منتظران ظهور
منتظران ظهور

منتظران ظهور

مهدویت

شایـد این جمـعـه بیـایـد ...


سلام بر تو؛ آن دم که از مشرق لایزال طالع می شوی تا سِرِّ خلقت آسمان و زمین باشی!

سلام بر تو که روز تجلی را بشارت دهنده ای و صبح خدا را، مژده!

سلام بر تو که اشراق ها را در نور دیده ای و جهان را در خلسه حضور خود، معلق گذارده ای؛

هر چند لحظه ای، نگاه ولایتت را بر این گستره محتاج، دریغ نخواهی داشت!

فردا، گل های نرگس در اولین تلألؤ خورشید بامدادی، خبر از شکفتن آخرین غنچه باغ امامت می دهند؛

آن که مبارکی قدومش، سرآغاز مساوات و عدل و دوستی در میان خلایق است.



ای زمین! دستانت را بگشای تا بی نهایت را در آغوش بگیری که قرآن، منتظر نزول اوست.
وَ نُریدُ أَنْ نَمُنَّ عَلَی الَّذِینَ اسْتُضْعِفُوا فِی اْلأَرْضِ وَ نَجْعَلَهُمْ أَئِمَّةً وَ نَجْعَلَهُمُ الْوارِثینَ
بوی خوش تو در کوچه های جان پیچیده است یا ابا صالح!

ماه از جمال نورانی تو، سر از آسمان خم کرده تا تماشایت کند.

زمین نیز مثل آسمان، دنبال آبی شدن و یک رنگی است
و تنها تویی که عبور نسیم های رحمت را در سیاه خانه دل ها میسر خواهی کرد.

طلوع کن ای ماه نیمه پیدا تا سلسله جنبانِ قلبمان، به دلخوشی یادت آرام گیرد



زمین دلتنگ و مهدى بیقرار است‏
فلک شیدا، پریشان روزگار است‏

دلا، آدینه شد، دلبر نیامد
غروب انتظارم سر نیامد

همه دلها پر از آه و غم و درد
همه آلاله‏ها پژمرده و زرد

نفس‏ها خسته و در دل خموشند
فغانها بى‏صدا و پرخروشند

نه رنگى از عدالت، نى از صداقت‏
در و دیوار دارد نقش ظلمت‏

شده پرپر گل مهر و محبّت‏
همه دلها شده سرشار نفرت

شده شام یتیمان، ناله و اشک‏
برد هرکس به کاخ دیگرى رشک‏

شده پژمرده غنچه در چمنزار
بگشت آواره گل در کوى گلزار

نشسته دیو بر دلهاى خفته‏
همه جا بذر نومیدى شکفته‏

زده زنگار بر آئین و مذهب‏
دمى، رویى ز شادی نیست یا رب‏

به اشک چشم و مهر و ماه، سوگند
به آه و ناله دلهاى دربند

اگر نرگس ز هجرت زار زار است‏
شقایق تا قیامت داغدار است‏

گروه اینترنتی پرشین استار | www.Persian-Star.orgگروه اینترنتی پرشین استار | www.Persian-Star.orgگروه اینترنتی پرشین استار | www.Persian-Star.org
نیمه شعبان؛ سالروز میلاد با سعادت یگانه منجی عالم بشریت، حضرت ولی عصر (عج)
بر منتظران، عدالت جویان و شیعیان راستین آن امام همام مبــــارک باد 


گروه اینترنتی پرشین استار | www.Persian-Star.orgگروه اینترنتی پرشین استار | www.Persian-Star.orgگروه اینترنتی پرشین استار | www.Persian-Star.org



کسی می آید از یک راه دور آهسته آهسته
شبی هم می کند زینجا عبور آهسته آهسته

غبار غربت از رخسار غمگین دور می سازد
و ما را می کند غرق سرور آهسته آهسته

دل دریایی ما را به دریا می برد روزی
به سان ماهی از جام بلور آهسته آهسته

ازین رخوت رهایی می دهد جانهای محزون را
درونها می شود پر شوق و شور آهسته آهسته

نسیم وحشت پاییز را قدری تحمل کن
بهار آید اگر باشی صبور آهسته آهسته

کسی می آید و می گیرد احساس خدایی را
ز انسانهای سرشار از غرور آهسته آهسته

فنا می گردد این تاریکی و محنت ز دنیامان
ز هر سو می دمد صدگونه نور آهسته آهسته

به سر می‌آید این دوران تلخ انتظار آخر
و ناجی می کند اینجا ظهور آهسته آهسته

ز الطاف خداوندی حضورش را تمنا کن
که او مردانه می یابد حضور آهسته آهسته



گروه اینترنتی پرشین استار | www.Persian-Star.org


ای آخرین بهار چرا دیر کرده ای؟


هنـــوزم انتـــــظارم انتـــــظار اســــت

هنـــوزم دل به سینه بی‌قــــرار است

هنـــوزم خواب می‌بینم به شــــــب‌ها

همان مـردی که بر اسبی سوار است

همان مــــردی که آیـــــد جمعه روزی

و ایـــن پایان خـــوب انتــــظار اســـت




زلفت اگر نبود، نسیم سحر نبود

گمراه می شدیم نگاهت اگر نبود

مهر شما به داد تمنای ما رسید

ورنه پل صراط، چنین بی خطر نبود

تعداد بی نظیریِ تان روی این زمین

از چهارده نفر به خدا بیشتر نبود

پیراهن، اشتیاق نسیمانه ای نداشت

تا چشم های حضرت یعقوب تر نبود

بی تو چه گویمت که در این خاک سرزمین

صدها درخت بود ولیکن، ثمر نبود

ای آخرین بهار چرا دیر کرده ای؟

ای مرد با وقار چرا دیر کرده ای؟

این جشن ها برای تو تشکیل می شود

این اشک ها برای تو تنزیل می شود

رفتی، برای آمدنت گریه می کنم

چشمانمان به آینه تبدیل می شود

بوی خزان گرفته ی پاییز می دهد

سالی که بی نگاه تو تحویل می شود

ایمان ما که اکثراً از ریشه ناقص است

با خطبه های توست که تکمیل می شود

تقویم را ورق بزن و انتخاب کن

این جمعه ها برای تو تعطیل می شود

ای آخرین بهار چرا دیر کرده ای؟

ای مرد با وقار چرا دیر کرده ای؟

ای آخرین توسل خورشید بام ها

ای نام تو ادامه ی نام امام ها

می خواستم بخوانمت اما نمی شود

لکنت گرفته اند زبان کلام ها

ما آن سلام اول ادعیه ی توییم

چشم انتظار صبحِ جواب سلام ها

آقا! چگونه دست توسل نیاوریم

وقتی گدا به چشم تو دارد مقام ها

از جا نماز رو به خدا و بهشتی ات

عطری بیاورید برای مشام ها

ای آخرین بهار چرا دیر کرده ای؟

ای مرد با وقار چرا دیر کرده ای؟

آقا بیا که میوه ی ما کال می شود

جبریل مان بدون پر و بال می شود

در آسمان و در شب شعر خدا هنوز

قافیه های چشم تو دنبال می شود

یعنی تو آمدی و همه گرم دیدن اند

وقتی کنار پنجره جنجال می شود

روز ظهور نوبت پرواز می رسد

روز ظهور بال همه بال می شود

بیش از تمام بال و پر یا کریم ها

دست کبودِ فاطمه خوشحال می شود

ای آخرین بهار چرا دیر کرده ای؟

ای مرد با وقار چرا دیر کرده ای؟



یوسف آخرالزّمانی‌ام!



برادران حسادت به آستانة چشم انتظاری‌ام، آمده‌اند، اشک تمساح می‌ریزند و قسم می‌خورند که گرگِ مرگ تو را پاره پاره کرده است؛ امّا من می‌دانم که دروغ، سرِ هم می‌کنند. می‌دانم که تو را به ثمن بخس فروخته‌اند و به دست قافله ی غفلت سپرده‌اند. می‌دانم این خون که به پیرهنت پاشیده یک فریب است... می‌دانم که گوشه‌ای بر شانة کرة خاکی قدم گذاشته‌ای، امّا این چشم‌های بی‌سو که حرف حساب حالیشان نمی‌شود! دارند تار می‌شوند، آن‌قدر که حتّی جلوی خودم را هم نمی‌بینم چه رسد به اینکه بخواهم دیده به کرانه‌های افق بدوزم... می‌دانم همة این مصر، عرصة فرمان‌روایی توست.

می‌فهمم که ملکوت آسمان و زمین دائماً به تو ارائه می‌شود، امّا این گونه‌های خراشیده که با این حقایق التیام نمی‌یابند! کاش جای آن پیرزن بودم که برای خریدنت کلاف نخ ـ همه ی دار و ندارش ـ را داد و اسمش در زمرة خریدارانت ثبت شد. همین که کسی را به «خواستار» تو بودن قبول کنند خودش غنیمتی است. می‌ارزد که آدم به خاطرش هست و نیست خود را بدهد...

 

پناهگاه پنهاهم!

سایه‌ات بر سرم مستدام باشد. این هوای دوری تو، خیلی آلوده است. با هجوم بی‌رحمانة شهوات چه کنم؟ با کدام جان و قوّه از پس دسیسة نفس برآیم؟ کجا می‌توانم پشت شیطان شیّاد را به خاک بمالم؟ تو باید بالای سرم باشی! من آقا بالاسر می‌خواهم، وگرنه همه چیز خراب می‌شود! روزگار بی‌تو زیستن، آخرالزّمان است. رمق و تاب و توان من هم به آخر رسیده، عمر منتظران هم به خطّ پایان نزدیک می‌شود، قطحی آمده، آبِ چشم‌ها هم ته کشیده است. نهر حیا هم دیگر خشک شده، باغ غیرت همه‌اش آفت زده، ذخیرة اخلاق هم دیگر دارد تمام می‌شود... می‌بینی انگار آخرالزّمانی، آخر همه چیز است؛ ولی فدایت شوم! تو که آخرِ سخاوتی، تو که نهایت حیایی، تو که غایت غیرتی، تو که دفینة فتوّتی، نمی‌شود به همین زودی این «آخرالزّمان» شقاوت را به «اوّل الزّمان» سعادت پیوند بزنی؟ نمی‌شود این نکبت غیبت را به سرور ظهور پایان دهی؟ نمی‌شود آغازی بر این پایان بنویسی؟ نمی‌شود؟...

