منتظران ظهور
منتظران ظهور

منتظران ظهور

مهدویت

صبح بی تو رنگ بعد از ظهر دارد

صبح بی تو رنگ بعد از ظهر دارد



پوستر امام زمان علیه السلام

 

صبـحِ بـی تـو، رنـگ بـعد از ظهر یک آدینه دارد

 

بی ‌تـو حتـی مهـربـانی حـالتـی از کـینـه دارد



 

بی ‌تو می‌گویند: تعطیل است کارِ عشق بازی

 

عشق، امـا کـی خـبـر از شـنـبه و آدینه دارد



 

جُـغـد، بـر ویـرانه می‌خـواند بـه انـکارِ تـو امــا

 

خــاک ایـن ویـرانـه‌ها، بویی از آن ویرانه دارد



 

خـواستــم از رنـجـشِ دوری بگویم، یـادم آمد

 

عـشق بـا آزار، خـویـشـاونـدی دیـریـنه دارد



 

رویِ آنــم نـیـسـت تـا در آرزو، دستی بـرآرم

 

ای خوش آن دستی که رنگِ آبرو از پینه دارد



 

در هـوای عـشقِ تـو پر می زند با بی قراری

 

آن کبوترْ چاهیِ زخمی که او در سیـنـه دارد



 

نـاگـهان قـفـلِ بـزرگ تـیــرگی را می‌گـشاید

 

آن کـه در دسـتـش کلید شهـر پـر آیینه دارد


 

 

سروده: دکتر قیصر امین پور


بعد از ظهور امام زمان علیه السلام چه اتفاقی می افتد؟ شرح

پرسش:

بعد از ظهور امام زمان علیه السلام چه اتفاقی می افتد؟ شرح

جامعه آرمانی که امام زمان(عج) قراره برای مردم بسازن چه جوریه؟ خیلی ها هستند برای ظهور امام زمان دعا می کنن ولی نمی دونن واقعا چی می خوان.چه اتفاقی قراره بیفته؟چه تحولاتی قراره رخ بده؟

پاسخ:

در باره آینده بشر و فرجام انسان دیدگاه های متفاوت مطرح است. برخی با دید مادی به این امر برخورد نموده و آینده بشر را تاریک و مبهم ترسیم نموده‌اند.(1) برخی آینده بشر را روشن و مطلوب به حساب می آورند.

از نظر اسلام جامعه بشری به سوی سعادت، امید، در حرکت می‌باشد، در اسلام تحقق جامعه مطلوب قطعی است که ما از آن به عنوان جامعه آرمانی و یا آرمان شهر مهدویت یاد می‌نمایم. یکی از مفاهیم بلند فرهنگ مهدیت ترسیم تشکیل حکومت جهانی است که در آن همه خواست‌های انسان، مانند، عدالت، امنیت، عبودیت و حاکمیت دین خدا... محقق خواهد شد. این همان جامعه ای است که همه انبیا، معصومان و اولیا ی خدا در صدد تحقق آن بوده و آرزوی تحقق آن را داشته‌اند. گرچه موفق به تشکیل آن نشدند. تشکیل چنین جامعه خواست همه انسان ها بوده و هست، زیرا عدالت خواهی امر فطری است، از این رو است که ‏انسان همواره به‏ دنبال تأسیس جامعه‏ای برین بوده است. آینده‌گرایی(Futurism)یکی از دغد‌غه های همه انسان‌ها به خصوص مصلحان و نظریه سازان محسوب می‌شود. از این رو عده‏ای از متفکران و اصلاح طلبان به طرح جامعه برین یا بهشت موعود پرداخته‌اند. چنین جامعه و حکومت فرضی را در زبان لاتین «اتوپیا»، در زبان و ادبیات عرب «مدینه فاضله» و در فرهنگ فارسی «آرمانشهر»‏ نام نهاده‌اند. یکی از مباحث مهم جامعه مطلوب امام زمان (ع) امکان وعدم امکان ایجاد آن است.

عقیده داریم که این جامعه ایجاد خواهدشد ، زیرا خداوند و معصومان وعده آن را داده‌اند و وعده الهی تخلف ناپذیر است. در قرآن بسیاری از مطالب بنا بر مصالحی به طور آشکار بیان نشده است. به عنوان مثال جزئیات برخی احکام به تفصیل نیامده است. چه بسا به خاطر آن که ارتباط مردم با پیامبر و امامان(ع) نهادینه شود، زیرا مردم جهت یادگیری مسایل و معارف دینی به آنان مراجعه نمایند. گرچه آیات صریح در باره جامعه امام زمان وجود ندارد ، ولی آیات متعددی درباره امام زمان (ع)و حکو مت جهانی وی تاویل شده است. آیات مربوط به حضرت مهدی(عج) در قران مجید فراوان است.

 

آیاتی که خبر از موضوعاتی می‏دهد، از قبیل:

نفی فتنه در کل جهان، غلبه دین خدا و یکتاپرستی، اتمام نور خدا بر زمین، نابودی باطل، به ارث رسیدن زمین برای صالحان و پرهیزگاران و غلبه قطعی خط انبیا ، همگی در زمان حکومت قائم‏آل محمد (عج) صورت می‏پذیرد. متجاوز از یکصد آیه است(2)که در این جا به بعضی اشاره می‌شود:

1- حکومت مستضعفان

- «و نرید ان نمن علی‏الذین استضعفوا فی‏الارض و نجعلهم ائمة و نجعلهم الوارثین، و نمکن لهم فی‏الارض‏.. ؛ (3) بر آن هستیم که بر مستضعفان روی زمین نعمت دهیم و آنان را پیشوایان سازیم و وارثان گردانیم». این آیه اگر چه به مناسبت داستان فرعون و موسی و بنی‏اسرائیل نازل شده ، اما مدلول آن عام بوده و بیانگر سنتی است که خداوند در میان مردم جاری ساخته است. آیه بیان می‏کند که خداوند مستضعفان را بر مستکبران غالب سازد. آن ها را وارث شهر و سرزمین مستکبران نماید. در حدیثی که «مفضل‏بن عمر» روایت کرده آمده است: از اباعبدالله (امام صادق)شنیدم : پیامبر نگاهی به علی، حسن و حسین، علیهم‏السلام، انداخت. در حالی که گریه می‏کرد فرمود: شما مستضعفان پس از من هستید. مفضل می‏گوید: پرسیدم معنای این سخن چیست؟ امام فرمود: معنا این است که شما امامان بعد از من خواهید بود. خداوند می‏فرماید: « بر آن هستیم که بر مستضعفان روی زمین نعمت دهیم و آنان را پیشوایان سازیم و وارثان گردانیم. » (4)

2-  حاکمیت صالحان

- « و لقد کتبنا فی الزبور من بعد الذکر ان‏الارض یرثها عبادی الصالحون‏؛ (5)

در زبور، پس از ذکر (تورات) نوشته‏ایم که زمین را بندگان صالح من به میراث خواهند برد». مراد از «زبور» زبور داود است. در سوره نساء (آیه‏163) و سوره اسراء (آیه 55) آمده است: «و اتینا داود زبورا؛ به داود زبور را ارزانی داشتیم». زبور«مزامیر» است که در ضمن کتاب عهد قدیم آمده است. در این کتاب می‏خوانیم: «از خشم دوری کن. از دشمنی بپرهیز، فریب کارهای ناشایست را نخور زیرا کسانی که کار ناشایست انجام می‏دهند برکنده خواهد شد... (6) کسانی که انتظار پروردگار را می‏کشند، وارث زمین می‏شوند (7) اما کسانی که به سکون و آرامش دست‏یافته‏اند، وارث زمین می‏شوند. در نهایت‏ سلامت ‏به کامجویی می‏پردازند. (8) زیرا خجستگان و برکت‏یافتگان از آن ها وارث زمین می‏شوند. نفرین شدگان از آن ها ریشه‏کن می‏شوند. (9) درستکاران وارث زمین شده و تا ابد در آن ساکن می‏شوند. (10)

