منتظران ظهور
منتظران ظهور

منتظران ظهور

مهدویت

دو کشتی نجات

بخش اول از سلسله مقالات ‌سیدالشهدا(ع) در جبین امام زمان(عج):

« امام بعد ، امروز که اینجا نشسته‌اید ، هر کس ملاحظه‌ی حال خود کند ،‌اگر می‌بینی هیچ نگفته و نشنیده ، دلت گرفته است و گریه بر تو مستولی شده ، و چنین حالتی در خود ملاحظه کردی بشارت باد تو را که علامت ایمان است » (1)

 هر بار که این جملات حزن آور شیخ شوشتری را می‌خوانم ، یادم می آید که فرود آمدن اشک برای سیدالشهداء علیه السلام ، بهانه نمی‌خواهد و حاجتی به روضه و مصیبت خوانی ندارد . همین که نام حسین علیه السلام را می‌شنوی میان این اسم و غربت تناظر برقرار می‌کنی ، و وقتی مفهوم غربت را فهم کرده باشی و تلخکامی آن را چشیده باشی ، دیگر تو می‌مانی و پلکهایی مرطوب ، تو می‌‌مانی و قطره‌هایی سرازیر ...

 

 

 

هر دو غریب

 زیارت ناحیه را که می‌شناسی ، زیارتی است که شیخ مفید در کتاب المزار از قول امام عصر علیه السلام نقل نموده . جملات جانگداز این مصیبت نامه به آشکاری نشانت می‌دهد که رابطه و علاقه‌ای ناگسستنی و محکم ازجهات مختلف میان سیدالشهداء علیه السلام و واپسین فرزندش برقرار است .

 امام عصر علیه السلام را « طرید الوحید الغریب »(2) - طرد شده‌ی تنهای غریب - خوانده‌اند . صاحب ما ناشناخته است ، کسی به عظمت و قدرش آگاه نیست ،کمتر کسی گاه و بیگاه دست به دامان او می‌شود . ولایتش عصمتش و امامتش مورد تعرض تاریک فکران قرار می‌گیرد .

امام عصر علیه السلام غربت زده است ،یادش از در و دیوار روزگار ما زدوده شده ، کسی سراغش را نمی‌جوید ،‌روزها و ساعت‌ها به غفلت از او می‌گذرد و اندکند آنان که به رضای او اهمیت می‌دهند .

امام عصر علیه السلام از اهل و دیارش دور افتاده و ساکن تنهای بیابان‌ها شده و اگر چه گاه در میان ماست ، اما با ما نیست و تنهاست و حال ، این غریب ، جد شهیدش را اینگونه می‌خواند:

 السلام علی غریب الغرباء

السلام علی شهیدالشهداء

السلام علی المظلوم بلاناصر (3)

سلام بر غریب غریبان ،

سلام بر شهید شهیدان ،

سلام بر مظلوم بی‌یاور ،

او و پدر بزرگوارش هر دو تنهایند ، بی‌یاورند ،دور افتاده‌‌اند ، طرد شده‌اند و ... غریب !

 

 هر دو یتیم نواز

اگر امام ،‌پدر شفیق باشد و انیس دم تنهایی ، اگر صاحب الزمان ما خوب را « اب رحیم »(4) - پدر مهربان - بخواند ، وقتی دستمان به او نرسد ، چه حسی از یتیمی و بی‌کسی به ما دست می‌دهد ؟ چه دردی با دوری و بی‌خبری او به جانمان می‌افتد ؟

 امام حسن عسکری علیه السلام فرمودند :

 اشد من یتم یتیم الذی انقطع عن أبیه یتم یتیم انقطع عن إمامزمانه و لایقدر علی الوصول إلیه (5)

سخت‌تر از یتیمی کسی که پدرش را از دست داده ، یتیمی است که از امام زمانش دور افتاده و به او دسترسی ندارد .

 

 

 

آری ، این یتیمی سخت‌تر و آزار دهنده‌تراست ، این حس غریب بی‌پدر زیستن و بی پناه نفس کشیدن ، سوز بیشتری دارد ما یتیمان ، بهارمان را گم کرده‌ایم ،طراوتمان را گشته‌ایم و نیافته‌ایم ، از گرمای نوازشش محروم شده‌ایم و از گرد قافله‌اش وا مانده‌ایم . این پدر مهرورز ما نیای بزرگوارش را اینگونه می‌خواند :

 کنت ربیع الأیتام و عصمه الأنام (6)

تو بهار یتیمان و پناهگاه مردمان بودی

امام عصر علیه السلام و اباعبدالله ، هر دو بر ما یتیمان مشفق و دلسوز و نگرانند ، و هر دو پناه بخش ما پناه جویانند، و هر دو آغوش عشق پدرانه‌شان به رویمان باز ! ...

 

هر دو کشتی نجات

 کسی که غرق گرفتاری شده و با تلاطم امواج زندگی دست به گریبان است ؛ کسی که در گرداب اسیر شده و ظلمات ، هیچ سوسویی به چشمش نمی‌رساند، چرا پنجه‌اش را از میان هیاهوی امواج بیرون نمی‌کند تا دستگیری به نجاتش بیاید ، امام حسین و امام عصر علیهما السلام هر دو را کشتی نجات بخش دانسته‌اند . و مگر در زیارت این هر دو بزرگار نخوانده‌ای ؟

السلام علیک یا سفینه النجاه (7)

 

پی نوشتها :

(1)    مواعظ ، شیخ شوشتری

(2)    کمال الدین ، باب 34 ف ح 4.

(3)    بحارالانوار ، ج 101 ، ص 317 تا 327.

(4)    دعای عبرات – ربیع الأنام.

(5)    مستدرک الوسائل ، ج 17 ، ص317 تا 327.

(6)    بحارالانوار ، ج 101 ، ص317.

(7)    بحارالانوار ، ج 101 ، ص317.


نوشته شده :پایگاه جامع عاشورا 

 

امام عصر(عج) حقیقت آب حیات

وجود مبارک امام زمان عجل الله تعالی فرجه الشریف انسان کامل عصر ماست و وجود انسان کامل از آن جهت که مظهر اسم اعظم الهی است، واجد تمام کمالات است و بر همین اساس، امام معصوم مایه تأمین حیات معنوی و سرچشمه آب زندگانی است: (اعْلَمُوا أَنَّ اللَّهَ یحْیی الْأَرْضَ بَعْدَ مَوْتِهَا)؛(1)خداوند زمین را پس از مردنش زنده می‌کند و زندگی مرهون آب است: (وَجَعَلْنَا مِنَ الْمَاء کُلَّ شَیءٍ حَی)(2) و امام معصوم علیه السلام همان چشمه زلالی است که سرزمین دل‌ها با آن زنده می‌شود.

آب زندگانی، بارانی نیست که از بالا ببارد و آب چشمه یا چاه نیست که از پایین بجوشد، بلکه حقیقتی است که به صورت قانونی الهی در عرصه تشریع و در قالب انسان کامل و معصوم در عرصه تکوین ظهور می‌کند. کتاب خدا دین الهی را چشمه حیات عرصه تشریع می‌شناساند و در بیان حیات‌بخشی آن می‌فرماید: (یا أَیهَا الَّذِینَ آمَنُواْ اسْتَجِیبُواْ لِلّهِ وَلِلرَّسُولِ إِذَا دَعَاکُم لِمَا یحْییکُمْ)؛(3)یعنی راه‌آورد دین، نه تنها افیون و مخدر نیست بلکه نیروی محرک و عامل حیات و پویایی است.

رسول اعظم اسلام صلی الله علیه و آله و سلم نیز در سخنی نورانی ـ همان طور که گذشت ـ شناخت انسان کامل و امام معصوم هر عصر را عامل حیات معقول فرد و جامعه معرفی فرمود: من مات و لم یعرف امام زمانه مات میتة جاهلیة؛(4) آن که بمیرد و امام معصوم در عصر خویش را نشناخته باشد، چونان جاهلان و به مرگ جاهلیت مرده است و چون مرگ عصاره زندگی است، آن که جاهلانه مرده، زیستنی جاهلانه داشته است و فاقد حیات معنوی و والای انسانی بوده است.