پلک‌هایم پوک شده‌اند، پاهایم آبله زده‌اند! پای چشمم گود افتاده، موهام سفید شده‌اند! آب رفته‌ام از بس در این سلول انفرادی ـ دنیا را می‌گویم ـ بی‌نور و هوا نفس کشیده‌ام. هوای ابری خیلی دلگیر است، خودت می‌دانی! آدم احساس خفگی می‌کند، دوست دارد سقف آسمان را بشکافد تا طرحِ نوِ آفتاب نمایان شود. خودت دعا کن این ابرها بروند کنار، تا چشم روشنی هستی آشکار شود

نمک به زخمت نپاشم، می‌دانم که خودت هم در حیرتی؛ از یک طرف شیعه را می‌بینی که زیر پای خیل رنج‌ها له می‌شوند و از یک طرف دستت و راهت باز نیست تا کاری کنی، فریادی زنی و همه چیز را زیر و رو کنی... انگار این استخوان صبر که در گلو داری، همان است که راه گلوی پدرت را بسته بود! گویی این خارِ چشم خراش خموشی همان است که اشک مرتضایت را در آورده بود! باید سکوت کنی. به خاطر خدا باید تحمّل کنی و نباید ببری! و تو هرگز نبریده‌ای، زمینگیر نشده‌ای، کم نیاورده‌ای. ایستاده‌ای چون کوه و مایه ی استواری زمین شده‌ای تا زمینیان را فرو نبلعد!

 

نازنین پرده نشینم!

پلک‌هایم پوک شده‌اند، پاهایم آبله زده‌اند! پای چشمم گود افتاده، موهام سفید شده‌اند! آب رفته‌ام از بس در این سلول انفرادی ـ دنیا را می‌گویم ـ بی‌نور و هوا نفس کشیده‌ام. هوای ابری خیلی دلگیر است، خودت می‌دانی! آدم احساس خفگی می‌کند، دوست دارد سقف آسمان را بشکافد تا طرحِ نوِ آفتاب نمایان شود. خودت دعا کن این ابرها بروند کنار، تا چشم روشنی هستی آشکار شود. عزیز مصر وجود من! مملکت باطنم آشفته، مرزهایش بی‌پاسبان مانده، اوضاع فرهنگی‌اش به هم ریخته، درش آشوب شده و دیر نیست که آن را از کفت بربایند! وقتست که بیایی این محاصره را بشکنی و مرا آزاد کنی، آزاد در بندگی خودت!



گفتند درباره ی تو عاشقانه ننویسیم حیف است



گفتند درباره ی تو عاشقانه ننویسیم حیف است، کم است،

برای تو آری ، اما برای من؟

عاشقانه هایم تنها برای توست،

برای تو کم است از تو سرودن، برای من اما همه چیز است.

ای تنها بهانه ی ماندن! ای تنها رابط میان ما و آسمان! نیامدی این جمعه هم پدر،

نیامدی صاحبم، امامم، آقای من، مولا ...

نیامدی...

آه ازین چشم های بی لیاقت

تو باشی و ما تو را نبینیم!؟

آه ازین دل بی لیاقت

تو غریب باشی و ما را غم نباشد!؟

آه ازین همه بی غیرتی

تو « هل من ناصر » بگویی و ما این همه کر!؟

از آسمان به زمین نیامدیم برای رنگ زمین گرفتن اینجا قرار بود نقطه ی پروازم شود تا خدا، اینجا قرار بود همانی شوم که او می پسندد

چند جمعه مانده تا لایق شدنمان ارباب؟

برای بیداریمان دعا می خوانی دلشکسته ی من؟

چقدر از آسمان دورم

چقدر رنگ زمین گرفته دلم

چقدر غرق ظلمتم، چقدر دلتنگ نورم

از آسمان به زمین نیامدیم برای رنگ زمین گرفتن

اینجا قرار بود نقطه ی پروازم شود تا خدا،

اینجا قرار بود همانی شوم که او می پسندد.

خودش تو را به یادم آورد ، خودش تو را در دلم نشاند

دلم به دستت ای رابط میان زمین و آسمان، ای امام هدایت، ای مهدی

دلم به دستت

ادعای مشاهده با تکذیب امام زمان علیه السلام


امام زمان

در کتاب احتجاج مرحوم طبرسی چنین آمده است:

زمانى که زمان رحلت أبوالحسن سمرىّ(آخرین نایب امام عصر (عج)) نزدیک شد از او پرسیدند: [نیابت را] به چه کسى وصیّت مى‏کنى؟ او نوشته ای از امام عصر (عج) را که نزدش بود به جمع حاضر نشان داد. در آن نوشته شده بود:

 بسم اللَّه الرّحمن الرّحیم؛ اى علىّ بن محمّد سمرىّ! خداوند اجر برادرانت را در عزاى تو عظیم گرداند که تو ظرف شش روز آینده خواهى مُرد؛ پس خود را براى مرگ مهیّا کن و به احدى وصیّت مکن که پس از وفات تو قائم مقام تو شود؛ زیرا غیبت تامّه واقع شده و ظهورى نیست مگر پس از اذن خداى تعالى و آن، پس از مدّتى طولانى و قساوت دلها و پر شدن زمین از ستم واقع خواهد شد.

و به زودى کسانى نزد شیعیان من آیند و ادّعاى مشاهده کنند، بدانید هر که پیش از خروج سفیانى و صیحه آسمانى ادّعاى رۆیت و مشاهده کند دروغگوى مفترى است، «وَ سَیَأْتِی إِلَى شِیعَتِی مَنْ یَدَّعِی الْمُشَاهَدَةَ أَلَا فَمَنِ ادَّعَى الْمُشَاهَدَةَ قَبْلَ خُرُوجِ السُّفْیَانِیِّ وَ الصَّیْحَةِ فَهُوَ کَذَّابٌ مُفْتَر و لا حول و لا قُوَّةَ إِلَّا بِاللَّهِ العلیّ العظیم.»(1)

سپس کسانی که در آن مجلس بودند از آن نامه، رونوشت کردند و از نزد او خارج شدند و چون روز ششم فرا رسید نزد او بازگشتند که او را در حال احتضار بود. یکى پرسید: وصىّ تو پس از شما کیست؟ گفت: خداوند را امرى است که خود او رساننده آن است. این را گفت و از دنیا رفت.

موضوع این نوشته، بحث در فراز پایانی آن نامه است که حضرت مرقوم فرمودند:

«أَلَا فَمَنِ ادَّعَى الْمُشَاهَدَةَ قَبْلَ خُرُوجِ السُّفْیَانِیِّ وَ الصَّیْحَةِ فَهُوَ کَذَّابٌ مُفْتَر» ؛ بدانید هر که پیش از خروج سفیانى و صیحه آسمانى ادّعاى مشاهده کند دروغگویی است که به ما افترا بسته است.

همانگونه که از ظاهر متن فهمیده می شود این پیام، خط بطلانی است بر تمام گزارشهایی که در آن به گونه ای ادعای مشاهده و ملاقات با حضرت بقیةالله الاعظم در عصر غیبت شده است و این در حالی است که ما به واسطه نقلهای فراوانی که از طریق افراد مقبول و موثق به ما رسیده اطمینان داریم که در عصر غیبت کبری، انسانهای مقدس و فرهیخته ای به خدمت آن حضرت شرفیاب شده و محضرش را درک کرده اند.

این احساس تعارض، انگیزه ای شد برای پژوهشی که خلاصه شده اش در ادامه می آید؛ پژوهشی که سعی دارد این تعارض ظاهری را برطرف کند.

و به زودى کسانى نزد شیعیان من آیند و ادّعاى مشاهده کنند، بدانید هر که پیش از خروج سفیانى و صیحه آسمانى ادّعاى رۆیت و مشاهده کند دروغگوى مفترى است

نکته ای مهم قبل از ورود به بحث:

ادعاها و یا گزارشهای رسیده درباره ملاقات با شخص امام زمان علیه السلام(2) به دو دسته اند: الف. ملاقاتهایی که افراد موثق و مورد اطمینان بیان می کنند. ب. ملاقاتهایی که افراد غیر متشرع و یا کسانی که اطمینانی به گفته آنها نیست، بیان می کنند که در مقام بحث باید بین این دو نوع گزارش، فرق گذاشت و هر دو را به صرف ادعای مشاهده یکی ندانست.

پاسخ اول در قدم اول

سند این روایت را مرحوم شیخ طوسی (ره) با عبارت « أَخْبَرَنَا جَمَاعَةٌ »(3) آغاز می کند که این باعث ارسال در سند و در نتیجه ضعف روایت می شود و چون سایر نقلهای موجود هم از این اشکال رنج می برند در نتیجه برای حل آن تعارض، جانب گزارشهای مطمئن را گرفته و اعتنایی به این روایت نمی کنیم.(4)

نکته: پاسخهای بعد مبتنی بر قبول روایت و پذیرش محتوای آن است. زیرا عده ای اشکال ارسال در سند و در نتیجه ضعف روایت را نپذیرفته و معتقدند که تعبیر «جَمَاعَةٌ» که شیخ طوسی (ره) می گوید اشاره به جمعی از اساتید روایی او دارد که همگی مشخص و موثقند و او برای اطمینان بیشتر شنونده با تعبیر به جمعی از آنها اشاره کرده است. به هر ترتیب پاسخهای بعدی مبتنی بر قبول محتوای روایت می باشد.

