منتظران ظهور
منتظران ظهور

منتظران ظهور

مهدویت

خصوصیات یاران امام زمان(عج)

خصوصیات یاران امام زمان(عج) از زبان معصومین(ع) چنین است:

« اصحاب قائم (ع) جوانند مگر تعداد بسیار قلیل آن ها»

«خداوند قلوبشان را به هم الفت داده و از احدی ترس و وحشت ندارند»

«مردانی هستند که قلوبشان چون آهن های گداخته محکم است و هیچگاه شک و تردید در کار های الهی نمی نمایند»

«ایشان رهبان و عابد شب و شیر و قهرمان روزند»

«دل هایشان لبریز از خوف و خشیت الهی است ، دعوت به شهادت می شوند و آن ها هم تقاضای شهادت در راه پروردگار را می نمایند و  شعارشان است : یا لثارات الحسین انتقام گیرندگان خون حسین (ع)»


*******


این تعداد از نقاط مختلف جهان هستند:

 از اسکندریه 4نفر، اصفهان 1 نفر، مصر 2 نفر، انطاکیه (شهری در سوریه) 1نفر، روستایی در طائف 3نفر ، بیت المقدس 3نفر، حبشه 4 نفر ، دمشق 3 نفر، بغداد 3نفر ، سرخس 2نفر، سمرقند 2نفر ، سلماس 1نفر، قریه ای در شیراز 4نفر، طالقان 23 نفر، قم 1نفر ، کربلا 3 نفر، کوفه 4 نفر ، مکه 4 نفر ، نجف2نفر، نیشابور 2 نفر،یمن 4نفر

بقیه ی یاران آن گرامی تا سیصد و سیزده نفر از شهر ها و روستا های گوناگون جهان هستند و نام هریک از ایشان در کتاب های موجود است.علاقه مندان می توانند برای اطلاعات بیشتر به کتاب الامام مهدی من المهد الی الظهور صفحه ی 466 مراجعه نمایند.

در ضمن تعداد 50 نفر از سربازان امام زمان (عج) زن هستند.


مرجع :سیره عملی اهلبیت (ع) ،حضرت امام مهدی (عج) ، تألیف: سید محمد کاظم ارفع

http://www.taknaz.ir/ax1/347/17.jpg


وظایف ما در زمان غیبت امام عصر (عج) [قسمت اول]

http://www.uplooder.net/img/image/5/d71f4c8320f45d97a2c29ab674e005a7/Wallpaper-Emam-Zaman_YasDL.com__6_.jpg


1-ندبه و استغاثه به او:

تردیدی نیست که واسطه ی فیض بین ما و پروردگار وجود نازنین حضرت بقیة الله روحی له الفداء است و اگر در زندگی مشکل و گرفتاری داشته باشیم و یا نداشته باشیم توسل و ندبه بر در آستان آن گرامی ضرورت دارد.پاکدلان و انسانهای شایسته به آن بزرگوار عشق می ورزند و همواره در استغاثه و دعا هستند تا شاید توفیق دیدارش و ان شاء الله درک محضرش را در زمان ظهور پیدا کنند.

در این رابطه دعای ندبه را در چهار عید فطر،قربان،غدیر و روز جمعه می خوانند و می گویند که:« چقدر سخت است برای من که هر صبحی دیده باز کنم همه را ببینم و تو را نبینم و حتی صدایی از تو به طور آهسته به گوش من نرسد.»

و دعای عهد را هر صبح می خوانند بدین امید که از یاوران قائم (عج) باشند و اگر پیش از ظهور آن بزرگوار بمیرند رجعت نموده و از یاران حضرتش گردند.

فرازی از دعای عهد: « پروردگارا من در صبح همین روزم و تمام ایامی که در آن زندگانی کنم با او تجدید می کنم عهد خود و عقد بیعت او را که بر گردن من است که هرگز از این عهد برنگردم و تا ابد بر آن ثابت قدم باشم.»

«پروردگارا اگر میان من و آن حضرت مرگ که بر تمام بندگانت قضای حتمی قرار داده ای جدایی انداخت پس مرا از قبر برانگیز در حالی که کفنم را لباس خود کرده و شمشیرم را از نیام برکشیده لبیک گویان دعوتش را که برتمام مردم شهر و دیار عالم لازم الاجابه است اجابت کنم.»

