چند سالی است که بعضی ها در روز نهم ربیع الاول به عنوان روز تاج گذاری (آغاز امامت امام زمان عجل الله تعالی فرجه الشریف) جشن می گیرند. و متاسفانه با برپایی چنین جشنی، سخنی از به درک واصل شدن قاتل حضرت زهرا سلام الله علیها در چنین روزی به میان نمی آورند و آن را نادیده می گیرند. در این مقاله بر آن شدیم تا با بررسی جشن تاج گذاری و عیدالزهراء حقیقت را روشن و واضح بگردانیم.
برای شهادت امام حسن عسکری علیه السلام اقوال مختلفی وجود دارد، بعضی شهادت ایشان را اول ربیع دانسته اند.(1) و برخی چهارم ربیع الاول را ذکر کرده اند. (2) ولی از میان تمامی اقوال (که ظاهرا حدود ده قول وجود دارد) سخن حق و صحیح آن است که شهادت ایشان در هشتم ربیع الاول بوده است.
و اما کیفیت و همچنین زمان دقیق شهادت ایشان طبق روایت معتبر محمد بن حسین و همچنین ابوسهل اسماعیل بن علی نوبختی به این شرح است:
در هنگام نماز صبح روز هشتم ربیع الاول، امام حسن عسکری علیه السلام فرزند خودشان یعنی حجة بن الحسن (عج) را به حضور طلبیدند.
همین که امام حسن علیه السلام نگاهش به فرزندش افتاد گریه کرد و فرمود: ای سید اهل بیت خود، به من آبی بده. که همانا من به سوی پروردگارم می روم. سپس امام زمان عجل الله تعالی فرجه الشریف با جوشانده ای که برای حضرت آماده کرده بودند ایشان را سیراب نمودند. در این هنگام امام حسن عسکری علیه السلام فرمودند که مرا برای نماز مهیا کنید. و امام زمان عج نیز پدرشان را وضو دادند. و در همان وقت نماز صبح، یازدهمین خورشید امامت و ولایت به شهادت رسیدند.(3)
با توجه به مطلبی که گذشت زمان دقیق شهادت امام حسن عسکری علیه السلام هنگام نماز صبح روز هشتم ربیع الاول بوده است. معلوم و واضح است که زمان نماز صبح قبل از طلوع آفتاب و آغاز روز می باشد. و به همین جهت روشن می شود که با طلوع آفتاب و شروع روز هشتم ربیع الاول امامت امام زمان عجل الله تعالی فرجه الشریف آغاز شده است. و نهم ربیع الاول روز دوم امامت ایشان بوده است.
قَالَ أَمِیرُ الْمُؤْمِنِینَ علیه السلام إِنَّ اللَّهَ تَبَارَکَ وَ تَعَالَى اطَّلَعَ إِلَى الْأَرْضِ فَاخْتَارَنَا وَ اخْتَارَ لَنَا شِیعَةً یَنْصُرُونَنَا وَ یَفْرَحُونَ لِفَرَحِنَا وَ یَحْزَنُونَ لِحُزْنِنَا وَ یَبْذُلُونَ أَمْوَالَهُمْ وَ أَنْفُسَهُمْ فِینَا أُولَئِکَ مِنَّا وَ إِلَیْنَا. (4)
مولا امیرالمومنین علیه السلام فرمودند: خداوند تبارک و تعالی مخلوقات زمین را مورد توجه و دقت قرار داد، سپس ما (اهل بیت) را اختیار فرمود و برای ما شیعیان را اختیار فرمود. شیعیانمان ما را یاری می کنند و در فرح و شادی ما اظهار خوشحالی می کنند و برای حزن ما اظهار حزن و اندوه می کنند. و آنها اموال و نفس های خودشان را برای ما بذل و بخشش می نمایند. آنها از ما و به سوی ما هستند.
ما شیعیان موظفیم تا در فرح و شادی اهل بیت علیهم السلام اظهار سرور و خوشحالی کنیم، همانطوریکه خودشان به ما امر فرموده اند. و به همین جهت است که شیعیان در اعیاد و موالید اهل بیت علیهم السلام جشن برپا می کنند و شادی و فرحشان را اظهار می کنند.
در رابطه با روز آغاز امامت ائمه علیهم السلام نیز باید ببینیم که آیا روز شادی ایشان بوده است، که ما نیز به پیروی از آنها در آن ایام خوشحال باشیم، یا نه؟
با کمی تتبع در روایات در می یابیم که نه تنها ایشان ما را امر به شادی و فرح در چنین روزهایی نکرده اند، بلکه با دقت در سیره خودشان نیز متوجه می شویم که اصلا چنین ایامی را جشن نمی گرفتند. و حتی در سیره هیچکدام از اصحاب و علما و فقهای شیعه نیز اقامه جشن در روز آغاز امامت ائمه علیهم السلام نمی یابیم. به عنوان مثال در کجا داریم که امام حسین علیه السلام بعد از شهادت امام حسن علیه السلام، به عنوان روز آغاز امامت خودشان جشن گرفته باشند؟ و یا در کجا می یابیم در روز یازدهم محرم که روز آغاز امامت امام سجاد علیه السلام می باشد ائمه علیهم السلام اظهار شادی کرده باشند؟ فلذا به یقین می توان گفت که ما هیچ دلیلی نداریم که روز آغاز امامت ائمه علیهم السلام روز شادی ایشان می باشد.
حتی اگر فرض کنیم که روز آغاز امامت ائمه علیهم السلام روز جشن و شادی می باشد، باز هم نمی توانیم روز نهم ربیع الاول را به عنوان اولین روز امامت امام زمان عجل الله تعالی فرجه الشریف جشن بگیریم، زیرا همانطورکه اثبات شد روز نهم ربیع الاول دومین روز امامت ایشان می باشد و همان روز هشتم ربیع الاول روز آغاز امامت حجة بن الحسن العسکری می باشد.
و همچنین اگر قبول کنیم که اولین روز امامت ائمه علیهم السلام روز شادی می باشد، چگونه است که این امر را به امام زمان عج اختصاص داده اند و اولین روز امامت بقیه امامان را جشن نمی گیرند؟ به کدام دلیل فقط اولین روز امامت امام زمان عج روز شادی است و نه بقیه امامان علیهم السلام؟ اگر واقعا چنین ایامی ایام شادی و فرح است چرا اولین روز امامت امام رضا علیه السلام را به عنوان مثال جشن نمی گیرند؟ همچنین اگر گفته شود دلیل اختصاص جشن و سرور در آغاز امامت امام زمان عج زنده بودن و یا طولانی شدن و استمرار امامت ایشان می باشد. باز هم می گوییم به کدامین دلیل زنده بودن و یا طولانی شدن و استمرار امامت امامی، موجب می شود که روز آغاز امامت آن امام تبدیل به جشن و سرور گردد؟
شیعیان و محبین اهل بیت علیهم السلام روز نهم ربیع را جشن می گیرند، هم به عنوان "جشن تاج گذاری" و هم شادی ما در این روز به دلیل به درک واصل شدن قاتل حضرت زهرا سلام الله علیها و غاصب فدک و خلافت امیرالمومنین علیه السلام و منشأ بدعت ها و ضلالت ها ، می باشد.
در این رابطه احمد بن اسحاق، که از خواص اصحاب امام علی النقی و امام حسن عسکری علیهما السلام بوده و به خدمت امام مهدی (عج) نیز رسیده است، نقل می کند که در چنین روزی خدمت امام حسن عسکری علیه السلام رسیده و ایشان را مسرور و خوشحال دیده است. از ایشان علت شادی و فرح را جویا می شود و امام حسن عسکری علیه السلام می فرمایند:
به درستی که خبر داد مرا پدرم، که حذیفة بن یمان در روز نهم ربیع الاول خدمت جدم حضرت رسول صلی الله علیه و آله رسید. حذیفة گفت: حضرت علی و حسنین علیهم السلام را دیدم که با حضرت رسول غذا میل می فرمودند و آن حضرت به روی ایشان تبسم می نمود و به حسنین علیهما السلام میفرمود:
بخورید! گوارا باد از برای شما برکت و سعادت این روز، به درستی که این روز روزی است که حق تعالی دشمن خود و دشمن شما را هلاک میفرماید و در این روز دعای مادرِ شما (5) را مستجاب میگرداند... در این روز فرعونِ اهل بیتِ من و ستم کننده بر ایشان و غصب کننده حق ایشان هلاک میشود.
در ادامه حضرت رسول صلی الله علیه و اله فرمودند که خداوند به من وحی کرده که:
ای محمد! علی به منزلت تو نمی رسد مگر به آنچه که از بلاها توسط فرعون آن عصر و غصب کننده حق او بر او وارد میشود. کسی که جرات پیدا میکند تا گفته های مرا تغییر دهد و به من شرک آورد و مردم را از راه رضای من منع می کند. و گوساله ای از برای امت تو برپا می کند که آن ابوبکر است و به من کفر می ورزد در عرش و عظمت و جلال من، به درستی امر کرده ام ملائکه هفت آسمان خود را که برای شیعیان و محبان دین شما عید بگرداند روزی که آن ملعون (...) کشته میشود.
از این ماجرا می گذرد تا روزی که عمر می میرد. و حذیفة خدمت امیرالمومنین علیه السلام می رسد. مولا علی علیه السلام به وی میفرمایند: آیا به یاد داری آن روزی را که آمدی به نزد سید من رسول خدا، من و دو سبط او حسنین علیهم السلام نزد او بودیم و با او غذا میخوردیم ایشان تو را بر فضیلت این روز آگاه ساخت؟ پس از یادآوری حذیفة، مولا علی علیه السلام هفتاد و دو نام برای این روز ذکر می کنند. که در این جا برخی از آنها را ذکر می کنیم:
این روز روز استراحت مؤمنان است زیرا از شر آن منافق استراحت یافتند، روز زایل شدن کرب و غم، روز غدیر دوم، روز تخفیف گناهان شیعیان، روز بر هم شکستن بنای کفر و عدوان، روز عید بزرگ خدا، روز مستجاب شدن دعا، روز کندن جامه سیاه، روز ندامت ظالم، روز شکسته شدن شوکت مخالفان، روز نفی هموم، روز عفو از گناه شیعیان، روز عید اهل بیت، روز مقبول شدن اعمال شیعیان، روز قتل منافق، روز قهر بر دشمن، روز خراب شدن بنیان ضلالت، روز خنک شدن دلهای مؤمنان، روز رهایی مؤمنان از شر کافران، روز برطرف شدن بدعتها، روز ترک گناهان کبیره، روز ندا کردن به حق و روز عبادت است.(6)
مرحوم سید بن طاووس بعد از نقل این روایت می فرمایند: من این حدیث را از خط محمد بن علی بن محمد بن طیّ نقل می نمایم و بر اساس تفحّصی که من در کتابها داشته ام ، دسته ای از روایات را موافق با این روایت یافتم و لذا بر آن اعتمادنمودم و به سزاست که این روز که در حدیث آمده است را بزرگ شمرد و در آن اظهار سرور و شادمانی نمود.(7)
به همین جهت است که متقدمین و متأخرین از علما و فقهای شیعه این روز را روز به درک واصل شدن ... می دانستند و در این روز اظهار سرور و خوشحالی میکردند. و حتی بعضی از آنها کتاب های جداگانه ای در اثبات این حقیقت نوشته اند. از جمله آنها می توان به کتاب علامه مجلسی رحمة الله علیه، کتاب صاحب مستدرک (محدث میرزا شیخ حسین نوری) و همچنین کتاب "فصل الخطاب فی تاریخ قتل ابن الخطاب" که در عصر ما نوشته شده است، اشاره کرد.
علامه مجلسی رحمة الله علیه در این رابطه می فرمایند: و المشهور بین الشیعة فی الأمصار و الأقطار فی زماننا هذا هو أنه الیوم التاسع من ربیع الأول، و هو أحد الاعیاد. یعنی بین شیعیان در تمامی نقاط و نواحی در زمان ما مشهور است که به درک واصل شدن او در روز نهم ربیع الاول می باشد. و آن روز یکی از اعیاد است.
