بخش اول از سلسله مقالات سیدالشهدا(ع) در جبین امام زمان(عج):
« امام بعد ، امروز که اینجا نشستهاید ، هر کس ملاحظهی حال خود کند ،اگر میبینی هیچ نگفته و نشنیده ، دلت گرفته است و گریه بر تو مستولی شده ، و چنین حالتی در خود ملاحظه کردی بشارت باد تو را که علامت ایمان است » (1)
هر بار که این جملات حزن آور شیخ شوشتری را میخوانم ، یادم می آید که فرود آمدن اشک برای سیدالشهداء علیه السلام ، بهانه نمیخواهد و حاجتی به روضه و مصیبت خوانی ندارد . همین که نام حسین علیه السلام را میشنوی میان این اسم و غربت تناظر برقرار میکنی ، و وقتی مفهوم غربت را فهم کرده باشی و تلخکامی آن را چشیده باشی ، دیگر تو میمانی و پلکهایی مرطوب ، تو میمانی و قطرههایی سرازیر ...
هر دو غریب
زیارت ناحیه را که میشناسی ، زیارتی است که شیخ مفید در کتاب المزار از قول امام عصر علیه السلام نقل نموده . جملات جانگداز این مصیبت نامه به آشکاری نشانت میدهد که رابطه و علاقهای ناگسستنی و محکم ازجهات مختلف میان سیدالشهداء علیه السلام و واپسین فرزندش برقرار است .
امام عصر علیه السلام را « طرید الوحید الغریب »(2) - طرد شدهی تنهای غریب - خواندهاند . صاحب ما ناشناخته است ، کسی به عظمت و قدرش آگاه نیست ،کمتر کسی گاه و بیگاه دست به دامان او میشود . ولایتش عصمتش و امامتش مورد تعرض تاریک فکران قرار میگیرد .
امام عصر علیه السلام غربت زده است ،یادش از در و دیوار روزگار ما زدوده شده ، کسی سراغش را نمیجوید ،روزها و ساعتها به غفلت از او میگذرد و اندکند آنان که به رضای او اهمیت میدهند .
امام عصر علیه السلام از اهل و دیارش دور افتاده و ساکن تنهای بیابانها شده و اگر چه گاه در میان ماست ، اما با ما نیست و تنهاست و حال ، این غریب ، جد شهیدش را اینگونه میخواند:
السلام علی غریب الغرباء
السلام علی شهیدالشهداء
السلام علی المظلوم بلاناصر (3)
سلام بر غریب غریبان ،
سلام بر شهید شهیدان ،
سلام بر مظلوم بییاور ،
او و پدر بزرگوارش هر دو تنهایند ، بییاورند ،دور افتادهاند ، طرد شدهاند و ... غریب !
هر دو یتیم نواز
اگر امام ،پدر شفیق باشد و انیس دم تنهایی ، اگر صاحب الزمان ما خوب را « اب رحیم »(4) - پدر مهربان - بخواند ، وقتی دستمان به او نرسد ، چه حسی از یتیمی و بیکسی به ما دست میدهد ؟ چه دردی با دوری و بیخبری او به جانمان میافتد ؟
امام حسن عسکری علیه السلام فرمودند :
اشد من یتم یتیم الذی انقطع عن أبیه یتم یتیم انقطع عن إمامزمانه و لایقدر علی الوصول إلیه (5)
سختتر از یتیمی کسی که پدرش را از دست داده ، یتیمی است که از امام زمانش دور افتاده و به او دسترسی ندارد .
آری ، این یتیمی سختتر و آزار دهندهتراست ، این حس غریب بیپدر زیستن و بی پناه نفس کشیدن ، سوز بیشتری دارد ما یتیمان ، بهارمان را گم کردهایم ،طراوتمان را گشتهایم و نیافتهایم ، از گرمای نوازشش محروم شدهایم و از گرد قافلهاش وا ماندهایم . این پدر مهرورز ما نیای بزرگوارش را اینگونه میخواند :
کنت ربیع الأیتام و عصمه الأنام (6)
تو بهار یتیمان و پناهگاه مردمان بودی
امام عصر علیه السلام و اباعبدالله ، هر دو بر ما یتیمان مشفق و دلسوز و نگرانند ، و هر دو پناه بخش ما پناه جویانند، و هر دو آغوش عشق پدرانهشان به رویمان باز ! ...