3- جانشینی مؤمنان

- «وعدالله الذین امنوا منکم و عملواالصالحات لیستخلفنهم فی‏الارض کما استخلف‏الذین من قبلهم و لیمکنن لهم دینهم الذی ارتضی لهم و لیبدلنهم من بعد خوفهم امنا یعبودننی لایشرکون بی‏شیئا؛ (11)

خدا به کسانی از شما که ایمان آورده‏اند و کارهای شایسته کرده‏اند، وعده داد که روی زمین جانشین دیگران شان کند، همچنان که مردمی را که پیش از آن ها بودند، جانشین دیگران کرد. دین شان را، که بر ایشان پسندیده است، استوار سازد. وحشت شان را به ایمنی بدل کند. مرا می‏پرستند. هیچ چیزی را با من شریک نمی‏کنند». یکی از آیات قرآنی که صالحان را به استقرار نظام توحیدی و انسانی بشارت می‏دهد، همین آیه است. در شأن نزول این آیه آمده است که به دنبال هجرت مسلمانان به مدینه و استقبال انصار از آنان، تمامی عرب بر ضد آن ها قیام کردند، به طوری که ناچار شدند اسلحه را از خود دور نکنند و با سلاح بخوابند و با سلاح برخیزند. ادامه این حالت توأم با ناامنی و اضطراب، بر مسلمانان سخت آمد. از پیامبر (ص) می‏پرسیدند که آیا زمانی خواهد رسید که آرامش حکمفرما گردد؟ آیه فوق در بشارت به آن ها نازل شد. گرچه نمونه‏ای از این زندگی ایده‏آل در اواخر عمر رسول خدا (ص) در مدینه حاصل شد، اما آیه یک قاعده کلی را بیان می‏کند و مصداق کامل آن حکومت مهدی (ع) است که طبق عقیده شیعه و سنی، سراسر روی زمین را پر از عدل و داد می‏کند. (12) در تفسیر المیزان، ذیل این آیه می‏خوانیم: این جامعه طیب و طاهر، با صفاتی که از فضیلت و قداست دارد، هرگز تاکنون در دنیا منعقد نشده، دنیا از روزی که پیامبر(13) مبعوث به رسالت گشته، تاکنون چنین جامعه‏ای به خود ندیده، اگر مصداقی پیدا کند، در روزگار مهدی (عج) خواهد بود، چون اخبار متواتری که از پیامبر (ص) و ائمه (ع) در خصوصیات آن جناب وارد شده، از وجود چنین جامعه‏ای خبر می دهد ‏ ابن حجر هیثمی می‏گوید: «مقاتل بن سلیمان‏» و کسانی دیگر از مفسران که از او پیروی می‏کنند، گفته‏اند: این آیه در شان مهدی نازل شده است. در ادامه نیز می‏گوید: «بزودی احادیثی که در آن ها تصریح شده که او از اهل بیت پیامبر است، خواهد آمد».(14)

 4- حاکمیت دین در جهان

- « هُوَ الَّذِی‌َّ أَرْسَل‌َ رَسُولَهُ بِالْهُدَی‌َ وَدِین‌ِ الْحَق‌ِّ لِیظْهِرَه‌ُ عَلَی الدِّین‌ِ کلِّه وَلَوْ کرِه‌َ الْمُشْرِکون‌؛(15)

 او کسی است که رسولش را با هدایت و آیین حق فرستاد تا او را بر همه آیین‌ها غالب گرداند، هر چند مشرکان خوش نداشته باشند». این آیه با اندکی تفاوت در دو مورد دیگر نیز آمده (16) تصریح شده است که اسلام‌، روزی سراسر جهان را فرا خواهد گرفت. این وعده‌، تا کنون تحقق پیدا نکرده است‌. از امام صادق(ع) ‌در تفسیر این آیه نقل شده : " به خدا سوگند! هنوز محتوای این آیه تحقّق نیافته است. تنها زمانی تحقق می‌پذیرد که قائم خروج کند. در وقتی که او قیام کند، کسی که خدا را انکار نماید، در تمام جهان باقی نخواهد ماند". (17)

امام باقر(ع) در تفسیر این آیه ‌می فرماید:

" وعده‌ای که در این آیه است‌، به هنگام ظهور مهدی آل‌محمد(ص) تحقق پیدا می‌کند. در آن روز هیچ کس در روی زمین نخواهد بود، مگر این که به حقّانیت محمد(ص) اقرار می‌کند". (18) شهید مطهری بر اساس روایات و آیات جامعه آرمانی امام زمان را مطرح کرده است: پیروزی نهائی نیروی حق و صلح و عدالت بر نیروی باطل و ستیز و ظلم، گسترش جهانی ایمان اسلامی، استقرار کامل و همه جانبه ارزش های‏ انسانی، تشکیل مدینه فاضله و جامعه ایده‏آل، و بالاخره اجرای این ایده‏ عمومی و انسانی به وسیله شخصیتی مقدس و عالی قدر که در روایات متواتر اسلامی، از او به " مهدی " تعبیر شده ، اندیشه‏ای است که کم و بیش همه فرق و مذاهب اسلامی - با تفاوت ها و اختلاف هائی - بدان مؤمن و معتقدند زیرا این اندیشه، به حسب اصل و ریشه، قرآنی است. این قرآن مجید است که با قاطعیت تمام، پیروزی نهائی ایمان اسلامی (19)، غلبه قطعی صالحان و متقیان (20)، کوتاه شدن دست‏ ستمکاران و جباران برای همیشه (21) و آینده درخشان و سعادتمندانه بشریت‏ (22) را نوید داده است. این اندیشه بیش از هر چیز مشتمل بر عنصر خوشبینی نسبت به جریان کلی‏ نظام طبیعت و سیر تکاملی تاریخ و اطمینان به آینده، و طرد عنصر بدبینی‏ نسبت به پایان کار بشر است، که طبق بسیاری از نظریه‏ها و فرضیه‏ها فوق‏العاده تاریک و ابتر است. امید و آرزوی تحقیق این نوید کلی جهانی انسانی، در زبان روایات اسلامی‏، " انتظار فرج " خوانده شده است . عبادت - بلکه افضل عبادات - شمرده شده است. اصل انتظار فرج از یک‏ اصل کلی اسلامی و قرآنی دیگر استنتاج می‏شود و آن اصل " حرمت یأس از روح‏ الله " است. (23)

5ـ گسترش عدل و دادگری " اعْلَمُوَّاْ أَن‌َّ اللَّه‌َ یحْی‌ِ الاْ َرْض‌َ بَعْدَ مَوْتِهَا؛

بدانید که خداوند زمین را بعد از مرگ آن زنده می‌کند". از خصوصیات عصر ظهور حضرت مهدی‌برپا داشتن عدل و دادگری است‌. عدالت یکی از مولفه‌های مهم جامعه امام زمان است. در پرتو عمل به دستورهای اسلام‌، امنیت‌، صلح و آرامش‌، در زمین ایجاد می‌گردد. ظلم و ستم قطع می‌شود. برکت و توسعه روزی در آن زمان‌، برای توده مردم فراهم می‌گردد. فقیر و مستمند در جامعه پیدا نمی‌شود. امام باقر(ع) فرمود: "منظور زنده شدن زمین به وسیله عدالت است‌، بعد از آن که با جور و ظلم مرده باشد".