مرجع :سیره عملی اهلبیت (ع) ،حضرت امام مهدی (عج) ، تألیف: سید محمد کاظم ارفع


وظایف ما در زمان غیبت امام عصر (عج) [قسمت دوم]

http://www.uplooder.net/img/image/55/75f792cf1222b346900e395476ac5930/Wallpaper-Emam-Zaman_YasDL.com__15_.jpg



2-انتظار فرج

روایاتی با این مضمون به دست ما رسیده که :«انتظار فرج حضرت بقیةالله (عج) برترین عبادت است.»
ینابیع الموده ، ص493

«در انتظار فرج از بزرگترین فرج است.»
بحار،ج52،ص122

انتظار ظهور امام زمان(عج) علامات و نشانه هایی داردکه با حفظ آنها مصداق خارجی پیدا می کند.
اول اینکه شخص منتظر همانند همه ی منتظران فکر و ذکرش متوجه فرد مورد انتظار باشد و او را از یاد نبرد.
دوم کسی که انتظار فرج حضرت مهدی (عج) را دارد باید سعی و تلاش کند که قبل از ظهور آن گرامی خود را اصلاح کند، از گناه توبه نماید و به اعمال صالحه و رفتار پسندیده خود را زینت بخشد تا لیاقت و شایستگی مصاحبت و درک حضور حضرت را پیدا کند.
سوم، انتظار بدان معنی نیست که دست روی دست بگذاریم و هیچگونه احساس مسئولیت نکنیم و بگوییم که آقا تشریف می آورند و کار ها را درست می کنند و بدون شک منتظر واقعی کسی است که تا می تواند امر به معروف و نهی از منکر نماید، جلوی ظلم و بیداد را بگیرد و به بهانه انتظار از هیچ تلاش و جهاد در راه سازندگی خود و جامعه کوتاهی ننماید.

مرجع :سیره عملی اهلبیت (ع) ،حضرت امام مهدی (عج) ، تألیف: سید محمد کاظم ارفع


شخصیّت های ظهور (دشمنان حضرت مهدی_عجل الله)


سفیانی:

در باورهای شیعه، سفیانی از جمله کسانی است که در هنگام ظهور امام زمان شیعیان نقش مهمی برعهده دارد. اسم او «عثمان بن عَنبَسه» و از فرزندان ابوسفیان است.در روایات اسلامی او را با صورتی سرخ، پوستی سفید و چشمانی زاغ توصیف کرده‌اند. او از شهرهای روم بپا می‌خیزد و بر گردن‌اش صلیب دارد و از بیابانی به نام وادی یابس که مابین مکه و شام است ظهور خواهد کرد.

سفیانی بعد از جنگ‌های مختلف به شام باز می‌گردد اما به دست یکی از سپاهیان امام مهدی دستگیر می‌شود.

در برخی از روایات اسلامی همچون نسخه خطی ابن حماد، به وجود دو سفیانی اشاره شده‌است. سفیانی اول پس از استیلا بر سرزمین شام در جنگ عراق در برابر سپاه ایران شکست می‌خورد و در اثر جراحاتی که به او وارد می‌شود در راه بازگشت به شام کشته می‌شود و سفیانی دوم که همان سفیانی اصلی است را جانشین خود قرار می‌دهد.

محمد تقی بهلول مدعی شده که در جریان سفر خود به سوریه در زمان ریاست جمهوری حافظ اسد در این کشور، با شخصی که نامش عثمان بن عنبسه بوده و شباهت بسیاری به سفیانی در روایات داشته، ملاقات کرده‌است:

من برای زیارت حضرت زینب و حضرت رقیه به سوریه رفته بودم و در حدود بیست روز در آنجا بودم. حافظ اسد مرا دعوت نمود و به خانه خود برد و از من پذیرایی نمود و از آنجا مرا به ارتش سوریه برد و گفت که برای ارتش سوریه صحبت کنم، من هم به منبر رفته، برای آنها سخنرانی کردم. وقتی که از منبر پایین آمدم یک منصب داری داخل شد. در آن وقت عده‌ای گفتند: «جاء سفیانی؛ یعنی سفیانی آمد». دیدم او یک سرتیپ ارتش سوریه‌است. من با او شروع به صحبت کردن کردم و اسم کوچک او را پرسیدم. گفت: اسمم عثمان بن عنبسه‌است. دیدم خودش است و او از لحاظ قیافه‌ای همان خصوصیاتی را داشت که در روایات از سفیانی آمده‌است.