هر دو کشتی نجات
کسی که غرق گرفتاری شده و با تلاطم امواج زندگی دست به گریبان است ؛ کسی که در گرداب اسیر شده و ظلمات ، هیچ سوسویی به چشمش نمیرساند، چرا پنجهاش را از میان هیاهوی امواج بیرون نمیکند تا دستگیری به نجاتش بیاید ، امام حسین و امام عصر علیهما السلام هر دو را کشتی نجات بخش دانستهاند . و مگر در زیارت این هر دو بزرگار نخواندهای ؟
السلام علیک یا سفینه النجاه (7)
پی نوشتها :
(1) مواعظ ، شیخ شوشتری
(2) کمال الدین ، باب 34 ف ح 4.
(3) بحارالانوار ، ج 101 ، ص 317 تا 327.
(4) دعای عبرات – ربیع الأنام.
(5) مستدرک الوسائل ، ج 17 ، ص317 تا 327.
(6) بحارالانوار ، ج 101 ، ص317.
(7) بحارالانوار ، ج 101 ، ص317.
نوشته شده :پایگاه جامع عاشورا
وجود مبارک امام زمان عجل الله تعالی فرجه الشریف انسان کامل عصر ماست و وجود انسان کامل از آن جهت که مظهر اسم اعظم الهی است، واجد تمام کمالات است و بر همین اساس، امام معصوم مایه تأمین حیات معنوی و سرچشمه آب زندگانی است: (اعْلَمُوا أَنَّ اللَّهَ یحْیی الْأَرْضَ بَعْدَ مَوْتِهَا)؛(1)خداوند زمین را پس از مردنش زنده میکند و زندگی مرهون آب است: (وَجَعَلْنَا مِنَ الْمَاء کُلَّ شَیءٍ حَی)(2) و امام معصوم علیه السلام همان چشمه زلالی است که سرزمین دلها با آن زنده میشود.
آب زندگانی، بارانی نیست که از بالا ببارد و آب چشمه یا چاه نیست که از پایین بجوشد، بلکه حقیقتی است که به صورت قانونی الهی در عرصه تشریع و در قالب انسان کامل و معصوم در عرصه تکوین ظهور میکند. کتاب خدا دین الهی را چشمه حیات عرصه تشریع میشناساند و در بیان حیاتبخشی آن میفرماید: (یا أَیهَا الَّذِینَ آمَنُواْ اسْتَجِیبُواْ لِلّهِ وَلِلرَّسُولِ إِذَا دَعَاکُم لِمَا یحْییکُمْ)؛(3)یعنی راهآورد دین، نه تنها افیون و مخدر نیست بلکه نیروی محرک و عامل حیات و پویایی است.
رسول اعظم اسلام صلی الله علیه و آله و سلم نیز در سخنی نورانی ـ همان طور که گذشت ـ شناخت انسان کامل و امام معصوم هر عصر را عامل حیات معقول فرد و جامعه معرفی فرمود: من مات و لم یعرف امام زمانه مات میتة جاهلیة؛(4) آن که بمیرد و امام معصوم در عصر خویش را نشناخته باشد، چونان جاهلان و به مرگ جاهلیت مرده است و چون مرگ عصاره زندگی است، آن که جاهلانه مرده، زیستنی جاهلانه داشته است و فاقد حیات معنوی و والای انسانی بوده است.
مسأله زنده کردن زمین به آب حیات پس از مرگش، در روایات عترت طاهره علیه السلام مورد تأیید و تأکید است و بر پایه آن روایات خداوند زمین مرده را نیز با انسان کامل زنده میکند، همانطوری که زمین مرده را با آب: عن أبی جعفر علیه السلام قال: یحییها الله (عزوجل) بالقائم علیه السلام بعد موتها؛ بموتها یعنی کفر أهلها و الکافر میت.(5)
گاهی جامعه، زمانی دلها و هنگامی زمینة فرهنگی ملّتی میمیرد. آنجا که محیط جهل و جهالت باشد، فضای سیطره مرگ است که گاه با گفتن و نوشتن و هدایتهای ظاهری دفع میشود؛ اما زمانی چنان عمیق و فراگیر است که باید دم مسیحایی و نفس قدسی مسیحادم آن عصر امت را زنده کند و آن که امروز نفسش دم روحالقدسی است و وجودش چشمه زلال زندگانی، جز وجود مقدس ولی الله الاعظم حجت بن الحسن المهدی علیه السلام نیست.