امام زمان

پاسخ دوم

این روایت نسبت به تمام مشاهدات در عصر غیبت کبری اطلاق دارد یعنی همه را در بر می گیرد و به ظاهر همه را تکذیب می کند و از طرفی هم ما به ملاقاتهای نقل شده (حداقل توسط علمای به نام) یقین داریم؛ در اینجا با استفاده از قواعد علمی(5) آن اطلاق و فراگیری را تخصیص زده و چنین می گوییم:

حضرت در این فرمایش تمام ملاقاتها و مشاهدات ادعایی را که صرفا ادعا هستند و ما هیچ دلیل و قرینه ای بر درستی و پذیرش آنها نداریم به شدت رد کرده(6) و با این کار، پیشاپیش، شیعیان را افتادن در دام مدعیان دروغین ارتباط با حضرتش بر حذر داشته است. مدعیانی که دیروز نام و آوازه و امروز پرونده کلاه برداری شان، شهره شهر است که متاسفانه این قبیل داستانها همچنان ادامه دارند.

پاسخ سوم

این پاسخ از راه تحلیل الفاظ و محتوای درونی روایت به دست می آید که آن را علامه مجلسی(ره) و دیگران بیان کرده اند. ایشان می نویسد:

شاید مراد از این فرمایش، ادعای مشاهده ای است که فرد علاوه بر ادعای مشاهده، ادعای نمایندگی آن حضرت را نیز کرده و خود را فرستاده ای از سوی ایشان به شیعیان معرفی می کند.(7)

این فرمایش علامه مجلسی (ره) را می توان با قراین داخلی روایت، تقویت کرد و آن را از درجه «شاید» بالاتر برده و به درجه اطمینان نزدیک کرد. آن قرینه داخلی واژه «مُفتَر» است که بعد از کذاب آمده است.

روایت مورد بحث با همین مضمونی که دارد کاملا درست و مورد پذیرش است و هیچ منافاتی با ملاقاتهایی که علما و سایر افراد پاک و مقدس با ایشان داشته اند و از طرق موثق نقل شده است ندارد. عمده پیام این بخش از روایت، هشدار به شیعیان است که هر گزارش مبنی بر ملاقات با امام زمان (عج) را بی دلیل نپذیرند و بدانند که با آغاز غیبت کبری، دیگر کسی به شکل مشخص نماینده (نایب خاص) آن حضرت نخواهد بود

مفتر به کسی می گویند که دروغی ساخته و آن را به کسی نسبت می دهد. قاموس  قرآن می نویسد(8)

افْتِرَاء: جعل دروغ و چیزى از خود در آوردن است؛ مثل «وَ مَنْ أَظْلَمُ مِمَّنِ افْتَرى‏ عَلَى اللَّهِ کَذِباً»(9) ؛ کیست ظالمتر از آنکه بر خدا دروغ ببندد. بعد می نویسد: مُفتَر یعنی جعل کننده دروغ مانند این آیه: «قالُوا إِنَّما أَنْتَ مُفْتَرٍ»(10)؛ گفتند تو فقط جعل کننده دروغى.

بنابراین وقتی حضرت در کنار «کذاب» از واژه «مفتر» هم استفاده می کند معنایش این است که تنها مشاهده کننده مورد نظر ایشان ؛ بلکه منظورشان کسی است که علاوه بر ادعای مشاهده، ادعای نمایندگی ایشان را نیز دارد.

بنابراین امام زمان (عج) در این نامه به آخرین نایب خاص خود و دیگر شیعیان اعلام می کند که بعد از علىّ بن محمّد سمرىّ (آخرین نایبم) من دیگر نایب خاص و مشخصی نخواهم داشت؛ پس اگر کسی آمد و چنین ادعایی کرد او دروغگویی است که سخنی از پیش خود جعل کرده و به ما نسبت می دهد.

 

نتیجه بحث:

روایت مورد بحث با همین مضمونی که دارد کاملا درست و مورد پذیرش است و هیچ منافاتی با ملاقاتهایی که علما و سایر افراد پاک و مقدس با ایشان داشته اند و از طرق موثق نقل شده است ندارد. عمده پیام این بخش از روایت، هشدار به شیعیان است که هر گزارش مبنی بر ملاقات با امام زمان (عج) را بی دلیل نپذیرند و بدانند که با آغاز غیبت کبری، دیگر کسی به شکل مشخص نماینده (نایب خاص) آن حضرت نخواهد بود.

 

پی نوشت ها:

1.       الإحتجاج على أهل اللجاج، ج‏2، ص478

2.       برخی بلکه اکثر این ملاقاتهای گزارش شده ملاقات با شخص آن حضرت نبوده و در واقع دیدار با کسانی بوده است که نمایندگان آن حضرت در رسیدگی به امور و رفع گرفتاری های مردمند. (از بیانات حضرت آیت الله جوادی آملی)

3.       الغیبة ص 395

4.       علامه مجلسی به همین نکته در بحار الأنوار 318/‏53 اشاره کرده و می نویسد: أنه خبر واحد مرسل غیر موجب علما فلا یعارض تلک الوقائع و القصص التی یحصل القطع عن مجموعها.

5.       تخصیص خبر واحد با دلیل لبی

6.       سید نعمت الله جزایری ره می نویسد: «و الأظهر أن یراد: من یدّعی المشاهدة من غیر دلیل و لا برهان» ؛ ریاض الأبرار فی مناقب الأئمة الأطهار، ج‏3، ص 133

7.       لعله محمول على من یدعی المشاهدة مع النیابة و إیصال الأخبار من جانبه ع إلى الشیعة على مثال السفراء ؛ بحار الأنوار 52/151

8.       ر.ک به قاموس قران، ج‏5، ص: 171

9.       انعام/21

10.   نحل /101


بیداری اسلامی، مقدمه ای برای ظهور!


بیداری


در زمانی به سر می بریم که دنیای اسلام علی رغم بیداری نسبی که پیدا کرده هنوز زیر چکمه کفر و الحاد به سر می برد و کشورهای مسلمان هنوز تحت سلطه ی حکام وابسته به صهیونیسم و استکبارند و هنوز قوانین مدون غالب کشورهای اسلامی قوانین غیر اسلامی می باشد و به یقین می توان گفت که اگر وضع به همین منوال پیش برود این وابستگی و عقب ماندگی و انحطاط روز به روز عمیق تر و وسیع تر می شود و بنیان آن مستحکم تر می شود و مسلمانان روز به روز از فرهنگ غنی اسلام دورتر خواهند شد و اگر مسلمانان به همین وضع موجودی که در آن به سر می برند ادامه دهند، باز به یقین می توان گفت که طبق سنت لایتغیر الهی هیچ ظهوری رخ نخواهد داد! "ان الله لایتغیر ما بأنفسهم" (1)

و مادامیکه به آیاتی از قرآن که از این قبیل می باشند توجهی نشود وضع همین است که خواهد بود:

"یا أیها الذین امنوا کونوا قوامین بالقسط شهداء لله و لو علی أنفسکم ...." (2) و "یا أیها الذین امنوا کونوا قوامین لله شهداء بالقسط" (3) و "لقد ارسلنا رسلنا بالبینات و انزلنا معهم الکتاب و المیزان لیقوم الناس بالقسط ..." (4) و "قل إنما أعظکم بواحدةٍ أن تقوموا لله مثنی و فرادی ثم تتفکروا ..." (5) و "قولوا لله قانتین" (6)

این آیات خطاب به عموم مۆمنین است، خطاب به خصوص نبی مکرم اسلام یا اولیاء امور نیست بلکه خطاب "یا ایها الذین آمنوا" و "لیقوم الناس" می باشد یعنی مخاطب مۆمنین و عموم مردم می باشند. اگر چه قیام بدون رهبر ممکن نیست که به سرانجام بیانجامد ولی نبود رهبر وظیفه قیام را ساقط نمی کند بلکه وظیفه سنگین پیدا کردن یا طلب کردن رهبر را هم علاوه بر وظیفه قیام، بردوش مردم می نهد پس در واقع دو قیام در امر واجب است یکی قیام برای طلب و یافتن رهبر الهی و دیگری قیام به همراه او علیه ظلم! که هر دو وظیفه عموم مردم است. اگر نداشتن یا در واقع نشناختن رهبر الهی عذر برای عدم قیام باشد پس برای بشر تا میلیاردها سال دیگر هم منجی نخواهد آمد و این برخلاف تعلیمات ادیان آسمانی و خصوصا اسلام می باشد.

اگر چه قیام بدون رهبر ممکن نیست که به سرانجام بیانجامد ولی نبود رهبر وظیفه قیام را ساقط نمی کند بلکه وظیفه سنگین پیدا کردن یا طلب کردن رهبر را هم علاوه بر وظیفه قیام، بردوش مردم می نهد پس در واقع دو قیام در امر واجب است یکی قیام برای طلب و یافتن رهبر الهی و دیگری قیام به همراه او علیه ظلم! که هر دو وظیفه عموم مردم است. اگر نداشتن یا در واقع نشناختن رهبر الهی عذر برای عدم قیام باشد پس برای بشر تا میلیاردها سال دیگر هم منجی نخواهد آمد و این برخلاف تعلیمات ادیان آسمانی و خصوصا اسلام می باشد

اکنون کمی تأمل کنیم ببینیم چرا این دستورات الهی که در قرآن بدان اشاره رفته، قریب به 1400 سال است که عملی نشده و تاکی قرار است که عمل نشود!؟

همه می دانیم که یکی از اصلی ترین شعارهای دین اسلام حرمت ذلت پذیری مسلمانان از کفار است:

"ولن یجعل الله للکافرین علی المۆمنین سبیلا" (7) که از آن به قاعده نفی سبیل نیز تعبیر می شود و همچنین دستور کفر ورزیدن به طاغوت که در قرآن آمده روی دیگر همین سکه می باشد:

"یریدون أن یتحاکموا إلی الطاغوت و قد أمروا أن یکفروا به" (8)

سر منشأ همه این بدبختیها و گرفتاریها که دنیای اسلام را فرا گرفته، سیطره تفکر جبرگرایی از جانب بنی امیه برپیکر دنیای اسلام می باشد یعنی این تفکر که مبارزه با حاکم حتی اگر طاغوت باشد مبارزه با اولوالأمر است و خروج برحاکم حتی اگر مثل یزیدبن معاویه باشد و شخص قیام کننده حتی اگر مثل حسین بن علی علیهما السلام باشد، خروج برخلیفه رسول الله است و حرام است و خروج کننده مستحق قتل و غارت و هر نوع تجاوز گری می باشد!