مسأله زنده کردن زمین به آب حیات پس از مرگش، در روایات عترت طاهره علیه السلام مورد تأیید و تأکید است و بر پایه آن روایات خداوند زمین مرده را نیز با انسان کامل زنده می‌کند، همان‌طوری که زمین مرده را با آب: عن أبی جعفر علیه السلام قال: یحییها الله (عزوجل) بالقائم علیه السلام بعد موتها؛ بموتها یعنی کفر أهلها و الکافر میت.(5)

گاهی جامعه، زمانی دل‌ها و هنگامی زمینة فرهنگی ملّتی می‌میرد. آن‌جا که محیط جهل و جهالت باشد، فضای سیطره مرگ است که گاه با گفتن و نوشتن و هدایت‌های ظاهری دفع می‌شود؛ اما زمانی چنان عمیق و فراگیر است که باید دم مسیحایی و نفس قدسی مسیحادم آن عصر امت را زنده کند و آن که امروز  نفسش دم روح‌القدسی است و وجودش چشمه زلال زندگانی، جز وجود مقدس ولی الله الاعظم حجت بن الحسن المهدی علیه السلام نیست.

 

 

 

معرفت امام عصر علیه السلام مایه حیات قلوب انسان‌ها و بازیابی بشر به عرصه حیات معقول انسانی است و ثمره‌اش معنوی و انسانی است، که همانا هجرت از خدر طبیعت به فرا طبیعت و انتقال از سجن دنیا به خلد آخرت است.

این احیای تام جامعه منحصراً در دست انسان کامل است و سر حیات‌بخشی امام معصوم هر زمان، آن است که دیگران گاهی واجد علم و فاقد فضائل عدل‌اند و گاه عکس چنین قضیه‌ای صادق است و زمانی می‌شود که فی الجمله هم عالم باشند و هم عادل؛ اما در هیچ کدام به نصاب مطلوب کمال نرسیده‌اند. ایشان انسان‌های شایسته و وارسته‌ای هستند که خودشان را نجات می‌دهند و شاید درمانگر برخی بیماران باشند؛ اما انسان کامل چون عملش و عدلش کامل و در مقام مظهریت اسم اعظم خداوند است همه برکات را به همراه دارد، پس به تنهایی کار آب زندگانی می‌کنند.

ولایت و امامت، حقیقت آب زندگانی است و تمام شئون علمی و عملی وجود مبارک ولی الله الاعظم امام زمان علیه السلام آب زندگی است، از این‌رو با ظهورش دل‌ها و زمین‌های مرده را احیاء می‌کند.

امام عصر علیه السلام به نمایندگی و مظهریت حق سبحانه سبب تام احیاء دل‌ها و زمین‌های مرده است و وظیفه بشر عرضه کردن زمین و زمینه دل خویش به حضور مبارک آن حضرت است، به گونه‌ای که در پرتو فیض معرفت و هدایتش از سرچشمه زلال چشمه حیات بهره‌مند و احیا شود.

 

زندگی آسوده، ثمره اطاعت از انسان کامل

راحت زیستن، آرزوی تمامی انسان‌هاست؛ اما انسان به یقین نمی‌داند که راحت حقیقی خود را در کجا بجوید. انسان کامل که متن ظاهر و اسرار باطن عالم را می‌شناسد، بهترین راهنماست که جامعه با اطاعت او به کمال سعادت می‌رسد. آنان می‌آموزانند که برای آسوده زیستن نخست باید ساده زیست بود و از تجمل دست شست؛ سپس باید چنان افق اندیشه را بالا برد که دانست هرگز جمالی بیرون از جان انسان یافت نمی‌شود.

خداوند به مؤمنان مستضعف صدر اسلام می‌فرماید که شما در برابر ایمان و عمل صالح از حیات طیب برخوردارید: نعمت آزادی، پیروزی طیب است و آشنا بودن به شیوه صحیح زندگانی و قانعانه و ساده ‌زیستن از مصادیق حیات طیب است، همان‌گونه که در روایات معصومان علیهم السلام حیات طیب به قناعت تفسیر گردیده است: قال علی علیه السلام: کفی بالقناعة ملکاً و بحُسن الخُلق نعیماً و سئل علیه السلام عن قوله تعالی: (فَلَنُحیینَّهُ حَیوةً طَیبَة)(6) فقال: هی القناعة.(7)

خلاصه آن‌که جامعه جاهل چیزی را از دست می‌دهد که مایه آرامش اوست و چیزی را جمع کرده و به آن اعتماد دارد و بر آن پایه خرسند است که سبب ناآرامی او است. آن ترک ناروا و این جذب اضطراب‌آور است و چنین جامعه‌ای بین دو جدار فشار دهنده و دو بند مهار‌کننده گرفتار می‌شود. آن‌که این بندها را بشناساند و راه برونرفت از آن‌ها را بیاموزاند و شیوه علمی آن را اراده کند انسان کامل است: (وَیضَعُ عَنْهُمْ إِصْرَهُمْ وَالأَغْلاَلَ الَّتِی کَانَتْ عَلَیهِمْ.)(8) حضرت ختمی امام تعجل الله تعالی فرجه الشریف همانند حضرت ختمی نبوت صلی الله علیه و آله و سلم عهده‌دار چنین هدایت است.

 

پی نوشتها:

1) سوره حدید، آیه17.

2) سوره انبیاء، آیه30.

3) سوره انفال، آیه24.

4) کمال الدین، ج2، ص81؛ مناقب آل ابی طالب، ج3، ص250 ـ 251؛ بحارالانوار، ج32، ص331.

5) کمال الدین، ج2، ص385.

6) سوره نحل، آیه97.

7) نهج‌البلاغه، حکمت229.

8) سوره اعراف، آیه157.

 

نوشته شده :پایگاه جامع عاشورا 

آیا ما منتظریم؟

آیا ما منتظریم؟

انتظار، سرفصل امید به آینده‌ای روشن و مایه عشق و شور و امید و تلاش برای آماده‌سازی خود و جامعه برای آمدن و ظهور امام منتظر است. انتظار، هرگز یک روحیه بازدارنده، فلج‌کننده و یأس‌آور نیست، بلکه موجب دورکردن عنصر بدبینی به آینده، از نهاد انسان در جامعه بشری است. انتظار، معیار ارزش انسان‌ها است. آرزوها و آمال انسان‌ها معیار خوبی برای سنجش میزان رشد و تعالی آن‌ها است. آرزوهای متعالی، حکایت از کمال روح و رشد شخصیت انسان‌ها می‌کند؛ برعکس آرزوهای حقیر و بی‌ارزش، نشان از بی‌اهمیتی و رشدنیافتگی افراد دارد. آرزوها، انسان را به حرکت وا می‌دارد.

انتظار، اعتراض دائمی برضد بی‌عدالتی‌ها است؛ نجات از سکون و رکود است، ‌در صحنه‌بودن است. انتظار، نقش مهمی در سازندگی، پویایی و اصلاح فرد و جامعه در زمان غیبت دارد. اگر انسان منتظر، به وظایفی که برای او شمرده شده است عمل کند، به الگوی مطلوب انسان دیندار دست می‌یابد.

انتظار مهدی عجل الله تعالی فرجه الشریف اقتدای به او، ‌بیعت با او و سرسپاری به فرمان او است؛ سنگربانی عقیده، مرزبانی اندیشه و مبارزه در راه پاسداری از حریم دین و ولایت است. انتظار فرج، کار است، حرکت است، تلاشی هدفمند است و با بی‌هدفی، سکون و تن‌آسایی سازگاری ندارد. مگر می‌شود در انتظار سرسبزی روزگاران بود و در فصل برگ‌ریزان، از پا نشست؟

منتظر، تلاشگری نستوه است که برابر هر انحرافی می‌ایستد و با الهام از شیوه و آیین امام و مقتدای مورد انتظار خویش، در راه اصلاح خود و جامعه‌اش به جهاد و مقاومت می‌پردازد. از آن زمان که فرشتگان الهی به امر خدا، برابر حضرت آدم علیه السلام سر به سجده فرود آوردند، بحث از انتظار موعودی از سلاله آخرین پیامبر الهی به میان آمد. دیگر این، وظیفه تمام فرستادگان آسمانی شد که منتظر باشند و دیگران را هم به انتظار دعوت کنند. آن زمان که لوط، برابر فاسدان قوم خود قرار گرفت و گفت: «کاش برای مقابله با شما قدرتی داشتم یا به تکیه‌گاهی استوار پناه می‌جستم»(1) اندیشه انتظار قائم، در روح و جانش جاری بود. امام صادق علیه السلام فرمود: 

حضرت لوط  علیه السلام این سخن را نگفت، مگر برای تمنای دسترسی به قدرت قائم ما. و آن تکیه‌گاه استوار، چیزی نبود، جز استواری و توانایی یاران او ... (2).