معرفت امام عصر علیه السلام مایه حیات قلوب انسانها و بازیابی بشر به عرصه حیات معقول انسانی است و ثمرهاش معنوی و انسانی است، که همانا هجرت از خدر طبیعت به فرا طبیعت و انتقال از سجن دنیا به خلد آخرت است.
این احیای تام جامعه منحصراً در دست انسان کامل است و سر حیاتبخشی امام معصوم هر زمان، آن است که دیگران گاهی واجد علم و فاقد فضائل عدلاند و گاه عکس چنین قضیهای صادق است و زمانی میشود که فی الجمله هم عالم باشند و هم عادل؛ اما در هیچ کدام به نصاب مطلوب کمال نرسیدهاند. ایشان انسانهای شایسته و وارستهای هستند که خودشان را نجات میدهند و شاید درمانگر برخی بیماران باشند؛ اما انسان کامل چون عملش و عدلش کامل و در مقام مظهریت اسم اعظم خداوند است همه برکات را به همراه دارد، پس به تنهایی کار آب زندگانی میکنند.
ولایت و امامت، حقیقت آب زندگانی است و تمام شئون علمی و عملی وجود مبارک ولی الله الاعظم امام زمان علیه السلام آب زندگی است، از اینرو با ظهورش دلها و زمینهای مرده را احیاء میکند.
امام عصر علیه السلام به نمایندگی و مظهریت حق سبحانه سبب تام احیاء دلها و زمینهای مرده است و وظیفه بشر عرضه کردن زمین و زمینه دل خویش به حضور مبارک آن حضرت است، به گونهای که در پرتو فیض معرفت و هدایتش از سرچشمه زلال چشمه حیات بهرهمند و احیا شود.
زندگی آسوده، ثمره اطاعت از انسان کامل
راحت زیستن، آرزوی تمامی انسانهاست؛ اما انسان به یقین نمیداند که راحت حقیقی خود را در کجا بجوید. انسان کامل که متن ظاهر و اسرار باطن عالم را میشناسد، بهترین راهنماست که جامعه با اطاعت او به کمال سعادت میرسد. آنان میآموزانند که برای آسوده زیستن نخست باید ساده زیست بود و از تجمل دست شست؛ سپس باید چنان افق اندیشه را بالا برد که دانست هرگز جمالی بیرون از جان انسان یافت نمیشود.
خداوند به مؤمنان مستضعف صدر اسلام میفرماید که شما در برابر ایمان و عمل صالح از حیات طیب برخوردارید: نعمت آزادی، پیروزی طیب است و آشنا بودن به شیوه صحیح زندگانی و قانعانه و ساده زیستن از مصادیق حیات طیب است، همانگونه که در روایات معصومان علیهم السلام حیات طیب به قناعت تفسیر گردیده است: قال علی علیه السلام: کفی بالقناعة ملکاً و بحُسن الخُلق نعیماً و سئل علیه السلام عن قوله تعالی: (فَلَنُحیینَّهُ حَیوةً طَیبَة)(6) فقال: هی القناعة.(7)
خلاصه آنکه جامعه جاهل چیزی را از دست میدهد که مایه آرامش اوست و چیزی را جمع کرده و به آن اعتماد دارد و بر آن پایه خرسند است که سبب ناآرامی او است. آن ترک ناروا و این جذب اضطرابآور است و چنین جامعهای بین دو جدار فشار دهنده و دو بند مهارکننده گرفتار میشود. آنکه این بندها را بشناساند و راه برونرفت از آنها را بیاموزاند و شیوه علمی آن را اراده کند انسان کامل است: (وَیضَعُ عَنْهُمْ إِصْرَهُمْ وَالأَغْلاَلَ الَّتِی کَانَتْ عَلَیهِمْ.)(8) حضرت ختمی امام تعجل الله تعالی فرجه الشریف همانند حضرت ختمی نبوت صلی الله علیه و آله و سلم عهدهدار چنین هدایت است.
پی نوشتها:
1) سوره حدید، آیه17.
2) سوره انبیاء، آیه30.
3) سوره انفال، آیه24.
4) کمال الدین، ج2، ص81؛ مناقب آل ابی طالب، ج3، ص250 ـ 251؛ بحارالانوار، ج32، ص331.
5) کمال الدین، ج2، ص385.
6) سوره نحل، آیه97.
7) نهجالبلاغه، حکمت229.
8) سوره اعراف، آیه157.