بیماری ابتلا به این تفکر منحط که خلاف دستورات صریح ادیان آسمانی و خصوصا قرآن می باشد امت اسلامی را به طعمه و شکاری بیمار تبدیل نموده که گرگان گرسنه و لاشخوران را منتظر چشم برهم نهادن است!

آری، شکننده تر از تسلط استکبار بر دنیای اسلام تفکر و حرمت مبارزه است که از جانب آخوندهای درباری سعودی و وهابی در دنیای اسلام ترویج می شود، حدیث: "من مات و لم یعرف امام زمان مات میتة الجاهلیة" که مقبول در نزد فریقین است در نزد آنها برحاکم امت اسلامی تطبیق می شود حال فرقی نمی کند که آن حاکم از چه راهی به حکومت رسیده باشد معمر باشد یا ملک عبدالله، یزید باشد یا معاویه حتی اگر مثل آل سعود از راه ظلم و ستم و حمایت جهان استکبار و صهیونیسم نیز به قدرت رسیده باشد باز هم امام زمان است که واجب الاطاعه می باشد!

بنی امیه در آغاز به قدرت رسیدن به شدت تفکر جبر گرایی و اشعری گری را ترویج کردند چرا؟

اسلامی بیداری

"زیرا اگر حاکمی ظالم است و غارتگر و مفسد خداوند خواسته است که این گونه باشد حال اگر کسی با چنین حاکمی مخالفت کند در واقع با خواست خدا مخالفت کرده و اگر خدا ظلم و فساد چنین حاکمی را نمی خواست جلوی او را می گرفت و با قدرت مطلقه خودنمی گذاشت که او فساد کند!"

یعنی دقیقا همان حرف مشرکین که می گفتند: "لوشاء الله ما أشرکنا" (9) و "لو شاء الله ما عبدنا من دونه من شیء" (10) چنانچه ابن زیاد لعنه الله خطاب به مجلله زینب علیها السلام گفت: آیا دیدی خدا با خاندان تو چگونه رفتار کرد! (11) و خطاب به علی بن الحسین علیهما السلام نیز گفت: مگر حسین بن علی را خدا نکشت! (12)

و حال آنکه خداوند صراحتا با چنین تفکری مخالفت فرموده و در قر آن بیان داشته است که:

"ذلک بأن الله لم یک مغیرا نعمة أنعمها علی قوم حتی یغیروا ما بأنفسهم" (13) یا "ان الله لایغیر ما بقوم حتی یغیروا ما بأنفسهم" (14) یعنی خدا سرنوشت هیچ امتی را جبرا تعیین نمی کند بلکه سنت خدا این چنین است که در هیچ امتی بدون اراده آن است، هیچ تغییری رخ ندهد!

اما متاسفانه در اثر شدت سیطره این فکر در امت اسلامی رشحاتی از آن در برخی زمانها و مکانها در بین شیعیان رواج یافته است!

جعل روایاتی مبنی برحرمت قیام علیه طاغوت و ظالمان که در بعضی از کتب شیعه (15) راه یافته از همین قبیل است و حال آنکه این فکر علاوه برمخالفت با آیاتی از قرآن که ذکر شدبا سائر روایات (16) و بلکه با سیره خود اهل بیت علیهم السلام که تمام عمر خود را در راه مبارزه با طواغیت بنی امیه و بنی عباس صرف نمودند سازگاری ندارد. (17)

آری،شکننده تر از تسلط استکبار بردنیای اسلام تفکر و حرمت مبارزه است که از جانب آخوندهای درباری سعودی و وهابی در دنیای اسلام ترویج می شود،حدیث: "من مات و لم یعرف امام زمان مات میتة الجاهلیة"که مقبول در نزد فریقین است در نزد آنها برحاکم امت اسلامی تطبیق می شود حال فرقی نمی کند که آن حاکم از چه راهی به حکومت رسیده باشد معمر باشد یا ملک عبدالله،یزید باشد یا معاویه حتی اگر مثل آل سعود از راه ظلم و ستم و حمایت جهان استکبار و صهیونیسم نیز به قدرت رسیده باشد باز هم امام زمان است که واجب الاطاعه می باشد!

مصداق بسیار بارز آن قیام امام حسین علیه السلام است که الگوی آزادگان جهان است تا جایی که گاندی رهبر قیام مردم هند علیه استعمار انگلیس می گوید: من درس خود را از حسین بن علی آموختم و جمله معروف امام را فراموش نمی کنیم که فرمودند: تکلیف ما را سیدالشهداء معین نموده اند.

این تفکر منحط که سرچشمه گرفته از راحت طلبی و هواهای نفسانی است در بنی اسرائیل نیز وجود داشت که به موسی گفتند: تو خود با خدای خود برو و با آن قوم ظالم که برما مسلط شده اند بجنگ و با آنان مقاتله کن، "فاذهب أنت و ربک فقاتلا إنا هاهنا قاعدون" (18)

به جای اینکه بگویند ما اهل قیامیم صریحا می گفتند: ما اهل قعود هستیم "انا هاهنا قاعدون" شاید بعضی از تفکرات که در بعضی از اقشار جامعه خودمان رسوخ نموده نیزاز همین قبیل باشد مثل اینکه "تا با کوچکترین مشکل و معضلی مواجه می شوند به جای کوشش در رفع آن و یا به جای امر به معروف و نهی از منکر با ارائه طرحی برای حل آن می گویند: خدا صاحب این مملکت را برساند! البته ملت بزرگوار ایران در مقاطع حساسی امتحانات بسیار خوبی پس داده است و به آیات قرآن که ذکر شد در جنگ تحمیلی و قیام علیه رژیم منحوس پهلوی و در بسیاری دیگر از مواقع عمل نموده که باید استمرار یابد و به این حقیقت وسعت و عمق بیشتر بخشد.

در بعضی از فیلمهای مستند که از تظاهرات قبل از انقلاب علیه رژیم ضبط شده مشاهده کردیم که پرچم بسیار بزرگی بردوش مردم است که روی آن نوشته بود: "إن الله لا یغیر ما بقوم حتی یغیروا ما بأنفسهم" (19) با مراجعه به صحیفه امام (ره) نیز در می یابیم که اولین نامه سیاسی حضرت امام (ره) صدر آن مزین است به آیه ی "انما أعظکم بواحدة أن تقوموا لله مثنی و فرادی" (20) پیروزی ملت ایران در این 33 سال گذشته در موارد مکرر بزرگترین دلیل بر دروغ بودن یا تقیه ای بودن روایاتی است که می گوید: هر قیامی قبل از قیام قائم (عج) شکست خواهد خورد! (21)

بلکه به جد می توان گفت تا ملتها علیه طاغوتهای کشور خود قیام نکنند زمینه ظهور منجی جهانی فراهم نخواهد شد! "اللهم عجل لولیک الفرج"

پی نوشت ها:

1-     سوره رعد – آیه 11

2-     سوره نسا – آیه 135

3-     سوره مائده – آیه 8

4-     سوره حدید – آیه 25

5-     سوره سبأ – آیه 46

6-      سوره بقره – آیه 238

7-     سوره نساء – آیه 141

8-     سوره نساء – آیه 60

9-     سوره انعام – آیه 148

10- سوره نحل – آیه 35

11- ارشاد مفید – ج2، ص120

12- همان – ص121

13- سوره انفال – آیه 53

14- سوره رعد – آیه 11

15- وسائل الشیعة – ابواب جهاد، باب 13

16-  همان ، باب 13، حدیث 1

17- برای تحقیق بیشتر مراجعه شود به "ولایة الامر فی عصر الغیبة" للحائری ص72 به بعد

18- سوره مائده – آیه 24

19- سوره رعد – آیه 11

20- سوره سبأ – آیه 46

21- رسائل الشیعة – ابواب جهاد، باب 13، حدیث 2


مفهوم مقدسی به نام «انتظار»


انتظار


یکی از مسائل مهم تعلیم و تربیت مساله امیدواری به آینده است. حاکم شدن روحیه ضعف و شکست بر افکار فرد و جامعه نتیجه ای جز بدبختی و سقوط به دره شقاوت در بر ندارد. دین مبین اسلام که عهده دار رساندن هر فرد به کمال واقعی و شایسته اش می باشد در آموزه های متعددی پیروان خود را نسبت به آینده امیدوار و خوشبین نموده است .

در این نوشتار برآنیم تا به برخی آیات و روایات وارده در مورد ظهور منجی عالم بشریت مولایمان حضرت صاحب الزمان علیه الصلوه و السلام اشاره ای نمائیم .

 

وارثان صالح زمین

«لقد کتبنا فی الزبور من بعد الذکر ان الارض برثها عبادی الصالحون»( انبیا /105)؛

ما در زبور بعد از ذکر (تورات) نوشتیم که بندگان شایسته ام وارث (حکومت) زمین خواهند شد.

در مجمع البیان در مورد «ان الارض یرثها عبادی الصالحون» از امام باقر علیه السلام نقل کرده است که فرمود :

«هم اصحاب المهدی فی آخر الزمان صالحان»(1)؛ آنها یاران امام مهدی در آخر الزمان هستند .

مساله امید دادن به تشکیل حکومت صالحان در زمین بر اساس این آیه مبارکه در ادیان پیشین نیز مطرح بوده است.

اشاره ای که قرآن مجید در مورد زبور فرموده در باب 37 از مزامیر داود وجود دارد. در باب مذکور 4 آیه وجود دارد که تمامی آنها مرتبط به همین بحث است جهت اختصار برخی از آنها را نقل می شود:

1- « از شریران رنجیده مشو و بر بدکاران حسد مبر زیرا که مثل علف زود بریده می شوند و مثل گیاه زود بریده می شوند و مثل گیاه سبز پژمرده می گردند... »

9 - « زیرا که شریران منقطع می شوند اما متوکلان به خداوند وارث زمین خواهند شد...»