انتظار، در زمان غیبت و عدم حضور ظاهری امام در جامعه، به نوعی، اعلام پذیرش ولایت و امامت آخرین وصی پیامبر خاتم صلی الله علیه و آله و سلم است و همین انتظار موجب می‌شود ارتباط شیعیان با امامشان ـ اگرچه به صورت ارتباط قلبی و معنوی ـ حفظ شود.

 

 

 

اما به‌راستی منتظر واقعی کیست؟...

منتظر واقعی، کسی است که به امامش معرفت داشته باشد؛ یعنی اعتقاد به ولایت و معرفت به شخصیت او. اعتقاد به ولایت، تعهد و پیمانی است که جز با اطاعت کامل نمی‌شود. کسی منتظر واقعی است که علاوه بر خودسازی به دیگرسازی نیز بپردازد، تا از این طریق، زمینه‌های ظهور آن حضرت را فراهم سازد.

پیامبر اکرم صلی الله علیه و آله و سلم پیش از این‌که ستاره پرفروغ امامت امامان علیهم السلام طلوع کند، برترین جهاد امتش را انتظار فرج دانسته است؛ زیرا انتظار فرج، انتظار جهاد و انقلابی عظیم بر ضد تمام ظلم‌ها و جنایت‌ها و اجرای عدالت به تمام معنا در سراسر جهان است. حضرت علی  علیه السلام در حدیثی فرموده است:

کسی که در انتظار اقامه نماز به سر برد، در طی زمان انتظارش، در حال نماز به شمار می‌رود.(3)

پس کسی که در انتظار اقامه دین حق و برپایی دستورهای الهی در سراسر جهان است، چه پایگاه و منزلتی دارد؟ در زندگی ظاهری دنیا، هر امام، در عصر خود به حمایت و یاری پیروان و شیعیان خود نیاز دارد. امام، اگر علی علیه السلام هم باشد، اگر حمایتگری نیابد و شاهد خیانت دوستان باشد، مجبور به خانه نشینی است، تا چه رسد به امامی که در غیبت به‌سر می‌برد و انقلاب بسیار عظیمی در پیش دارد که فقط با حمایت پیروان و شیعیانش تحقق خواهد پذیرفت.

 

اگر منتظر بازگشت یوسف زهراییم، آیا آماده استقبالیم؟...

عاشق و دلباخته گل نرگس، منتظر نشانه و علامت نیست؛ بلکه منتظر خود حضرت است و می‌داند این آمادگی، جز با اطاعت از فرامین آن امام بزرگوار، به‌دست نمی‌آید.

حضرت ولی عصر عجل الله تعالی فرجه الشریف  فرمود:

پس هر یک از شما باید به آنچه به وسیله آن به دوستی ما نزدیک می‌شود عمل کند و آنچه از جانب او، ما را به خشم و ناراحتی نزدیک نماید دوری کند؛ زیرا فرج ما آنی و ناگهانی فرا می‌رسد.

این حدیث، وظیفه ما را به خوبی مشخص می‌کند و ما را متوجه این امر می‌کند که در هر حال باید آماده ظهور حضرت باشیم. امام صادق علیه السلام فرموده است:

برای ظهور و قیام حضرت قائم عجل الله تعالی فرجه الشریف خود را مهیا سازید؛ گرچه این آمادگی در حد فراهم کردن یک تیر باشد.(4)

حضرت، برای برپایی عدالت، قیام مسلحانه می‌کند. در حقیقت، این حدیث می‌خواهد بگوید کسی که طالب ظهور آن حضرت است، باید در جهت زمینه‌سازی نهایت جهاد و کوشش را بنماید.

 

 

 

امام هادی علیه السلام فرمود:

قائم آل محمد، مهدی عجل الله تعالی فرجه الشریف است که واجب است در زمان غیبتش منتظر او باشند و زمان ظهورش، مطیع باشند.

بنابراین امام معصوم در این حدیث، انتظار امام زمان عجل الله تعالی فرجه الشریف را واجب دانسته است.

با توجه به جایگاه بلندی که انتظار در مکتب شیعه دارد و تأکیدها و سفارش‌های فراوان پیامبر صلی الله علیه و آله و سلم و امامان معصوم علیهم السلام بر موضوع انتظار فرج، شیعیان باید به این موضوع اهتمام بیشتر و توجهی درخور داشته باشند. باید مراقب بود اعتیاد به غیبت امام، گریبانگیر ما نشود.

هم‌اکنون هزار و اندی سال از غیبت آن امام معصوم می‌گذرد و هنوز اذن ظهور از ناحیه ذات اقدس اله صادر نشده است.

 

چرا تأخیر؟...

یقیناً تأخیر از ما است؛ زیرا طبق فرمایش مولایمان، این ما هستیم که یکدل نشده‌ایم و در راه او به‌طور شایسته، قدم بر نداشته‌ایم:

اگر شیعیان ما که خداوند آنان را در بندگی‌اش یاری کند، در عهد و وفای به ولایت ما یکدل و یک‌صدا بودند، میمنت دیدار و ظهور ما این‌قدر به تأخیر نمی‌افتاد.(5)

عدم وفای به عهد پیروانش، موجب محرومیت جهان بشریت از این فیض بزرگ خدایی شد. آیا جز این است که زندان غیبت، دستان یداللهی او را بسته است و از تزلزل و تحیر بشریت در غم و اندوه به سر می‌برد و با دلی غمگین، همگان را به دعا برای تعجیل در فرج خویش فرا می‌خواند.

همیشه دردهایمان را برای حضرت سوغات نبریم؛ بلکه به وظایفمان مقابل حضرت که یکی از آن‌ها دعای بسیار برای تعجیل در ظهور او است اهمیت دهیم. به راستی آیا برای ما عذری در کوتاهی از این دعای مهم باقی می‌ماند؟ چرا که بهترین و مؤثرترین عملی که بتوان با آن پدر مهربان ارتباط برقرار کرد و بسیار در تعجیل ظهورش مؤثر می‌باشد، دعا است.

مولای ما! شب سیاه غیبت تو بس طولانی شده است. بسیاری در این سیاهی شب به سوی دنیا می‌گریزند؛ اما سپیده دم که آن‌ها دورش می‌پندارند، به زودی آشکار خواهد شد.

همیشه دردهایمان را برای حضرت سوغات نبریم.

  

پی نوشتها:

(1) سوره هود، آیه 80.

(2) بحار الانوار، ج12، ص 158.

(3) بحارالانوار، ج7، ص255.

(4) همان، ج52، ص366.

(5) همان، ج53، ص177.


نوشته شده :پایگاه جامع عاشورا 

دوران غیبت

دوران غیبت
پس از آنکه پیشویان هدایتگر ، طی گذشت دو قرن و نیم از عمر رسالت پس از پیامبر (ص) احکام و شرایع دین را تبیین کرده بودند ، و پس از آنکه برگزیدگان امت از طریق جانشینان معصوم پیامبران ، پرچم آنها را بر دوش گرفتند و ریشه های شناخت و معرفت الهی در جان هزاران هزار نفر استحکام پذیرفت ، و از پس آنکه جریان مکتبی وظیفه انقلاب بر ضد ستم و طغیان را عهده دار گردید و در برابر انحرافات اساسی در دین قد علم کرد ، خداوند برای ولی الله اعظم حضرت حجت بن الحسن (ع) غیبت صغری را مقدر فرمود . این غیبت از سال 260 هـ . ق تا سال 329 هـ . ق به طول انجامید . در طی این مدت عده ای به نام وکیل ، پل ارتباطی میان امام و شیعیان بودند . اینان عبارتند از : 
1- ابو عمرو عثمان بن سعید . وی وکیل امام حسن عسکری (ع) بود و پس از درگذشت آن بزرگوار نایب امام حجت گردید .
2- پس از وفات عثمان در سال 266 هـجری ، امام حجت فرزند وی ابو جعفر محمد بن عثمان را نایب خویش قرار داد . مدت نیابت محمد 38 سال بود . 
3- پس از محمد بن عثمان ، حسین بن روح به نیابت رسید . او که از سال 304 هـجری ، بدین سمت منصوب شد برای مدت 22 سال از جانب امام به عنوان مرجع شیعیان عمل می کرد . 
4- پس از آنکه حسین بن روح ، ندای پروردگاراش را اجابت گفت . امام (ع) ، علی بن سمری را به عنوان جانشین او تعیین کرد . علی بن محمد سه سال در این منصب باقی ماند و چون وفاتش نزدیک شد ، از آن حضرت درباره کسی که پس از وی باید جانشین شود پرسش کرد . اما آن حضرت به وی آگهی داد که پس از وفات او دوره غیبت صغری نیز به پایان می رسد . 
در طول سالهای غیبت صغری چهار فقیه بزرگ یاد شده ، به نیابت از امام نقش رهبری را ایفا می کردند و چه بسا این مدت برای تربیت امت برای گزینش رهبران خود در دوره غیبت کبری از میان فقها ، کسانی را که از نظر خصوصیتها به نواب اربعه بیشتر نزدیک باشند ، کافی بوده است .