نوشته شده :پایگاه جامع عاشورا
آیا ما منتظریم؟
انتظار، سرفصل امید به آیندهای روشن و مایه عشق و شور و امید و تلاش برای آمادهسازی خود و جامعه برای آمدن و ظهور امام منتظر است. انتظار، هرگز یک روحیه بازدارنده، فلجکننده و یأسآور نیست، بلکه موجب دورکردن عنصر بدبینی به آینده، از نهاد انسان در جامعه بشری است. انتظار، معیار ارزش انسانها است. آرزوها و آمال انسانها معیار خوبی برای سنجش میزان رشد و تعالی آنها است. آرزوهای متعالی، حکایت از کمال روح و رشد شخصیت انسانها میکند؛ برعکس آرزوهای حقیر و بیارزش، نشان از بیاهمیتی و رشدنیافتگی افراد دارد. آرزوها، انسان را به حرکت وا میدارد.
انتظار، اعتراض دائمی برضد بیعدالتیها است؛ نجات از سکون و رکود است، در صحنهبودن است. انتظار، نقش مهمی در سازندگی، پویایی و اصلاح فرد و جامعه در زمان غیبت دارد. اگر انسان منتظر، به وظایفی که برای او شمرده شده است عمل کند، به الگوی مطلوب انسان دیندار دست مییابد.
انتظار مهدی عجل الله تعالی فرجه الشریف اقتدای به او، بیعت با او و سرسپاری به فرمان او است؛ سنگربانی عقیده، مرزبانی اندیشه و مبارزه در راه پاسداری از حریم دین و ولایت است. انتظار فرج، کار است، حرکت است، تلاشی هدفمند است و با بیهدفی، سکون و تنآسایی سازگاری ندارد. مگر میشود در انتظار سرسبزی روزگاران بود و در فصل برگریزان، از پا نشست؟
منتظر، تلاشگری نستوه است که برابر هر انحرافی میایستد و با الهام از شیوه و آیین امام و مقتدای مورد انتظار خویش، در راه اصلاح خود و جامعهاش به جهاد و مقاومت میپردازد. از آن زمان که فرشتگان الهی به امر خدا، برابر حضرت آدم علیه السلام سر به سجده فرود آوردند، بحث از انتظار موعودی از سلاله آخرین پیامبر الهی به میان آمد. دیگر این، وظیفه تمام فرستادگان آسمانی شد که منتظر باشند و دیگران را هم به انتظار دعوت کنند. آن زمان که لوط، برابر فاسدان قوم خود قرار گرفت و گفت: «کاش برای مقابله با شما قدرتی داشتم یا به تکیهگاهی استوار پناه میجستم»(1) اندیشه انتظار قائم، در روح و جانش جاری بود. امام صادق علیه السلام فرمود:
حضرت لوط علیه السلام این سخن را نگفت، مگر برای تمنای دسترسی به قدرت قائم ما. و آن تکیهگاه استوار، چیزی نبود، جز استواری و توانایی یاران او ... (2).
انتظار، در زمان غیبت و عدم حضور ظاهری امام در جامعه، به نوعی، اعلام پذیرش ولایت و امامت آخرین وصی پیامبر خاتم صلی الله علیه و آله و سلم است و همین انتظار موجب میشود ارتباط شیعیان با امامشان ـ اگرچه به صورت ارتباط قلبی و معنوی ـ حفظ شود.
اما بهراستی منتظر واقعی کیست؟...
منتظر واقعی، کسی است که به امامش معرفت داشته باشد؛ یعنی اعتقاد به ولایت و معرفت به شخصیت او. اعتقاد به ولایت، تعهد و پیمانی است که جز با اطاعت کامل نمیشود. کسی منتظر واقعی است که علاوه بر خودسازی به دیگرسازی نیز بپردازد، تا از این طریق، زمینههای ظهور آن حضرت را فراهم سازد.
پیامبر اکرم صلی الله علیه و آله و سلم پیش از اینکه ستاره پرفروغ امامت امامان علیهم السلام طلوع کند، برترین جهاد امتش را انتظار فرج دانسته است؛ زیرا انتظار فرج، انتظار جهاد و انقلابی عظیم بر ضد تمام ظلمها و جنایتها و اجرای عدالت به تمام معنا در سراسر جهان است. حضرت علی علیه السلام در حدیثی فرموده است:
کسی که در انتظار اقامه نماز به سر برد، در طی زمان انتظارش، در حال نماز به شمار میرود.(3)
پس کسی که در انتظار اقامه دین حق و برپایی دستورهای الهی در سراسر جهان است، چه پایگاه و منزلتی دارد؟ در زندگی ظاهری دنیا، هر امام، در عصر خود به حمایت و یاری پیروان و شیعیان خود نیاز دارد. امام، اگر علی علیه السلام هم باشد، اگر حمایتگری نیابد و شاهد خیانت دوستان باشد، مجبور به خانه نشینی است، تا چه رسد به امامی که در غیبت بهسر میبرد و انقلاب بسیار عظیمی در پیش دارد که فقط با حمایت پیروان و شیعیانش تحقق خواهد پذیرفت.