همچنین برخی دیدارها با سفیانی نیز از کسانی چون امام موسی صدر و مصطفی چمران نیز به صورت غیرمستند مطرح است.



شیصبانی:

شیصبانی یا عوف سلمی در باور دین اسلام شیعه، فردی‌ست که در آخر الزمان و پیش از قیام مهدی در عراق ظهور می‌کند. آغاز کار وی از تکریت است و در دمشق کشته می‌شود.

واژه شیصبان یکی از نام‌های ابلیس است و در لغت به‌ معنای مورچه نر، لانه مورچگان، رهبرگروهى از پریان و گهگاهی ائمه ازین واژه برای اشاره به بنی‌عباس استفاده می‌کرده‌اند

از امام سجاد نقل‌شده:

خروج شعیب بن صالح پس از عوف سلمی و قبل از خروج سفیانی است.

و از امام باقر آمده‌است:

سفیانی خروج نمی کند، مگر آن که قبل از او شیصبانی در سرزمین کوفان (همان عراق) خروج کند. او همچون جوشیدن آب از زمین می جوشد و فرستادگان شما را به قتل می رساند. بعد از آن انتظار خروج سفیانی و ظهور قائم باشید.


ابقع:


ابقع یکی از سه مدعی قدرت در شام آخرالزمان است. خروج وی هنگامی‌ست که حاکم شام درمی‌گذرد، و فرزندانش نیز کشته می‌شوند. در این هنگام مردم شام به زیر سه بیرق ابقع و اصهب و سفیانی گردمی‌آیند. در نهایت وی از سفیانی شکست می‌خورد.

ابقع در لغت به ابلق یعنی هر شی سیاه و سفید و به خصوص به کلاغ سیاهی که با سفیدی آمیخته باشد و به هر شخص پلید و به ابرص و شوره زار و کسی که لباس وصله دار و رنگارنگ بپوشد، گفته می‌شود. و احتمالا اشاره به رنگ پرچم این مدعی دارد.

 

اصهب:

اصهب یکی از سه مدعی قدرت در شام در آخر الزمان است. خروج وی هنگامی‌ست که حاکم شام درمی‌گذرد، و فرزندانش نیز کشته می شوند. در این هنگام مردم شام به زیر سه بیرق ابقع و اصهب و

شخصیّت های ظهور (یاران حضرت مهدی_عجل الله)

http://www.uplooder.net/img/image/59/d405f73e8dc08fd799a6b7865e9ad803/34209_360.jpg

سید خراسانی


قیام خراسانی اشاره به یکی از نشانه های ظهور مهدی از دیدگاه شیعیان دارد. بنا بر نوشته های نویسندگان و روحانیان شیعه مانند شیخ توسی و نعمانی، در آخرالزمان، فردی از جانب خراسان، برای یاری مهدی و جنگ با سفیانی قیام خواهد داد.

بنابر دیدگاه شیعه، پیش از ظهور مهدی، معترضی در میان پارسیان ، ظاهر شده و رهبرى سیاسى مردم معترض را به عهده مى گیرد. شعیب بن صالح نیز رهبرى نظامى ایرانیان را برعهده می‌گیرد. به عقیده شیعه، او نقش بزرگی پیش از ظهور و قیام مهدی ایفاء مى کند. او جنگ را در خاورمیانه هدایت می کند. روایات شیعه، او را از نسل علی ابن ابی طالب (امام اول شیعیان) معرفی می کنند.[منبع] روایاتی، او را داراى خالهایی برگونه راست توصیف کرده اند. اما روایاتى که در منابع حدیث درجه اول شیعه، مانند غیبت نعمانى و طوسى، در خصوص این شخص وارد شده است، احتمال دارد که ایشان را به یاور خراسانیان یا رهبر اهالى خراسان یا فرمانده لشکری از خراسان تفسیرکرد. یعنی، نسبت ایشان به خراسان، به این معنی نیست که حتماً، اهل استان خراسان باشد.



شعیب بن صالح

شعیب بن صالح نام شخصی است که بنابر روایات اسلامی در نزدیکی ظهور به عنوان فرمانده سپاه خراسان توسط سید خراسانی برگزیده می‌شود. بنابر بر روایات وی از اهالی سمرقند است.