چرا که ضروری بود امت از میان فقهای عادل و راسخ در دانش اهل بیت ، و زاهد در دنیا و کسانی که تبلور تعالیم مکتب هستند ، بتواند کسی را برگزیند . شاید حکمت این امر در این نهفته باشد که ارتباط الهی از وحی به وصایت (امامت) و از آن به نیابت خاصه و پس از آن به نیابت عامه ، درجه بندی می شود . 
روزگار پیامبر بزرگ اسلام (ص) ، روزگار وحی است که شاهد ماجراهای عظیمی است . پس از آنکه کار تبلیغ رسالت کامل شد ، ائمه (ع) مامور این وظیفه شدند که آیات متشابه قرآنی را تفسیر کنند . چرا که مردم خود می بایست مستقیما به آیات محکم رجوع می کردند . این نکته خود گامی پیش برنده در راه برخورد با وحی تلقی می شود . 
در روزگار امامت ، بسیاری از دانشمندان مسلمان در پی فراگرفتن فقه ، همت گماردند تا آنجا که برخی از آنان از سوی ائمه مامور دادن فتوا شده بودند . بعد از این دور ه، مرحله نیابت خاصه آغاز می شود . مردم در این مرحله وظیفه داشتند از طریق مراجعه به نواب اسلام (ع) و نه به صورت مستقیم ، آن چنانکه در روزگار امامت معمول بود ، با آن حضرت تماس بگیرند . 
اما اکنون که عصر نیابت عامه است ، مسلمانان باید به فقیهان عادلی که بنابر مقیاسهای عمومی ، به شایستگیهای آنها شناخت پیدا کرده اند ، مراجعه کنند . این شایستگیها از زبان ائمه (ع) برای مردم بازگو و تبیین شده است . 
اگر چه ارتباط حجت الله با اولیای خدا به اشکال گوناگونی ادامه دارد ، لیکن این امر در چهارچوب احکام ظاهری داخل نمی گردد . چون هیچ کس نمی تواند ادعا کند که نایب خاص امام است . حتی نمی تواند ادعا داشته باشد که با امام ارتباط مستقیم دارد و چنانکه کسی زبان به چنین ادعاهای بگشاید مسلمانان خود باید او را تکذیب کنند . 

اگر چنین درجه بندی وجود نمی داشت ، امت با فاجعه ای واقعی روبه رو می شد . 



نوشته شده :پایگاه جامع عاشورا 

آیا امام مهدی زنده است؟

آیا امام مهدی زنده است؟

مذاهب اسلامی تقریبا بر قضیه وجود مصلحی که به امر خدا در آخر الزمان قیام می کند و از نسل رسول خدا (ص) و فرزند فاطمه (ع) است ، اتفاق نظر دارند . کتابهای آنان آکنده از احادیثی است که به تواتر برای اثبات این نکته وارد شده است . بعلاوه بسیاری از دانشمندان مسلمان کتابهایی درباره این موضوع بطور مشروح و مفصل نگاشته اند . البته ما منکر وجود عده دیگری از دانشمندان که با این عقیده مخالفند ، نیستیم . این عده درباره این احادیث می گویند : حدیثهایی که دارای غرایب است پذیرفتنی نیستند . ولی احادیث و روایاتی که در رابطه با امام مهدی (عج) عجیب و غیب تر از احادیثی که درباره امتهای گذشته و آنچه در زمان آنان رخ داده نیست . 
در اینجا باید نکته ای را متذکر شد و بدان پرداخت که مذاهب اسلام درباره آن به اختلاف پرداخته اند . 
آیا امام مهدی فعلا زنده است یا اینکه در آینده به دنیا خواهد آمد؟
پیش از آنکه وارد این بحث شویم باید این نکته را یادآوری کنیم که هیچ کدام از مذاهب اسلام وجود امام مهدی (عج) را انکار نکرده اند . اما تاویل روایاتی که در این باره وارد شده تنها یک علت داشته است و آن بعید شمردن زنده بودن آن حضرت از سال 255 هجری تاکنون است . 
درباره زنده بودن امام مهدی (عج) دلایل و شواهد فراوانی وجود دارد که ذیلا به پاره ای از آنها اشاره می شود : 
الف- احادیث پیامبر (ص) در مورد ائمه اثنی عشر ، به تواتر نزدیک است و دانشمندان مسلمان بر صحت آنها و نیز ثقه بودن راویان آنها اجماع کرده اند . در زیر به برخی از این احادیث اشاره می کنیم : 
1. از جابر بن سمره نقل است که گفت : شنیدم پیامبر اکرم می فرماید : «پس از من دوازده امیر باشند ...».
آنگاه کلمه ای گفت که من نشنیدم . پدرم گفت : آن حضرت فرمود: « ... همه آنها از قریش هستند». (صحیح بخاری، جزء چهارم، کتاب الاحکام، ص 175، چاپ مصر سال 1355 هـ) 
2. رسول خدا فرمود : «پس از من دوازده امیر باشند ...». 
سپس چیزی فرمود که من نفهمیدم . از کسی که پشت سرم بود سوال کردم . گفت : آن حضرت فرمود : « ... همه آنها از قریش هستند». 
ترمذی گوید : این حدیث حسن و صحیح است.(صحیح ترمذی، جزء دوم، باب ما جاء فی الخلفاء، ص 45، چاپ دهلی نو سال 1342 هـ)

3. (جابر) گوید : با پدرم نزد پیامبر (ص) رفتیم . شنیدم آن حضرت می فرمود : «این امر پایان نیابد مگر اینکه دوازده خلیفه در بین آنها (مردم) بیایند ...» جابر بن سمرد گوید : سپس سخنی فرمود که بر من معلوم نشد . از پدرم پرسیدم : چه فرمود ؟ گفت : او فرمود : « ... همه از قریش هستند».( صحیح مسلم ، کتاب الماره ، باب الناس تبع لقریش و الخلافه من قریش ، ج 2 ، ص 191) 
4. جابر بن سمرد گوید : شنیدم از رسول خدا که می فرمود :
«این دین تا (روی کار آمدن) دوازده خلیفه همچنان ارجمند باقی می ماند . مردم تکبیر گفتند و فریاد کشیدند ...». 
آنگاه سخنی آهسته بر زبان آورد . از پدرم پرسیدم : پدر ایشان چه فرمود ؟ گفت او فرمود: « ... همه آنها از قریش هستند». (صحیح ابی داوود ، ج 2 ، کتاب المهدی ، ص 207)
5. جابر گوید : از پیامبر (ص) شنیدم که فرمود : «این امت را دوازده خلیفه باشد». (مسند احمد ، وی با این حدیث روایت دیگری را از جابر از 34 طریق نقل کرده است.)
اگر احادیثی را که در نزد فریقین صحیح است و بر این نکته تصریح کرده اند که خلفا از قریش هستند ، به آن روایاتی که مکارم و فضایل اهل بیت را بیان می کنند و خاطر نشان می سازند که آنها مثل ستارگان ، زمینیان را حفظ و هدایت می کنند بیفزاییم و تمام آنها را به احادیثی اضافه کنیم که بیان می کنند کار دین و خلافت به آنان منتهی خواهد شد و اگر حتی دو نفر در زمین باقی باشند آنها خواهند بود ، و نیز یافته ای که امام مهدی می بایست از آنها باشد و مهدی آنها ، آخرین ایشان است و اگر بدین احادیث روایتهایی را که از پیامبر اکرم نقل شده که فرمود است : «آخرین این دوازده نفر قائم امت و مهدی آن است» اضافه کنیم ، می توان گفت : امام فعلا وجود دارد چون دوازدهمین امام از ائمه (ع) است . یازدهمین امام حضرت حسن عسکری بوده به اجماع مورخان جز یک پسر از خود بر جای نگذاشته ، چنانکه اخبار آمده است ، و این پسر همان مهدی است . بنابر این او باید زنده باشد . 
پیش از این گفتیم باید حجتی دائم برای مردم باشد تا به مثابه یک حلقه مردم را با پروردگار مرتبط سازد . اگر این سخن ثابت شود ، حیات امام و وجود فعلی او به عنوان رهبری برای خلق نیز ثابت شود . غیبت آن حضرت مستلزم آن نیست که از او داناتر نباشد . چون او به طبیعت ارتباط غیبی خویش با خداوند توانا و دانا می تواند ، غیرمستقیم آنچه را که مصلحت می بیند محقق سازد . چنانچه خداوند قادر باشد تواناییهای شگرفی فرشتگان مقرب خود عطا کند و آنها را از شایستگیهای بزرگ بهره مند سازد ، بر این نیز توانا خواهد بود که به پیامبر جانشین او همچون امام مهدی (عج) همین تواناییها و شایستگیها را عنایت فرماید . 
اگر سنت جاری خداوند در میان بندگان این گونه باشد که برای هر کار سببی قرار دهد و کارها را با اسباب آنها به جریان اندازد چه مانعی است از پذیرش تئوری سبب قرار دادن یک از بندگان صالح و مطیع خدا ولو به صورت غیبتی برای برخی از امور ؟ چنان که ما درباره امام حجت (ع) همین عقیده را داریم . 
از اینجا می توان دریافت که ایمان به امام غایب ، بخشی اساسی از ایمان به غیبت به عنوان یک کل است و کسی نمی تواند ایمان خود را بخش بخش کند . یعنی تسلیم غیبت شود . اما تایید امام حجت به غیبت را انکار کند ، یا به پشتیبانی و تایید فرشتگان از رسول خدا ایمان بیاورد امام به ممکن بودن تایید و پشتیبانی امام غایب از میان صالحان کفر بورزد .