18- « خداوند روزهای صالحان را می داند و میراث ایشان ابدی خواهد شد...»

29 - « صدیقان وارث زمین شده؛ ابداً در آن ساکن خواهند بود...» (2)

روشن است که حکومت صالحان بر روی زمین در زمان ظهور حضرت ولی عصر علیه السلام محقق خواهد شد چنانچه روایات به آن اشاره می کند و ما برخی از آنها را ذکر خواهیم کرد .

مفهوم مقدس انتظار فرج که هم به صورت کلی و هم در خصوص انتظار فرج حضرت مهدی (عج) مورد تاکید قرار گرفته است ؛ از جمله آموزه های امید بخش اسلامی است که سبب خروج از بن بست های شکننده وارد بر امت های اسلام است

برترین آیین

 «هو الذی ارسل رسوله بالهدی و دین الحق لیظهره علی الدین کله و لو کره المشرکون»(توبه/33)؛

او کسی است که رسولش را به هدایت و آئین حق فرستاد تا آن را بر همه آئین ها غالب گرداند هر چند مشرکان کراهت داشته باشند.

غلبه کامل اسلام بر آئین های مختلف جهان هم وعده دیگر خدای متعال است که بر اساس روایات در زمان ظهور محقق می شود. در کتاب شریف کافی از امام موسی ابن جعفر علیه السلام روایت کرده است که در آن، حضرت در مورد «لیظهره علی الدین کله»، فرمود: «یظهر علی جمیع الادیان عند قیام القائم»(3)؛ هنگام قیام ولی عصر (عج) دین اسلام بر همه ادیان چیره می شود.

همین آیه در سوره مبارکه صف آیه 9 تکرار شده است. همچنین در سوره مبارکه فتح آیه 28، اما در آخر آن بجای «و لو کره المشرکون»، «و کفی بالله شهیدا» دارد . به هر حال باید مطلب خیلی مهم باشد که قران این اندازه روی آن عنایت دارد .

همچنین در کافی از امام باقر علیه السلام روایت کرده است که در مورد «و قل جاء الحق و زهق الباطل» فرمود :

«اذا قام القائم ذهب دولة الباطل»(4)؛ وقتی امام مهدی ظهور نماید حکومت باطل از بین می رود .

البته از برخی از آیات دیگر (5) هم برای مساله ظهور حضرت ممکن است بتوان استفاده هایی کرد ولی به علت وجود بحث های خاص تفسیری که در آنها وجود دارد به همین اندازه بسنده می نمائیم .

 

امام زمان

ما و انتظار

طبیعتاً از ملاحظه مجموع آیات و روایاتی (6) که وعده حکومت صالحه حضرت مهدی علیه السلام را به ما می دهد مفهوم انتظار در جان انسان شکل می گیرد . اما پیشوایان دین به همین اندازه بسنده نکرده اند و به صورت جداگانه بر روی فضیلت و ارزش این مطلب تاکید نموده اند.

در چند روایت وارد شده است که امام صادق علیه السلام فرمودند : «من مات منکم و هو منتظر لهذا الامر کمن هو مع قائم فی فسطاطه»؛ هر کسی از شما که منتظر امام عصر باشد مانند کسی است که با حضرتش در خیمه او باشد .

و در برخی نقل ها این اضافه را هم دارد که «هو کمن استشهد مع رسول الله»(7)؛ او مانند کسی است که با پیامبر اکرم شهید شده باشد.

ممکن است در توضیح این روایت اینگونه بگوئیم ، روایات مختلف دلالت بر این می کند که هرکس نیت کار شایسته ای داشته باشد و موفق به انجام آن نشود خدای متعال ثواب آن کار را در نامه عمل او قرار می دهد . در بحث ما هم کسیکه واقعا انتظار آمدن امام عصر(عج) را دارد با توجه به اینکه می داند با آمدن حضرتش لازم است در رکاب آن بزرگوار به جهاد با دشمنان دین بپردازد، پس در واقع نیت جنگ کردن در راه خدا را دارد و برای همین است که در همه این نقل ها ما شاهد وجود رابطه بین انتظار و ثواب جهاد که آخرین شکل مبارزه با دشمن است می باشیم.

از آنجا روشن می شود که اینگونه فضائل برای آن افراد تن پرور و راحت طلبی که آرزوی ظهور حضرتش را می کشند تا به نان و حلوایی برسند ثابت نمی باشد .

به هر حال مفهوم مقدس انتظار فرج که هم به صورت کلی و هم در خصوص انتظار فرج حضرت مهدی (عج) مورد تاکید قرار گرفته است ؛ از جمله آموزه های امید بخش اسلامی است که سبب خروج از بن بست های شکننده وارد بر امت های اسلام است .

غلبه کامل اسلام بر آئین های مختلف جهان هم وعده دیگر خدای متعال است که بر اساس روایات در زمان ظهور محقق می شود

اگر ما واقعا منتظر کسی هستیم که با ظالمین و فاسقین سر ستیزه دارد ابتدا باید خود را از ظلم و فسق نجات دهیم . اگر واقعا ما منتظر امامی هستیم که عدالت گستر است خود باید لااقل عادل باشیم . متاسفانه اعمال و رفتار برخی از ما منتظران -اسمی- به گونه ای است که در صورت ظهور آن بزرگوار درصف کسانی قرار می گیریم که حضرتش ریشه آنها را خواهد کَند.

پس تا دیر نشده و فرصت داریم لازم است در کارنامه عملی خود بازنگری اساسی نمائیم .

آخرین سخن در مورد انتظار اینست که یک اسلام شناس واقعی کسی است که هر مفهوم اسلامی را در کنار سایر مفاهیم دینی بررسی و ارزیابی کند نه اینکه چشم خود را تنها بر روی آن مفهوم بدوزد . متاسفانه برخی از متدینین که ارادت به ساحت مقدس حضرت را دارند در تفسیر انتظار از اسلام شناسان حقیقی استفاده نکرده و نمی کنند. نتیجه آن شد که به امر به معروف و نهی از منکر بی توجهی می کنند همچنین بسیاری از وظایف مربوط به یک مسلمان را - خصوصا در زمان ما- ترک می کنند و همین اندازه که در جلسات توسل به ساحت حضرت ولی عصر (عج) شرکت می نمایند گمان می کنند که مورد توجه خاص حضرتش هستند و فضایل منتظرین را داردند . این اشتباه بزرگی است.

 همان دینی که روی مساله انتظار تاکید داشته است صدها دستور دیگر هم دارد. توجه کنید به فرموده امیرالمومنین علیه السلام :

«و ما اعمال البر کلها و الجهاد فی سبیل الله عند الامر بالمعروف و النهی عن المنکر الا کنفثه فی بحر لجی »(8)؛

تمام کارهای نیکو و حتی جهاد در راه خدا در برابر امر به معروف و نهی از منکر چونان قطره ای در دریای پهناور است.

بنابراین لازم است که همیشه بیدار باشیم تا خدای نکرده شیطان ما را فریب ندهد و اسلام را وارونه تفهیم و وارونه عمل نکنیم ؛ برای این امر چاره ای جز مراجعه به دین شناسان واقعی وجود ندارد .

 

پی نوشت:

1) تفسیر نور الثقلین، ج3، ص464.

2) کتاب مقدس، مزامیر داود، مزمور 37- ص 1031-1029 ، انتشارات اساطیر.

3) تفسیر نور الثقلین، ج2، ص 212.

4) منتخب الاثر، ص587 .

5) «وعد الله الذین آمنوا منکم و عملوا الصالحات لیستخلفنهم فی الارض کما استخلف الذین من قبلهم و لیمکنن لهم دینهم الذی ارتضی لهم و لیبدلنهم من بعد خوفهم امنا یعبدوننی لایشرکون بی شیئا و من کفر بعد ذلک فاولئک هم الفاسقون»( نور/55)؛ آیه مبارکه به روشنی به مومنان صالح، بشارت حکومت جهانی اسلامی را می دهد. می دانیم که این امر جز در زمان حضرت مهدی سلام الله علیه به انجام نمی رسد.

6) در کتب زیادی با اسانید فراوان از رسول خدا صل الله علیه و آله و سلم روایت شده است که فرمود: « لا تقوم الساعه حتی یخرج رجل من ولدی فیملاء الارض قسطا و عدلا بعد ما ملئت ظلماً و جوراً؛ قیامت بر پا نمی شود مگر آنکه قبل از آن یکی از فرزندان من ظهور کند و زمین را پر از عدل نماید بعد از آنکه پرراز ستم شده است .(منتخب الاثر، ص 308)

7) بحارالانوار، ج 52، ص124-123(اسلامیه) باب فصل انتظار فرج.

8) نهج البلاغه، حکمت 374 ، دشتی.


مفهوم مقدسی به نام «انتظار»


انتظار


یکی از مسائل مهم تعلیم و تربیت مساله امیدواری به آینده است. حاکم شدن روحیه ضعف و شکست بر افکار فرد و جامعه نتیجه ای جز بدبختی و سقوط به دره شقاوت در بر ندارد. دین مبین اسلام که عهده دار رساندن هر فرد به کمال واقعی و شایسته اش می باشد در آموزه های متعددی پیروان خود را نسبت به آینده امیدوار و خوشبین نموده است .

در این نوشتار برآنیم تا به برخی آیات و روایات وارده در مورد ظهور منجی عالم بشریت مولایمان حضرت صاحب الزمان علیه الصلوه و السلام اشاره ای نمائیم .

 

وارثان صالح زمین

«لقد کتبنا فی الزبور من بعد الذکر ان الارض برثها عبادی الصالحون»( انبیا /105)؛

ما در زبور بعد از ذکر (تورات) نوشتیم که بندگان شایسته ام وارث (حکومت) زمین خواهند شد.