حضرت فرمود: "خداوند زمین را به وسیله حضرت مهدی‌زنده می‌کند، بعد از آن که مرده باشد. منظور از مردن زمین‌، کفر زمینیان است". (24) زمین دارای دو حیات است‌؛ حیات مادّی که منظور فراوانی نعمت و برکت در روزی است‌، حیات معنوی که مراد، برپایی عدل و ایجاد امنیت و آسایش و توجه به خدا و معنویات است. هر دو در زمان ظهور امام زمان‌تحقّق می‌پذیرد.

برای آگاهی بیش تر به کتاب عصر ظهور ،ازعلی کورانی و دادگستر جهان از ابراهیم امینی مراجعه نمائید.

پی‌نوشت‌ها:

1. شهید مطهری، انقلا ب مهدی

2. به ترتیب: انفال(8) آیه 39؛ توبه(9) آیه 33؛ صف(61) آیه 8؛ اسراء(17) آیه 81؛ انبیاء(21) آیه 105؛ مجادله(58) آیه 21. بیش از صد آیه مربوط به ظهور مهدی(ع) را مرحوم سید هاشم بحرانی در کتاب المحجه فیما نزل فی القائم الحجه  جمع‏آوری نموده است.

3. قصص (28)، آیه 5.      4.صدوق، معانی‏الاخبار، ص‏78-79.     5. انبیا (21)، آیه 105.    6. زبور داود، مزمور 8-9.   7. همان، مزمور 10.    8- همان، مزمور11.      9. همان، مزمور22.    10. همان، مزمور29.     11. نور (24) آیه 55.   12 . تفسیر نمونه، 14، ص 526 و 530.     13. تفسیرالمیزان، ترجمه موسوی همدانی، ج 29، ص 224.

14 . هیثمی، احمدبن حجر، الصواعق‏المحرقة، ص‏96.      15. توبه(9)آیه33.      16. صف‌(61) آیة 9 و فتح‌(48) آیه28.  17. تفسیر نورالثقلین‌، ج 2، ص 211 ؛ تفسیر نمونه‌، ج 7، ص 373.        18.تفسیر مجمع البیان‌، علامه طبرسی‌؛، ج 5ـ6، ص 25.

19. توبه، آیه 33.

20. صف، آیه 9.

21. انبیا(21) 105.

22 . قصص(28) آیه 5 4.

23.قیام و انقلاب مهدی، ص 5 به بعد.

24. تفسیر صافی‌، فیض کاشانی‌، ج 5، ص 135 ؛ تفسیر نمونه‌، ج 23، ص 343.

 

جواب 2

پرسش:

امام زمان(عج) شرح جامعه آرمانی که امام زمان(عج) قراره برای مردم بسازن چه جوریه؟ خیلی ها هستند برای ظهور امام زمان دعا می کنند ولی نمی دونند واقعا چی می خوان؟چه اتفاقی قراره بیفته؟چه تحولاتی قراره رخ بده؟ پاسخ

 

پاسخ:

 

امام زمان (ع) با ظهور خود جهان را پر از عدل و داد می کند . جامعه ای متعالی و آرمانی را بنیان می گذارد. جامعه آرمانی و مدینه فاضله ای که حضرت ایجاد می نماید، از ویژگی های زیر برخوردار است:

 

1- حاکمیت فراگیر و جهانی دین خدا: اداره جامعه بشری با سیاست و برنامه دین خدا صورت می گیرد. در عصر ظهور حضرت حجت (عج) آرمان والای تشکیل جامعه بزرگ بشری و خانواده انسانی تحقق می پذیرد و آرزوی دیرینه همه پیامبران و امامان و مصلحان برآورده می شود.(1)

2- مدینه عدل: هیچ ویژگی به اندازه «عدالت و قسط» در حکومت امام زمان  روشنی و جلوه ندارد. آن قدر که در روایات بر ویژگی عدالت گستری امام تأکید شده ، بر سایر مسایل چنین اصراری نرفته است و این، نشان از برجستگی این مهم در مدینه فاضله اسلامی در عصر ظهور حضرت دارد.

3- مدینه رفاه و آسایش: مدینه فاضله اسلامی ، مدینه رفاه و آسایش همگانی است . در این جامعه آرمانی ، سخن از کثرت مال ، وفور نعمت ها، باران های پی در پی ، سبکباری و رهایی از بارهای سنگین زندگی ، آسودگی از رنج طلب و نیافتن ، سخن از ادای قرض تمام بدهکاران و ادای دَین تمام مقروضان است . سخن از عمران و آبادی تمامی عرصه جهان است ، به گونه ای که چون حضرت مهدی قیام کند، همه خرابی ها آباد می شود.(2)

4- مدینه امن و سلام: وعده خداوند مبنی بر این که وحشت و خوف مؤمنان را به امنیت و سلام تبدیل می کند. در زمان ظهور حضرت معنا و مصداق کامل می یابد . انسان ها در آن موعد شریف است که می توانند با قلبی آسوده ، سر بر بالین آرامش بگذارند و زندگی دنیا را دور از خطرهای دلهره آمیز ببینند.(3)

5- حکومت مستضعفان: تشکیل دولت مستضعفان و تحقق بخشیدن به آرمان والای حکومت مستضعفان  از برنامه های اصلی و اقدام های اساسی و تردید ناپذیر امام موعود است. در جامعه و نظامی که امام بنیان می نهد، زمام همه امور در دست مستضعفان است. آنان به اداره جامعه می پردازند.  تشکیل جامعه آرمانی با ویژگی هایی که بر شمردیم ، به این معنا نیست که در عصر ظهور حضرت ، کسی مرتکب گناه و معصیت و ظلم نمی شود، از این رو زندگی در آن عصر به معنای صالح بودن همه انسان ها نیست. حضرت مهدی به اصلاح جامعه بشری می پردازد و حکومت صالحان را برقرار می کند.  حضرت می کوشد تا در بعد اجتماعی مظاهر کفر و فساد را از بین ببرد  و بستر را برای رستگاری آماده نماید   اما ممکن است که از طرف عده ای نسبت به عده دیگر ظلم واقع شود ، ولی  حضرت ، ظالمان را مجازات خواهد نمود.

 

پی نوشت ها:

1.محمد حکیمی ، عصر زندگی و چگونگی آینده انسان و اسلام ، ص 161  .

2.مجله حوزه ، شماره 70ـ 71 ص 174 .

3.همان ، ص 175.


یا صاحب الزمان ! ...

mgr15.jpg

یا صاحب الزمان ! داستان یوسف را گفتن وشنیدن به بهانه ی توست  . 

شرمنده ایم .
می دانیم گناهان ما همان چاه غیبت توست .
می دانیم کوتاهیها ، نادانیها و سستیهای ما ، ستمهایی است که در حق تو کرده ایم .
یعقوب به پسران گفت : به جستجوی یوسف برخیزید ،
و ما با روسیاهی و شرمندگی ، آمده ایم تا از تو نشانی بگیریم .
به ما گفته اند اگر به جستجوی تو برخیزیم ، نشانی از تو می یابیم .
اما ای فرزند احمد ! آیا راهی به سوی تو هست تا به دیدارت آییم .
اگر بگویند برای یافتن تو باید بیابانها را در نوردیم ، در می نوردیم .
اگر بگویند برای دیدار تو باید سر به کوه و صحرا گذاریم ، می گذاریم . 