در ادامه ایشان در رابطه با شبهه ای که توسط برخی گفته می شود که روز مرگ عمر 28 ذی الحجة بوده است می فرمایند: اعتبار تلک الروایات مع الشهرة بین أکثر الشیعة سلفا و خلفا لا یقصر عما ذکرهالمؤرخون من المخالفین، و یحتمل أن یکونوا غیروا هذا الیوم لیشتبه الامر على الشیعة فلا یتخذوه یوم عید و سرور.
یعنی اعتبار آن روایات (در اثبات مرگ عمر در روز نهم ربیع) بعلاوه شهرتی که بین اکثر شیعیان سلف و خلف دارند، کمتر از آنچه مورخین مخالف نقل کرده اند (که روز مرگ وی 28 ذی الحجة است) نیست. (به عبارت دیگر اعتبار روایت نهم ربیع با گفته های مخالفین رد نمی شود) و احتمال دارد که مخالفین این روز را تغییر داده اند تا امر برای شیعیان مشتبه شود، و آن روز را روز عید و سرور نگیرند. (8)
مرحوم صاحب جواهر در موردفضیلت نهم ربیع الاول می نویسد: به خبری اسناد داده شده به پیامبر اکرم صلی الله علیه و آله در فضیلت و شرافت و برکت این روز دست یافتم (در اینجا اشاره به روایت احمد بن اسحاق دارند).... و این روز علی الخصوص برای ما و ائمه ما علیهم السلام عید است.(9)
با توجه به دلایل و براهین واضح و روشنی که ارائه شد روز نهم ربیع الاول روز اظهار جشن و سرور و تبری از دشمنان اهل بیت علیهم السلام می باشد.
البته این نکته را نیز متذکر می شویم که یاد و ذکر نام امام زمان عجل الله تعالی فرجه الشریف در هر زمانی نیکوست، و شرعاً حرام نیست که افرادی بخواهند در این روز به بهانه ایام آغاز امامت حضرت مهدی عج از ایشان یاد کنند. ولی همواره باید به خاطر داشت که این روز، روز اظهار تبری و برائت از دشمنان اهل بیت علیهم السلام می باشد، و این همان سیره و سنت ائمه اطهار علیهم السلام بوده است.
فلذا تضعیف و بلکه دوری از سیره ایشان به نحوی که هیچ سخنی از تبری در این روز به میان آورده نشود، و بزرگ کردن و گرامی داشتن جشنی که هیچ توصیه ای به آن نشده است، یقینا مورد رضایت ائمه اطهار علیهم السلام نمی باشد.
متاسفانه همین مساله را در سالهای اخیر شاهد بوده ایم که پرچمداران "جشن تاج گذاری" با بزرگ نمودن این جشن هیچ سخنی از تبری از دشمنان اهل بیت علیهم السلام به میان نمی آورند.
به همین جهت، شیعیان باید هوشیار باشند و نگذارند افرادی نام امام زمان عج را وسیله و ابزاری قرار دهند تا تبرّی را در میان ایشان کمرنگ و بلکه حذف نمایند. و مطمئن باشیم که اگر چشمانمان را ببندیم و از کنار اینگونه فتنه ها بگذریم، روزی چشم باز خواهیم کرد و می بینیم که هیچ اثری از برائت و تبری در میان شیعیان باقی نمانده است.
شیعه به تولّی اَر مُسلَّم گردد با رکن تبرّی است که محکم گردد
یا فاطمه! لعن قاتلت روزی ماست یا رب نکند که رزق ما کم گردد
پی نوشت ها :
(1) مصباح کفعمی ج2 ص533 – بحارالانوار ج50ص335
(2) مسارالشیعه ص28-29
(3) روایت معتبر محمد بن حسین: کمال الدین شیخ صدوق ج2ص473 و بحارالانوار ج50ص331 و روایت ابو سهل: الغیبة شیخ طوسی ص273 و بحارالانوار ج52ص16
(4) بحارالانوار ج44ص287
(5) اشاره به آن جائی که حضرت زهرا سلام الله علیها موقعی که عمر نامه فدک را پاره کرد. فرمودند خدا شکمت را پاره کند.
(6) زادالمعاد علامه مجلسی باب 8ص325 و زوائد الفوائد از علی بن علی بن طاووس. باب ربیع الاول و بحارالانوار جلد 31 ص120.
(7) بحارالانوار ج31ص129
(8) بحارالانوار ج31ص132
(9) جواهر الکلام ج 5 ص 43- 44
بعد از درگذشت آن حضرت، همانگونه که دیدیم جعفر کذاب خواست بر پیکر برادر نماز بخواند که جانشینی خود را ثابت کند اما دست خداوند مکر او را برملا ساخت و نقشه هایش را برآب کرد و همانگونه که امام حسن عسکری(علیه السلام) پیش بینی کرده بودند شد و امام زمان (عج) بر پیکر پدر نماز خواند و معجزاتی از خود نشان داد و امامت خود را ثابت کرد.
آفتاب امامت غروب میکرد، زیرا خداوند این گونه مقدّر کرده بود که این آفتاب از پس پرده غیبت صغرا و سپس غیبت کبرا پرتو افشانی کند. از این رو امام حسن عسکری(علیهالسلام) بر دو بینش بسیار مهم تأکید کرد:
نخست: تأکید بر شناخت غیبت و گرفتن بیعت برای ولی الله اعظم امام منتظر(عج).
دوم: تحکیم شالوده های مرجعیت دینی
شهادت حضرت امام حسن عسگری(علیهالسلام) بازتاب بزرگی در سامرا داشت، آنجا که همه مغازهها تعطیل شده و عموم مردم به سرعت و عجله به خانه امام ریختند،
احمد بن عبیدالله در روایتی آن روز بزرگ را این گونه توصیف میکند: هنگامی که خبر وفات آن حضرت منتشر شد شهر سامرا به خود ارزید و از همه جا این ضجه بلند شد که ابن الرشا از دنیا رفته است.(کمالالدین1/431)
بازارها تعطیل و در دکانها بسته شد. بنی هاشم، کاتبان، فرماندهان، قاضیان، معدّلان و سایر مردم برای حضور در تشیع جنازه آن حضرت سوار شدند و شهر سامرا شبیه به عرصه محشر شده بود.(الفصول المهّمه/271)
پس از این که جنازه حضرت امام حسن عسگری(علیهالسلام) تجهیز یعنی غسل و کفن شد، خادم آن حضرت عقید خارج شد و جعفر بن علی را صدا زده گفت: مولای من، برادر شما کفن شد، پس برخیز و برای او نماز بخوان. جعفر بن علی و به همراه او شیعیان که پیشاپیش آنان عثمان بن سعید عمری که یکی از وکیلان امام عسگری(علیهالسلام) (و بعدها وکیل حضرت حجت علیهالسلام) بود، داخل شدند.
هنگامی که وارد خانه شدند دیدند حسن بن علی -صلوات الله علیه- کفن شده و در تابوت قرار گرفته است، جعفر بن علی جلو رفت تا بر آن حضرت نماز بخواند. هنگامی که خواست تکبیر بگوید پس بچه ای که صورتش کمی گندمگون و موهایش مجعّد و دندانهایش فاصله دار بود، خارج شده، ردای جعفر را گرفت و به او گفت: ای عمو، من برای نماز خواندن بر پدرم سزاوارترم. جعفر در حالی که چهرهاش عبوس و زرد شده بود پا پس نهاد و پسر بچه جلو آمده وبر او نماز خواند. (کمالالدین2/475)
هنگامی که جنازه امام حسن عسگری(علیهالسلام)را از اندرونی خارج کردند ابو عیسی فرزند متوکل با امر خلیفه،معتمد عباسی بروی نماز خواند. (کمالالدین1/43و به نقل از بحارالانوار50/328)
البته این کار برای این بود که افکار عمومی را در رابطه با شهادت حضرت امام حسن عسگری(علیهالسلام) را گمراه نمایند.گویا که حکومت در این مسئله دست نداشته است و بلکه بلعکس از این امر ناراحت نیز بوده است.چرا که آنان در ایام بیماری امام در ظاهر برای مداوای آن حضرت اهتمام زیادی به خرج دادند و مردان بزرگ دربار عباسی نیز برای تشیع جنازه آن حضرت آمدن بودند.
روزِ در گذشتِ امام یازدهم، و نخستین روز امامت ایشان, فرا رسید. و آن حضرت ناگزیر میان مردم آمده، بر پیکر پدر نماز گزارد. این رخداد به گونههایی چند روایت شده است. که در یک روایت شیخ صدوق آن را به صورت مفصل از زبان «ابوالادیان» یکی از خدمت کاران خانه و متصدی امور نامههای امام عسکری7 گزارش کرده است. (شیخ صدوق، کمالالدین و تمام النعمة، ج 2، ص 475؛ باب 43، ح 25. همچنین ر.ک: نیلی نجفی, منتخب الانوار المضیئة، ص 157؛ راوندی، قطبالدین، الخرائج والجرائح، ج 3، ص1101) ودیگران هم به این روایت را از زبان دیگران روایت کردهاند .
لازم به ذکر است که امام حسن (علیه السلام) را فرزند بزرگوارشان امام زمان (عج) غسل وکفن کردند.
امام هادی(علیه السلام) پنج فرزند داشت(چهار پسر و یک دختر)، به نامهای: امام حسن عسکری(علیه السلام)، حسین، محمد، جعفر و علیه،لازم به ذکر است که اکثر علمای شیعه چهار فرزند پسر برای امام هادی(علیه السلام) ذکر کردهاند، اما در تعداد دختران ایشان اختلاف وجود دارد البته با توجه به قرائن و شواهد امکان دارد که امام هادی(علیه السلام) فقط دارای یک دختر بود که نامهای متفاوتی داشته است....
در میان این فرزندان امام، جعفر انسانی بدکار و دروغگو بود. به طوری که لقب«کذاب» را گرفت. وی که برادر امام حسن(علیه السلام) و عموی امام زمان(عج) بود، ادعای امامت داشت و پس از درگذشت امام هادی(علیه السلام) میگفت: امام مسلمین من هستم نه برادرم؛ حتی پس از امام هادی(علیه السلام) نزد خلیفه رفت و گفت: هزار اشرفی برای تو میفرستم و از شما خواهش میکنم که فرمان دهی تا بر مسند امامت بنشینم، و این مقام را از برادرم سلب کنی! خلیفه در جواب او گفته بود : عجب آدم احمقی هستی، اگر امامت در دست ما میبود، آن رابرای خود قرار میدادیم، اگر امام شناسان و شیعیان آنچه از برادرت و پدرت از معجزات و... دیدند از تو ببینند، تو را امام خود میدانند، دیگر نیازی به کمک ما نداری و گرنه هرگز به تو ایمان نخواهند آورد.
کارشکنیهای او در عصر امامت برادرش امام حسن عسکری(علیه السلام) به جایی نرسید ولی پس از شهادت برادرش دوباره شروع به ادعا کرد و اعلام داشت که امام بعد از برادرم من هستم.
و از آن جایی که امام عسکری(علیه السلام) فرموده بود: «امام بعد از من کسی است که بر جنازهام نماز بخواند». امام حسن عسکری(علیه السلام) برای اینکه این امر بر مردم اشتباه نشود و امامت امام مهدی (عج) را از کارشکنیهای جعفر حفظ کند، در آخرین لحظات عمرشان،به ابوالادیان وصیت کرده ونشانه های دیگری را برای اثبات امامت امام زمان (عج) به ایشان دادند ....
بعد از درگذشت آن حضرت،همانگونه که دیدیم جعفر کذاب خواست بر پیکر برادر نماز بخواندکه جانشینی خود را ثابت کند اما دست خداوند مکر او را برملا ساخت ونقشه هایش رابرآب کرد وهمانگونه که امام حسن عسکری (علیه السلام) پیش بینی کرده بودند شد وامام زمان (عج) بر پیکر پدر نماز خواند ومعجزاتی از خود نشان دادوامامت خود را ثابت کرد.