در مجمع البیان در مورد «ان الارض یرثها عبادی الصالحون» از امام باقر علیه السلام نقل کرده است که فرمود :

«هم اصحاب المهدی فی آخر الزمان صالحان»(1)؛ آنها یاران امام مهدی در آخر الزمان هستند .

مساله امید دادن به تشکیل حکومت صالحان در زمین بر اساس این آیه مبارکه در ادیان پیشین نیز مطرح بوده است.

اشاره ای که قرآن مجید در مورد زبور فرموده در باب 37 از مزامیر داود وجود دارد. در باب مذکور 4 آیه وجود دارد که تمامی آنها مرتبط به همین بحث است جهت اختصار برخی از آنها را نقل می شود:

1- « از شریران رنجیده مشو و بر بدکاران حسد مبر زیرا که مثل علف زود بریده می شوند و مثل گیاه زود بریده می شوند و مثل گیاه سبز پژمرده می گردند... »

9 - « زیرا که شریران منقطع می شوند اما متوکلان به خداوند وارث زمین خواهند شد...»

18- « خداوند روزهای صالحان را می داند و میراث ایشان ابدی خواهد شد...»

29 - « صدیقان وارث زمین شده؛ ابداً در آن ساکن خواهند بود...» (2)

روشن است که حکومت صالحان بر روی زمین در زمان ظهور حضرت ولی عصر علیه السلام محقق خواهد شد چنانچه روایات به آن اشاره می کند و ما برخی از آنها را ذکر خواهیم کرد .

مفهوم مقدس انتظار فرج که هم به صورت کلی و هم در خصوص انتظار فرج حضرت مهدی (عج) مورد تاکید قرار گرفته است ؛ از جمله آموزه های امید بخش اسلامی است که سبب خروج از بن بست های شکننده وارد بر امت های اسلام است

برترین آیین

 «هو الذی ارسل رسوله بالهدی و دین الحق لیظهره علی الدین کله و لو کره المشرکون»(توبه/33)؛

او کسی است که رسولش را به هدایت و آئین حق فرستاد تا آن را بر همه آئین ها غالب گرداند هر چند مشرکان کراهت داشته باشند.

غلبه کامل اسلام بر آئین های مختلف جهان هم وعده دیگر خدای متعال است که بر اساس روایات در زمان ظهور محقق می شود. در کتاب شریف کافی از امام موسی ابن جعفر علیه السلام روایت کرده است که در آن، حضرت در مورد «لیظهره علی الدین کله»، فرمود: «یظهر علی جمیع الادیان عند قیام القائم»(3)؛ هنگام قیام ولی عصر (عج) دین اسلام بر همه ادیان چیره می شود.

همین آیه در سوره مبارکه صف آیه 9 تکرار شده است. همچنین در سوره مبارکه فتح آیه 28، اما در آخر آن بجای «و لو کره المشرکون»، «و کفی بالله شهیدا» دارد . به هر حال باید مطلب خیلی مهم باشد که قران این اندازه روی آن عنایت دارد .

همچنین در کافی از امام باقر علیه السلام روایت کرده است که در مورد «و قل جاء الحق و زهق الباطل» فرمود :

«اذا قام القائم ذهب دولة الباطل»(4)؛ وقتی امام مهدی ظهور نماید حکومت باطل از بین می رود .

البته از برخی از آیات دیگر (5) هم برای مساله ظهور حضرت ممکن است بتوان استفاده هایی کرد ولی به علت وجود بحث های خاص تفسیری که در آنها وجود دارد به همین اندازه بسنده می نمائیم .

 

امام زمان

ما و انتظار

طبیعتاً از ملاحظه مجموع آیات و روایاتی (6) که وعده حکومت صالحه حضرت مهدی علیه السلام را به ما می دهد مفهوم انتظار در جان انسان شکل می گیرد . اما پیشوایان دین به همین اندازه بسنده نکرده اند و به صورت جداگانه بر روی فضیلت و ارزش این مطلب تاکید نموده اند.

در چند روایت وارد شده است که امام صادق علیه السلام فرمودند : «من مات منکم و هو منتظر لهذا الامر کمن هو مع قائم فی فسطاطه»؛ هر کسی از شما که منتظر امام عصر باشد مانند کسی است که با حضرتش در خیمه او باشد .

و در برخی نقل ها این اضافه را هم دارد که «هو کمن استشهد مع رسول الله»(7)؛ او مانند کسی است که با پیامبر اکرم شهید شده باشد.

ممکن است در توضیح این روایت اینگونه بگوئیم ، روایات مختلف دلالت بر این می کند که هرکس نیت کار شایسته ای داشته باشد و موفق به انجام آن نشود خدای متعال ثواب آن کار را در نامه عمل او قرار می دهد . در بحث ما هم کسیکه واقعا انتظار آمدن امام عصر(عج) را دارد با توجه به اینکه می داند با آمدن حضرتش لازم است در رکاب آن بزرگوار به جهاد با دشمنان دین بپردازد، پس در واقع نیت جنگ کردن در راه خدا را دارد و برای همین است که در همه این نقل ها ما شاهد وجود رابطه بین انتظار و ثواب جهاد که آخرین شکل مبارزه با دشمن است می باشیم.

از آنجا روشن می شود که اینگونه فضائل برای آن افراد تن پرور و راحت طلبی که آرزوی ظهور حضرتش را می کشند تا به نان و حلوایی برسند ثابت نمی باشد .

به هر حال مفهوم مقدس انتظار فرج که هم به صورت کلی و هم در خصوص انتظار فرج حضرت مهدی (عج) مورد تاکید قرار گرفته است ؛ از جمله آموزه های امید بخش اسلامی است که سبب خروج از بن بست های شکننده وارد بر امت های اسلام است .

غلبه کامل اسلام بر آئین های مختلف جهان هم وعده دیگر خدای متعال است که بر اساس روایات در زمان ظهور محقق می شود

اگر ما واقعا منتظر کسی هستیم که با ظالمین و فاسقین سر ستیزه دارد ابتدا باید خود را از ظلم و فسق نجات دهیم . اگر واقعا ما منتظر امامی هستیم که عدالت گستر است خود باید لااقل عادل باشیم . متاسفانه اعمال و رفتار برخی از ما منتظران -اسمی- به گونه ای است که در صورت ظهور آن بزرگوار درصف کسانی قرار می گیریم که حضرتش ریشه آنها را خواهد کَند.

پس تا دیر نشده و فرصت داریم لازم است در کارنامه عملی خود بازنگری اساسی نمائیم .

آخرین سخن در مورد انتظار اینست که یک اسلام شناس واقعی کسی است که هر مفهوم اسلامی را در کنار سایر مفاهیم دینی بررسی و ارزیابی کند نه اینکه چشم خود را تنها بر روی آن مفهوم بدوزد . متاسفانه برخی از متدینین که ارادت به ساحت مقدس حضرت را دارند در تفسیر انتظار از اسلام شناسان حقیقی استفاده نکرده و نمی کنند. نتیجه آن شد که به امر به معروف و نهی از منکر بی توجهی می کنند همچنین بسیاری از وظایف مربوط به یک مسلمان را - خصوصا در زمان ما- ترک می کنند و همین اندازه که در جلسات توسل به ساحت حضرت ولی عصر (عج) شرکت می نمایند گمان می کنند که مورد توجه خاص حضرتش هستند و فضایل منتظرین را داردند . این اشتباه بزرگی است.

 همان دینی که روی مساله انتظار تاکید داشته است صدها دستور دیگر هم دارد. توجه کنید به فرموده امیرالمومنین علیه السلام :

«و ما اعمال البر کلها و الجهاد فی سبیل الله عند الامر بالمعروف و النهی عن المنکر الا کنفثه فی بحر لجی »(8)؛

تمام کارهای نیکو و حتی جهاد در راه خدا در برابر امر به معروف و نهی از منکر چونان قطره ای در دریای پهناور است.

بنابراین لازم است که همیشه بیدار باشیم تا خدای نکرده شیطان ما را فریب ندهد و اسلام را وارونه تفهیم و وارونه عمل نکنیم ؛ برای این امر چاره ای جز مراجعه به دین شناسان واقعی وجود ندارد .

 

پی نوشت:

1) تفسیر نور الثقلین، ج3، ص464.

2) کتاب مقدس، مزامیر داود، مزمور 37- ص 1031-1029 ، انتشارات اساطیر.

3) تفسیر نور الثقلین، ج2، ص 212.

4) منتخب الاثر، ص587 .

5) «وعد الله الذین آمنوا منکم و عملوا الصالحات لیستخلفنهم فی الارض کما استخلف الذین من قبلهم و لیمکنن لهم دینهم الذی ارتضی لهم و لیبدلنهم من بعد خوفهم امنا یعبدوننی لایشرکون بی شیئا و من کفر بعد ذلک فاولئک هم الفاسقون»( نور/55)؛ آیه مبارکه به روشنی به مومنان صالح، بشارت حکومت جهانی اسلامی را می دهد. می دانیم که این امر جز در زمان حضرت مهدی سلام الله علیه به انجام نمی رسد.

6) در کتب زیادی با اسانید فراوان از رسول خدا صل الله علیه و آله و سلم روایت شده است که فرمود: « لا تقوم الساعه حتی یخرج رجل من ولدی فیملاء الارض قسطا و عدلا بعد ما ملئت ظلماً و جوراً؛ قیامت بر پا نمی شود مگر آنکه قبل از آن یکی از فرزندان من ظهور کند و زمین را پر از عدل نماید بعد از آنکه پرراز ستم شده است .(منتخب الاثر، ص 308)

7) بحارالانوار، ج 52، ص124-123(اسلامیه) باب فصل انتظار فرج.

8) نهج البلاغه، حکمت 374 ، دشتی.