ای یوسف زهرا ! 

خاندان یعقوب پریشان و گرفتار بودند ،
ما و خاندانمان نیز گرفتاریم ،
روی پریشان ما را بنگر . چهره زردمان را ببین .
به ما ترحم کن که بیچاره ایم و مضطر
ای عزیزِ مصرِ وجود !
سراسر جهان را تیره روزی فرا گرفته است .
نیازمندیم ! محتاجیم و در عین حال گناهکار
از ما بگذر و پیمانه جانمان را از محبت پر کن . 

یابن الحسن ! 

برادران یوسف وقتی به نزد او آمدند کالایی – هر چند اندک – آورده بودند ،
سفارش نامه ای هم از یعقوب داشتند .
اما ...
ای آقا ! ای کریم ! ای سرور !
ما درماندگان ، دستمان خالی و رویمان سیاه است .
آن کالای اندک را هم نداریم .
اما... نه ،
کالایی هر چند ناقابل و کم بها آورده ایم .
دل شکسته داریم
و مقدورمان هم سری است که در پایت افکنیم .
ناامیدیم و به امید آمده ایم .
افسرده ایم و چشم به لطف و احسان تو دوخته ایم .
سفارش نامه ای هم داریم .
پهلوی شکسته مادر مظلومه ات زهرا را به شفاعت آورده ایم . 

یا صاحب الزمان ! 

به یقین ، تو از یوسف مهربانتری .
تو از یوسف بخشنده تری .
به فریادمان برس ، درمانده ایم .
ای یوسف گم گشته ! و ای گم گشته ی یعقوب !
یعقوب وار ، چه شبها و روزها که در فراق تو آرام و قرار نداریم .
در دوران پر درد هجران ، اشک می ریزیم و می گوییم :
تا به کی حیران و سرگردان تو باشیم .
تا به کی رخ نادیده ترا وصف کنیم .
با چه زبانی و چه بیانی از اوصاف تو بگوییم و چگونه با تو نجوا کنیم .
سخت است بر ما ، که از دوری تو ، روز و شب اشک بریزیم .
سخت است بر ما ، که مردم نادان تر واگذارند .
سخت است بر ما ، که دوستان ، یاد ترا کوچک شمارند . 

یا بقّیةالله ! 

خسته ایم و افسرده ،
نالانیم و پژمرده ،
گریه امانمان را بریده است .
غم دوری ، دیوانه مان کرده است .
اما نمی دانیم چه شیرینی و حلاوتی در این درد و دوری است که می گوییم :
کجاست آن که از غم هجران تو ناشکیبایی کند .
تا من نیز در بی قراری ، یاریش دهم
کجاست آن چشم گریانی که از دوری تو اشک بریزد ؟
تا من او را در گریه یاری دهم
مولای من ! دیدگانمان از فراق تو بی فروغ گشته اند .
و می دانیم پیراهن یوسف ، یادگار ابراهیم ، نزد توست .
و ای کاش نسیمی از کوی تو ،
بوی آن پیراهن را به مشام جان ما برساند .
و ای کاش پیکی ، پیراهن ترا به ارمغان بیاورد
تا نور دیدگانمان گردد .
ای کاش پیش از مردن ، یک بار ترا به یک نگاه ببینیم .
درازی دوران غیبت ، فروغ از چشمانمان برده است
کی می شود شب و روز ترا ببینیم و چشمانمان به دیدار تو روشن گردد ؟
شکست و سرافکندگی ، خوار و بی مقدارمان کرده است .
کی می شود ترا ببینیم که پرچم پیروزی را برافراشته ای ؟
و ببینیم طعم تلخ شکست و سرافکندگی را به دشمن چشانده ای .
کی می شود که ببینیم یاغیان و منکران حق را نابود کرده ای ؟
و ببینیم پشت سرکشان را شکسته ای .
کی می شود که ببینیم ریشه ستمگران را برکنده ای ؟
و اگر آن روز فرا رسد ...
و ما شاهد آن باشیم ،
شکرگزار و سپاسگو نجوا می کنیم : 

الحمدلله رب العالمین .

شکر نعمت


بخشی از حدیث بیست و یکم از چهل حدیث امام خمینی (ره) درباره شکر، چگونگی شکر و فضیلت این عبادت بزرگ می باشد که به آن می پردازیم ، امید که از عاملان به این روایت باشیم. 

معنا و اقسام شکر


شکر به معنای قدردانی نعمت دهنده است ، به گونه ای که آثاراین قدردانی در قلب ، زبان واعمال به طوری که متناسب با قلب وزبان و اعمال باشد بروز کند. مثلا" در قلب با خضوع و خشوع، در زبان با حمد وثنای خداوند ودر عمل با اطاعت از وی .

همچنین گفته اند که شکر به معنای تصور نعمت و اظهار آن است. نیز گفته اند که شکر به معنای حمد وستایش نعمت دهنده می باشد ، وشکر به اعضاء که به معنای تلافی نعمت به قدر استحقاق آن نعمت است.

برخی بزرگان ، تصور نعمت دهنده و دانستن این که این نعمت از اوست را عین شکر دانسته اند؛ چنان که حضرت داوود (ع) فرمود: " خداوندا! چگونه تورا شکر کنم که آن شکر ، خود نعمتی است که شکری می طلبد؟" خداوند متعال فرمود: " ای داوود ! وقتی دانستی که هر نعمتی که متوجه توست از من است ، مرا شکر کرده ای ."

برخی محقیقین برای شکر ، سه رکن قائل شده اند: 1- معرفت به نعمت دهنده . 2- حالتی که دستاورد این شناخت است وآن عبارت است ازخضوع و تواضع نسبت به نعمت دهنده. 3- عملی که ثمره این حالت باشد.

شکر نعمت های ظاهری و باطنی خداوند، از وظایف ولازمه بندگی است که هرکس باید به قدرتوان خود به آن اقدام کند، اگر چه این مهم از هیچ آفریده ای برنمی آید و نهایت شکر آن است که شخص بداند که نمی تواند شکر نعمت ها را به جای آورد، چنان که رسول اکرم صلوات الله علیه به این ناتوانی اعتراف نمود. کمال و نقص شکر ، تابع کمال و نقص معرفت به نعمت دهنده ، و شناخت نعمت است.

همچنین بنده ، زمانی شکر گزاربه حساب می آید که ارتباط خلق را با حق وارتباط نعمت ها را با یکدیگر به طور کامل بداند واین برای اولیای خالص که کامل ترین آنها رسول خداست ، میسر می گردد وتا زمانی که کدورت شرک وشک در قلب باقی است شکر حق را به طور شایسته نمی تواند ادا کند ؛ مثلا" کسی که به اسباب ، نظر دارد وتأثیر موجودات را مستقل می داند وبه این نکته ، ایمان واقعی و باور قلبی ندارد که : " لا مؤثر فی الوجود الا الله " ؛ کفران نعمت  حق تعالی کرده است .

چنین فردی ، گاه اعمال را به خود نسبت می دهد و گاه نعمت ها را به دارندگان ظاهری شان منسوب می کند. به راستی  تا چه زمانی ، این دل های مرده ما کفران نعمت حق می کنند! این توجهات و تعلقات ، کفران نعمت حق است . به همین دلیل است که خداوند می فرماید: " اندکی از بندگانم شکرگزارند."( سبأ /13) همچنین باید دانست ، همان طور که معارف بندگان خدا مختلف است، شکرگزاری آنها هم متفاوت می باشد و نیز نعمت ها، شکرهای به خصوص دارند؛ نعمت های ظاهری ، شکری دارند ، نعمت های باطنی شکری دیگر و نعمت های علمی شکری ونعمتهای عرفانی شکری ویژه می طلبند. 