اگر منتظر بازگشت یوسف زهراییم، آیا آماده استقبالیم؟...
عاشق و دلباخته گل نرگس، منتظر نشانه و علامت نیست؛ بلکه منتظر خود حضرت است و میداند این آمادگی، جز با اطاعت از فرامین آن امام بزرگوار، بهدست نمیآید.
حضرت ولی عصر عجل الله تعالی فرجه الشریف فرمود:
پس هر یک از شما باید به آنچه به وسیله آن به دوستی ما نزدیک میشود عمل کند و آنچه از جانب او، ما را به خشم و ناراحتی نزدیک نماید دوری کند؛ زیرا فرج ما آنی و ناگهانی فرا میرسد.
این حدیث، وظیفه ما را به خوبی مشخص میکند و ما را متوجه این امر میکند که در هر حال باید آماده ظهور حضرت باشیم. امام صادق علیه السلام فرموده است:
برای ظهور و قیام حضرت قائم عجل الله تعالی فرجه الشریف خود را مهیا سازید؛ گرچه این آمادگی در حد فراهم کردن یک تیر باشد.(4)
حضرت، برای برپایی عدالت، قیام مسلحانه میکند. در حقیقت، این حدیث میخواهد بگوید کسی که طالب ظهور آن حضرت است، باید در جهت زمینهسازی نهایت جهاد و کوشش را بنماید.
امام هادی علیه السلام فرمود:
قائم آل محمد، مهدی عجل الله تعالی فرجه الشریف است که واجب است در زمان غیبتش منتظر او باشند و زمان ظهورش، مطیع باشند.
بنابراین امام معصوم در این حدیث، انتظار امام زمان عجل الله تعالی فرجه الشریف را واجب دانسته است.
با توجه به جایگاه بلندی که انتظار در مکتب شیعه دارد و تأکیدها و سفارشهای فراوان پیامبر صلی الله علیه و آله و سلم و امامان معصوم علیهم السلام بر موضوع انتظار فرج، شیعیان باید به این موضوع اهتمام بیشتر و توجهی درخور داشته باشند. باید مراقب بود اعتیاد به غیبت امام، گریبانگیر ما نشود.
هماکنون هزار و اندی سال از غیبت آن امام معصوم میگذرد و هنوز اذن ظهور از ناحیه ذات اقدس اله صادر نشده است.
چرا تأخیر؟...
یقیناً تأخیر از ما است؛ زیرا طبق فرمایش مولایمان، این ما هستیم که یکدل نشدهایم و در راه او بهطور شایسته، قدم بر نداشتهایم:
اگر شیعیان ما که خداوند آنان را در بندگیاش یاری کند، در عهد و وفای به ولایت ما یکدل و یکصدا بودند، میمنت دیدار و ظهور ما اینقدر به تأخیر نمیافتاد.(5)
عدم وفای به عهد پیروانش، موجب محرومیت جهان بشریت از این فیض بزرگ خدایی شد. آیا جز این است که زندان غیبت، دستان یداللهی او را بسته است و از تزلزل و تحیر بشریت در غم و اندوه به سر میبرد و با دلی غمگین، همگان را به دعا برای تعجیل در فرج خویش فرا میخواند.
همیشه دردهایمان را برای حضرت سوغات نبریم؛ بلکه به وظایفمان مقابل حضرت که یکی از آنها دعای بسیار برای تعجیل در ظهور او است اهمیت دهیم. به راستی آیا برای ما عذری در کوتاهی از این دعای مهم باقی میماند؟ چرا که بهترین و مؤثرترین عملی که بتوان با آن پدر مهربان ارتباط برقرار کرد و بسیار در تعجیل ظهورش مؤثر میباشد، دعا است.
مولای ما! شب سیاه غیبت تو بس طولانی شده است. بسیاری در این سیاهی شب به سوی دنیا میگریزند؛ اما سپیده دم که آنها دورش میپندارند، به زودی آشکار خواهد شد.