جعفر عمری در تلاش بود تا خود را امام معرفی کند واز هیچ کاری در این زمینه دریغ نکرده بود یکی از کارهای شنیع وی دامن زدن به شایعه دروغ عقیم بودن برادرش امام حسن عسکری (علیه السلام) بود تا در اذهان جانشینی خود را اثبات کند ولی اکنون با کمال ناباوری میدید که برادرش کودکی دارد که او از آن بی خبر بوده کودکی که تمام آرزوهای باطل وخبیث جعفر را بر باد میداد باید چاره ای میاندیشید ناگهان در ذهنش آمد که این همان کودکی است که حکومت سالها در انتظار به دست آوردن اوست تا او را به شهادت برساند بی درنگ خود را به دارالعماره رساند و واقعة روی داده را برای خلیفه تعریف کرد و خلیفه وقت عباسی که از طریق اخبار بارها شنیده بود که از نسل این امام مهدی این امت بدنیا خواهد آمد و تخت و تاج ستمکاران را نابود خواهد گردانید دستور داد تا مأموران به خانه امام حمله کرده و وی را دستگیر کنند ...
چقدر خوب پیشاپیش امام محمد باقر (علیه السلام) فرموده بودن «اگر اولاد فاطمه جایگاه او را بدانند بسیار حریص میشوند که او را قطعه قطعه کنند » (بحارالانوار ج 52 ص 98 والزام الناصب ص 127 وتحف العقول ص 229)
گفتار امام باقر (علیه السلام) در آغاز امر بدست جعفر کذاب تحقق یافت!!!
فرآوری : زهرا اجلال
لعن به معنای طلب دوری از رحمت الهی نسبت به کافران و ظالمان است و حکمت های آن از قرار زیر است:
1- عناد و خصومتی که با دین و اولیاء دین صورت می گیرد 2 حالت دارد. یک موقع عناد از روی جهل است و یک موقع از روی قساوت. دین همواره با کسانی که از روی قصور و سهو مرتکب خطا می شوند مدارا می کند. اما چنانچه ارتکاب به خطا از روی عمد و تقصیر توأم با قساوت و نبود وجدان باشد، جائی برای مدارا باقی نمی ماند و در اینجا مدارا، راه سوء استفاده بیشتر را باز می کند. چرا که در صورت قساوت، وجدانی نیست تا در مقابل این مدارا کرنش کند و جوانمردانه پاسخ دهد. در باره عناد ناشی از جهل می توان آن شخصی را مثال زد که وقتی با امام حسن مجتبی(علیه السلام) روبرو می شود، زبان به ناسزا باز می کند و به جسارت و بی ادبی نسبت به حضرت می پردازد. اما وقتی حضرت در مقابل این بدی با او مهربانی می کند و او را به منزلش دعوت کرده، بنا بر رفع احتیاجات او می گذارد، آن شخص متوجه جهل و اشتباه خودش شده، از کرده اش پشیمان می گردد. اما در باره عناد ناشی از قساوت عمر سعد را می توان مثال زد که با وجود آن همه تلاش امام حسین علیه السلام برای اصلاح ما بینشان، باز هم با اینکه از همه جوانب مسأله آگاه است، سر جنگ با حضرت دارد. در چنین موقعیتی دوستی و خرج مرام برای طرف مقابل، سادگی و حماقت محض است و در شأن یک انسان عاقل نیست.
آری! خوبی کردن و محبت کاشتن در دل دیگران، زمینی حاصلخیز می خواهد و با کشت محبت در شوره زار قساوت، کشت هدر رفته و حیف می گردد و نتیجه ای جز خسران و سوء استفاده و ایجاد تسلط دشمن بر ما ندارد. از این جهت است که امام علی علیه السلام می فرماید:« الوَفاءُ لأهل الغَدر غَدرٌ عندَ الله وَ الغدرُ بأهل الغَدر وَفاءٌ عندَ الله»؛ یعنی:« وفا کردن به بی وفا بی وفائی در نزد خدا و بی وفائی در برابر بی وفا وفا در نزد خداست».
این نکته ناگفته نماند که عناد ناشی از جهل هم وقتی که طولانی شود و سعی در برطرف کردن آن نباشد، به مرور زمان بر اثر کهنگی که پیدا می کند و انسی که فطرت آدمی با آن می گیرد، در دراز مدت به صورت تدریجی ایجاد قساوت و سنگدلی می کند.
2- غیرت و غرور حکم می کند، آنجا که به شرف و ناموس و ارزشهای الهی وانسانی جسارت می گردد، باید ایستاد و حقوق ضایع شده را باید از او پس گرفت. این مسأله از نهاد و فطرت هر انسان سلیم النفسی سرچشمه می گیرد. حداقل عکس العملی که می توان در این باره انجام داد, اعلام نفرت و انزجار نسبت به مخاطب و نفرین او است.
3- لعن ظالمین به واسطه موضعگیری که در برابر باطل ایجاد می نماید، موجب عدم تأثیر باطل در دل انسان و استقامت او در راه حق است این لعن و نفرینها همچنان موجب بیداری شیعیان و محافظت دین و آرمان آنها است؛ تا آن موقع که امام زمان عجل الله فرجه الشریف قیام کند و حق را به حقدار رسانده، دست باطل را از تعرض و غصب و از مسیر تکامل بشر کوتاه کند و شیاطین و معاندین را به قصاص اعمالشان مبتلا سازد.
4- اگر دقت کرده باشید، لعن دشمنان دین در قرآن و بسیاری از زیارات که از ائمه(علیهم السلام) به دست ما رسیده و یا حدیث قدسی است هم آمده و ثواب بسیاری برای آن مترتب شده است. به عنوان نمونه در زیارت عاشورا که حدیث قدسی است، دشمنان دین و ائمه فراوان لعن شده اند و نیز از میان آیات فراوانی که دشمنان خدا در آن لعن شده اند، این آیه را می توان به عنوان نمونه آورد که: «إنّ الّذینَ یُؤذونَ اللهَ وَ رَسوُلهُ لعَنَهُمَُ اللهُ فی الدّنیا و الآخرة و اعَدّ لهُم عَذاباً مُهیناً». یعنی: «بی گمان کسانی که خدا و رسولش را آزار می رسانند، خدا آنان را در دنیا و آخرت لعنت کرده و بر ایشان عذابی خفت آور آماده ساخته است». لذا از این جهت در قالب جواب نقلی هم، لعن چنین کسانی بر ما حجت می گردد. این در حالی است که خدای متعال لعن مؤمنین را حرام کرده و امر به فرستادن سلام و صلوات بر مؤمنین نموده است.
5- میل به دوستی و دوست یابی أمری است که در ضمیر همگان گنجانده شده و فطرت همگان آن را می طلبد. هر انسانی در زندگانی خویش نیاز به انس گرفتن و همدم شدن با کسانی را دارد که آنهارا یار و رفیق خود پندارد و عواطف اجتماعی خویش را از ناحیه ایشان بجوید تا در جامعه غریب نباشد. اما در این مسأله، مهم آن است حقوق دوستی را ادا نمائیم و شرایط آن را عملی کنیم تا بتوانیم این نوع عواطف اجتماعی را محقق گردانیم.
از مهمترین حقوقی که دو دوست به گردن همدیگر دارند، دفاع از ایشان در برابر بد خواهانشان و دشمنی با دشمنانشان و نیز کمک رسانی هنگام بلایا و مشکلاتشان است. به طوری که در روایت آمده: « لا تتّخذنَّ عَدُوَّ صَدیقکَ صَدیقاً فَتعادی صَدیقکَ». یعنی: «با دشمن دوستت دوست مشو که با دوستت دشمنی کرده ای». زیرا دو نفر که با هم دشمن باشند، علت دشمنی آنها موضوعی است که در آن با هم اتفاق نظر ندارند. یعنی در مسأله ای به عکس یکدیگر می اندیشند و نظرات آنها با هم جمع نمی شود. حال اگر شخص سومی بخواهد با این دو رابطه دوستی برقرار کند و در این حین نظر خود را در دعوای ایشان اظهار نماید، باید طرف یکی را گرفته و نظر دیگری را انکار کند؛چراکه نمی توان دو دیدگاه متضاد را در یک طرز تفکر جمع کرد. لذا برای چنین کسی، چون باید حامی دوستان خود باشد و نمی تواند حامی هردو طرف دعوا باشد، دوستی با هر دوی آنها امکان ندارد. آن کس که در این میان بخواهد ادعای دوستی با دو طرف دعوا را داشته باشد، لازمه اش این است که در پیش یکی طرف او را گیرد و در نزد دیگری نیز اظهار هم عقیدگی کند و چون در دو زمان دو چهره متفاوت از خود نشان می دهد، منافق است. وگرنه کسی که با دو دشمن دوست است، چگونه در برابر دشمن دوست خود که با او دوست است، ابراز دشمنی کند و یا از دیگر دوستش که با این دوستش دشمن است دفاع کند، در حالی که دوستی و هم دشمنی با یک نفر باهم جمع نمی گردند!؟
اگر در حکمت آفرینش تأمل کنیم، به این نکته دست می یابیم که در نهایت امر باید به خود خدا رسید و هرآنچه در این عالم در اختیار ما قرار داده شده است، همگی تنها وسیله ای برای وصال إلی الله هستند و اوج کمال آدمی أنس با خدا و عشق ورزی با اوست. این در حالی است که با توجه به توضیحات فوق، نتیجه ای که گرفته می شود این است که وصال إلی الله ممکن نیست؛ مگر با بغض نسبت به دشمنان خدا و دشمنان اولیاء خدا و برای همین است که تولی و تبری دو رکن از فروع دین ما بوده و قابل زدودن از دین نیستند.
عده ای ادعا دارند که محبت و عشق اهل بیت عصمت علیهم السلام را در دل دارند؛ اما از طرفی هم دشمنی با دشمنان ایشان را کینه ای بیجا و ناشی از هواهای نفسانی می دانند. حال با آنچه در فوق توضیح داده شد، آیا بی اعتباری این ادعا ثابت نمی گردد؟ چگونه می توان محبت امام معصوم را در دل نگاه داشت و توأم با آن دشمنی با قاتلین آن حضرت را منکر شد و از لعن و نفرین دشمنان معشوق خویش دست برداشت!؟
آری! از این روست که خدای متعال در قرآن کریم، درباره منافقین فرموده است: «و إذا لقوا الذین آمنو قالو آمنا و إذا خلو إلی شیاطینهم قالوا إنا معکم إنما نحن مستهزئون». یعنی: «و هنگامی که مومنین را ملاقات می کنند می گویند: ایمان آوردیم و هنگامی که با شیطان هایشان خلوت می کنند می گویند: ما با شمائیم؛ ما فقط مسخره می کنیم» و از اینروست که در زیارت عاشورا، همانطور که بر امام حسین(علیه السلام) و اصحابش درود می فرستیم و تولای خود را نسبت به ایشان ابراز می کنیم، دشمنان ایشان را هم لعن می کنیم و از آنها برائت می جوئیم.
پی نوشت ها:
1 - نهج البلاغه، حکمت 259
2 - سوره احزاب، آیه 57
3 - من لا یحضره الفقیه، ج4، ص390
4 - سوره بقره، آیه 14
برای امام زمان علیه السلام صدقه بدهیم. ممکن است سوال شود که مگر امام زمان علیه السلام محتاج به صدقه یا دعای ماست ؟! ما چه کسی هستیم که اصلا صدقه و دعای ما ارزشی داشته باشد ؟! این حرف کاملا صحیح است ، ایشان ابدا محتاج به دعا و صدقه ما نیست اما این کارها وظیفه ی ماست. البته ممکن است صدقه و دعاهای ما هم تأثیری داشته باشد و خدای متعال به بهانه ی دعای ما غمی را از ایشان بر طرف کند و به بهانه ی صدقه ی ما بلایی را از ایشان یا بستگانشان بردارد و این مطلب هیچ مانع عقلی و علمی ندارد. صدقه دادن ، منحصر به آخر هفته نباشد. هر صبح که از خانه بیرون می آییم و هر شب که به منزل باز می گردیم به مقداری که در توان ماست صدقه برای حضرت بقیة الله بدهیم. و الله ! اگر به آن عمل کنیم خیر و برکات بسیاری به همراه دارد.