علامه مجلسی در بحار الانوار آورده‌است که:

{{۶۵ - غط: روی حذلم بن بشیر قال: قلت لعلی بن الحسین: صف لی خروج المهدی وعرفنی دلائله وعلاماته فقال: یکون قبل خروجه خروج رجل یقال له عوف السلمی بأرض الجزیرة ویکون مأواه تکریت وقتله بمسجد دمشق ثم یکون خروج شعیب بن صالح من سمرقند ثم یخرج السفیانی الملعون من الوادی الیابس، وهو من ولد عتبة بن أبی سفیان، فإذا ظهر السفیانی اختفی المهدی ثم یخرج بعد ذلک.}}

در نسخه خطی ابن حماد از علی روایت شده‌است که گفته‌است:

وقتی سواران سفیانی به سوی کوفه رفتند، گروهی را در جستجوی اهل خراسان می‌فرستد و در این حال اهل خراسان به طلب مهدی بیرون می‌آیند آنگاه هاشمی با درفش‌های سیاه در حالیکه شعیب بن صالح در پیشاپیش آنها حرکت می‌کند با امام مهدی ملاقات می‌کند و همچنین آن حضرت در محل دروازه استخر با یاران سفیانی برخورد می‌کنند و بین آنها نبردی بزرگ رخ می‌دهد. در این هنگام درفش‌های سیاه آشکار می‌شود و سواران سفیانی پا به فرار می‌گذارند در این بحبوحه مردم آرزوی دیدار مهدی را داشته و او را می‌جویند.

از محمد بن حنیفه نقل شده‌است که فرمود:

درفشهای سیاهی از بنی‌عباس و پس از آن درفش‌های سیاه دیگری از خراسان خروج می‌کنند که حاملان آن‌ها کلاه سیاه و لباس سفید بر تن دارند، پیشاپیش آنان مردی است که وی را صالح بن شعیب یا شعیب بن صالح می‌نامند او از قبیله بنی‌تمیم است آنان نیروهای سفیانی را شکست داده و در بیت المقدس فرود می‌آیند تا مقدمه حکومت حضرت مهدی علیه‌السلام را فراهم آورند، تعداد سیصد تن دیگر از شام به او می‌پیوندد، فاصله خروج او تا تقدیم زمام امور را به حضرت مهدی علیه‌السلام هفتاد و دو ماه می‌باشد.


سید یمانی

به عقیده شیعیان سید یمانی شخصیتی در آخرالزمان است. گفته شده که وی در نزدیکی ظهور از یمن برای یاری حجت بن حسن (مهدی) قیام می‌کند. همزمان با شورش سفیانی در شام ، او هم در یمن قیام کرده و مردم را به عقیده شیعه به حق و حقیقت دعوت می‌کند. یمانی از فرزندان  زید بن علی بن حسین است. سید یمانی به همراه سید خراسانی و سفیانی هر سه در یک سال و یک ماه و یک روز پشت سرهم ظاهر خواهند شد و زمان خروج این سه تن به طور قطع شش ماه پیش از ظهور مهدی خواهد بود.

 

ادامه مطلب ...

دجّـــال

کتب فارسی درباره ی آخرالزمان و کابالا و فراماسونری



از نشانه های ظهور ، خروج دجّال است. «دجال» از ریشه ی «دجل» به معنای دروغ گوی حیله گر است. در زبان عربی به معنای آب طلا است و به همین علت ،افراد بسیار دروغگو که باطل را حق جلوه می دهند ، دجال نامیده می شوند. در روایات «دجال» ها و دروغ گویان فراوانی نام برده شده است. در برخی دوازده و در برخی سی ، شصت و هفتاد دجال آمده است. (بحار الانوار،ج52،ص389)

ازمیان این دجّال ها ،فردی که در دروغ گویی و حیله گری سرآمد تر همه دجّالان است و فتنه ی او از همه بزرگ تر است،نشانه ی ظهور مهدی -علیه السلام (طبق کتب شیعه) ویا برپایی قیامت (طبق کتب اهل تسنن) است.براین اساس باید گفت دو نوع دجّال داریم ، یکی دجّال حقیقی که پس از همه دجّال ها می آید و دیگری گروهی شیاد و دروغ گو که به فریب مردم و گمراهی آنان دست می زنند.