همیشه دردهایمان را برای حضرت سوغات نبریم.
پی نوشتها:
(1) سوره هود، آیه 80.
(2) بحار الانوار، ج12، ص 158.
(3) بحارالانوار، ج7، ص255.
(4) همان، ج52، ص366.
(5) همان، ج53، ص177.
نوشته شده :پایگاه جامع عاشورا
دوران غیبت
پس از آنکه پیشویان هدایتگر ، طی گذشت دو قرن و نیم از عمر رسالت پس از پیامبر (ص) احکام و شرایع دین را تبیین کرده بودند ، و پس از آنکه برگزیدگان امت از طریق جانشینان معصوم پیامبران ، پرچم آنها را بر دوش گرفتند و ریشه های شناخت و معرفت الهی در جان هزاران هزار نفر استحکام پذیرفت ، و از پس آنکه جریان مکتبی وظیفه انقلاب بر ضد ستم و طغیان را عهده دار گردید و در برابر انحرافات اساسی در دین قد علم کرد ، خداوند برای ولی الله اعظم حضرت حجت بن الحسن (ع) غیبت صغری را مقدر فرمود . این غیبت از سال 260 هـ . ق تا سال 329 هـ . ق به طول انجامید . در طی این مدت عده ای به نام وکیل ، پل ارتباطی میان امام و شیعیان بودند . اینان عبارتند از :
1- ابو عمرو عثمان بن سعید . وی وکیل امام حسن عسکری (ع) بود و پس از درگذشت آن بزرگوار نایب امام حجت گردید .
2- پس از وفات عثمان در سال 266 هـجری ، امام حجت فرزند وی ابو جعفر محمد بن عثمان را نایب خویش قرار داد . مدت نیابت محمد 38 سال بود .
3- پس از محمد بن عثمان ، حسین بن روح به نیابت رسید . او که از سال 304 هـجری ، بدین سمت منصوب شد برای مدت 22 سال از جانب امام به عنوان مرجع شیعیان عمل می کرد .
4- پس از آنکه حسین بن روح ، ندای پروردگاراش را اجابت گفت . امام (ع) ، علی بن سمری را به عنوان جانشین او تعیین کرد . علی بن محمد سه سال در این منصب باقی ماند و چون وفاتش نزدیک شد ، از آن حضرت درباره کسی که پس از وی باید جانشین شود پرسش کرد . اما آن حضرت به وی آگهی داد که پس از وفات او دوره غیبت صغری نیز به پایان می رسد .
در طول سالهای غیبت صغری چهار فقیه بزرگ یاد شده ، به نیابت از امام نقش رهبری را ایفا می کردند و چه بسا این مدت برای تربیت امت برای گزینش رهبران خود در دوره غیبت کبری از میان فقها ، کسانی را که از نظر خصوصیتها به نواب اربعه بیشتر نزدیک باشند ، کافی بوده است .
اگر چنین درجه بندی وجود نمی داشت ، امت با فاجعه ای واقعی روبه رو می شد .
نوشته شده :پایگاه جامع عاشورا
امام مهدی (عج) در کتابهای آسمانی
با اینکه کتابهای فعلی آسمانی از تحریف در امام نمانده اند ، در آنها به پاره ای از حقایق بر می خوریم که اگر چه به تنهایی برای اثبات این واقعیت مفید واقع نمی شوند ، اما می توانند برای احتجاج با کسانی که به همان آیین مومن هستند موثر باشند آنچه در سطور بعد می آید قسمتهایی از کتابهای آسمانی درباره امام مهدی (ع) است :
1. «صدیقان زمین را تا ابد وارث گردند» (کتاب مزامیر ، مزمور سی وهفتم)
بعلاوه این کتابها جزئیات بسیاری را درباره اوضاع آخرالزمان در بردارند که موید مطالبی هستند که در احادیث مسلمانان یاد شده است . سپس می گوید : «اما اشرار همگی نابود می شوند».
2. «وای بر امت خطاکار ، مردم گرانبار گنهکار ، تبار بدکنندگان ، فرزندان مفسدان ، پروردگار را وانهادند ...».