مهدی (عج)، حجت شاهد

امام زمان (ع) با اجازه خداوند شاهد بر مردم است . شناخت مومنان از این حقیقت موجب می شود که آنها در نیکی ها از یکدیگر سقبت گیرند و به سرور خویش اقتدا کنند و حیات خویش را نسخه ای از حیات سرور و ولی امر خود قرار دهند . 
از آنجا که امام حجت (ع) پیشوای زنده است و رهبری حقیقی از آن اوست ، بنابراین کسی جانشین اوست که بدو نزدیکتر باشد و بهتر به هدایت او اقتدا کند . از این رو آن حضرت به منزله میزان در انتخاب رهبری است و حتی می تواند خط الهی را که صالحان بدان گرایش دارند از خطوط پراکنده ای که راست و استوار نیستند ، جدا سازد . 

 
نوشته شده :پایگاه جامع عاشورا 

امام مهدی (عج) در کتابهای آسمانی

امام مهدی (عج) در کتابهای آسمانی

با اینکه کتابهای فعلی آسمانی از تحریف در امام نمانده اند ، در آنها به پاره ای از حقایق بر می خوریم که اگر چه به تنهایی برای اثبات این واقعیت مفید واقع نمی شوند ، اما می توانند برای احتجاج با کسانی که به همان آیین مومن هستند موثر باشند آنچه در سطور بعد می آید قسمتهایی از کتابهای آسمانی درباره امام مهدی (ع) است : 
1. «صدیقان زمین را تا ابد وارث گردند» (کتاب مزامیر ، مزمور سی وهفتم) 
بعلاوه این کتابها جزئیات بسیاری را درباره اوضاع آخرالزمان در بردارند که موید مطالبی هستند که در احادیث مسلمانان یاد شده است . سپس می گوید : «اما اشرار همگی نابود می شوند». 
2. «وای بر امت خطاکار ، مردم گرانبار گنهکار ، تبار بدکنندگان ، فرزندان مفسدان ، پروردگار را وانهادند ...».
تا آنجا که می گوید: « ... سرزمین شما را غریبان پیشاروی شما می خوردند و آن همچون واژگونی بیگانگان ویران گردیده است . پس از این به یار عدل و شهر امن مسمی خواهید شد». (کتاب اشعیاء ، اصحاح اول)
3. پس پرچمی برای امتهای بعید بر افرازد . برای آنها از نقطه دور دست زمین بانگ می زند . آنها ناگهان با عجله می آیند در حالی که میانشان نه وامانده ای است و نه افتاده ای». (اصحاح پنجم) 
«تا آنکه شهرها ویران و بی سکنه و خانه ها بی مردم شوند . زمین ویران و خراب گردد و خداوند انسانها را دور گرداند و خرابی در زمین فزونی می گیرد و اگر در آن زندگی باقی می ماند ، پس آن نیز ویران می شود و مثل چنار و بلوط که چون بریده شوند ، کنده آنها باقی می ماند ، کنده آن ذریت مقدس خواهد بود». (کتاب اشعیاء، اصحاح ششم) 
4. خدای آسمان مملکتی را بر پای می دارد که هرگز منقرض نمی شود و پادشاهی آن به مردم دیگر واگذار نمی شود . تمام این ممالک نیست و نابود می شوند اما این مملکت تا ابد پابرجا می ماند». « ... خوشا آنکه منتظر ماند». (کتاب حجار- اصحاح دوم) 
5. «پروردگار سپاهیان گفت . این بار پس از اندکی آسمانها و زمین و دریا و خشکی را می گردانم و تمام امتها را به لرزه در می آورم و پس از آن تمام امتها می آیند و این خانه را پر می کنند». (کتاب حجی ، اصحاح دوم)

 
 
 6. «در تمام زمین پروردگار می فرماید : دو سوم نابود می شوند و می میرند و یک سوم در زمین می مانند . یک سوم را وارد آتش کنم و چون گداختن و پاک شدن نقره ، پاکشان کنم و آنها را مثل زر مصفایشان سازم . او اسم مرا می خواند و من پاسخش می گویم . گویم او قوم من است و او گوید : پروردگار معبود من است». (کتاب زکریا ، اصحاح سیزدهم) (توضیح اینکه در بسیاری از احادیث اهل بیت آمده است که دو سوم زمینیان می میرند و یک سوم دیگر باقی می مانند و سخت پاک و خالص می شوند.)
7. «یسوع ، همینکه از پیش شما به سوی آسمان صعود کرد ، به سوی شما باز خواهد گشت ، همان گونه که دیدید به آسمان روانه شد». (کتاب اعمال رسولان ، انجیل ، اصحاح اول) (توضیح اینکه روایات دینی ما که از رجوع عیسی (ع) با مهدی سخن می گویند کاملا شبیه آنچه در این کتاب آمده ، است)
8. «و چنانچه رفتم و برای شما جایگاهی مهیا ساختم دوباره باز می گردم». (انجیل یوحنا ، اصحاح چهاردهم) 
9. «چون او پس از اندک زمانی بر می گردد و تاخیر نخواهد کرد». (اصحاح دهم از نامه ای که خطاب به عبرانیان بوده است) 
10. «خداوند نشسته است تا ابدالآباد و تخت خویش را برای داوری برپا داشته است و او ربع مسکون را به عدالت داوری خواهد کرد و امتها را به راستی داد خواهد داد» سپس می گوید : 
«و آن که نزد شماست به چنگ آویزید تا بیاید آن که غلبه می کند و اعمال مرا تا پایان محافظت می نماید . پس بدو قدرتی بر امتها عطا خواهم کرد و او آن را به میله ای آهنین پاس خواهد داشت ، همچنان کاسه ای از سفال را خواهد شکست و بدو ستاره صبح را عطا خواهم کرد ، هر که را گوش است باید آنچه را که روح به کینه ها می گوید ، بشنود». 
11. «اما کسی به آن روز و آن ساعت علم ندارد». (انجیل متی ، اصحاح بیست و چهارم) 
اما زرتشتیان آنان نیز معتقد به رجوع انسانی به نام «بهرام» هستند . معنی بهرام نیز با مهدی تفاوت چندانی ندارد . 
برهمایی ها هم بنابر ادعای خود معتقد به ظهور «کریشنا» هستند . شواهد و دلایل بسیاری در دست است ، مبنی بر آنکه عده ای از پیامبران و صالحان با امام مهدی (ع) همراهند تا حق را بر تمام زمین آشکار کنند و چه بسا بهرام و کریشنا هم در زمره همین صالحان باشند که ما نام آنها را نمی دانیم . 