فضایل شکردر روایات


امان صادق علیه السلام فرمود: سه چیز است که چیزی به آنها ضرر نمی رساند : دعا هنگام شدت وسختی ، طلب آمرزش گناهان و شکر به وقت نعمت."

نیز امام صادق علیه السلام فرمود: " شکر هر نعمت ، اگرچه بزرگ باشد، آن است که خدای عزوجل را حمد کنی."همچنین فرمود:" شکر نعمت ، دوری کردن از گناهان است " و کمال شکرآ ن است که فرد بگوید: " الحمدلله رب العالمین."

آورده اند که امام صادق علیه السلام از مسجد بیرون آمد ومرکب خود را ندید .  در این حال فرمود : " اگر مرکب من پیدا شود ، خدا را شکر می کنم ، آنگونه که حق اوست . ناگاه مرکب حضرت پیدا شد . حضرت فرمود:" الحمدلله"
کسی گفت :" مگر نگفتید که خدا را شکر می کنم، آنگونه که حق اوست ؟ "
امام فرمود:" آیا نشنیدی که گفتم الحمدلله ؟"
ازاین روایت معلوم می شود که حمد خداوند ، بالاترین مرتبه شکر زبانی است.
درپایان بحث روایت دیگری  را ازامام صادق علیه السلام می خوانیم: 

" کسی که شکر ادا نماید ، بسیار به او عنایت می شود . خدای عزو جل می فرماید : 
اگرشکر نمایید هر آینه برای شما زیاد می گردانیم." 


" والحمدلله رب العالمین"


اصلى‏ترین شرط اجابت دعا

http://kowsar.masoumeh.com/cms/image/0005-50.jpg


از وعده‏های خداوند متعال اجابت دعاى نیایشگران است، لیکن تحقق این وعده منوط به تحقق حقیقت دعا از سوى داعى است و حقیقت دعا عبارت است از این که «انسان خود را در برابر خداوند متعال نیازمند مطلق ببیند و با پرستش او درصدد جلب عنایت و رحمت او برآید».
شناخت و جزم قلبی به این حقیقت امری ساده و تحقق آن امری آسان و سهل الوصول نیست، بلکه مقدماتی برای رسیدن به این مقام لازم است. در روایات شریفه اهل بیت علیهم‏السلام مقدماتی برای تحقق حقیقت دعا ذکر شده است که اشاره‏ای گذرا به آن سودمند است.
این مقدمات عبارتند از:

1. شناخت امام کاظم علیه‏السلام نقل می کند عدّه‏اى به [امام] صادق علیه‏السلام گفتند: دعا مى‏کنیم؛ امّا دعایمان مستجاب نمى‏شود! ایشان فرمود: لِأَنَّکُم تَدعونَ مَن لا تَعرِفونَهُ؛چون شما کسى را مى‏خوانید که نمى‏شناسیدش.
 
2. اخلاص

امام على علیه‏السلام: عَلَیکَ بِإِخلاصِ الدُّعاءِ؛ فَإِنَّهُ أخلَقُ بِالإِجابَةِ؛بر تو باد اخلاص داشتن در دعا؛ زیرا چنین دعایى، به اجابت، سزاوارتر است.
 
3. عمل امام على علیه‏السلام: مَن عَظَّمَ أوامِرَ اللّه‏ِ أجابَ سُؤالَهُ؛هر کس اوامر خداوند را بزرگ شمارد، خداوند درخواست او را جواب مى‏دهد.
 
4. پاک بودن درآمد و خوراک

امام صادق علیه‏السلام: إذا أرادَ أحَدُکُم أن یُستَجابَ لَهُ، فَلیُطَیِّب کَسبَهُ، وَلیَخرُج مِن مَظالِمِ النّاسِ، و إنَّ اللّه‏َ لا یُرفَعُ إلَیهِ دُعاءُ عَبدٍ وفی بَطنِهِ حَرامٌ، أو عِندَهُ مَظلِمَةٌ لِأَحَدٍ مِن خَلقِهِ؛هر گاه فردى از شما خواست دعایش مستجاب شود، درآمدش را پاک گرداند و از زیر بار حقوق مردم بیرون برود. دعاى بنده‏اى که در شکمش حرام باشد، یا حقّ یکى از خلق خدا به گردنش باشد، به درگاه خداوند بالا نمى‏رود.
 
5. حضور قلب

امام صادق علیه‏السلام: إنَّ اللّه‏َ عز و جل لا یَستَجیبُ دُعاءً بِظَهرِ قَلبٍ ساهٍ، فَإِذا دَعَوتَ فَأَقبِل بِقَلبِکَ، ثُمَّ استَیقِن بِالإِجابَةِ؛5خداوند دعایى را که از روى دلِ غافل باشد، نمى‏پذیرد. پس هر گاه دعا کردى، با دلت رو کن، آن گاه به اجابت، یقین داشته باش.
بررسی متون دینی و تامل در آن، خصوصا روایات مرتبط با مساله اجابت دعا، ما را به این نکته رهنمون میسازد که همه این مقدمات و نکاتی که درباره اجابت دعا مطرح شده است به یک نقطه اصلی و محوری منتهی میشود و آن چیزی جز "حال انقطاع و تهى کردن دل از امید به غیر خداوند متعال" نیست که هر چه این حال در نیایشگر تقویت شود، دعاى او به اجابت، نزدیک‏تر مى‏گردد

6. حالت انقطاع مصباح الشریعة ـ در آنچه به امام صادق علیه‏السلام نسبت داده است ـ : سُئِلَ رَسولُ اللّه‏ِ صلى الله علیه و آله عَنِ اسمِ اللّه‏ِ الأَعظَمِ، قالَ: کُلُّ اسمٍ مِن أسماءِ اللّه‏ِ، فَفَرِّغ قَلبَکَ عَن کُلِّ ما سِواهُ، وَادعُهُ بِأَیِّ اسمٍ شِئتَ؛ فَلَیسَ فِی الحَقیقَةِ للّه‏ِِ اسمٌ دونَ اسمٍ، بَل هُوَ الواحِدُ القَهّارُ؛از پیامبر خدا صلى‏الله ‏علیه‏ و‏آله درباره اسم اعظم خدا سؤال شد. فرمود: همه نام‏هاى خدا اسم اعظم‏اند. پس، دلت را از هر آنچه جز اوست، خالى گردان و آن گاه او را با هر نامى که خواستى، بخوان؛ زیرا در حقیقت براى خداوند، نام خاصّى نیست؛ بلکه او یکتاى قهّار است.
 