دجّال در روایات اسلامی  این چنین توصیف شده است:« او دارای قدرت و تأثیر عجیبی است، چشم راست ندارد و چشم دیگرش در وسط پیشانی اوست و مانند ستاره ی صبح می درخشد. چیزیز در چشم اوست که گویی آمیخته به خون است. داخل دریاها می شود و آفتاب با او می گردد. کوهی از اطعام و نهری از آب همیشه با اوست. آسمان با دستور وی باران می دهد و زمین گیاه می رویاند. اختیار گنج های زمین با اوست . مرده را زنده می کند. با صدای بلندی که تمام جهانیان صدای او را می شنوند ، می گوید: من خدای بزرگ هستم که شما را آفریده و روزی رسان هستم ، به سوی بشتابید».(بحار الانوار،ج52،ص194(به نقل از آخرین امید،داوود الهامی،ص322))

وی از همه جا می گذرد و فقط در مکه و مدینه قدم نمی گذارد(الزام الناصب،ص74). بیشتر پیروان او از یهود و زنان و عرب های بیابانی است. اصل او را از اصفهان یا بجستان و یا خراسان گفته اند.(آخرین امید ،داوود الهامی،ص323). اصل داستان دجال در کتاب های مقدس مسیحیان آمده وبارها واژه ی «دجال»در انجیل به کار رفته است. درباره ی دجال، صرف نظر از ویژگی های او ، چند احتمال وجود دارد:

1-دجال نام شخص معینی نیست. هر کسی که با ادعاهای پوچ و بی اساس و باتوسل به حیله گری و نیرنگ ،در صدد فریب مردم باشد ، دجال است.براین اساس دجال ها خواهند بود و این که در روایات از دجال های فراوان (دوازده، سی،شصت و هفتاد) سخن به میان آمده، این احتمال را تقویت می کند.

2-فردی معین و مشخص به عنوان «دجال» در دوره ی غیبت، با همان ویژگی هایی که برای وی بیان شده،خروج می کند و مردم را به انحراف می کشاند.

3-این احتمال نیز وجود دارد که مراد از «دجال»، همان سفیانی باشد که در کتاب های عامه ، بیشتر به عنوان «دجال» و در کتاب های خاصه به عنوان «سفیانی» آمده است (غیبة طوسی،ص463).

4-دجال ، کنایه از کفر جهانی و سیطره ی فرهنگ و مادی بر همه ی جهان است.استکبار،به معنای واقعی ،دجال است.استکبار خود را قیـّم ملت ها می داند وبا تکیه بر ثروت انبوه و قدرت عظیمی که در اختیار دارد، در همه جای زمین دخالت می کند و همه را به زیر سلطه خویش می آورد(برترین فرهنگ های مهدویت در مطبوعات،ص323).

موضوع دجال ، بیش از آن چه در روایات شیعه است، از طریق اهل سنت نقل شده است و قسمت عمده ی آن را «احمد بن حنبل» در کتاب مسند «ترمذی» در صحیح خود و «ابن ماجه» در سنن،و«مسلم» در صحیح، و«ابن اثیر» در نهایه از «عبدالله بن عمر» و «ابو سعید خدری» و «جابر بن عبدالله انصاری» نقل کرده اند(آخرین امید،داوود الهامی،ص323). مرحوم صدوق در این زمینه می گوید:متعصبین اهل سنت، این گونه اخبار را تصدیق می کنند و آن را درباره ی دجال و غیبت وی و زنده بودنش را در این مدت طولانی روایت نموده اند که در آخر الزمان خروج می کند، ولی درباره ی قائم(عج) باور نمی کنند که او مدت طولانی غائب می شود، آنگاه آشکار می گردد و جهان را پر از عدل و داد می کند، چنان که از ظلم و جور پر شده باشد، با این که پیامبر (ص) و امامان(ع) از این موضوع صریحأ سخن گفته اند.(بحار الانوار،ج52،ص200)

همچنین موضوع دجال اختصاص به اسلام ندارد، بلکه ریشه ی داستان دجال را باید در کتاب مقدس مسیحیان جست و جو کرد. در رساله ی اول یوحنا نوشته است:«دروغ گو کیست، جز آنکه مسیح بودن عیسی را انکار کند، آن دجال است که پدر و پسر را انکار می نماید».(رساله ی یوحنا،باب2،آیه 22)


منبع : فرهنگ الفبای مهدویت،موعود نامه، مجتبی تونه ای


شورش بر حضرت مهدی (عج)

http://www.uplooder.net/img/image/64/ffa23f51b83c64f7b8ff94d4a60d0e2f/Imam-zaman__6_.jpg


