، ص‏409؛ بحارالانوار، ج‏52، ص‏321.
33. اختصاص، ص‏326؛ بحارالانوار، ج‏52، ص‏312؛ غایة المرام، ص‏77.
34. مفید، ارشاد، ص‏365؛ بحارالانوار، ج‏52، ص‏337؛ الشیعة و الرجعه، ج‏1، ص‏400.
35. عقد الدرر، ص‏138.
36. العلل المتناهیه، ج‏2، ص‏855؛ عقد الدرر، ص‏180.
37. عقد الدرر، ص‏139.
38. الشیعة و الرجعه، ج‏1، ص‏161.
39. نعمانى، غیبة، ص‏159؛ دلائل الامامه، ص‏249؛ اثبات الهداة، ج‏3، ص‏573؛ بحارالانوار، ج‏52، ص‏365.
40. الشیعة و الرجعه، ج‏1، ص‏169.
41. کمال الدین، ج‏2، ص‏673؛ بحارالانوار، ج‏52، ص‏318، 351؛ کافى، ج‏1، ص‏232.
42. تاریخ موالید الائمه، ص‏200؛ کشف الغمّه، ج‏3، ص‏265؛ صراط المستقیم، ج‏2، ص‏260؛ بحارالانوار، ج‏51، ص‏240؛ اثبات الهداة، ج‏3، ص‏615؛ نورى، کشف الاستار، ص‏69.
43. خاتون آبادى، اربعین، ص‏67؛ اثبات الهداة، ج‏3، ص‏700.
 

منبع: چشم اندازى به حکومت حضرت مهدى (علیه السلام)

 

 

برای دانلود مولودی بسیار زیبای جانان 202 را کلیک کنید

 

تهیه و تنظیم از  منتظر ظهور

امروز جمعه است خط فاصله ای دوباره تا انتظار...


امام زمان



هر جمعه در دفتر انتظارم می خواهم کلمه ی ظهور را بنویسم ونقطه بگذارم اما دوباره

انتظار وانتظار و ... .

نمی دانم یادم نمی آید فکر می کنم هزار واندی سال پیش نیمه ای از نیمه های شعبان بود که

با قدومش جهان را منور کرد وکسی در دفتری سپید با خطی سبز وروشنایی نور حضور 

آن مهربان نوشت:

-آمد

و خط فاصله ای سرخ نهاد .چیزی نگذشت که با آبی آسمانی کلمه ی 

- غائب 

را نوشت.وهرهفته جمعه را خط فاصله ای سرخ می نهاد

تا شاید کلمه ای جای خالی بین خط فاصله ها را پر کند ودر دفتر حضور وغیاب دنیا حاضری بخورد.

دیروز جمعه بود خط فاصله ای دوباره تا انتظار.

ومن دو باره خطی نهادم .هر جمعه کار من این است ،خط و خط و خط.

می ترسم فاصله بین خط ها را هم بخواهم خط بگذارم واین خط ها به هم پیوسته شوند 

وخطی شوند قرمز بین من وتو.

کدامین جعه کلمه سبز حضور را میان خط های سرخم جا می دهی؟

می خواهم سر تاسر دفتر هزار برگم را پر ز عطر سبزت کنی و خط فاصله ها را پاک.

بیا که دیگر دفترم جای خالی برای غیابت ندارد.

بیا وحاضری خود را بزن... .

کاش می شد ...


کاش می شد ...

 

 

 

در شادی و غم به یادتان می مانیم

هر عید به یادتان دعا  می خوانیم

 

آقای دلم! سید من! مهدی جان!

ما «أحسن حال» را شما می دانیم

 

 

کاش می شد امسال عید را در کنار پرنور ترین ستاره باشیم ، همان که نورش چشم ها را خیره می کند ، همان که منتظرش هستیم ، همان که اگر بیاید عید واقعی ماست،شادی واقعی ماست . کاش می شد بیاید ، کاش می شد دعای تحویل سال را در کنار او بخوانیم ، ای کاش ...


کاش می شد همه ی ستاره های پرنور ، عید را پیش ما می گذراندند ، البته آن ها جایشان بسیار خوب است ، ولی کاش می آمدند و دنیای تاریک ما را کمی روشن تر می کردند . کاش می شد آدم های امروز هم مثل همان ستاره های پرنور می فهمیدند ما برای چه به این دنیا آمده ایم ، کاش می شد امروزی ها هم معنی این بیت شعر را درک می کردند که می گوید :
 

 

ما زنده بر آنیم که آرام نگیریم

موجیم که آسودگی ما عدم ماست

 

 

هزاران "کاش می شد" در ذهنم است ولی شاید برای امروزی ها بسیاری از آن ها مضحک باشد . برای امروزی ها فقط  پول مهم است ، فقط  مهم این است که پول داشته باشند تا بند کفششان را با دکمه ی لباسشان ست کنند .


کاش می شد برای عید عوض اینکه به فکر عوض کردن و نو کردن خانه و لباس خود باشیم ، کمی به فکر نو کردن و عوض کردن خودمان باشیم ، ولی حیف که نمی توانیم .


این جمله که « به فکر عوض کردن خودمان باشیم » برای امروزی ها یک شعار است ،یک جمله ی شعاری بیش نیست ، ولی اگر کمی این جمله را با ادراک خود می سنجیدیم ، می فهمیدیم که چه معنای بزرگی درون خود دارد ، اگر معنای این جمله را می فهمیدیم ، در دنیای امروز هم ستاره های پرنور بودند ، همت ها ، مطهری ها ، بهشتی ها ، باقری ها ، فکوری ها بودند .
 

 

ولی افسوس ، هنوز هم معنای این جمله را درک نکرده ایم ، افسوس ، افسوس ....

 

 

 

 

 نوروز‌‌ روزی است که قائم ما حضرت مهدی (عج) ظهور خواهد کرد

 و هیچ نوروزی نیست مگر اینکه ما اهل بیت به انتظار فرج نشسته ایم
 

. امام صادق (ع) وسایل الشیعه - ج ? – ص


 

عید حقیقی را کسانی درک میکنند که با یک چشم بر گذشته بگریند و با چشم دیگر به آینده لبخند بزنند.

بیایید تو این سال جدید بیشتر دعاهامونو اختصاص بدیم به فرج آقامون.

 

به خدا امام زمان خیلی غریبه...


 

امام زمان که از سنی ها و وهابی ها و مسیحی ها انتظار نداره برای فرجش دعا کنند.

از منو توی بچه شیعه انتظار داره ...


 

به امید اون روزی که  تو تقویم- تعطیل رسمی اعلام بشه به مناسبت فرج آقا...

 

اللهم عجل لولیک الفرج

 

 

 

برای دریافت مولودی زیبای مظهر 202 را دریافت کنید