ظهور امام زمان در نزد ائمه (ع) «قیامت صغری» قلمداد می گردد چون از هر امت ، شاهدی برانگیخته می شود . 


نوشته شده :پایگاه جامع عاشورا 

نشانه های ظهور

نشانه های ظهور

در این مقاله از برخی نشانه ها که پیش از ظهور حضرت قائم (ع) تحقق می یابد ، سخن می گوییم . 
نشانه هائی همچون فراگیر شدن فساد و ستم در تمام زمین و گسترش فحشا و گردنکشی و دگرگونیهای آسمانی و قحط شدید و جنگهای خونین که دو سوم از ساکنان روی زمین را در کام خود فرو می برد ، و ظهور کسی که دجال خوانده می شود و مردم را به باطل دعوت می کند و آنها نیز به گرد وی جمع می شوند و بالاخره ادعای بعضی که می گویند او مصلح اکبر است و سپس ناکامی او در متحقق ساختن مدعایش . ما در ذکر این نشانه ها به استناد روایاتی که از پیامبر گرامی و ائمه اطهار (ع) تکیه می کنیم .

1. رسول خدا (ص) فرمود : 
«مهدی این امت از ماست ، هنگامی که هرج و مرج دنیا را فراگیر و فتنه ها آشکار گردند و راهها نا امن شود و برخی از مردم بر برخی دیگر هجوم برند . پس بزرگ به کوچک رحم نکند و کوچک بزرگ را احترام نکند در این هنگام خداوند مهدی ما را مبعوث فرماید . او نهمین کس از فرزندان حسین (ع) است . دژهای ضلالت و دلهای بی خبر را بگشاید ، در آخر الزمان به کار دین پردازد چنانکه من در اول الزمان بدان پرداختم ، زمین را از عدل و داد پر کند ، چنانکه از ظلم و بیداد پر شده باشد».

2. همچنین پیامبر گرامی در حدیثی طولانی که آن را از امام علی (ع) نقل کرده است فرمود : «سپس ندایی برخیزد که از دور شنیده شود چنانکه از نزدیک شنیده می شود این ندا رحمت است بر مومنان و عذاب است بر کافران . (امام گوید) : پرسیدم : این ندا چیست؟ فرمود : سه نداست در ماه رجب نخستین آنها این است : لعنت خدا بر ستمگران . و دومی این است : نزدیک شونده نزدیک شد و سومی این است : پیکر آشکاری را با طلیعه خورشید می بینند (که می گوید) : هان که فلانی مبعوث شد و نسب او را تا علی ذکر می کند . هلاک ستمگران در این روز است و در این هنگام گشایش حاصل می شود . عرض کردم : ای رسول خدا! پس از من چند امام خواهد بود ؟ فرمود (ع) : پس از حسین 9 امام که نهمین آنان قائم ایشان است».


3. در حدیث دیگری از رسول خدا (ص) نقل است که فرمود : عرض کردم ای خدای من و سرورم ! چه وقت مهدی ظهور خواهد کرد ؟ 
خداوند وحی فرمود : 
« این امر هنگامی روی دهد که علم کنار رود و جهل آشکار گردد ، قاریان (قرآن) فزون شوند و عمل به آن اندک شود . کشتار زیاد شود و فقیهان هدایتگر کم شوند ، و فقیهان گمراه و خائنان زیاد شوند ، شاعران فراوان گردند ، امت تو قبرهایشان را مسجد گیرند.( مقصود عبادت اشخاص است که شرک به خداست و ربطی به تقرب به خدا از طریق توسل به قبول صالحان که سنت اسلام و مسلمین از آغاز بر آن است ، ندارد ) مصحفها و مسجدها زیور و زینت داده شوند (مقصود از زیور و زینت دادن مصحفها و مساجد این است که مسلمان به هنگام ظهور تنها به مظاهر توجه دارند نه به حقایق و محتواها) ، ستم و تباهی فزونی گیرد ، نیرنگ آشکار شود و کار امت بدان وابسته شود ، نهی از معروف شود و مردان به مردان و زنان به زنان اکتفا ورزند ، امیران کافر باشند و دوستانشان فاجر و یارانشان ستمگر ، و صاحبنظرانشان فاسقان . در این هنگام سه نشانه پدید خواهد آمد . خسوفی در مشرق و خسوفی در مغرب و خسوفی در جزیره العرب . و نیز در بصره به دست یکی از افراد نسل تو که زنگیان او را پیروی می کنند ، خرابی پدید آید . و مردی از تبار حسین به علی خروج می کند ، و دجال ظاهر می شود ، از مشرق از سجستان ، خروج می کند و سفیانی ظاهر می شود».

4. آن حضرت در حدیثی در این باره نیز می فرماید : 
«به خاطر داشته باش ... علامت ظهور حجت این است که چون مردم نماز را میراندند و امانت را ضایع کردند و دروغ را روا شمردند و ربا خوردند و رشوه ستاندند و ساختمانها را محکم ساختند و دین را به دنیا فروختند ، سفیهان و نابخردان را به کار گرفتند و با زنان رایزنی کردند ، پیوندهای خویش را قطع کردند‌ ، پیرو هواها شدند‌ ، و خونها را کوچک شمردند ... 
... حلم ، ضعف باشد و ستمگری فخر ، امیران فاجر باشند و وزیران ستمگر ، کارگزاران قوم خائنان باشند و قاریان فاسقان ، گواهی به ناحق آشکار گردد و گناه و تباهی و بهتان و گناه و طغیان فزونی پذیرد ، و مصحفها و مسجدها زینت و زیرو داده شوند و مناره ها بلند ساخته شود‌ ، و اشرار قدردانی شوند ‌، وصف بندیهای بسیاری می شود ، تمایلات مختلف شوند ، و پیمانها زیر پا نهاده شوند ،‌ و آنچه وعده داده شده نزدیک شود ، زنان به خاطر حرص به دنیا با شوهرانشان در تجارت مشارکت کنند و بانگ فاسقان بلندی گیرد ، و سخن آنان اطاعت شود ، و رهبر قوم پست ترین آنها باشد ، و از ترس شر گنهکار از او بترسند و پرهیز کنند ، و دروغگو را تصدیق نمایند و خائن را امین شمارند ، و اسباب و آلات موسیقی فراهم کنند ، و آخر این امت اول آن را نفرین فرستد ، زنان خود را همانند مردان سازند و مردان به زنان همانند شوند ، و شاهد ، بی آنکه از او شهادتی خواسته باشند گواهی دهد ، و برای غیر دین به تفقه بپردازد ، و کار دنیا بر آخرت ترجیح داده شود ، و پوست میش بر گرگها بپوشانند حال آنکه دلهایشان بویناک تر از مردار باشد ، در این هنگام است الوحی الوحی ، العجل العجل . در آن روز بهترین خانه ها بیت المقدس خواهد بود و بر مردم زمانی خواهد آمد که هر کس آرزو می کند ، ای کاش او هم یکی از ساکنان بیت المقدس بود».

5. آن حضرت همچنین در این باره فرمود : 
«خروج قائم را ده علامت باشد ، نخستین آنها شکافتن پرچمها و کوچه های کوفه ، و تعطیلی مسجدها ، و نرفتن حاجیان به حج ، و خسف و قذف در خراسان ، و طلوع ستاره دنباله دار ، و نزدیک شدن ستارگان ، و هرج و مرج ، و قتل و غارت . اینها ده نشانه اند . از یک نشانه تا نشانه دیگر شگفتی است . پس چون نشانه ها تمام و کامل گردند قائم ما قیام خواهد کرد».


6. امام حسین (ع) فرمود : 
«چون دیدید منادی از مشرق سه یا هفت روز ندا در داد ، منتظر فرج آل محمد (ص) باشید ان شاءالله منادی از آسمان به نام مهدی بانگ می زند . ندای او از مشرق و مغرب شنیده می شود و هیچ کس خواب نمی ماند جز اینکه بیدار می شد و هیچ کس ایستاده نیست مگر آنکه می نشیند و کسی نشسته جز آنکه هراسان به پا بر می خیزد . پس خدا بیامرزد کسی را که این صدا را بشنود و آن را پاسخ گوید . زیرا صدای اول ، صدای جبرئیل روح الامین است».