اهمیت این موضوع از زبان سید بن طاووس (متوفی 664 ه.ق) در این است که این عالم ربانی در زمان غیبت کبری با حجت بن الحسن (علیه السلام) دیدار داشته است.
یکى از اعمالى که سید بن طاووس، رحمة الله علیه، به آن بسیار اهمیت مىداده، صدقه براى حفظ وجود مقدس امام زمان، ارواحنا فداه، بوده است چون یکى از تکالیف زمان غیبت صدقه دادن است به آنچه میسر است براى حفظ وجود مبارک امام زمان (عج).
به طور کلى صدقه آثارى دارد یکى اینکه صدقه نمایشگر صداقت ایمان مؤمن است که با انجام آن نشان مىدهد تا چه حد در وادى ایمان و خداپرستى صادق است و از این طریق نیازمندیهاى مؤمنان رفع مىگردد و رفاه عمومى به وجود مىآید چنان که قرآن کریم در آیه 103 سوره توبه مىفرماید: «خُذ مِن اَموالِهِم صَدَقَةً تُطهِرُهُم و تُزَکِیهِم بها» اى رسول ما! تو از مؤمنان صدقات را دریافت کن تا بدان صدقات نفس آنها را پاک و پاکیزه سازى.
مؤمن صدقه را باید خود یا براى فایده و غرضى که در نظر دارد بدهد و یا براى حفظ نفس خود و یا محبوب و عزیزى که بسیار نزد او گرامى است و چه محبوبى بالاتر از امام زمان، ارواحنا فداه، که اصلاح بسیارى از امور دینى و آخرتمان بستگى به وجود و سلامتى آن حضرت دارد و این مطلب به دلیل عقل و نقل ثابت است که هیچ شخصى عزیزتر و گرامیتر نیست و نباید باشد از وجود مقدس امام زمان، ارواحنا فداه، بلکه حضرتش باید محبوبتر از نفس خودمان باشد و اگر چنین اعتقادى نداشته باشیم در ایمان و معرفتمان نسبت به آن حضرت ضعف و خللى وجود دارد.
لذا سید بن طاووس، رحمة الله علیه، به فرزند خود سفارش مىفرماید: «ابتدا کن به صدقه دادن براى آن حضرت قبل از اینکه براى خود و عزیزانت صدقه بدهى».
باید توجه داشت که آن حضرت هیچ احتیاجى به صدقه و دعاى ما ندارد بلکه از شؤون بندگى و اداى بعضى از حقوق بزرگ آن حضرت است و خود یک نوع اظهار محبت و دوستى به آن جناب است، و این عمل راه و سببى استبراى جلب رضاى پروردگار و حصول قرب به خداوند در قضاى حوائج و دفع بلا.
لذا آثار صدقه به انفاق کنندگان آن مىرسد مخصوصا اگر انفاق براى اظهار محبت و دعا براى وجود مقدس امام، علیه السلام، باشد.
سید بن طاووس، در کتاب «امانالاخطار» در ضمن دعایى که براى صدقه دادن در وقت سفر ذکر مىکند، مىنویسد:
«اَللهُمَ اِنَّ هَذِهِ لَکَ وَ مِنکَ وَ هِىَ صَدَقَةٌ عَن مَولانا المهدی، عجلالله فرجه، وَ صَلِّ عَلَیهِ بَینَ اَسفارِهِ و حَرکاتِه و سَکَناتِه فِى ساعاتِ لَیلِه وَ نَهارِه وَ صَدقَهٌ عَمَّا یَعنِیهِ اَمرَهُ وَ مَالا یَعنیهِ وَ مَا یُضمِنه و ما یُخلِفُه.»
خدایا! این (صدقه) از آن تو و براى توست و صدقهاى براى سلامتى مولایمان مهدی( عجلالله تعالى فرجهالشریف) مىباشد، و بر او درود بفرست آن هنگام که در سفر است و در تمام حرکتها و استراحتهایش، در تمامى اوقات شب و روزش و صدقهاى است، براى هرچه که متعلق به اوست.
یکى از علماى اهل معنا مىفرمود: چه در هنگام سفر و چه در هنگام حضر، وقتى که صدقه براى وجود مقدس امام زمان، ارواحنا فداه، مىدهید این دعا ـ دعاى فوق ـ را بخوانید.
فرآوری : زهرا اجلال
باید به این نکته توجّه داشت که شناخت و ایمان نسبت به امام زمان - عجل الله تعالی فرجه الشریف - و استواری در آن، بر هر چیز دیگر، مقدم است چرا که در عصر امامان پیشین، کسانی بودند که در کنار ائمه عصمت و طهارت زندگی میکردند ولی چون نسبت به آن برگزیدگان الهی، معرفت و ایمان نداشتهاند، بهرهای از آنها نبرده و چه بسا با آنها هم مخالفت کردهاند.
حال ما چه کنیم که بتوانیم امام زمان خویش را بشناسیم و انس و ارتباط حقیقی با آن حضرت برقرار نماییم؟ در اینجا به برخی از مهمترین راههای آن اشاره مینماییم:
1. تقوا 2. عشق و محبت به آن سرور.
تقوا به معنای ترس از پروردگار و نگهداری نفس میباشد یعنی اطاعت کامل از خداوند و فرمانبرداری از دستورات او که خلاصهاش انجام واجبات و ترک محرمات میشود، البتّه تقوا مراتبی دارد و اگر این نردبان را آدمی تا آخرین پلهاش طی کند به سعادت بزرگی دست خواهد یافت که در نهایت به جایی میرسد که خداوند متعال میفرماید: ای بنده من اطاعتم کن تو را مثل خودم قرار میدهم. من زنده هستم و نمیمیرم، تو را هم زنده قرار میدهم و نمیمیری و من بینیاز هستم و محتاج نمیشوم، تو را هم بینیاز قرار میدهم که محتاج نمیشوی. من هر چه را اراده کنم تحقق پیدا میکند، تو را هم به صورتی قرار میدهم که هر چه را بخواهی تحقق پیدا میکند.[1]
برای رسیدن به این مرحله، علاوه بر انجام واجبات و ترک محرمات تا حد امکان باید مستحبات را هم انجام دهد و از شبهات و مکروهات هم دوری کند.
تقوا سبب نورانیت و قرب به حضرت ولیعصر - عجل الله تعالی فرجه الشریف - و اتصال روحی با آن حضرت میشود. در توقیع شریف امام زمان-عجل الله تعالی فرجه الشریف- به شیخ مفید،امام میفرماید: «... پس هر فردی از شما عمل کند به آن چیزی که به وسیله آن به محبت ما نزدیک میشود و دوری کند از آن چیزهایی که به وسیله آن به اکراه و خشم ما نزدیک میشود. پس به درستی که امر ظهور ما یک دفعه و ناگهانی است، در وقتی که توبه برای فرد، نفعی ندارد و نجات نمیدهد او را از عقاب ما، پشیمانی بر رفتارهای ناپسند. خداوند شما را با الهامات غیبی خود ارشاد و توفیقات خویش را در سایه رحمتش نصیب شما فرماید».
پس آنچنان که از کلمات گهربار آن وجود مقدس دانسته میشود، تنها چیزی که نمیگذارد به آن حضرت نزدیک شویم ، اعمال سوء و گناهان ماست که آن مولا را ناراحت میسازد در حقیقت علّت اصلی این حجاب بین ما و آن حضرت در خود ماست. معصیت خدا سبب میشود که دل و قلب انسان از محبت خاندان وحی خالی گردد و بُعد روحی و جسمی از آقا امام زمان -عجل الله تعالی فرجه الشریف - پیش آید و اعمال شایسته ما، این اتصال روحی با امام را از بین برده و سبب دور شدن ما از آن وجود مقدس میگردد.
در تشرف علی بن ابراهیم بن مهزیار، امام زمان -عجل الله تعالی فرجه الشریف- همین نکته را باز تذکر نمودهاند که پسر مهزیار نقل میکند که پس از توسلات عدیدهای در یک سفر در جستجوی آن وجود مقدس به مکه مشرف میشود، شبی در مسجدالحرام مقابل درب کعبه شخص وارستهای را میبیند که پس از سلام و معرفی خود، به اینکه از سوی حضرت مأمور بردن پسر مهزیار به جهت پابوسی حضرت بقیه الله -عجل الله تعالی فرجه الشریف- است، از پسر مهزیار میپرسد: چه چیزی را طلب میکنی ای ابالحسن؟
گفتم: امامی که محجوب و مخفی از عالم است.
گفت: او از شما پوشیده و مخفی نیست و لکن اعمال بد شما او را از شما پوشانده و مخفی ساخته است.
وقتی آن شخص پس از مقدماتی، عتی بن مهزیار را خدمت حضرت صاحب الامر -عجل الله تعالی فرجه الشریف- میبرد حضرت در قسمتی از سخنانشان خطابه به او میفرماید: ای ابوالحسن شب و روز توقع و انتظار آمدن تو را داشتم، چه چیز آمدنت را نزد ما تأخیر انداخت؟
پسر مهزیار در جواب میگوید: ای آقای من تا الان کسی را نیافته بودم که مرا راهنمایی کند.
حضرت فرمودند: کسی را نیافتی که راهنمائیت کند؟!
آنگاه با انگشتان مبارکشان بر روی زمین فشار دادند و سپس فرمودند: و لکن شما اموالتان را زیاد نمودید، ضعفاء مؤمنین را دچار حیرت ساختید و بین خود قطع رحم نمودید پس الان برای شما چه عذری مانده است؟[2]
پس مهمترین عامل،که موجب ایجاد انس با مولایمان امام زمان -عجل الله تعالی فرجه الشریف- و از بین رفتن موانع بهرهمندی از فیض حضور آن حضرت میگرددتقوا،پرهیزکاری و ترک محرمات و انجام واجبات الهی است.
امر دوّم برای نزدیک شدن به محضر مبارک امام زمان -عجل الله تعالی فرجه الشریف- عشق به آن حضرت و ایجاد محبت در خود نسبت به آن مقام مقدس میباشد. در حدیث گرانبهایی که در مورد رابطه قلبی بین امام معصوم و شیعه، مضامین زیبایی در آن نقل گردیده است، راوی سؤال میکند: «آیا شما برای من دعا مینمایید؟ امام رضا -علیه السلام- میفرماید: آیا تو غیر از این را گمان میکنی؟ راوی جواب میگوید: خیر و سپس حضرت میفرماید:
اگر خواستی که دریابی که مقام محبت من با تو و اهتمام داشتن من در امر تو چقدر است، پس به قلب خود نظر کن و ببین که در قلبت و در کارهایت چقدر به من محبت داری و به فکر من هستی؟»[3]
این یک قاعده کلی است که هر قدر شما به شخصی نزدیک باشید و او را دوست داشته باشید او هم شما را به همان مقدار دوست خواهد داشت لذا امام در حدیث میفرمایند که به خود نظر کن و آنگاه درجه محبت خویش را نسبت به ما بسنج. پس بدان به همان مقداری که تو به یاد ما هستی ما هم به یاد تو هستیم.
گاهی میشود محّب و عاشق، از یک دوستی عادی گام فراتر میگذارد به گونهای که محبوب و معشوق را بیش از خود دوست دارد و او را با همه دنیا عوض نمیکند و حاضر است جان را فدایش کند و اوامرش را بی چون و چرا، اجرا کند در این صورت مقام محبت و مودت به آخرین درجه خود میرسد که شاید قابل وصف نباشد، وقتی چنین حالت و رابطهای بین عاشق و معشوق پدید آمد، هیچ چیز نمیتواند مانع اتصال گردد و هیچ سدی نمیتواند در برابر عاشق بایستد. از آن طرف هم وقتی محبوب این حالت محب را مشاهده میکند در لطف و مهرورزیدن نسبت به محب کوتاهی نمیکند او را در سرای خویش میهمان مینماید و پذیرایی و میهماننوازی از او را به حد اعلی میرساند از او میخواهد که در کنارش برای همیشه بماند تا این حالت محبت و دوستی از بین نرود.