پس از ظهور حضرت مهدی(ع) و گشودن شهر ها و کشور های گوناگون ، برخی از شهر ها و قبایل به رویارویی با حضرت می پردازند که به وسیله ی لشکریان امام (ع) سرکوب می شوند. گروهی کج اندیش نیز، سخن حضرت را در برخی مسائل نمی پذیرند و به سرکشی علیه او دست می زنند که دوباره به وسیله ی لشکریان حضرت مهدی(ع) سرکوب می گردند.امام صادق(ع) می فرماید:«13 شهر و طایفه هستند که مردم آن ، با حضرت قائم(ع) به نبرد می پردازند و حضرت با آنان می جنگد. آنان عبارتند از : مردم مکه، مدینه، شام، بنی امیه، بصره، دمنسیان، کردها و اعراب، قبایل:بنی ضبّه، غنی ،باهله،ازد و سرزمین ری».غیبة نعمانی،ص299،بحار الانوار،ج52،ص363 و ج48،ص84)

امام باقر (ع) درباره ی پرخاش گروهی به سخنان حضرت مهدی(ع) می فرماید:« وقتی مهدی (ع) پاره ای از احکام را بیان می دارد درباره ی بعضی از سنت ها سخن می گوید ، گروهی به عنوان اعتراض و قیام علیه حضرت از مسجد بیرون می روند. حضرت به یارانش دستور تعقیب آنان را صادر می کند.سپاه حضرت ، در محله تمارین به آنان دست میابند و آنان را اسیر کرده، نزد حضرت می آورند. امام (ع) دستور می دهد که همگی را سر ببرند و این آخرین شورش و حرکتی است که علیه حضرت رخ می دهد».(بحار الانوار،ج52،ص345؛ تفسیر برهان،ج2،ص83)

فرزند ابی یعفور می گوید: امام صادق (ع) به من فرمود:«... حضرت قائم هنگامی که ظهور کند، سخنانی برای شما می گوید که تاب و توان پذیرش آن را نخواهید داشت. از این رو علیه حضرت در شهر (رمیله) قیام می کنید و با او می جنگید. حضرت نیز به رویارویی شما می پردازد و شما را به قتل می رساند و این شورش ، آخرین قیام علیه حضرت است».(بحار النوار،ج52،ص375 و ج14،ص279 ؛ بصائر الدرجات،ص336)


منبع : فرهنگ الفبای مهدویت،موعود نامه، مجتبی تونه ای


شعار یاران حضرت مهدی(عج)

http://s3.picofile.com/file/7930695585/Emam_Zaman_30.jpeg


شعار ، نشانه گروهی از مردم است که به وسیله آن یکدیگر را می شناسند و همان ، مشخصه ی آن هاست از دیگران.

شعار یاران حضرت، هنگام قیام «یا لَثارات الحسین» است. امام صادق(ع) درباره ی ویژگی های یاران  حضرت قائم(ع) می فرمایند: آنان  از ترس خدا بیمناکند و آرزوی شهادت دارند. خواسته شان این است که در راه خدا کشته شوند. شعارشان ای خونخواهان حسین است. چون حرکت می کنند، رعب و ترس از آنان در دل دشمن به فاصله یک ماه در حرکت است .(مستدرک الوسایل،ج11،ص114)

البته در حدیثی از حضرت علی(ع) آمده است که شعار لشکریان مهدی(ع) این است : «بمیران،بمیران».(ملاحم ابن طاووس، ص65)

امیرالمؤمنین(ع) فرمود: پیغمبر دستور داد، پیش از جنگ، شعار دهید و بایستی شعارتان، نامی از نام های خدا باشد. از امام صادق(ع) رسیده است که : شعار مسلمانان در بدر «یا نصر الله اقترب اقترب»، و در احد«یا نصر الله اقترب» و در جنگ بنی نضیر«یا روح القدس ارح» و در نبرد طائف«یا رضوان» و در صفین «یا بنی عبدالله یابنی عبدالله» و در احزاب «حم لا ینصرون» و در حدیبیه «الا لعنة الله علی الظالمین» و در خیبر«یا علی ائتهم من عل» و در فتح مکّه «نحن عبادالله حق حقا» و در تبوک «یا احد یا صمد» و در جنگ بنی ملوح«امت امت»، و در صفین «یا نصرالله» و شعار حسین(ع) «یا محمد» بود و شعار ما (ائمه) «یا محمد» است. (بحار الانوار ،ج19،ص63؛مستدرک،ج2،ص265)