اصلى‏ترین و محوری‏ترین شرط اجابت دعا

بررسی متون دینی و تامل در آن، خصوصا روایات مرتبط با مساله اجابت دعا، ما را به این نکته رهنمون میسازد که همه این مقدمات و نکاتی که درباره اجابت دعا مطرح شده است به یک نقطه اصلی و محوری منتهی میشود و آن چیزی جز "حال انقطاع و تهى کردن دل از امید به غیر خداوند متعال" نیست که هر چه این حال در نیایشگر تقویت شود، دعاى او به اجابت، نزدیک‏تر مى‏گردد.
کسى که خود را نیازمند مطلق به بى‏نیاز مطلق مى‏بیند، از غیر او منقطع مى‏گردد و به او مى‏پیوندد.
به سخن دیگر خواندن خداوند متعال با خواندن غیر او تفاوت جوهرى دارد و تا حال انقطاع به انسان دست ندهد در واقع خدا را نمى‏خواند. حال انقطاع همان حالى است که از آن تعبیر به خالى کردن دل از غیر خدا شده است، چنان که در حدیث بالا گذشت وقتی از پیامبر خدا صلى‏الله‏علیه‏و‏آله درباره اسم اعظم سؤال کردند، ایشان به فراغت دل از غیر خدا و توجه کامل به مقام ربوبی اشاره می‏کنند.
هر چه این حال در نیایشگر تقویت شود، دعاى او به اجابت نزدیکتر مى‏گردد، تا آنجا که ممکن است بدون دعا نیز خواسته او تأمین گردد.
دعا
امام صادق علیه‏السلام: إنَّ العَبدَ لَیَکونُ لَهُ الحاجَةُ إلَى اللّه‏ِ عز و جل، فَیَبدَأُ بِالثَّناءِ عَلَى اللّه‏ِ وَالصَّلاةِ عَلى مُحَمَّدٍ وآلِ مُحَمَّدٍ، حَتّى یَنسى حاجَتَهُ، فَیَقضیهَا اللّه‏ُ لَهُ مِن غَیرِ أن یَسأَلَهُ إیّاها؛بنده به خداوند حاجتى دارد و شروع به ثناى خداوند و صلوات فرستادن بر محمّد و خاندان محمّد مى‏کند، تا جایى که یادش مى‏رود حاجتى داشته است، پس خداوند حاجتش را، بى‏آن که آن را از خداوند درخواست کند، برایش برآورده مى‏سازد.
به سخن دیگر، اجابت دعا، یک شرطْ بیشتر ندارد و آن، تحقّق حقیقت دعا از سوى دعاکننده است؛ اما تا حال انقطاع به انسانْ دست ندهد، حقیقت دعا تحقّق نمى‏یابد. از این رو، هنگامى که انسان در مورد نیازى از نیازهاى خود، بیچاره و مُضطر شود و پناهگاهى جز خداوند متعال نبیند، دعاى او مستجاب مى‏گردد.
علاّمه سیّد محمّدحسین طباطبایى ـ رضوان ‏اللّه ‏تعالى‏علیه ـ در تبیین آیه: «أَمَّن یُجِیبُ الْمُضْطَرَّ إِذَا دَعَاهُ وَ یَکْشِفُ السُّوءَ...»8مى‏فرماید: «مراد از اجابت درمانده‏اى که او را مى‏خوانَد، پاسخ مثبت دادن به درخواستِ دعاکنندگان و برطرف کردن نیاز آنهاست. خداوند، صفت درماندگى را آورده تا به دعا کننده، حقیقت دعا و درخواست را یادآورى کند؛ زیرا مادام که انسان در تنگناى درماندگى نیفتد و در رسیدن به خواستش آزادى عمل داشته باشد، درخواستش خالصانه نخواهد بود و این، مطلب روشنى است. اما این که اجابت دعا را به دعا کردن (درخواست کردن از خدا) مشروط کرده و فرموده است: «إِذَا دَعَاهُ؛ آن‏گاه که او را بخوانَد»، براى اشاره به این نکته است که در دعا باید تنها از خداوند پاک، طلب کرد و این، زمانى عملى مى‏شود که دعا کننده، از تمامى اسباب و علل ظاهرى دست بکشد و دلش را تنها به خداوند بپیوندد؛ اما کسى که دلش را تنها به اسباب و علل ظاهرى و یا به آنها و به خداوند با هم پیوند دهد، پروردگارش را نخوانده؛ بلکه دیگرى را خوانده است. پس هرگاه دعا کننده در دعا صادق باشد و تنها از خداوند بخواهد، خداوند والا، خواست او را اجابت مى‏کند و گرفتارى‏اى را که او را به درخواست و دعا واداشته، برطرف مى‏سازد؛ همان گونه که خداوند متعال فرموده است: «ادْعُونِى أَسْتَجِبْ لَکُمْ؛9 مرا بخوانید تا برایتان اجابت کنم». در این‏جا شرط اجابت را تنها دعا کردن حَقیقى قرار داده است و این که درخواست، تنها باید از خداوند صورت بگیرد».10
علامه طباطبایى، همچنین در تفسیر جمله: «وَ یَجْعَلُکُمْ خُلَفَاءَ الاْءَرْضِ؛11و شما را خلیفگان زمین قرار داد»فرموده است: «آنچه از سیاق کلام به دست مى‏آید، این است که مراد از خلافت، خلافتى است که خداوند در زمین براى انسان‏ها قرار داده تا با آن، هرگونه که مى‏خواهند، در زمین، دخل و تصرف و ساخت و ساز کنند، همان گونه که خداوند متعال فرموده است: «وَ إِذْ قَالَ رَبُّکَ لِلْمَلَائِکَةِ إِنِّى جَاعِلٌ فِى الاَرْضِ خَلِیفَةً؛12و به یادآر هنگامى را که پروردگارت به فرشتگان فرمود: من در زمین خلیفه‏اى قرار مى‏دهم» و این، از آن روست که دخل و تصرف انسان به وسیله مقام خلافت، در زمین و هر چه در آن است، مربوط به زندگى و معاش اوست. بنا بر این، گرفتارى ـ که انسان را به درماندگى مى‏افکند، تا آن جا که از خداوند، برطرف شدنش را درخواست مى‏کند ـ، ناگزیر، مربوط به چیزى است که انسان از تصرّف در آن و یا بخشى از آن، ممنوع شده است و درهاى زندگى و ماندگارى و هر چه به زندگى مربوط است و یا پاره‏اى از درهاى زندگى را به روى او مى‏بندد، و برطرف شدن آن (گرفتارى) از انسان، موجب تمامیت خلافتش مى‏گردد.
اگر دعا و درخواست را در عبارت قرآنى «إِذَا دَعَاهُ»، اعم از درخواست زبانى بدانیم، این معنا، بیشتر و بیشتر روشن مى‏شود، همان طور که از این کلام خداوند، روشن است: 
«وَءَاتَاکُم مِّن کُلِّ مَا سَأَلْتُمُوهُ وَ إِن تَعُدُّواْ نِعْمَتَ اللَّهِ لاَ تُحْصُوهَا؛13 و از هر چه شما مى‏خواستید، به شما داد و اگر نعمت‏هاى خدا را بشمارید، نخواهید توانست که به تمامى بشمارید» و نیز: «یَسْاَلُهُ مَن فِى السَّمَاوَاتِ وَ الاَرْضِ؛14 هر کس در آسمان‏ها و زمین است، از او درخواست مى‏کند»
. بنا بر این، تمامى توانى که براى دخل و تصرّف به انسان داده شده و روزى او شده است، خود، نوعى برطرف کردن گرفتارىِ درمانده نیازمند، در پى درخواست اوست. پس او را خلیفه قرار داد و در پى اجابت درخواست او و برطرف ساختن گرفتارى‏اى برآمد که وى در آن، در مانده است».15
 