7. در حدیثی از رسول خدا (ص) نقل شده است که فرمود : 
«سلمان! سوگند به آن که جانم به دست اوست هنگام ظهور چیزی از مشرق و چیزی از مغرب آورده شود . پس وای بر ناتوانان امتم از شر آنها و وای بر ایشان از عذاب خدا . به کوچک رحم نمی کنند و بزرگ را پاس نمی دارند و از گنهکار جلوگیری نمی کنند ، کالبدشان کالبد آدمیان است و دلهایشان دلهای شیاطین ...» 
سپس فرمود : 
« ... اندک نمی پاید تا آنکه زمین از بسیاری باریدن باران بر آن (گل) و سست می شود همه خیال می کنند این امر حادثه ای است مربوط به همان ناحیه خودشان پس در میان مردم خویش درنگ می کنند و زمین پاره های جگر خویش را به سوی آنان پرتاب می کند . فرمود : یعنی طلا و نقره را . سپس با دست خویش به ستونها اشاره فرمود و گفت : مثل این . در این روز نه طلا سود می بخشد و نه سیم و این معنی قول خداوند است که فرمود : «همانا نشانه های آن فرارسید». (منتخب الاثر، ص 434)

8. از امام عسکری (ع) نقل است که فرمود : 
«مهدی ظاهر نشود مگر بر ترس شدید و زمین لرزه و فتنه ای که به مردم می رسد و پیش از این طاعون است و شمشیری که جدا کننده میان عرب است ، و (در گرفتن) اختلاف شدید بین مردم ، و پراکندگی در دینشان و دگرگونی در حالشان ، (تا آنجا که) فرد هر بام و شام به خاطر ستیزه گریهای مردم و خوردن آنها (حق) یکدیگر را تمنای مردن می کند . خروج او (مهدی «عج») موقعی است که (مردم) از گشایش ، ناامید و مایوس باشند . پس خوشا به حال آن که مهدی را درک کرد و از یارانش شد و وای و بس وای بر آن که با او و فرمانش راه مخالفت پیشه کرد». (منتخب الاثر ، ص 434)

9. از امام صادق (ع) نقل است که فرمود : «پیش از قیام قائم پنج نشانه باشد : یمانی ، سفیانی ، منادی که از آسمان ندا می دهد ، خس در بیداء ، و کشته شدن نفس زکیه . فرمود: بین (قیام) قائم آل محمد و کشته شدن نفس زکیه جز پانزده روز فاصله نباشد». (منتخب الاثر ، ص 349)
همان امام (ع) در حدیث دیگری فرماید : 
«پنج روز اول از ماه رمضان ، پیش از قیام قائم ، خورشید می گیرد». (منتخب الاثر ، ص 349)

علاوه بر آنچه گفته شد نشانه های بسیار دیگری نیز ذکر شده که به خاطر وجود تشابه میان آنها و روایاتی که بیان گردید ، به همین مقدار بسنده کردیم . از امام صادق (ع) نقل کرده اند که فرمود :

« کوفه از وجود مومنان خالی شود ، علم و دانش از آن رخت بربسته و نهان شود چنانکه مار در سوراخش پنهان می گردد ، سپس عدم و دانش در دیاری که قم نامیده می شود آشکار می شود و این شهر، معدن علم و فضل می گردد تا زمانی که در زمین مستضعفی در دین باقی نماند حتی دوشیزگان پشت پرده . این امر صورت نمی گیرد مگر هنگام نزدیک شدن ظهور قائم ما . پس خداوند (قم) و مردم آن را قائم مقام حجت قرار میدهد و اگر چنین نمی بود زمین ، اهلش را در کام خود فرو می برد . و در زمین حجتی نمی ماند تا علم از او به دیگر سرزمینها در مشرق و مغرب سرازیر شود و بدین وسیله حجت خدا بر خلق تمام گردد تا آنکه کسی بر زمین نمی ماند که دین و علم بدو نرسیده باشد . سپس قائم ظاهر می شود و سبب کیفر خداوند و خشم وی بر بندگان می شود . زیرا خداوند از بندگان انتقام نمی گیرد مگر پس از وقتی که حجت او را منکر شوند». (منتخب الاثر، ص 443 به نقل از بحارالانوار)


نوشته شده :پایگاه جامع عاشورا 

چرا مهدویت ؟

چرا مهدویت ؟
قرن هاست که میلیون ها دل بی قرار و عاشق، چشم به راه آمدن انسانی بزرگ و الهی از خاندان پیامبر اسلام اند، تا با آمدنش جهان به سامان برسد و عدالت جهانی حاکم شود.
آن شخصیت موعود را به نام «امام زمان» و «حضرت مهدی»(عج)می شناسیم.
راستی ... او کیست؟ کجاست؟ چرا از چشم ها پنهان است؟ چه میکند و کی خواهد آمد؟ وقتی بیاید، جهان و مردمان چگونه خواهند شد؟ او چطور خواهد توانست دنیا را اصلاح کند؟ یاران او کیستند و نیروی او چیست و از کجاست؟ در این همه سال، چرا غایب است؟ آیا می توان او را دید و دیدنش چه شرایطی لازم دارد؟ آیا تا به حال کسی او را دیده است؟ چهره ی دوست داشتنی او چگونه است؟ پس از آمدن او دنیا چه خواهد شد، آیا به آخر می رسد؟ یاران او چه کسانی و چند نفرند و آیا ما هم می توانیم از یاوران او باشیم؟ آیا غیر از مسلمانان، کسان دیگری هم هستند که منتظر یک «مصلح جهانی» باشند؟
این ها و سؤال های بی شمار دیگر ، در اذهان پیروان و منتظران است.

 


پس ما باید او را بهتر بشناسیم تا بتوانیم او را بهتر و بیشتر دوست داشته باشیم. او انسانی برتر از انسان های معمولی است. او ذخیره ی خدا برای نجات بشریت است. پس ویژگی های او هم با دیگران متفاوت است. اینکه خدا می خواهد روزی، جهان را به عدالت، و مردم را به سعادت کامل برساند، وعده ی درستی است و این خواسته ی خدا نیز به دست او انجام خواهد گرفت. 
«معرفت» او ما را به «محبت» او می کشاند، و محبت و علاقه به او ، ما را در مسیر «اطاعت» وهمراهی و همسویی با او قرار می دهد.
به این صورت بهتر میتوانیم خدا را عبادت کنیم و مسلمانی خویش را نشان دهیم ، زیرا که خداوند بزرگ ، پیامبران و امامان-علیهم السلام- را سرمشق و الگوی ما قرار داده است. امروز، الگوی زنده و کامل برای هدایت و کمال، حضرت مهدی(عج) می باشد. شناخت او و کسب رضای او، ما را به رضای پروردگارمان می رساند. «امام شناسی» برای ما یک تکلیف است و عمل طبق خواسته ی امام، تکلیفی دیگر.

بازهم ، جمعه است و روز انتظار
بازهم ، حرف دل به یاد یار
از تو گفتن، ای امید عصرها
مثل شعر تازه ای سرودن است
ما در ابتدای جاده ی امید ایستاده ایم
چشم و گوشمان به انتظار یک صداست،
یک صدای آشنا
دل، جدا ز یاد تو
آشیانه ای خراب و بی صفاست
یاد سبز و روح بخش تو
یاد لطف بی نهایت خداست
کوچه ی باغ سینه ام،
ای گل محمدی به عطر نامت آشناست
آن که در پی تو نیست، کیست؟
آن که بی بهانه ی تو زنده است، در کجاست؟