منبع : فرهنگ الفبای مهدویت،موعود نامه، مجتبی تونه ای

زندگی در عصر امام مهدی(عج)

طبق روایات رسیده و اعتقادات ما عصر امام مهدی (ع) از بهترین زمان ها برای انسانها در روی کره ی زمین است. و این غلط نیست که عصر آن گرامی را عصر نور و عصر عدالت بشماریم. در عصر آن بزرگوار فقر و حرمان از اجتماع بشری خارج می شود ، دلها از حزن و غم بیرون می رود و زندگی جهنمی تبدیل به نعمت و آرامش می شود و دیگر اثری از ظلم و ظالم دیده نمی شود ، در آن ایام اسلام دینی جهانی می شود و همه گوینده ی لا اله الا الله و  محمد  رسول الله (ص) و علی ولی الله می باشند. خلاصه یک تحول و انقلابی عمیق و ریشه دار انجام می گیرد که همه چیز را تغییر می دهد.

*******

احکام شرعی قطعی می شود:

یکی از چیز هایی که سعادت و نیکبختی جامعه بشری را تضمین می کند قوانین حاکمه ی در اجتماع است و خصوصأ قوانین قضاء و احکام شرعیه است.

در عصر امام زمان(ع) این خصوصیت وجود دارد که قوانین قطعی و لازم الاجراء است چرا که حضرت مهدی روحی له الفداء برخلاف انبیاء و اجداد طاهرینش (ع) مأمور به باطن است یعنی آن گرامی به علم و اطلاع خویش به حوادث و وقایع حکم می کند و منتظر شاهد و ادله ای که ادعاء را ثابت کند نمی ماند . و از آن جا که طبق روایات فراوان و متواتر باید زمین به دست مبارک آن حضرت پر از عدل و داد شود و جور پاکیزه گردد چاره ای جز این نیست که امام (ع) به علم خویش عمل کند و در غیر این صورت ممکن است انسانی مرتکب جنایت و آدم کشی شود و هیچ کس از جرم او مطلع نگردد و خون طرف مقتول پایمال شده و قصاص نشود چنانکه در تاریخ زندگانی بشر فراوان رخ داده، بنابر این چنین چیزی با «یملاء الارض قسطأ و عدلأ» منافات دارد.


*******

زمانی که قائم آل محمد (ص) قیام کند بین مردم به حکم داود حکم می نماید، احتیاج به اقامه دلیل ندارد، خداوند تبارک و تعالی به او الهام می کند و امام (ع) به علم خود حکم می نمایند.

بحار،ج52،ص33



http://uploadpa.com/beta/12/w8nn74hldi7778uhkd7j.jpg



انتظار فرج

http://asrupload.ir/img/images2/baghiyatallah.jpg



روایاتی با این مضمون به دست ما رسیده که:

انتظار فرج حضرت بقیه الله (ع) برترین عبادت است. (ینابیع الموده ، ص 493)

در انتظار فرج بودن از بزرگترین فرج است.(بحار ، ج 52، ص 122)

*******

انتظار ظهور امام زمان (ع) علامات و نشانه هایی دارد که با حفظ آنها مصداق خارجی پیدا می کند.اولاینکه شخص منتظر همانند همه ی منتظران فکر  و ذکرش متوجه ی فرد مورد انتظار باشد و او را از یاد نبرد.دوم  کسی که انتظار فرج حضرت مهدی (ع) را دارد باید سعی و تلاش کند که قبل از ظهور آن گرامی خود را اصلاح کند، از گناه توبه نماید و به اعمال صالحه و رفتار پسندیده خود را زینت بخشد تا لیاقت و شایستگی مصاحبت ودرک حضور آن حضرت را پیدا کند.سوم، انتظار بدان معنی است که دست روی دست بگذاریم و هیچ گونه احساس مسئولیت نکنیم و بگوییم آقا تشریف می آورند و کار ها را درست می کنند و بدون شک منتظر واقعی کسی است که تا می توانند امر به معروف ونهی از منکر نماید، جلوی ظلم و بیداد را بگیرد و به بهانه انتظار از هیچ تلاش و جهاد در راه سازندگی خود و جامعه کوتاهی ننماید.