تا آنجا که می گوید: « ... سرزمین شما را غریبان پیشاروی شما می خوردند و آن همچون واژگونی بیگانگان ویران گردیده است . پس از این به یار عدل و شهر امن مسمی خواهید شد». (کتاب اشعیاء ، اصحاح اول)
3. پس پرچمی برای امتهای بعید بر افرازد . برای آنها از نقطه دور دست زمین بانگ می زند . آنها ناگهان با عجله می آیند در حالی که میانشان نه وامانده ای است و نه افتاده ای». (اصحاح پنجم)
«تا آنکه شهرها ویران و بی سکنه و خانه ها بی مردم شوند . زمین ویران و خراب گردد و خداوند انسانها را دور گرداند و خرابی در زمین فزونی می گیرد و اگر در آن زندگی باقی می ماند ، پس آن نیز ویران می شود و مثل چنار و بلوط که چون بریده شوند ، کنده آنها باقی می ماند ، کنده آن ذریت مقدس خواهد بود». (کتاب اشعیاء، اصحاح ششم)
4. خدای آسمان مملکتی را بر پای می دارد که هرگز منقرض نمی شود و پادشاهی آن به مردم دیگر واگذار نمی شود . تمام این ممالک نیست و نابود می شوند اما این مملکت تا ابد پابرجا می ماند». « ... خوشا آنکه منتظر ماند». (کتاب حجار- اصحاح دوم)
5. «پروردگار سپاهیان گفت . این بار پس از اندکی آسمانها و زمین و دریا و خشکی را می گردانم و تمام امتها را به لرزه در می آورم و پس از آن تمام امتها می آیند و این خانه را پر می کنند». (کتاب حجی ، اصحاح دوم)
ظهور امام زمان در نزد ائمه (ع) «قیامت صغری» قلمداد می گردد چون از هر امت ، شاهدی برانگیخته می شود .
نوشته شده :پایگاه جامع عاشورا
« کوفه از وجود مومنان خالی شود ، علم و دانش از آن رخت بربسته و نهان شود چنانکه مار در سوراخش پنهان می گردد ، سپس عدم و دانش در دیاری که قم نامیده می شود آشکار می شود و این شهر، معدن علم و فضل می گردد تا زمانی که در زمین مستضعفی در دین باقی نماند حتی دوشیزگان پشت پرده . این امر صورت نمی گیرد مگر هنگام نزدیک شدن ظهور قائم ما . پس خداوند (قم) و مردم آن را قائم مقام حجت قرار میدهد و اگر چنین نمی بود زمین ، اهلش را در کام خود فرو می برد . و در زمین حجتی نمی ماند تا علم از او به دیگر سرزمینها در مشرق و مغرب سرازیر شود و بدین وسیله حجت خدا بر خلق تمام گردد تا آنکه کسی بر زمین نمی ماند که دین و علم بدو نرسیده باشد . سپس قائم ظاهر می شود و سبب کیفر خداوند و خشم وی بر بندگان می شود . زیرا خداوند از بندگان انتقام نمی گیرد مگر پس از وقتی که حجت او را منکر شوند». (منتخب الاثر، ص 443 به نقل از بحارالانوار)
نوشته شده :پایگاه جامع عاشورا
امام زمان در آیات و روایات و مسئله طول عمر
ظهور عزیر (ع) و بازگشت عیسی (ع) و رجعت بهرام در ادیان یهودی و مسیحی و زردشتی با ظهور خاتم اوصیا ، حضرت حجت (ع) تحقق خواهد پذیرفت .
تفسیر پنجاه آیه قرآن و دهها حدیث از پیامبر اکرم و صدها روایت نقل شده از اهل بیت همه با ظهور آن حضرت ، صورت تمام به خود می گیرد .
بیش از 657 حدیث درباره مهدی موعود به تواتر نقل شده است که تفصیل این احادیث را در بحار الانوار، جلد 51 تا 53 و نیز در منتخب الاثر ، ص 31 تا 60 می توان یافت .
این روایتها را بزرگان اصحاب پیامبر (ص) نقل کرده اند . درباره ظهور آن حضرت ، دانشمندان اهل سنت بیش از 144 کتاب نوشته اند که نام این مولفان در کتاب «الامام المهدی» ص 299 تا 318 آمده است .
بسیاری از دانشمندان مسلمان ، از مذاهب مختلف ، مدعی تواتر حدیث در این باره هستند و ما نیازی به بحث با ادیان آسمانی درباره شخص امام مهدی نداریم چون دارای زمینه مشترک حدیث با آنها نیستیم بلکه به جای پرداختن به این کار باید به بحث پیرامون نظریه ای بپردازیم که می گوید : حضرت مهدی در آخرالزمان متولد می شود و سپس ظهور می کند . ما گمان می کنیم زندگی طولانی امام ، به عنوان یک مشکل روانی است که در برابر ایمان به زنده بودن امام نمود پیدا می کند . بنابراین اجازه دهید نخست به بحث پیرامون قضیه طول عمر بپردازیم و آنگاه درباره آن نظریه به بحث بنشینیم .