منبع: کتاب «نهج الدعاء ج1»، مولف: محمد محمدی ری شهری،
 
1. التوحید: ص 288 ح 7 عن یزید بن الحسن الکحّال، إحقاق الحقّ: ج 12 ص 266 عن الإمام الصادق علیه السلام، بحار الأنوار: ج 93 ص 368 ح 4.
2. غرر الحکم: ح 6091، عیون الحکم والمواعظ: ص 335 ح 5717.
3. کنزالفوائد: ج 1 ص 278، بحار الأنوار: ج 78 ص 90 ح 95.
4. فلاح السائل: ص 101 ح 39، بحار الأنوار: ج 93 ص 321 ح 31.
5. الکافی: ج 2 ص 473 ح 1، عدّة الداعی: ص 126 کلاهما عن سلیمان بن عمرو، مکارم الأخلاق: ج 2 ص 11 ح 2002، بحار الأنوار: ج 93 ص 305 ح 1.
6. مصباح الشریعة: ص 129، بحار الأنوار: ج 93 ص 322 ح 36.
7. الکافی: ج 2 ص 501 ح 2، عدّة الداعی: ص 233 کلاهما عن هارون بن خارجة، الدعوات: ص 22 ح 25 ولیس فیه «وآل محمّد»، بحار الأنوار: ج 93 ص 312 ح 17 و ص 342 ح 11.
8. نمل: آیه 62: «یا کیست که درمانده را ـ آن گاه که او را بخوانَد ـ اجابت مى‏کند و گرفتارى‏اش را برطرف مى‏سازد؟».
9. مؤمن: آیه 60.
10. المیزان فی تفسیر القرآن: ج 15 ص 381.
11. نمل: آیه 62.
12. بقره: آیه 30.
13. ابراهیم: آیه 34.
14. الرحمن: آیه 29.
15. المیزان فی تفسیر القرآن: ج 15 ص 383.

به امید ظهور بهار دلها حضرت ولی عصر عجل الله تعالی فرجه

 
به امید ظهور بهار دلها حضرت ولی عصر عجل الله تعالی فرجه
 
 
بهار عشق شکوفا نمی شود بی تو - شعر امام زمان
 
بهار عشق شکوفا نمی شود بی تو
بیا که غنچه ی دل وا نمیشود بی تو

بر آی از افق ای آفتاب صبح امید 
که شب رسیده و فردا نمی شود بی تو

هزار چشمه جوشان به دشتها جاریست
یکی روانه ی دریا نمی شود بی تو

ز سرد مهری شبهای هجر دلتنگم 
بیا که عقده ی دل وا نمی شود بی تو

بیا،بیا گره از کار عاشقان بگشای
که عشق و عاطفه معنا نمی شود بی تو
 
 
 
ای خدا کاش شود سال نوام عید فرج - شعر امام زمان
 
روزها نو نشده کهنه تر از دیروز است
گر کند یوسف زهرا نظری نوروز است
لحظه ها در تپش تاب و تب آمدنش
آسمان چشم به راه قدمش هر روز است
ای خدا کاش شود سال نوام عید فرج
که نگاهم نگران منتظر آن روز است
 
 
زمان در تب نـوروز و نـگارم نرسیدست
جـهان محـو بهـارست و بهارم نرسیدست
سراسر همه گل روید از این خاک، ولیکن
بـه گلزار دلـم زهـره عـذارم نرسیدست
چه فرقی بکند کین شب عیدست، و یا روز
الا ای دل مـن لــیل و نـهارم نرسیدست
بپوشان رخ خود ای تو سـروش مه رنگین
کـه آن یــار مسیـحا به کنارم نرسیدست
تو ای باد بهاری مـده جولان به گلستان
روا نیست که خـوش نفحه سوارم نرسیدست
به ظاهر لب خندان و به باطن دل گریان
سُرورم همه بـاطل چو که یـارم نرسیدست
ز غم در تب و تابم ، و سوالم ز خود اینست
که سرخوش ز چه باشم چو قرارم نرسیدست
شدم شهره ی شهرم به دو چشمانِ سپیدم
بـه مرهـم ز نگـاهش، دل زارم نرسیدست
خـدایا مپسـندم دم مـرگی که قریبست
بگـویم بـه تـو حتـی به مزارم نرسیدست
بدان ллمنتظرا╗╗ مستی عشاق حرام است
درین لحظه که آن بـاده گسارم نرسیدست
 
شاعر : علیرضا قنادی
 
 
 
برای دانلود مولودی بسیار زیبای العجل مولا 202 را کلیک کنید

یاد یار + بخوان دعای فرج + دانلود مولودی کنعان

یاد یار + بخوان دعای فرج + دانلود مولودی کنعان
 
 
نمی دونم تا حالا چقدر به یاد امام زمانمون بودیم ! نمی دونم ما بیشتر به یاد اماممون بودیم و برای فرجشون دعا کردیم یا ایشون به فکر و یاد ما بودند و برای ما به خاطر گناهانمون از خدا طلب آمرزش کردند  ! 

 
نمی دونم ما که ادعای انتظار داریم بیشتر منتظر آقامون بودیم یا ایشون بیشتر منتظر بودند تا لحظه ای به یاد ایشان باشیم و برای فرجشان دعا کنیم نمی دونم ما بیشتر برای فرج آقامون گریه کردیم یا آقامون به خاطر گناهامون برای ما  !

 
نمی دونم ما چقدر با اون کسایی که امام حسین رو در صحرای کربلا تنها گذاشتند فرق داریم مگر نه اینکه اون ها هم امامشون رو تنها گذاشتند مگر آن ها گناهی جز این داشتند  !

 
نمی دونم آقامون مثل پدرشون علی سرشون رو توی کدوم چاه فرو می برند و گریه می کنند که صدایشون به ما نمی رسه شاید هم می رسه ولی ما اهمیتی نمیدیم ، شاید ناله ی همون مادری که از داغ فرزندش ناله می کنه همون ناله اماممون باشه ولی ما که چشم دلمون کور شده نمی شنویم و حتی نمی بینیم  !

 
شاید ما که شب های جمعه منتظر ظهور آقامون هستیم ، آقامون بیشتر منتظر ما باشند تا یاریشون کنیم ! و هزاران شاید مثل این   ....ای کاش   ...
ای کاش می فهمیدیم که ما همان کسانی هستیم که باید زمینه ظهور آقا را فراهم کنیم
 

ای کاش می فهمیدیم هیچ یک از اشک هایی که در محرم ریختیم قبول نیست اگه اماممان به خاطر ما و گناهانمان اشک بریزند
ای کاش هر روز دقیقه ای را برای اماممان صرف می کردیم و حداقل برای اصلاح خودمون و فرجشون دعا می کردیم !
 
 
ای کاش صدای آقایمان را می شنیدیم که گفتند خدایا ، شیعیان ما از زیادی گل ما خلق شده اند و به آب ولایت ما عجین گشته اند . خدایا آن ها را بیامرز و گناهانشان را عفو فرما. پروردگارا! آن ها را روز قیامت در مقابل چشمان دشمنان ما مواخذه مفرما ، چنانچه میزان گناهانشان بیشتر و صوابشان کمتر است از اعمال من بردار و به صواب آنها بیافزای!
 
 
 
 
بخوان دعای فرج را دعا اثر دارد 
دعا, کبوتر عشق است بال و پر دارد

 
بخوان دعای فرج را و عافیت بطلب
که روز گار بسی فتنه زیر سر دارد

 
بخوان دعای فرج را و نا امید مباش
بهشت پاک اجابت, هزار در دارد

 

بخوان دعای فرج را که صبح نزدیک است
خدای را شب یلدای غم , سحر دارد

 

بخوان دعای فرج را به شوق روز وصال!
مسافر دل ما نیت سفر دارد

 

بخوان دعای فرج را ز پشت پرده ی اشک
که یار گوشه ی چشمی به چشم تر دارد!