اگر این حالت علاقه با نهایت درجهاش در قلب و روح انسان پدید آمد که امام و آقا و مولای خود را بیش از خویش بخواهد و حاضر باشد که جان در راه او دهد و موانع دنیایی نتواند در مقابلش بایستد، البتّه از طرف آن حضرت عنایاتی که نمیتوان مثل و مانند آن عنایات و محبتها را در دنیا یافت، به او خواهد شد.
اگر دل از علائق کنده باشی به منزل بار خود افکنده باشی
البتّه وسائل و راههای دیگری هم وجود دارد که میتواند موجب قرب و نزدیک شدن به آن حضرت گردد که به مهمترین آنها اشاره میگردد:
1. معرفت و شناخت در حد امکان، از آن چهارده نور تابناک خصوصاً حضرت بقیه الله -عجل الله تعالی فرجه الشریف- .
2. به یاد آن حضرت بودن در همه اوقات.
3. انتشار دادن نام و یاد آن حضرت در بین مردم.
4. عظیم شمردن نام آن وجود مقدس.
5. گریه و ناله در دوری از آن امام و حزن و اندوه در غربت او.
6. دعا برای تعجیل فرج در هر صبح و شام در اوقات اذان که در توقیع شریف فرمودند: و اکثروا الدعاء بتعجیل الفرج فان ذلک فرجکم «برای تعجیل ظهور زیاد دعا نمایید که همانا آن(دعا کردن) موجب گشایش در امور و رهایی شما است.»[4]
7. هدیه نمودن ثواب عبادات به آن حضرت .
8. قرائت قرآن و عمل به آن و هدیه ختم قرآن به آن وجود مقدس و مبارک.9. توجه به خواندن زیارت عاشورا و زیارت جامعه کبیره و نماز شب که همانا استمرار بر آنها،آثاری بس شگفتانگیز دارد.
10. زیارت نمودن آن حضرت به ادعیهای که در خصوص آن بزرگوار وارد گردیده است.
11. انفاق مال در راه و صدقه دادن برای سلامتی و تعجیل در ظهور آن حضرت.
12. عزاداری و گریه در مصیبت جد بزرگوارش امام حسین ـ علیه السّلام ـ و عمهاش زینب-علیها السلام-.
13. دوست داشتن خوبان و شیعیان مخلص و محبان واقعی آن حضرت و احترام گذاشتن به آنها.
14. یاری رساندن به شیعیان آن حضرت و رفع مشکلات دوستان آن بزرگوار.
البتّه از این نکته نباید غافل شد که ارتباط وانس با حضرت ولی عصرامام زمان -عجل الله تعالی فرجه الشریف- اعم از ملاقات میباشد و میتواند جلوههای دیگری از جمله خواب، ارتباط قلبی و... داشته باشد .
خدایا توفیق درک انس و محبت مولایمان امام زمان -عجل الله تعالی فرجه الشریف- و توفیق زیارت آن حضرت را به ما آن عنایت فرما و ما را از سربازان و یاوران مخلص آن حضرت مقرر گردان «آمین یا رب العالمین»
پی نوشت ها :
[1] . مستدرک وسائلالشیعه ج 11، ص 258.
[2] . دلائل الامامه، ص 296 محمد بن جریر طبری.
[3] . اصول کافی، ج 2، ص 652.
[4] . بحارالانوار، 52 ص، غیبه الطوسی ص 290.
با توجه به بعضی از روایات امام زمان(علیه السلام) مانند انسان های دیگر زندگی طبیعی داشته و در میان مردم رفت و آمد دارد و ممکن است مانند پیامبران الهی و دیگر امامان معصوم به بیماری یا مشکلات دیگر دچار شوند. بنابراین دعا و صدقه و صلوات برای سلامتی حضرت مهدی(علیه السلام) بی تاثیر نیست و محفوظ ماندن ایشان توسط خداوند که در آیات آمده عموما به معنای حفظ جان ایشان است.
امام زمان(علیه السلام) مانند ما بدنی طبیعی و معمولی دارند و ممکن است در اثر سرما و گرما و دیگر عوامل دچار بیماری شوند و ما برای جلوگیری از آنها دعا می کنیم و صدقه می دهیم و پیشوایان معصوم ما در دعاها و مناجات خود برای حفظ و سلامتی امام عصر(علیه السلام) دعا کرده و به ما یاد داده اند که چگونه برای او دعا کنیم. به عنوان نمونه امام رضا(علیه السلام) پیوسته به دعا کردن برای امام زمان(عج) با این دعا امر می کرد: «اللهم ادفع عن ولیک...و اعذه من شرجمیع ما خلقت و عن یمینه و عن شماله و من فوقه و من تحته بحفظک الذی لا یضیع من حفظته به »؛ خداوندا هر گونه بلا را از ساحت ولی خود دور گردان. و او را در پناه خود از شر تمام آنچه آفریده و ایجاد و انشا و صورت گری فرموده ای، محفوظ بدار و او را از پیش رو و پشت سر و راست و چپ و بلایای آسمانی و زمینی محفوظ بدار : حفظ کردنی که هر کس را آن طور محفوظ گردانی از بین نرود...(مصباح المتهجد، ص409)
امام حسن عسکری نیز در قنوت نمازهایشان این گونه دعا می فرمود: «...فاجعله اللهم فی امن مما نشفق علیه منه ورد عنه من سهام المکائد مایوجهه اهل الشنان الیه»؛ «خداوندا! او (امام زمان) را در پناهگاهی قرار داده تا از شر متجاوزان در امان باشد. خدایا! او را از چیزهایی در امان بدار که بر ایش می ترسیم و تیر های نیرنگ را که کینه بدخواهانش به سوی او پرتاب می کنند بر طرف ساز». (مصباح المتهجد)
بنابراین با توجه به کلمات گهربار معصومین دعا برای سلامتی و حفظ وجود مبارک امام عصر(علیه السلام) صحیح و بایسته می باشد.
البته خداوند متعال ,خلیفه و ولی خود را از هر گونه آسیب ها و آفات حفظ و حمایت می فرماید؛ ولی ما نیز وظیفه داریم برای سلامتی آن حضرت بکوشیم و بدین وسیله اظهار عشق و ارادت خود را ابراز نماییم. با تمام وجود او را بر خود مقدم بداریم و از این راه رضایت و نظر لطف او را نسبت به خود جلب نماییم.
بر این اساس دعا و صدقه و... پیش از آنکه برای امام عصر(علیه السلام) فایده و اثر داشته باشد برای شخص دعا کننده تاثیر دارد. اگر کسی برای حجت الهی کاری انجام دهد و او را برخود مقدم بدارد او این اعمال را می بیند و پاسخ در خوری می دهد (مثل دعا برای سلامتی آن شخص...)
1- نشانگر علاقه و محبت مسلمانان به ایشان است. اگر چه دوستی تمام ائمه معصومین بخشی از ایمان و شرط قبولی اعمال است، در عین حال دعا کردن در حق امام زمان(عج) موجب ازدیاد محبت آن حضرت در دل و در نتیجه موجب تقویت ایمان می گردد.
2- اظهار تجدید عهد و پیمان با آن حضرت است و محتوای پیمان با آن حضرت را دین داری و شریعت محوری و تصمیم قلبی بر اطاعت امر امام(علیه السلام) و یاری رساندن او با نثار جان و مال تشکیل می دهد.
تجدید بیعت با آن حضرت(علیه السلام) کاری است که بعد از هر نماز از فرایض پنجگانه، یا در هر روز و یا در هر جمعه انجام می شود مستحب است. هر روز بعد از نماز صبح دعاهایی که مربوط به وجود مبارک امام عصر(عج) است خوانده شود.
دعای شریف «اللهم بلغ مولای صاحب الزمان صلوات الله علیه عن جمیع المؤمنین...» و نیز «دعای عهد» (مفاتیح الجنان، ص891 و 892) شاهدی برای این سخن است.
3- سبب زنده نگه داشتن یاد امام غایب در دل منتظران می گردد. یاد امام زمان(عج) توجه به ارزش های دین و اصول اخلاقی را در دلها جوانه می زند و برعکس غفلت از یاد و خاطره امام یکی از دلایل عمده پژمردگی و سستی ارزش های الهی و انسانی در جوامع مسلمان است.
دلت گر که یک لحظه غافل نشیند خدنگ بلا بر دل دل نشیند
4- کسی که سلامتی امام زمانش برایش مهم است، مسلما آزردن آن حضرت برایش سخت است در نتیجه دعا برای سلامتی آن حضرت، انسان را بر انجام کارهایی وامی دارد که موجب خشنودی آن حضرت و در نتیجه سبب رسیدن به مقام رضوان الهی می گردد.
5- دعا بسیار مؤثر است و موجب فرج آن حضرت و نیز فرج و گشایش در زندگی مؤمنان می شود.
6- موجب قرب الهی است. امام مهدی(عج) در خصوص زیارت آل یس می فرمایند: «هرگاه خواستید به وسیله ما به خداوند و به ما توجه کنید این زیارت را که از جانب خداوند انشاء شده است بخوانید.»(مفاتیح الجنان، ص 863)
این زیارت که از جهات مختلف، محتوایی عمیق دارد بسیار مورد تأکید و سفارش قرار گرفته است. از جمله سلام هایی که در این زیارت ادا می شود، از ابتدا تا انتها، دعای برای سلامتی و تندرستی و بهروزی امام زمان(عج) است.
«السلام علیک یا خلیفه الله و ناصر حقه... السلام علیک حین تصبح و تمسی، السلام علیک فی الیل اذا یغشی و النهار اذا تجلی ... السلام علیک بجوامع السلام ...؛ سلام بر تو ای جانشین خدا و یاری کننده حق ... درود و سلام بر تو هنگامی که بامداد و شام کنی، درود و تهیت الهی بر تو در شب که همه جا را فراگیرد و در روز، در وقتی که نور دهد (یعنی سلام بر تو در هر صبح و شام)...، درود بر تو درودی همه جانبه... .»
برای مطالعه بیشنر در این زمینه: ر.ک:
1. مهدویت (پیش از ظهور )، رحیم کارگر
2. مکیال المکارم: موسوی اصفهانی
در این نوشتار، با استفاده از منابع روائی شیعه موضوع یاران حضرت مهدی عجل الله تعالی فرجه الشریف، ویژگیها و خصوصیات اسمی و ملیتی آنان، تعداد اصحاب، جنسیت اصحاب (تعداد مرد و زن) مورد بررسی قرار گرفته است.
عصر شیعه ـ براساس آموزههای دینی، یکی از سنتهای الهی در جهان این است که هر پدیده، میباید به صورت قاعده مند از راه فراهم آمدن شرایط و مقدمات آن به وجود آید. این اصل، در روایات این گونه بیان شده است: «أبی الله أن یجری الأمور إلا بأسبابها فجعل لکل شئ سبباً؛ خداوند امتناع دارد از اینکه امور را جز از راه اسباب آن فراهم آورد.» (مازندرانی، 1421: ج8، ص210).
تحولات و رخدادهای اجتماعی نیز همانند پدیدههای تکوینی، محکوم این اصل میباشد. بر این اساس، تحقق هر انقلاب و رویداد اجتماعی، به زمینهها و شرایط آن، وابستگی دارد. ظهور و قیام امام مهدی عجل الله تعالی فرجه الشریف نیز پیرو همین اصل است و بدون تحقق زمینهها و شرایط آن، به وقوع نخواهد پیوست.
یکی از مهمترین شرایط و مقدمات لازم برای تحقق ظهور، وجود یاورانی شایسته و لایق برای پشتیبانی از قیام و انجام کارهای حکومت جهانی است؛ زیرا سنّت الهی بر این قرار گرفته که امور عالم از مجرای طبیعی و علل و اسباب عادی انجام گیرد؛ بنابر این همان گونه که نقش یاران در موفقیت حرکتهای اصلاحی پیامبران الهی تعیین کننده بوده، در قیام امام مهدی عجل الله تعالی فرجه الشریف نیر نیاز به یاران، امری ضروری و اجتناب ناپذیر است؛ زیرا بنا نیست این قیام، با نیروی اعجاز به سر انجام برسد؛ بلکه حرکتهای اصلاحی حضرت از راه اسباب و عوامل عادی به پیروزی میرسد. بدیهی است چنین انقلاب عظیمی، بدون نیروهای مؤمن و فوق العاده توانمند و مؤثر، امکان تحقق نخواهند داشت.