مساله طول عمر
پروردگار سبحان با نعمت دیرپا و رحمت گسترده خویش خواست حجت را بر بندگانش تمام فرماید . بدین ترتیب که رسولان خویش را به سوی مردم فرستاد تا مبادا زمین از وجود حجت خالی بماند .
خداوند عمر خاتم اوصیا را طولانی فرمود . چون پس از درگذشت محمد (ص) پیامبری نبود تا رشته پیوند میان زمین و آسمان باشد . بنابراین با انقطاع وحی ، ارتباطی غیبی از طریق یکی از اولیای خدا همچنان استوار ماند .
قدرت خدا که در هر چیز نفوذ دارد و بدان آسمان و زمین را بیافرید ، خدای سبحان را از دراز گردانیدن عمر انسان عاجز نمی سازد .
ما به عنوان یک مسلمان بر این باوریم که خداوند ، نوح را 950 سال و حتی بیشتر عمر داد و عیسی و ادریس و عبد صالح (خضر) را تا همین حالا نیز زنده نگاه داشته است ، پس چگونه ایمان نیاوریم به اینکه امام زمان (ع) نیز از عمر دراز بر خوردار است ؟
ماجرای سرداب امام زمان چیست ؟
سرداب به معنی زیرزمین است ، که در زیرِ زمین ساخته می شود ، تا در شدت گرمای تابستان ، به آن پناه برند ، اکثر خانه های مناطق گرمسیری عراق ، از قدیم و ندیم دارای سرداب می باشد ، تا در تابستان مورد استفاده قرار گیرد ، خانه امام حسن عسکری (ع) در شهر سامرا نیز دارای سرداب بود ، مدتی امام هادی (ع) و امام حسن عسکری (ع) در این سرداب زندگی کردند ، و حضرت مهدی (ع) نیز در این سرداب زندگی نموده است ، بنابراین ، این سرداب به خاطر زندگی این بزرگواران ، مبارک و پر میمنت شده است .
عصر معتضد عباسی (شانزدهمین خلیفه عباسی) بود ، او در بغداد می زیست ، او سپاهی را به سامرا برای دستگیری حضرت مهدی (ع) فرستاد ، یکی از مأموران برجسته او به نام ‹‹رشیق›› می گوید : وقتی که سپاه معتضد وارد سامرا شدند ، از آنجا به طرف آن سرداب که حضرت مهدی (ع) در آنجا بود ، هجوم آوردند ، پشت در سرداب صدای تلاوت قرآن را از حضرت مهدی (ع) که در سرداب بود شنیدند ، لشگر در پشت در سرداب اجتماع نمودند ، تا امام صعود نکند و بیرون نرود ، فرمانده لشگر در پیشاپیش لشگر ایستاده بود ، تا همه افراد لشگر برسند .
ناگاه حضرت مهدی (ع) از راهی که به در سرداب منتهی می شد آمد ، و از پیش روی لشگر عبور کرد و رفت و غایب شد .
در این هنگام فرمانده لشگر ، خطاب به سپاه گفت : ‹‹وارد سرداب شوید و مهدی (ع) را دستگیر کنید.››
سپاهیان گفتند : مگر ندیدی که مهدی (ع) از روبروی تو عبور کرد .
فرمانده گفت : من او را ندیدم ، شما که دیدید چرا به او حمله نکردید ؟
سپاهیان گفتند : ما گمان کردیم که تو او را دیدی ، چون فرمانی ندادی ما نیز حرکتی از خود نشان ندادیم . (بحارالانوار ج52 ، ص52 و 53) .
به این ترتیب حضرت مهدی (ع) با قدرت اعجاز ، از گزند سپاه خونخوار معتضد نجات یافت و غایب گردید . این سرداب مبارک ، از آن زمان تاکنون- در کنار مرقد مطهر امام هادی (ع) و امام حسن (ع) باقی مانده است ، و شیعیان کنار آن سرداب می روند و به خاطر آنکه در آن سرداب ، سه امام (امام هادی (ع) و امام حسن عسکری (ع) و حضرت مهدی (ع) مدتی زندگی نموده اند ، تبرک می جویند ، زیرا آن سرداب خانه ای است که خداوند آن را شایسته احترام و اکرام نموده است .