 

بخوان دعای فرج را که یوسف زهرا
ز پشت پرده ی غیب به ما نظر دارد

 

بخوان دعای فرج را که دست مهر خدا
حجاب غیبت از آن روی ماه بردارد

 

تو که روح دعایی " خود دعا کن / تقاضای ظهورت از خدا کن
به سوز سینه زهرای اطهر / به درگاه خدا خود التجا کن 


« اللهم عجل لولیک الفرج والعافیه و النصر »
 
 
 
برای دنلود مولودی زیبای کنعان 202 را کلیک کنید
 

قولی به امام زمان(عج) بدهیم

شفاعت همسایه عیّاش

امام زمان(عج)

ابوبصیر از اصحاب امام صادق(علیه‌السلام) تعریف می‌کند که: همسایه‌ای داشتم که از همکاران سلطان ظالم و ستمکار بود و ثروت زیادی از کنار این سلطان به دست آورده بود، و کنیزان و غلامانی داشت و هر شب مجلسی از عیّاشان تشکیل می‌داد و به لهو و لعب و عیش و طرب می‌گذرانید و چند کنیز آوازه‌خوان و مطرب داشت که می‌خواندند و شراب می‌دادند و می‌خوردند. چون این فرد همسایه من بود همیشه صدای آن منکرات از خانه او به گوش ما می‌رسید و ما را ناراحت می‌کرد.

چندین بار به او گوشزد کردم که صدای ساز و آوازت، موجب اذیت و آزار من و خانواده‌ام می‌شود؛ ولی متاسفانه توجه نمی‌کرد، و اصرار و تکرار من به جایی نمی‌رسید؛ تا یک روز گفت: من مردی مبتلایم و اسیر شیطان شده‌ام اما تو گرفتار شیطان و هوای نفس نیستی. اگر وضع مرا به صاحب خود آقا حضرت صادق(علیه‌السلام) بگویی شاید حضرت دعایی کرده و خداوند مرا از پیروی نفس نجات دهد.

ابوبصیر می‌گوید: سخن آن مرد بر دلم نشست. وقتی خدمت امام صادق(علیه‌السلام) رسیدم؛ داستان همسایه‌ام را به آن حضرت عرض کردم. حضرت فرمود: وقتی که به کوفه برگشتی او به دیدن تو خواهد آمد، به او بگو جعفر بن محمد(علیهماالسلام) می‌گوید اگر کارهای زشت و ناپسندت را ترک کنی؛ من برایت بهشت را ضمانت می‌کنم.


وقتی به کوفه برگشتم مردم به دیدنم آمدند آن همسایه‌ام نیز با آنها بود، وقتی مهمان‌ها رفتند و اطاق خلوت شد؛ گفتم وضع تو را برای امام صادق(علیه‌السلام) شرح دادم حضرت فرمود: سلام مرا به او برسان و بگو آن اعمال زشتت را ترک کن تا من برایت بهشت را ضمانت کنم.

آن مرد تا این سخن را شنید گریه‌اش گرفت. گفت تو را به خدا آقا امام صادق(علیه‌السلام) این حرف را به تو زد. گفتم به خدا قسم حضرت اینگونه فرمودند. گفت: برای من همین بس است و از منزلم خارج شد.

پس از چند روز که گذشت فردی را به دنبال من فرستاد، وقتی نزد او رفتم دیدم پشت در ایستاده و برهنه است گفت: هر چه مال داشتم در محلش صرف کردم و چیزی باقی نگذاشتم، برای این است که بدون لباس مانده‌ام. من سریع به دوستان مراجعه نموده و مقداری لباس که او را تامین کند تهیه کرده، و برایش آوردم.

بعد از چند روز پیغام داد مریض شده‌ام بیا تو را ببینم. در مدت بیماری‌اش مرتب از او خبر می‌گرفتم و با داروهایی به معالجه‌اش مشغول بودم. بالاخره یک روز به حال احتضار رسید. در کنار بسترش نشسته بودم و او در حال مرگ بود. در آن حال بیهوش شد؛ وقتی بهوش آمد در حالی که لبخند می‌زد گفت:

ای ابابصیر صاحبت امام صادق(علیه‌السلام) به وعده خود وفا کرد، این را گفت و دیده از جهان بست.

در همان سال وقتی به حج رفتم در مدینه خدمت امام صادق(علیه‌السلام) رسیدم، در منزل اجازه ورود خواستم، همین که وارد منزل شدم هنوز یک پایم در خارج منزل بود که حضرت فرمود: ای ابابصیر دیدی ما به وعده خود نسبت به همسایه‌ات وفا کردیم؟!

ای دوست عزیز که در حال خواندن این مطلب هستی؛ حاضرید که امروز به امام عصرمان،‌ مهدی فاطمه(علیهماالسلام) قولی بدهیم؟ 

قول بدهیم که دست از گناهامون برداریم تا امام زمان(عج)، رضایت خدا، خود و در نهایت بهشت را برایمان تضمین کند.


و چه چیز بالاتر از این که خدا و امام زمان(عج) از ما راضی باشد؟


چه چیز لذت بخش‌تر از این است که امام زمان(عج) به گونه‌ای به ما خبر دهند که از شما راضی هستم؟


راهش واضح و روشن است و امام صادق(علیه‌السلام) به ما آموزش داده‌اند. بیاییم و از امروز قول دهیم که اعمال ناپسند را ترک کنیم. برای راحت انجام شدن این کار، می‌توانیم تمرین کنیم و گناهان را یک به یک کنار بگذاریم و از خود امام زمان(عج) مدد جوییم. یقین داشته باشیم که اگر با اخلاص درخواست کنیم، حتما کمکمان می‌کنند.  

برگرفته از بحارالانوار، ج 

تکالیف مردم نسبت به امام عصر(عج ) در زمان غیبت

در ذکر گوشه ای از تکالیف مردم نسبت به امام عصر(عج ) در زمان غیبت آن حضرت

119234272131901541228801661818020015466136.jpg

در رسوم فرمانبرداری، آنان که سر به زیر فرمان و اطاعت حضرت ولی عصر (عج)  فرود آورده اند و خود را سایه نشین وجود پر برکت ایشان می دانند ، آمده است:


1- اندوهگین بودن در غم غیبت و فراغ آن وجود مبارک


2- انتظار فرج قائم آل محمد(عج) در هر آن


3- دعا کردن برای حفظ وجود مبارک امام عصر (عج) از شر شیاطین انس و جن و تعجیل نصرت و ظفر و غلبه بر کفار و ملحدین و منافقین که نوعی از اظهار بندگی و اظهار شوق است.


4- صدقه دادن در حد امکان برای حفظ وجود مبارک امام عصر(عج)


5- حج کردن به نیابت امام عصر چنانکه در قدیم در میان شیعیان مرسوم بود.


6- برخاستن از برای تعظیم با شنیدن اسم مبارک آن حضرت به خصوص اگر اسم قائم(عج) باشد . روزی در مجلس حضرت امام صادق(ع) اسم مبارک آن حضرت برده شد پس حضرت به جهت تعظیم و احترام ایشان برخاست.


7- استمداد و استغاثه به امام زمان (عج) در هنگام شدائد و سختیها.


تکالیف مردم نسبت به امام عصر(عج ) در زمان غیبت آن حضرت


"افضل العبادة انتظار الفرج"
امیرمومنان علی(ع) به نقل از پیامبر صلی الله علیه و آله: انتظار فرج حضرت بقیه الله علیه السلام برترین عبادت است.