بر این اساس، یکی از موضوعات لازم در حوزه مباحث مهدویت، بحث از یاران حضرت مهدی علیه السلام و شناخت ویژگیها، کارکردها و اقدامات سیاسی نظامی مجموعه نیروهایی است که هنگام ظهور به امام مهدی علیه السلام میپیوندند و تحت فرمان آن حضرت، به انجام مسؤولیت میپردازند. با توجه به اهمیت مسأله و نقش آموزندة آن، بخشی از روایات مهدویت به انعکاس این موضوع پرداخته است.
طبق آنچه از روایات استفاده میشود، مجموع یاوران و کسانی را که در آغاز ظهور، دعوت امام مهدی عجل الله تعالی فرجه الشریف را لبیک میگویند و برای یاری، به امام علیه السلام میپیوندند، میتوان به دو گروه، تقسیم کرد:
الف. گروه اصحاب
ب. گروه انصار
گروه اصحاب، افراد ویژه و فوق العاده ممتازی هستند که به عنوان اصحاب حضرت در نخستین ساعات ظهور، به امام مهدی علیه السلام میپیوندند. آنان، هستههای اولیة نهضت جهانی امام مهدی علیه السلام را تشکیل میدهند. آنان کسانیاند که هم قیام حضرت با حضور آنان آغاز میشود و هم پس از پیروزی، از مشاوران و وزرای امام عصر علیه السلام خواهند بود و بخش مهمی از کارها را به دوش خواهند کشید. امام مهدی عجل الله تعالی فرجه الشریف با کمک آنان، دنیا را فتح کرده و عدالت موعود را سراسر جهان حاکم خواهند کرد.
در منابع روایی، این گروه، با عنوان «اصحاب المهدی» یاد شدهاند. آنان، در مقایسه با دیگر یاران حضرت، از مقام، جایگاه و منزلت برتری برخوردارند و در سیستم حکومتی حضرت نیز مسؤولیتهای مهمتر و حساستری بر عهده دارند.
اما گروه انصار، عبارتند از مجموعه یاورانی که پس از ظهور به حمایت از حضرت مهدی عجل الله تعالی فرجه الشریف میشتابند و به سپاه آن حضرت ملحق میشوند. این عده، شامل همه افرادی میشود که با آغاز قیام حضرت، دسته دسته برای یاری ایشان به پا میخیزند، و دعوت امام علیه السلام را لبیک میگویند. این گروه، شامل سه دسته از نیروهایی هستند که به تدریج به سپاه حضرت میپیوندند:
دستة اول، کسانیاند که در آغاز ظهور و اعلام خبر قیام حضرت در مکه، خود را به امام علیه السلام میرسانند و با ایشان بیعت میکنند. حضرت، پس از حضور و اعلام بیعت آنان، به قیام میپردازد و از مکه به سوی مدینه حرکت میکند.
دسته دوم، خیل عظیمی از مؤمنان و مشتاقانیاند که با آغاز قیام حضرت، در میانه راه به سپاه امام مهدی علیه السلام میپیوندند و در رکاب او با دشمنان خدا میجنگند.
دسته سوم، نیروها و سپاهیانیاند که پس از قیام حضرت مهدی عجل الله تعالی فرجه الشریف، از جاهای دور و نزدیک با هدف مقابله با لشکریان سفیانی و حمایت و پشتیبانی از حضرت مهدی علیه السلام، به سوی او میشتابند و به سپاه حضرت میپیوندند.
در این نوشتار، سعی شده است به منظور شناخت خصوصیات و اوصاف اصحاب و یاران حضرت مهدی عجل الله تعالی فرجه الشریف و نقش مؤثر آنان در شرایط و تحولات نخستین روزهای ظهور، ابعاد مختلف این موضوع بررسی شود.
کلمه «اصحاب» و «صحابه»، جمع صاحب از مادة «صحب» به معنای همراه، گروه، معاشر و یاور است (ابن منظور، بیتا: ص519؛ زبیدی، 1385: ج3، ص186). در آیات و روایات نیز این کلمه به معنای همراه، اهل، دسته وگروه، به کار رفته است.
درباره اصحاب و یاران حضرت قائم عجل الله تعالی فرجه الشریف، و وقایع مربوط به آن نکات متعددی قابل طرح است که این جا لازم است با استناد به روایات، بدان اشاره شود:
طبق نقل روایات، اصحاب مهدی، به طور ناگهانی و معجزهآسا، از مسافتهای دور و نزدیک، در یک شب یا صبحگاه، در مکه معظمه، گرد میآیند و به حضرت میپیوندند. امیرالمؤمنین علیه السلام درباره چگونگی فراخوانی و پیوستن یاران مهدی علیه السلام، از پیامبر صلی الله علیه و آله نقل میکند: «خداوند، یاران مهدی را در کمتر از چشم به هم زدن، از مشرق و مغرب، کنار کعبه، گرد میآورد.» (ابن طاووس، همان: ص146)
همچنین در روایت دیگری از امام باقر علیه السلام نقل شده است که فرمود: « یاران مهدی، با طی الأرض به سوی او میشتابند و در مکه با او بیعت میکنند.» (فتال نیشابوری، بیتا: ج2، ص263)
پس از پیوستن یاران امام مهدی عجل الله تعالی فرجه الشریف اولین اقدام حضرت، اخذ بیعت از اصحاب و پیمان وفاداری و اطاعت آنان از امام علیه السلام است. پایمردی در میدان رزم، دوری از حرام و کارهای منکر مثل دزدی، زراندوزی، احتکار، رباخواری، تخریب مساجد، شهوات باطل، نوشیدن شراب، تجمل گرایی، تحقیر اشخاص مؤمن، تعقیب افراد فراری، خونریزی ناحق، انفاق به افراد منافق و کافر، انجام عمل منافی عفت و … از موارد مطرح در این میثاق بیعت است. همچنین امام از یاران خود پیمان میگیرد در تحمل سختیها مقاوم باشند و مردم را امر به معروف و نهی از منکر کنند. اصحاب نیز همگی این پیمان را میپذیرند و تک تک با امام علیه السلام رو بوسی میکنند.(شافعی، بیتا: ص96)
طبق نقل روایات، اصحاب مهدی عجل الله تعالی فرجه الشریف همگی جوانند مگر تعداد اندکی؛ مانند کمی سرمه در چشم یا کمی نمک در غذا (طوسی، بیتا: ص284). در برخی روایات، یاران مهدی عجل الله تعالی فرجه الشریف به شیران روز و نیایشگران شب زنده دار که دلهاشان مانند پارههای آهن، محکم واستوار است، توصیف شده اند (مجلسی، همان: ج52، ص386). آنان، رادمردانیاند که جز شهادت در راه خدا، آرزوی دیگری ندارند و برابر رهبر و مولای خود، سخت مطیع و فرمانبردارند. ابهت و رعب این جنگجویان مصمم و فولادین، دشمنان را زمینگیر میکند.(نوری، بیتا: ج11، ص114) در راه انجام مأموریت خود، بسیار قاطع و بیباکند و هرگز هراسی به دل راه نمیدهند.(مجلسی، همان: ج52، ص308)
امام مهدی علیه السلام، با چنین اصحاب و یارانی، جهان را فتح کرده و اسلام را در سراسر گیتی، حکم فرما میسازد. از امام باقر علیه السلام نقل شده است که فرمود: گویی یاران مهدی را میبینم که سراسر زمین و آسمان را احاطه کردهاند و چیزی در جهان نیست، مگر اینکه در قبضه قدرت آنان است. آنها، در جامعه به حدی محبوبند که حتی پرندگان و درندگان نیز در پی جلب خشنودی و فرمان برداری آنان هستند. قطعهای از زمین، از اینکه یکی از یاران مهدی عجل الله تعالی فرجه الشریف بر آن گام نهاده است، بر قطعه دیگر فخر و مباهات میکند.(صدوق، همان: ج2، ص672؛ مجلسی، همان: ج52، ص327)
میان یاران مهدی عجل الله تعالی فرجه الشریف زنان نیز حضور دارند و در بخشهای بهداشت و درمان، انجام وظیفه میکنند. در روایات، تعداد آنان متفاوت ذکر شده است. طبق روایت مفضل بن عمر از امام صادق علیه السلام سیزده نفر میان اصحاب قائم عجل الله تعالی فرجه الشریف حضور دارند که زخمیها را مداوا و بیماران را پرستاری میکنند.(طبری، همان: ص259) در این روایت، نامهای نه نفر از این زنان ذکر شده است. در برخی روایات، از حضور پنجاه زن میان یاران حضرت مهدی عجل الله تعالی فرجه الشریف، خبر داده شده است. آنان، در کارهای بهداشتی و امدادی به رزمندگان اسلام خدمت رسانی میکنند.(نعمانی، همان: 279) در برخی دیگر، عدد بیشتری نیز ذکر شده است.(ابن طاووس، همان: ص151)
ظاهراً این نوع روایات، ناظر به زنانیاند که پس از قیام، حضرت را همراهی و در کارها با سپاه و اردوی امام مهدی عجل الله تعالی فرجه الشریف مشارکت میکنند.
فرآوری : زهرا اجلال
بهترین کاری که در زمان غیبت می توانیم انجام دهیم، انتظار فرج است. برای این منظور باید با وظیفه منتظران واقعی آشنایی داشته باشیم.
خوب است بدانیم که امام زمان(عج) شدیداً به شیعیان خود عشق مىورزد؛ بلکه علاقه آن حضرت به شیعیان و دوستانشان خیلى بیشتر از علاقهاى است که ما نسبت به آن حضرت داریم. ایشان همواره براى شیعیان خود دعا مىکنند. از آن حضرت نقل شده است: «اِنّا غَیْرُ مُهَمِلینَ لِمُراعاتِکُمْ وَلاناسینَ لِذِکْرِکُمْ» ؛ بحارالانوار: ج 53، ص 174. ما هرگز در رعایت احوال شما کوتاهى نمىکنیم و شما را از یاد نمىبریم».
آنچه بر ما بایسته است، جلب رضایت آن بزرگوار است. پیوستگى با او، یعنى، مطیع او بودن. آنچه در روایات زیاد سفارش شده، انتظار فرج است. ما باید ارتباط معنوى خود را با امام زمان(عج) با عمل به دستورات آن حضرت و انتظار فرج به معناى واقعى ثابت و مستدام نگه داریم. از اینرو بسیار به جا است که خصوصیات منتظر واقعى حضرت مهدى(عج) را بدانیم و سپس آن را در خود عملى کنیم.
رسول خدا صلى الله علیه وآله فرمود: «اَفْضَلُ العِبادَةِ اِنْتِظارُ الفَرَجِ»؛ فرائد السمطین، ج 2، ص 334، چاپ جدید. برترین عبادات، انتظار ظهور و فرج است.
وظیفه منتظر امام زمانعلیه السلام این است که مانند یک منتظر واقعى زندگى کند. وقتى انسان حقیقتا منتظر کسى باشد، تمام رفتار و سکناتش نشان از منتظر بودن او دارد. به عنوان مثال اگر منتظر میهمان باشد، حتما خانه را تمیز و مرتب و وسایل پذیرایى را آماده مىنماید و با لباس مرتب و چهرهاى شاداب در انتظار مىماند. چنین کسى مىتواند ادعا کند که منتظر میهمان است. اما کسى که نه خانه را مرتب کرده و نه وسایل پذیرایى را آماده نموده و نه لباس مرتب و تمیزى پوشیده و نه اصلاً به فکر میهمان است؛ اگر ادعا کند که در انتظار میهمان بوده، همه او را ریشخند خواهند کرد و بر گزافهگویى او خواهند خندید!