نوشته شده :پایگاه جامع عاشورا 

مهدی(عج)در آیات و مسئله طول عمر

امام زمان در آیات و روایات و مسئله طول عمر

ظهور عزیر (ع) و بازگشت عیسی (ع) و رجعت بهرام در ادیان یهودی و مسیحی و زردشتی با ظهور خاتم اوصیا ، حضرت حجت (ع) تحقق خواهد پذیرفت . 
تفسیر پنجاه آیه قرآن و دهها حدیث از پیامبر اکرم و صدها روایت نقل شده از اهل بیت همه با ظهور آن حضرت ، صورت تمام به خود می گیرد . 
بیش از 657 حدیث درباره مهدی موعود به تواتر نقل شده است که تفصیل این احادیث را در بحار الانوار، جلد 51 تا 53 و نیز در منتخب الاثر ، ص 31 تا 60 می توان یافت .
این روایتها را بزرگان اصحاب پیامبر (ص) نقل کرده اند . درباره ظهور آن حضرت ، دانشمندان اهل سنت بیش از 144 کتاب نوشته اند که نام این مولفان در کتاب «الامام المهدی» ص 299 تا 318 آمده است . 
بسیاری از دانشمندان مسلمان ، از مذاهب مختلف ، مدعی تواتر حدیث در این باره هستند و ما نیازی به بحث با ادیان آسمانی درباره شخص امام مهدی نداریم چون دارای زمینه مشترک حدیث با آنها نیستیم بلکه به جای پرداختن به این کار باید به بحث پیرامون نظریه ای بپردازیم که می گوید : حضرت مهدی در آخرالزمان متولد می شود و سپس ظهور می کند . ما گمان می کنیم زندگی طولانی امام ، به عنوان یک مشکل روانی است که در برابر ایمان به زنده بودن امام نمود پیدا می کند . بنابراین اجازه دهید نخست به بحث پیرامون قضیه طول عمر بپردازیم و آنگاه درباره آن نظریه به بحث بنشینیم . 
مساله طول عمر
پروردگار سبحان با نعمت دیرپا و رحمت گسترده خویش خواست حجت را بر بندگانش تمام فرماید . بدین ترتیب که رسولان خویش را به سوی مردم فرستاد تا مبادا زمین از وجود حجت خالی بماند . 
خداوند عمر خاتم اوصیا را طولانی فرمود . چون پس از درگذشت محمد (ص) پیامبری نبود تا رشته پیوند میان زمین و آسمان باشد . بنابراین با انقطاع وحی ، ارتباطی غیبی از طریق یکی از اولیای خدا همچنان استوار ماند . 
قدرت خدا که در هر چیز نفوذ دارد و بدان آسمان و زمین را بیافرید ، خدای سبحان را از دراز گردانیدن عمر انسان عاجز نمی سازد . 
ما به عنوان یک مسلمان بر این باوریم که خداوند ، نوح را 950 سال و حتی بیشتر عمر داد و عیسی و ادریس و عبد صالح (خضر) را تا همین حالا نیز زنده نگاه داشته است ، پس چگونه ایمان نیاوریم به اینکه امام زمان (ع) نیز از عمر دراز بر خوردار است ؟


دین و پدیده طول عمر

اینک از بعد دینی محض درباره این موضوع گفتگو می کنیم . هر یک از معتقدان به ادیان یهودی ، مسیحی و اسلامی بر این باورند که قدرت خداوند شامل تمام امور و از جمله دراز گردانیدن عمر یکی از افراد بشر می شود . بنابراین کسی که باید در هفتاد سالگی بمیرد ، خداوند می تواند او را بطور مثال تا هزار سالگی هم زنده بدارد . 
آنها عملا چنین اعتقادی دارند . زیرا هنوز هم بطور اصولی ، حیات بسیاری از کسانی که جلوتر از امام مهدی (ع) به دنیا آمده اند ، مثل خضر ، ادریس و عیسی (ع) ، را پذیرفته اند و عقیده دارند که آنها در آینده نیز زنده خواهند ماند . 
بعلاوه کتابهای دینی آنان نشانگر آن است که برخی از افراد بشر در گذشته های دور مدت درازی در بین مردم زیسته اند . به عنوان مثال آدم بنابر اعتقاد یهود که در تورات هم بدان اشاره شده ، 930 سال عمر کرد . در این باره در تورات آمده است : 
«تمام مدت عمر آدم 940 سال بود و آنگاه مرد». (سفر تکوین ، اصحاح پنجم ، آیه 5) 
شیت نیز بنا به تصریح تورات 912 سال زیست : 
«تمام مدت عمر شیت 912 سال بود و آنگاه مرد». (سفر تکوین ، اصحاح پنجم ، آیه 8) 
نوع نیز به اعتقاد آنها 950 سال عمر کرد : 
«تمام مدت عمر نوح 950 سال بود و آنگاه مرد». (سفر تکوین ، اصحاح نهم ، آیه 29) 
مسلمانان نیز بر این باورند که عیسی و خضر و الیاس زنده اند . یاد آوری این حقایق ما را از ذکر اسامی معمرین بی نیاز می گرداند . 

نوشته شده :پایگاه جامع عاشورا 

ماجرای سرداب امام زمان

ماجرای سرداب امام زمان چیست ؟

سرداب به معنی زیرزمین است ، که در زیرِ زمین ساخته می شود ، تا در شدت گرمای تابستان ، به آن پناه برند ، اکثر خانه های مناطق گرمسیری عراق ، از قدیم و ندیم دارای سرداب می باشد ، تا در تابستان مورد استفاده قرار گیرد ، خانه امام حسن عسکری (ع) در شهر سامرا نیز دارای سرداب بود ، مدتی امام هادی (ع) و امام حسن عسکری (ع) در این سرداب زندگی کردند ، و حضرت مهدی (ع) نیز در این سرداب زندگی نموده است ، بنابراین ، این سرداب به خاطر زندگی این بزرگواران ، مبارک و پر میمنت شده است .
عصر معتضد عباسی (شانزدهمین خلیفه عباسی) بود ، او در بغداد می زیست ، او سپاهی را به سامرا برای دستگیری حضرت مهدی (ع) فرستاد ، یکی از مأموران برجسته او به نام ‹‹رشیق›› می گوید : وقتی که سپاه معتضد وارد سامرا شدند ، از آنجا به طرف آن سرداب که حضرت مهدی (ع) در آنجا بود ، هجوم آوردند ، پشت در سرداب صدای تلاوت قرآن را از حضرت مهدی (ع) که در سرداب بود شنیدند ، لشگر در پشت در سرداب اجتماع نمودند ، تا امام صعود نکند و بیرون نرود ، فرمانده لشگر در پیشاپیش لشگر ایستاده بود ، تا همه افراد لشگر برسند .
ناگاه حضرت مهدی (ع) از راهی که به در سرداب منتهی می شد آمد ، و از پیش روی لشگر عبور کرد و رفت و غایب شد .
در این هنگام فرمانده لشگر ، خطاب به سپاه گفت : ‹‹وارد سرداب شوید و مهدی (ع) را دستگیر کنید.››
سپاهیان گفتند : مگر ندیدی که مهدی (ع) از روبروی تو عبور کرد .
فرمانده گفت : من او را ندیدم ، شما که دیدید چرا به او حمله نکردید ؟
سپاهیان گفتند : ما گمان کردیم که تو او را دیدی ، چون فرمانی ندادی ما نیز حرکتی از خود نشان ندادیم . (بحارالانوار ج52 ، ص52 و 53) .
به این ترتیب حضرت مهدی (ع) با قدرت اعجاز ، از گزند سپاه خونخوار معتضد نجات یافت و غایب گردید . این سرداب مبارک ، از آن زمان تاکنون- در کنار مرقد مطهر امام هادی (ع) و امام حسن (ع) باقی مانده است ، و شیعیان کنار آن سرداب می روند و به خاطر آنکه در آن سرداب ، سه امام (امام هادی (ع) و امام حسن عسکری (ع) و حضرت مهدی (ع) مدتی زندگی نموده اند ، تبرک می جویند ، زیرا آن سرداب خانه ای است که خداوند آن را شایسته احترام و اکرام نموده است .

این بود اصل ماجرای سرداب ، از دیدگاه شیعیان.
ولی با کمال تأسف ، بعضی از نویسندگان و گویندگان بی انصاف اهل تسنن و دیگران این موضوع کاملاً معمول و طبیعی را به باد مسخره گرفته ، و با دروغ پردازی خود ، به شیعیان نسبت می دهند که آنها معتقدند : حضرت مهدی (ع) در میان سرداب غایب شده ، و یا در آنجا سکونت دارد ، و کنار سرداب می آیند و می نشینند و منتظر می مانند تا آن حضرت از سرداب خارج گردد و ...
این دروغ پردازان با چنین نسبتهای ناروایی ، شیعه و عقاید شیعه را به باد مسخره می گیرند ، با اینکه هرگز شیعه چنین عقیده ای ندارد و چنین کاری نمی کند ، بلکه به آن سرداب به خاطر آنکه مدتی سه امام در آن سکونت داشته ، احترام می گذارند ، و تبرک می جویند . نه اینکه معتقد باشند امام مهدی (ع) در آنجا مخفی شده و از آنجا ظهور می کند .
بهتر این است که از دروغ پردازی و دهان کجی یاوه سرایان سخن نگوییم ، که قابلیت سخن گفتن را ندارند ، بلکه مسأله را با لعنت خدا بر دروغگویان ، و تهمت زننده های یاوه گو و گستاخ به پایان بریم .


نوشته شده :پایگاه جامع عاشورا