آیات قرآنی ظهور حجت


ظهور


قرآن کریم به عنوان راهنمای سعادت انسانها هر آنچه برای هدایت بشر لازم بوده است در خود گنجانده و از این حیث هیچ کوتاهی نکرده است. یکی از لوازم هدایت و سعادت انسان محقق شدن حکومت عادلانه جهانی است که توسط آخرین منجی و خلیفه و حجت الهی حضرت بقیة الله انجام خواهد شد. بنابراین لازم است در قرآن این کتاب هدایت به این موضوع مهم نیز اشاره شده باشد هر چند با تأویل آیات از سوی مفسران واقعی قرآن یعنی اهل بیت علیه السلام؛ آنچه در ذیل می آید آیاتى قرآن می باشد که در روایات اهل بیت تأویل بظهور امام زمان (عج) شده است‏.

1-     سوره هود آیه هشتم:

وَ لَئِنْ أَخَّرْنا عَنْهُمُ الْعَذابَ إِلى‏ أُمَّةٍ مَعْدُودَةٍ یعنى: اگر عذاب را تا مدت معینى (ظهور امام زمان) بتأخیر بیاندازیم‏ لَیَقُولُنَّ ما یَحْبِسُهُ‏ با استهزاء خواهند گفت: چه چیز آن را باز داشت (و مانع ظهور امام زمان چیست؟) أَلا یَوْمَ یَأْتِیهِمْ لَیْسَ مَصْرُوفاً عَنْهُمْ وَ حاقَ بِهِمْ ما کانُوا بِهِ یَسْتَهْزِۆُنَ. بدانید روزى که عذاب مى‏آید از آنها برداشته نمیشود، بلکه بر آنان فرود آمده و آنچه را استهزاء به آن میکردند خواهند دید.

از امیر المۆمنین روایت شده که در تأویل این آیه شریفه فرمود: أُمَّةٍ مَعْدُودَةٍ اصحاب قائم آل محمد است که سیصد و سیزده نفر میباشند. و در تفسیر عیاشى از حضرت صادق علیه السّلام روایت میکند که فرمود: خداوند اصحاب قائم ما را در یک لحظه مانند ابرهاى پراکنده فصل پائیز جمع میکند.

و در غیبت نعمانى از اسحاق بن عبد العزیز از آن حضرت روایت نموده که فرمود:

«لَئِنْ أَخَّرْنا عَنْهُمُ الْعَذابَ إِلى‏ أُمَّةٍ مَعْدُودَةٍ» این عذاب قیام امام زمان و امت معدوده یاران او میباشند. که برابر با سپاه اسلام در جنگ بدر هستند (یعنى 313 تن میباشند). (1)

 

2- سوره انبیاء آیات 12 تا 15 :

فَلَمَّا أَحَسُّوا بَأْسَنا إِذا هُمْ مِنْها یَرْکُضُونَ‏ یعنى چون (بنى امیه) عذاب ما را (که بوسیله ظهور قائم آل محمد بر آنها فرو فرستیم) احساس کنند، از آن میگریزند لا تَرْکُضُوا وَ ارْجِعُوا إِلى‏ ما أُتْرِفْتُمْ فِیهِ وَ مَساکِنِکُمْ لَعَلَّکُمْ تُسْئَلُونَ‏. فرار نکنید و بازگردید تا شما را از آن نعمتها و جایگاه ها که به خوشگذرانى سرگرم بودید باز- خواست کنند.

وَ اللَّیْلِ إِذا یَغْشى‏ یعنى: قسم بشب هنگامى که پوشیده دارد. محمد بن مسلم از حضرت امام محمد باقر علیه السّلام روایت نموده که فرمود: مقصود امیر المۆمنین علیه السّلام است که در دولت باطل مستور گشت و ناگزیر بصبر گردید. وَ النَّهارِ إِذا تَجَلَّى‏. یعنى: قسم بروز هنگامى که بدرخشد. فرمود: این روز روشن قائم ما اهل بیت است که چون قیام کند بر دولت باطل پیروز گردد. خداوند در قرآن براى مردم مثلها زده و پیغمبرش و ما ائمه را مخاطب بآن ساخته و جز ما کسى عالم بتأویل آن نیست

در حدیث است که چون امام زمان ظهور کند، بنى امیه از ترس به روم میگریزند حضرت آنها را از روم بیرون مى‏آورد و گنجهائى که پنهان کرده‏اند از آنها طلب میکند قالُوا یا وَیْلَنا إِنَّا کُنَّا ظالِمِینَ فَما زالَتْ تِلْکَ دَعْواهُمْ حَتَّى جَعَلْناهُمْ حَصِیداً خامِدِینَ‏.

بنى امیه میگویند: واى بر ما که قومى ستمکار بودیم. پس همچنان بدین سخن تکلم کنند تا آنکه (بوسیله قائم آل محمد و سپاه او) همه را درو کنیم و از دم شمشیر بگذرانیم! این آیات هر چند لفظش ماضى است ولى در معنى مستقبل است و این از آیاتى است که چنان که گفتیم تأویلش بعد از نزول میباشد. (2)

 

امام زمان

3- سوره حج آیه 39 :

ابو بصیر از امام صادق علیه السّلام روایت کرده که در تأویل فرمایش خداى تعالى که مى‏فرماید: أُذِنَ لِلَّذِینَ یُقاتَلُونَ بِأَنَّهُمْ ظُلِمُوا- الخ: «به آنان که مورد خطر نبرد دشمنند، رخصت (در قتال) داده شده، چه آنان مورد ستم واقع شده‏اند و همانا خداوند بر یارى آنان مسلّما توانا است» آن حضرت  فرمود: این آیه در باره قائم علیه السّلام و یاران او نازل شده است». (3)

4. سوره حج آیه 41:

الَّذِینَ إِنْ مَکَّنَّاهُمْ فِی الْأَرْضِ أَقامُوا الصَّلاةَ وَ آتَوُا الزَّکاةَ وَ أَمَرُوا بِالْمَعْرُوفِ وَ نَهَوْا عَنِ الْمُنْکَرِ یعنى: کسانى که اگر آنها را در زمین ساکن نمودیم نماز بپا دارند و زکاة دهند و امر بمعروف و نهى از منکر کنند. امام محمد باقر علیه السّلام فرمود: این آیه متعلق بآل محمد است. یعنى دوازده امام و شخص مهدى موعود و یاران او که خداوند آنان را در شرق و غرب جهان جاى دهد، و دین اسلام را غالب گرداند و هر بدعت و باطلى را بوسیله او و یارانش محو کند همان طور که سفیهان حق را از میان برده باشند و آنچنان عالم در آسایش بسر برد که اثر ظلم در جایى دیده نشود.(4)

 

5. سوره لیل آیات یکم و دوم:

وَ اللَّیْلِ إِذا یَغْشى‏ یعنى: قسم بشب هنگامى که پوشیده دارد. محمد بن مسلم از حضرت امام محمد باقر علیه السّلام روایت نموده که فرمود: مقصود امیر المۆمنین علیه السّلام است که در دولت باطل مستور گشت و ناگزیر بصبر گردید. وَ النَّهارِ إِذا تَجَلَّى‏. یعنى: قسم بروز هنگامى که بدرخشد. فرمود: این روز روشن قائم ما اهل بیت است که چون قیام کند بر دولت باطل پیروز گردد. خداوند در قرآن براى مردم مثلها زده و پیغمبرش و ما ائمه را مخاطب بآن ساخته و جز ما کسى عالم بتأویل آن نیست. (5)

لَئِنْ أَخَّرْنا عَنْهُمُ الْعَذابَ إِلى‏ أُمَّةٍ مَعْدُودَةٍ» این عذاب قیام امام زمان و امت معدوده یاران او میباشند. که برابر با سپاه اسلام در جنگ بدر هستند ،یعنى 313 تن میباشند

6. سوره ملک آیه سی:

قُلْ أَ رَأَیْتُمْ إِنْ أَصْبَحَ ماۆُکُمْ غَوْراً فَمَنْ یَأْتِیکُمْ بِماءٍ مَعِینٍ. یعنى: اى پیغمبر! بمردم بگو: بمن بگوئید: اگر آبى که در دسترس دارید در زمین فرو رود کیست که آب روان براى شما بیاورد؟ در این آیه امام زمان تعبیر به آب شده (که موجب حیات همه اشیاء است)...از حضرت امام رضا علیه السّلام روایت است که فرمود: «مائکم» یعنى (ابوابکم) که ائمه هستند و ائمه ابواب (و درهاى رحمت الهى) میباشند «فَمَنْ یَأْتِیکُمْ بِماءٍ مَعِینٍ‏» یعنى کیست که علم امام را براى شما بیاورد؟ (و آن درها را بروى شما بگشاید)؟ [6]

ابو بصیر از امام باقر علیه السّلام روایت کند که در تفسیر این کلام خداى تعالى‏ «قُلْ أَ رَأَیْتُمْ إِنْ أَصْبَحَ ماۆُکُمْ غَوْراً فَمَنْ یَأْتِیکُمْ بِماءٍ مَعِینٍ‏» فرمود: این آیه در باره امام قائم علیه السّلام نازل شده است مى‏فرماید: اگر امامتان از شما غائب شود و ندانید که او کجاست، چه کسى امام ظاهرى براى شما خواهد آورد؟ تا اخبار آسمان و زمین و حلال و حرام خداى تعالى را براى شما بیاورد، سپس فرمود: به خدا سوگند تأویل این آیه هنوز نیامده است و ناگزیر باید بیاید. (7)

 

7. سوره حدید آیه هفدهم:

سلّام بن مستنیر از امام باقر علیه السّلام روایت کند که در تفسیر این کلام خداى تعالى: اعْلَمُوا أَنَّ اللَّهَ یُحْیِ الْأَرْضَ بَعْدَ مَوْتِها، فرمود: خداى تعالى زمین را به واسطه قائم علیه السّلام زنده مى‏کند از آن پس که مرده باشد. و مقصود از مردن آن، کفر اهل آن است و کافر همان مرده است. (7)

 

پی نوشت:

1. مجلسى، محمد باقر بن محمد تقى - دوانى، على، مهدى موعود (ترجمه جلد 51 بحار الأنوار)، ص246، اسلامیه - تهران، چاپ: بیست و هشتم، 1378 ش.