لاف عشق و گله از یار زهى لاف دروغ عشق بازان چنین مستحق هجرانند
بنابراین، انتظار قبل از آنکه از ادعاى انسان فهمیده شود، از رفتار و کردار او فهمیده مىشود. نمىتوان هر کسى را که ادعاى دوستى و ولایت امام زمان را دارد، در شمار دوستان و منتظران او قلمداد نمود! آرى «مشک آن است که خود ببوید نه آنکه عطاربگوید».
با چنین توضیحى، روشن است که منتظر واقعى امام زمان(عج) باید رفتارش به گونهاى باشد که هر لحظه منتظر ظهور امام زمانعلیه السلام باشد، یعنى، در هر لحظه که این خبر را به او بدهند، خوشحال شود و آماده یارى آن حضرت باشد و با مال و جان خویش جهاد کند و خود را در راه آن حضرت فدا نماید. منتظر واقعى، اهل گناه و دلبستگى به دنیا نیست؛ چرا که چنین کسى نمىتواند از وابستگىها، دلبستگىها و آلودگىها دست بردارد و آماده به خدمت در جهت اهداف مقدس امام زمانعلیه السلام باشد.
1. معرفت:
اولین شرط انتظار معرفت است؛ تا انسان میهمان خود را نشناسد و از خصوصیات خوب او مطلع نباشد، منتظر او نخواهد شد. تنها هنگامى انسان در انتظار کسى مىنشیند که او را خوب بشناسد، اما اگر انسان کسى را نشناسد و بداند که آن شخص خواهد آمد، برایش اهمیتى نخواهد داشت و منتظر او نخواهد ماند. در مورد انتظار امام زمان(عج) هم چنین است. کسانى که آن حضرت را نمىشناسند (مانند کفار و یا اهل ادیان دیگر)، هرگز انتظار او را نمىکشند؛ اما کسانى که او را مىشناسند و ارزش و مقام او را مىدانند، منتظر او مىمانند.
کسانى که امام زمان را نمىشناسند - اگر چه به ظاهر مسلمان باشند - چنانچه در این حال بمیرند در حال جاهلیت از دنیا رفتهاند؛ چنانکه پیامبر اکرمصلى الله علیه و آلهفرمود: «مَنْ ماتَ وَ لَمْ یَعْرِفْ اِمامَ زَمانِهِ ماتَ میتَةَ الْجاهِلِیَّةِ» ؛ بحارالانوار: ج 32، ص 331. «هر کس بمیرد و امام زمانش را نشناسد به مردن جاهلیت از دنیا رفته است».
بنابراین اولین شرط انتظار، ایجاد معرفت در مورد امام زمان(عج) است و طبیعى است که هر مقدار معرفت انسان نسبت به آن حضرت بیشتر باشد، ارزش او را بیشتر درک کرده و به عظمت او بیش از پیش پى خواهد برد و بیشتر تشنه وجود آن حضرت خواهد شد. در حالى که افراد جاهل و ناآگاه به ارزش آن حضرت، هرگز احساس تشنگى و عطش نسبت به وجود مقدس ایشان نخواهند داشت و بدین جهت از زمره منتظران بیرون هستند!
وصل خورشید به شب پره اعمى نرسد که در این آینه صاحبنظران حیرانند
شناخت امام زمانعلیه السلام دو گونه است:
1. شناخت تاریخى وجود آن حضرت؛ مانند اینکه او امام دوازدهم است و تاریخ ولادتش در چه سالى است و مانند آن.
2. شناخت مقام نورانیت آن حضرت؛ که این شناخت کار هر کسى نیست و ظرفیت و لیاقت زیادى مىخواهد. در حقیقت، اصحاب خاص امام زمانعلیه السلام کسانىاند که آن حضرت را به مقام نورانیت شناختهاند.
براى آگاهى از مقام عظیم امامت خواندن زیارت جامعه کبیره و تأمل در معانى عمیق آن توصیه مىشود.
همچنین خواندن کتب معتبرى که در مورد امام زمانعلیه السلام نوشته شده است مىتواند انسان را تا حدى به مقام و عظمت آن حضرت آشنا سازد.
2. محبت به امام زمان علیه السلام
وظیفه دیگرى که منتظران آن حضرت دارند این است که باید دوستى و محبت امام عصر(عج) را در خود ایجاد کنند و آن را افزایش دهند. بدیهى است تا انسان از میهمان خویش خوشش نیاید و نسبت به او محبت نداشته باشد - هر چند هم که او رابشناسد - نمىتواند واقعاً منتظر آمدن او باشد؛ اگر انسان از میهمان خود بدش بیاید، چگونه مىتواند منتظر قدم او باشد و خود را براى پذیرایى از او آماده کند. پس تا محبت به امام زمان(عج) در وجود کسى شکل نگرفته و شعلهور نشده باشد، او نمىتواند به وظایف منتظران واقعى عمل نماید. محبت به امام زمان(عج) وظیفهاى است که پیامبر اکرمصلى الله علیه وآله نیز به دستور خدا از ما خواسته است؛ آنجا که در قرآن کریم مىفرماید: «قُلْ لا أَسْئَلُکُمْ عَلَیْهِ أَجْراً إِلاَّ الْمَوَدَّةَ فِی الْقُرْبى»؛ سوره شورى: آیه 23.
3. ایجاد سنخیت با امام زمانعلیه السلام
منتظران واقعى وضعیت روحى و فکرى و عملى خود را به گونهاى سامان مىدهند که سنخیت کاملى با امام زمانعلیه السلام داشته باشند. آیا مىتوان منتظر قدوم کسى بود؛ ولى با او مشابهت و سنخیت نداشت؟ آیا مىتوان محبت کسى را داشت، اما با او هیچ سنخیت و مشابهتى نداشت؟ ایجاد سنخیت با امام زمان از طریق تقویت ایمان و تقوا و فضایل اخلاقى و درجات معنوى حاصل مىشود. تنها در این صورت است که مىتوان ادعاى محبت به آن حضرت را داشت. در صورتى که انسان رفتارش مطابق میل امام زمان(عج) باشد، شعله محبت او در دلش زبانه خواهد کشید و عشق آن حضرت او را به فریاد خواهد آورد و دورىاش را بر او سخت و ناگوار خواهد ساخت.
طبیعى است که هر چقدر سنخیت با ولى عصر(عج) بیشتر باشد، محبت آن حضرت به انسان بیشتر خواهد شد و محبت انسان نیز به آن حضرت افزونتر خواهد گشت. پس منتظر واقعى باید سعى کند تمام وظایف دینى و احکام الهى را انجام دهد.
4. ارتباط با منتظران دیگر
منتظر امام زمان(عج) مىداند که برنامه آن حضرت یک برنامه جهانى است و باید یاوران زیادى داشته باشد تا حرکتش پیروز شود. بنابراین به فکر گسترش یاران و منتظران آن حضرت بوده و با ارتباط با آنها، به تقویت روحیات ایمانى خود و دیگران خواهد پرداخت تا بر اساس دستور قرآنى «تَعاوَنُوا عَلَى الْبِرِّ وَ التَّقْوى» {A؛ V}سوره مائده{V به کمک مؤمنان منتظر، خود را آماده ظهور حضرت نماید.
5. دعا براى تسریع در ظهور امام زمانعلیه السلام
منتظر واقعى هر لحظه انتظار محبوب را مىکشد و از خدا مىخواهد که هر چه زودتر او را برساند. بنابراین دعاى فراوان براى فرج آن حضرت از وظایف همیشگى منتظران حضرتش مىباشد. دعا براى تسریع در فرج امام زمان(عج)، به وسیله آن حضرت نیز توصیه شده است.
6. دادن صدقه
براى سلامتى آن عزیز و یا هدیه نمودن ثوابهایى به حضرت مهدى(عج)، که خود، موجب قبولى هر چه بیشتر اعمال است.
7. امیدوارى
بر قیام و انقلاب آن یوسف زهرا علیها السلام و امید دادن به دیگران.
8. ایجاد آمادگى دائم رزمى براى ظهور حضرت
چنانکه در روایت آمده است:«لیعدن احدکم لخروج القائم و لو سهما» ؛ بحارالانوار، ج 52، ص 366، ح 146. هر یک از شما براى قیام قائم(عج) باید آماده گردد هر چند با تهیه یک تیر باشد.
از این رو شرکت در بسیج یکى از وظایف منتظران است.
9. محزون بودن به علت محروم بودن از زیارت آن وجود مبارک؛ «عزیز على ان ارى الخلق و لاترى و لا اسمع لک حسیسا و لا نجوى...» ؛ دعاى ندبه. بر من گران است که خلق را ببینم و تو دیده نشوى و سخن آشکار و پنهان تو را نشنوم.
الف. معرفت امام معصوم و عادل و پیشواىفضیلت؛
ب. ایمان به امامت و قیادت رهبرى الهى و عدالت پیشه؛
ج. عشق به عدالت وارزشهاى انسانى؛
ه. امید به آیندهاى روشن و نوید بخش؛
ک. تلاش براى برقرارى حکومتى عدل پیشه و عدل گستر؛
ح. رعایت موازین و قوانین دینى و اخلاقى؛
خ. داشتن روحیه تعهد و مسؤولیتپذیرى.
این انتظار فرج است که بهترین اعمال و بهترین عبادت است و چنین منتظرى، مقامى عالى دارد و هر گاه در زمان غیبت از دنیا برود، به منزله کسانى است که پس از ظهور حضرت حجت(عج) زنده و تحت فرمان او در راه خدا جهاد مىکنند. بحارالانوار: ج52 ص 125؛ رهتوشه راهیان نور، دفتر تبلیغات اسلامى حوزه علمیه قم چاپ اول تیرماه 1374 ص190-193 با تصرف.
درست است که وظیفه ما تلاش براى ملاقات با امام زمان(عج) نیست و حتى بنا بر نظر بعضى از بزرگان، تحقق این مسأله خیلى بعید و نادر است و اگر هم ممکن باشد، براى امثال مقدس اردبیلى و علامه حلّى قابل تصور است؛ نه انسان هاى عادى هر چند مؤمن و خوب. ولی بحث ملاقات، نباید با بحث ارتباط اشتباه شود؛ زیرا وظیفه ما ایجاد ارتباط با امام عصر(عج) است. منتظر امام زمان(عج) وقتى موفق به زیارت آن حضرت نمىشود، از طریق خواندن دعاى ندبه، زیارت آل یاسین، دعاى عهد، نماز امام زمان و نیز از طریق رفتن به مسجد جمکران، ارتباط خود را با آن حضرت حفظ مىنماید و براى گره گشایى مادى و معنوى از ایشان به عنوان واسطه فیض الهى درخواست مىکند و خود را در محضر ایشان مىبیند.
باید منتظر فرج باشیم ولى با مقدمات آن؛ ولى مىدانیم که ضعیفیم و طاقت ابتلائات سخت را نداریم، لذا از خدا بخواهیم که بعد از این دیگر به ابتلائات بیشتر، مبتلا نشویم. الآن برادران و خواهران مذهبى و دینى ما در فشار و ناراحتى به سر مى برند، و ما اینگونه راحت و بىتفاوت نشسته ایم؛ پس اگر روزى ما در فشار و ناراحتى به سر بریم و آنها راحت باشند عیبى ندارد! در حالى که جامعه توحیدى باید طورى باشد که...
فقیه فقید، و عارف دانای راز، حضرت آیت الله العظمی بهجت که به تعبیر مقام معظم رهبری، سرچشمه پایان ناپذیر فیوضات معنوی بودند، یکی از این نمونههاست. آنچه میخوانید درباره انتظار فرج و تحصیل مقدّمات آن است که در پایگاه اطلاع رسانی معظم له آن را منتشر نموده است.
آیا هیچ نگران هستیم؟! اینجور متدیّن هستیم؟!
اگر به راستى شیعیان کسانى هستند که:«براى شادى ما شاد، و براى ناراحتى ما محزون مى شوند» آیا ما این طور هستیم، آیا در شادى و غم با ائمه(علیه السلام) شریکیم؟!