2. مهدى موعود (ترجمه جلد 51 بحار الأنوار) ؛ ص250 و251

3. غیبت نعمانى-ترجمه غفارى، ص341،نشر صدوق‏ تهران‏، چاپ:دوم 1376 ش 1418 ق‏

4. مهدى موعود؛ ص252

5. همان؛ ص255

6.همان، ص255 و 256

7. کمال الدین-ترجمه پهلوان،ج‏1،ص 595 ، ناشر: دار الحدیث‏ قم،چاپ اول: 1380 ش‏

8. همان،ج‏2، ص: 586



نشانه های برتری شب نیمه شعبان بر دیگر شبها



از  نشانه های فضیلت داشتن یک شب سفارش بر احیا گرفتن آن شب است. که این سفارش نشان دهنده عنایت ویژه الهی و نظر رحمت حضرت حق در این شب به بندگان است. یکی از شبهایی که روایت در خصوص احیا آن شب وجود دارد شب نیمه شعبان است.


امام زمان

هر چند عمل به خصوصی درباره شب نیمه شعبان ذکر نشده است؛ اما در اصل فضیلت این شب روایاتی چند از حضرات معصومین صلوات الله علیهم اجمعین نقل شده است که در این جا به چند نمونه از آنها اشاره می شود:

 

الف.آمرزش گناهان:

یکی از نشانه های فضیلت ایام، عنایت خاص خداوند به بندگان است؛ که به یمن و برکت آن روز یا شب از گناهان بسیاری از بندگانش می گذرد. یکی از آن اوقاتی که نزد حق تعالی دارای فضیلت بسیاری است، شب نیمه شعبان یعنی شب ولادت با سعادت امام زمان عجل الله تعالی فرجه الشریف است.

حریز از زراره روایت کرده است که گفت: به امام ابو جعفر علیه السّلام معروض داشتم که در باره نیمه‏ شعبان‏ چه مى‏فرمائید؟ امام فرمود: خداى عزّ و جلّ در آن شب بیشتر از موى بزهاى طایفه کلب از خلق خود را مى‏آمرزد، و خداى عزّ و جلّ فرشتگانش را به آسمان دنیا و به زمین مکه نازل مى‏فرماید.(1)

 

ب.نزول فرشتگان به آسمان دنیا و زمین مکه:

فضیلت دیگری که از روایت فوق استفاده می شود نزول فرشتگان مقرب الهی به عالم خاکی است و به خصوص زمین مکه که این نیز مجزا نشانه فضیلت چنین روزی است.

 

ج. آمرزش گناهان زائران حسینی:

از ویژگی های زیارت امام حسین علیه السلام آمرزش گناهان زائرین حضرت است؛ این بخشش و عفو الهی در شب نیمه شعبان مضاعف می شود.

کسى که حضرت امام حسین علیه السّلام را در نیمه‏ شعبان‏ و شب عید فطر و شب عرفه در یک سال زیارت کند خداوند متعال ثواب هزار حجّ و هزار عمره مقبول به وى داده و هزار حاجت از حوائج دنیا و آخرتش را روا مى‏سازد

یونس بن یعقوب گوید: حضرت ابو عبد اللَّه (امام صادق) علیه السّلام فرمودند:

اى یونس، در شب نیمه شعبان خداوند متعال گناهان گذشته و آینده هر مۆمنى که قبر حضرت امام حسین علیه السّلام را در آن شب زیارت کند مى‏آمرزد و به ایشان گفته مى‏شود: شروع به انجام عمل کنید.

راوى مى‏گوید: محضر مبارکش عرض کردم: این همه عنایت و لطف براى کسى است که امام حسین علیه السّلام را در نیمه شعبان زیارت کند؟

حضرت فرمودند: «اى یونس اگر مردم را خبر دهم به فضیلتى که در زیارت این شب است قطعا مردان بر چوب سوار شده و خود را به سر قبر مطهّرش مى‏رسانند.» (2)

همچنین از زید شحّام روایتی به همین مضمون نقل شده است از حضرت جعفر بن محمّد علیهما السّلام، که آن حضرت فرمودند:

کسى که در شب نیمه شعبان قبر حضرت امام حسین علیه السّلام را زیارت کند خداوند متعال گناهان گذشته و آینده او را مى‏آمرزد. (3)

فرقی که بین این دو روایت است در این است که روایت اول زائر را مقید به مۆمن کرده است که ظاهرا منظور شیعیان است؛ اما روایت دوم بدون قید و مطلق فرموده که به نظر می رسد باید روایت دوم را نیز با روایت اول تفسیر کرد. بنابراین شرط مشمول شدن رحمت و مغفرت الهی معترف بودن به امامت حضرات معصومین  علیهم السلام خواهد بود.

 

استجابت

د. احیا گرفتن:

از دیگر نشانه های فضیلت داشتن یک شب سفارش بر احیا گرفتن آن شب است. که این سفارش نشان دهنده عنایت ویژه الهی و نظر رحمت حضرت حق در این شب به بندگان است. یکی از شبهایی که روایت در خصوص احیا آن شب وجود دارد شب نیمه شعبان است.

ابن کردوس از پدرش، و او از رسول خدا صلّى اللَّه علیه و آله و سلّم روایت کرده است که فرمود:

هر کس شب عید و شب نیمه‏ شعبان‏ را به احیا بگذراند، دل او نمى‏میرد آن روزى که همه دلها مى‏میرند. (4)

 

و. شب استجابت دعا:

یکی دیگر از نشانه های ویژه بودن  یک شب مستجاب شدن دعاها در آن موقع است. این می رساند که درهای رحمت الهی در این شب  گشوده است و خداوند این گونه این شب را بر شبهای دیگر برتری داده است.

از حسن بن على بن فضال مروى است که گفت از حضرت على بن موسى الرضا (علیه السلام) سۆال کردم از شب نیمه‏ شعبان‏ فرمود.

حریز از زراره روایت کرده است که گفت: به امام ابو جعفر علیه السّلام معروض داشتم که در باره نیمه‏ شعبان‏ چه مى‏فرمائید؟ امام فرمود: خداى عزّ و جلّ در آن شب بیشتر از موى بزهاى طایفه کلب از خلق خود را مى‏آمرزد، و خداى عزّ و جلّ فرشتگانش را به آسمان دنیا و به زمین مکه نازل مى‏فرماید

شبى است که حقتعالى بنده ها را از آتش آزاد میکند و در آن شب گناهان کبیره را مى‏آمرزد. عرض کردم آیا در این شب نمازى زیاده بر نماز در سایر شبها وارد شده است؟ فرمود: در این شب عملى موظف نشده است.

و لکن اگر بخواهى عملى مستحب در آن بجا آورى نماز جعفر بن ابى طالب را در آن شب انجام بده و در آن شب بسیار ذکر خدا و استغفار زیاد میکنى و دعاء بسیار میخوانى؛ پدر بزرگوارم فرمود: که دعاى در این شب مستجاب است.

عرض کردم که مردم میگویند این شب شب برات است فرمود شب برات شب قدر است در ماه رمضان المبارک. (5)

ثواب زیارت امام حسین علیه السلام :

از یونس بن ظبیان، وى مى‏گوید: حضرت ابو عبد اللَّه علیه السّلام فرمودند:

کسى که حضرت امام حسین علیه السّلام را در نیمه‏ شعبان‏ و شب عید فطر و شب عرفه در یک سال زیارت کند خداوند متعال ثواب هزار حجّ و هزار عمره مقبول به وى داده و هزار حاجت از حوائج دنیا و آخرتش را روا مى‏سازد. (6)

هارون بن خارجه، از حضرت ابى عبد اللَّه علیه السّلام روایت نقل کرده که حضرت فرمودند:

هنگامى که نیمه شعبان مى‏شود از افق اعلى منادى نداء مى‏کند: اى زائرین حسین علیه السّلام به اهل خود برگردید در حالى که آمرزیده شده‏اید، ثواب و اجر شما بر خدا است که پروردگار شما بوده و بر محمّد است که پیغمبر شما مى‏باشد.(7)

ابى حمزة از حضرت على بن الحسین علیهما السّلام روایت کرده است که این دو امام بزرگوار فرمودند:

کسى که دوست دارد صد و بیست و چهار هزار پیامبر با او مصافحه کنند؛ باید قبر حضرت حسین بن على علیهما السّلام را در نیمه ماه شعبان زیارت کند؛ چه آنکه ارواح انبیاء علیهم السّلام از خدا اذن گرفته تا آن جناب را زیارت کنند؛ پس به ایشان اذن داده مى‏شود، پنج تن از ایشان اولو العزم هستند.(8)

 

پی نوشت ها:

1. ابن بابویه، محمد بن على - غفارى، محمد جواد، من لا یحضره الفقیه / ترجمه غفارى، على اکبر ومحمد جواد و بلاغى، صدر، ج‏2، ص416، نشر صدوق - تهران، چاپ: اول، 1367ش.

2. ابن قولویه، جعفر بن محمد - ذهنى تهرانى، محمد جواد، کامل الزیارات / ترجمه ذهنى تهرانى، ص: 599، انتشارات پیام حق - تهران، چاپ: اول، 1377 ش.

3.کامل الزیارات / ترجمه ذهنى تهرانى، ص: 600

4. ابن بابویه، محمد بن على - مجاهدى، محمد على، پاداش نیکیها و کیفر گناهان / ترجمه ثواب الأعمال، ص211، انتشارات سرور - قم، چاپ: اول، 1381ش.

5. ابن بابویه، محمد بن على - آقا نجفى اصفهانى، محمد تقى، عیون أخبار الرضا علیه السلام / ترجمه آقا نجفى، ج‏1،220،انتشارات علمیه اسلامیه - تهران، چاپ: اول، بى تا.

6. کامل الزیارات / ترجمه ذهنى تهرانى؛ ص565

7. همان؛ ص592

8.کامل الزیارات / ترجمه ذهنى تهرانى، ص: 593