آیا مىشود شیعه باشیم و یک شب بگذرد و براى نابودى دشمنان اسلام و اهل بیت(علیهم السلام) دعا نکنیم؟! و یا دعاى ما صمیمى نباشد؟!
اگر دعاهاى مقرون به اشک داشتیم، پیش مىبردیم، و اگر مىمردیم و شهید مىشدیم، مقصود حاصل مىشد.
الآن برادران و خواهران مذهبى و دینى ما در فشار و ناراحتى به سر مى برند، و ما اینگونه راحت و بىتفاوت نشسته ایم؛ پس اگر روزى ما در فشار و ناراحتى به سر بریم و آنها راحت باشند عیبى ندارد! در حالى که جامعه توحیدى باید طورى باشد که اگر جایى از آن آسیب دید، جاهاى دیگر بى تفاوت نباشند.
قطعاً آنان که در دعا راستگو، و مهموم به همّ اهل بیت(علیه السلام) و مستبشر به سرور آنان هستند، مُبْصَرات و مشاهداتى دارند، و قطعاً مثل ما چشم بسته و نابینا نیستند.
خدا نکند که براى تعجیل فرج امام زمان(عج) دعا کنیم ولى کارهایمان براى تبعید فرج آن حضرت باشد!
ما باید انتظار فرج حضرت غائب(عج) را داشته باشیم، و فرجش را فرج عموم بدانیم، و در هر وقت و هر حال باید منتظر باشیم، ولى آیا مى شود انتظار فرج آن حضرت را داشته باشیم، بدون مقدمات و تحمّل ابتلائاتى که براى اهل ایمان پیش مى آید؟!
با این حال، چه اشکالى دارد که تعجیل فرج آن حضرت را با عافیت بخواهیم، یعنى این که بخواهیم بیش از این بلاها که تا به حال بر سر مؤمنین آمده، بلاى دیگرى نبینند؟!
زیرا در روایت آمده است: وقتى سفیانى خروج مىکند، هر کس نام على، فاطمه، حسن و یا حسین را دارد مىکشد.
پس از این که عدهاى کشته مىشوند، بقیه مىگویند: پدران و مادران ما گناه کردهاند و این اسم ها را بر ما گذاشته اند، ما چه تقصیر داریم.
در این جا سفیانى تفضّل مى کند! و به افراد خود دستور مىدهد از کشتن صاحب بعضى از نام ها خوددارى کنند، ولى صاحب بعضى از نام ها را بکشند! چنان که زمانى یهودى ها اگر مى دیدند صاحب شناسنامه، شیعى است، فوراً او را مى کشتند! الآن هم منتظر دستورند!پ
در هر حال، باید منتظر فرج باشیم ولى با مقدمات آن؛ ولى مىدانیم که ضعیفیم و طاقت ابتلائات سخت را نداریم، لذا از خدا بخواهیم که شیعه بعد از این دیگر به ابتلائات بیشتر، مبتلا نشود. و اهمّ مقدّمات انتظار فرج را که توبه و طهارت از گناهان است، تحصیل کنیم.
1ـ دعا برای امام زمان عجل الله تعالی فرجه الشریف و خود تا به معرفت حضرتش نائل شویم. ائمه هدی علیهم السلام نیز همواره بر این مهم تکیه داشته اند.امام صادق(علیه السلام) دعایی به "زراره" تعلیم کرده و می فرمایند : «... اگر زمان غیبت را درک کردی چنین دعا کن: اللهم عرفنی نفسک فإنک إن لم تعرفنی نفسک لم أعرف نبیک. اللهم عرفنی رسولک فإنک إن لم تعرفنی رسولک لم أعرف حجتک. اللهم عرفنی حجتک فإنک إن لم تعرفنی حجتک ضللت عن دینی» (منتخب الاثر ـ آیت الله صافی گلپایگانی حدیث 1 ص 501 ـ به نقل از غیبت نعمانی، کافی، کمال الدین) همچنین دعاهای دیگری که در کتب ادعیه و ...
زیارات بدان اشاره شده، خصوصا دعای معروف«اللهم کن لولیک الحجه ابن الحسن ... » که بحمدالله در بین جامعه شیعه بسیار معروف و مشهور است.
2 ـ شناخت صفات و سیره امام علیه السلام: بدیهی است که یک عاشق دلباخته امام و یک منتظر حقیقی باید بداند که محبوبش از چه صفاتی برخوردار بوده، و چه سیره و روشی را در زندگی و سایر شئونات آن دارد.
در این راستا، مطالعه آیات و روایات فراوانی که در ارتباط با وجود مقدس حضرت بقیه الله الاعظم عجل الله تعالی فرجه الشریف بیان شده، بسیار سودمند است.
3 ـ رعایت ادب در همه موارد: امامی که واجب الاطاعه و حجت خدا بر تمامی اهل زمین است، نامش محترم و یادش بسیار گرامی است. او پیشوای همه و چشم بینای خدا در بین مخلوقات اوست. روزی اهل زمین به یمن وجود اوست و هر کس که به مرتبه ای از مراتب کمال می رسد از پرتو عنایات حضرت حق است که از مسیر امامت به ما رسیده است.
4 ـ عشق و علاقه نسبت به حضرت: مرحوم سیدعبدالکریم کفاش، هفته ای یک مرتبه به محضر آن حضرت مشرف می شد. او در ری در جوار حضرت عبدالعظیم حسنی می زیست. در یکی از تشرفاتش، حضرت از او می پرسند: سیدعبدالکریم! اگر ما را نبینی چه خواهد شد؟ پاسخ می دهد: آقا حتما می میرم. حضرت در پاسخ فرمودند: «اگر چنین نبودی ما را نمی دیدی» (مشعل هدایت ج 2 ص 129 ـ مبحث امکان تشرف ـ از استاد حاج شیخ حسین گنجی)
5 ـ علاقه مند کردن دیگران به امام زمان عجل الله تعالی فرجه الشریف: طبیعی است که هر کس به چیزی علاقمند باشد درصدد تبلیغ و ترویج آن برآمده و آنرا به دیگران معرفی خواهد کرد، چه رسد به اینکه وجود مقدس خاتم الاوصیا عجل الله تعالی فرجه الشریف باشد.
6 ـ انتظار فرج: امام صادق علیه السلام فرمودند: «بخشی از ویژگیهای ائمه علیهم السلام عبارت از تقوی، پاکدامنی و خیرخواهی ... و صبر در انتظار فرج است.» (منتخب الاثر، آیت الله صافی، ص 498، به نقل از بحارالانوار)
در بسیاری از روایات، پرفضیلت ترین اعمال، انتظار فرج دانسته شده است. (منتخب الاثر، آیت الله صافی، ص 493 ـ 500)
در بسیاری از احادیث در باب انتظار فرج بیان شده که هر گاه یکی از منتظران حضرت به رحمت الهی رفت، چنانست که در میان سپاه امام و یا در میان چادر (خیمه) حضرت به شهادت برسد.
در بعضی از روایات تعبیر شده که چنین شخصی مثل کسی است که با رسول خدا صلی الله علیه و آله در برابر کفر جهاد کرده باشد.
7 ـ اظهار علاقه وافر برای ملاقات با آنحضرت.
8 ـ ذکر فضائل و مناقب آنحضرت، و شرکت در مجالس امام شناسی.
9 ـ صدقه برای سلامتی امام زمان عجل الله تعالی فرجه الشریف.
10 ـ بجا آوردن حج و عمره و زیارت مشاهد مشرفه به نیابت از امام: اعمالی که به نیابت از امام زمان علیه السلام بجا آورده می شود در واقع هدیه ای از جانب عاشقان و شیفتگان به ایشان است.
11 ـ استغاثه به وجود مقدس امام عجل الله تعالی فرجه الشریف: در بعضی از روایات از آن بزرگوار به "غیاث المضطر المستکین" تعبیر شده است.
توسل و استغاثه بر اهل البیت علیهم السلام، سیره دائمی بزرگان و صلحا و علما شیعه بوده و حتی ائمه هدی علیهم السلام نیز به وجود مقدس ایشان توسل می جسته اند.
مرحوم عاملی در روایتی نقل می کنند که هنگامی که حضرت زهرا سلام الله علیها بین دیوار و در مجروح شدند، به دنبال علی علیه السلام ... بودند، و ناله "یا ابن الحسن" سرمی دادند، و به وجود مقدس امام عصر حضرت حجه بن الحسن عجل الله تعالی فرجه الشریف استغاثه جستند.
12 ـ تجدید بیعت با امام علیه السلام: براساس پاره ای از روایات، تجدید بیعت بعد از هر نماز واجب و یا در هر جمعه مستحب است.(مکیال المکارم و منتخب الاثر)
و در روایتی از امام صادق علیه السلام نقل شده که «هر کس بعد از نماز صبح و بعد از نماز ظهر بگوید: "اللهم صل علی محمد و آل محمد و عجل فرجهم"، نمی میرد مگر آنکه حضرت را ببیند و بشناسد.»(بحارالانوار، ج 86، ص 77، باب 39)
13 ـ اجتناب از محارم: کسی که منتظر واقعی است، باید از آنچه که امام زمانش کراهت و تنفر دارد، اجتناب نموده و هر عملی که در تقرب او موثر است را به خاطر رضای محبوب و ارتباط روحی با او انجام دهد.
مرحوم شیخ طوسی متوفی 460 هـ ق در "تجرید الاعتقاد" می نویسد: «وجوده لطف و عدمه منا.» یعنی وجود حضرت لطف و عنایت بر ماست و غیبت ایشان به خاطر اعمال و رفتار بد ماست .
"گفتم که روی خوبت از من چرا نهان است گفتا تو خود حجابی ورنه رخم عیان است"
"گفتم که از که پرسم جانا نشان کویت گفتا نشان چه پرسی آن کوی، بی نشان است"
علی علیه السلام فرمودند: «زمین خالی از حجت خدا نیست، لکن خداوند متعال، خلقش را از اینکه حجت را بشناسند نابینا و محروم می نماید و این به خاطر ظلمی است که بر خودشان روا داشتند.»(بحارالانوار، ج51، ص113)
«ظلم و جور با بصیرت سنخیت ندارد، و کسی که در کلاس گناه و معصیت بسر می برد هم سنخ با اولیای خدا نیست. لذا دیده اش از شناخت حضرت نابیناست.»(مشعل هدایت، ج2، ص126، مقاله امکان تشرف)
حضرت مهدی عجل الله تعالی فرجه الشریف، در توقیعی چنین می فرمایند: «فما یحبسنا عنهم إلا ما یتصل بنا مما نکرهه و لانوثره منهم» یعنی محبوس نکرده ما را از دوستان، مگر خبرهای ناگواری که همواره از ناحیه آنان به ما می رسد که ناخوشایند است، در حالیکه ما آن کارها را از ایشان نخواستیم.(احتجاج طبرسی، ج2، ص322)
14 ـ دوستی با صالحان: دوستی با دوستان حضرت باعث تقرب و جلب خشنودی ایشان است. همچنین ادخال سرور مومنین و محبین اهل بیت علیهم السلام و همچنین رفع حوائج آنان نیز از وظایف منتظران عصر ظهور شمرده نشده؛ چرا که آن حضرت همانند اجداد طاهرینش باب الحوائج هستند.
قرآن کریم در وصف یاران حضرت ختمی مرتبت می فرماید: «محمد رسول الله والذین معه اشداء علی الکفار رحماء بینهم» یعنی محمد رسول خدا (صلی الله علیه و آله وسلم) و کسانی که با او هستند بر علیه کفار بسیار خشن، ولی با یکدیگر بسیار مهربانند.
و همچنین امر خدای حکیم که می فرماید: «کونوا مع الصادقین» یعنی همواره با افراد راستگو همنشین باشید
15 ـ برائت از دشمنان خدا و اهل بیت علیهم السلام:
امام هادی علیه السلام در زیارت شریفه جامعه می فرمایند: «برئت الی الله عزوجل من اعدائکم و من الجبت و الطاغوت و الشیاطین و حزبهم الظالمین» یعنی برائتمی جویم به درگاه خدای عز و جل از دشمنان اهل بیت
بخش تاریخ و سیره معصومین تبیان