منتظران ظهور
منتظران ظهور

منتظران ظهور

مهدویت

اهمیت زیارت حضرت امام رضا (علیه السلام)


امام رضا

این مقاله بصورت خلاصه 10مزیت از مزایای زیارت شاه طوس امام علی بن موسی الرضا(علیه السلام) را بیان می کند: 

مزیت اول - زیارت حضرت رضا (علیه السلام) افضل و برتر از زیارت سیدالشهدا (علیه السلام) است :

شاه عبدالعظیم حسنی فرمود: به حضرت جواد علیه السلام عرض کردم  که به زیارت قبر حضرت سیدالشهدا علیه السلام مشرف شوم یا به زیارت پدرتان .

فرمود: اندکى درنک کن ؛ سپس داخل اندرون شد بعد - در حالى که اشکهایش بر رخسارش جارى بود - خارج شد و ...

سپس فرمود: زائران امام حسین علیه السلام بسیارند؛ اما زائران پدرم کمند.

در روایت دیگر فرمود: زیارت پدرم افضل است زیرا حضرت ابا عبدالله الحسین علیه السلام را همه مردم زیارت مى کنند؛ اما پدرم را، جز خواص شیعه زیارت نمى کنند.

زیرا هر فرقه اى از شیعه ، امام حسین علیه السلام را از جهات مختلفى از قبیل ، شهادت آن حضرت ، مخصوصا فرزند بى واسطه حضرت زهراعلیهاالسلام بودن محترم مى شمارند و فرق دیگر شیعه ، از قبیل : کیسانیه ، زیدیه ، اسماعیلیه و واقفیه و...امامت حضرت سیدالشهدا علیه السلام را پذیرفته اند؛ اما در این میان ، حضرت رضا علیه السلام داراى ویژگى خاصى است که اغلب انشعابات تشیع ، قبل از ایشان بوده و باقیمانده از فرق مختلف همین خواص شیعه هستند که به ولایت حضرت رضا علیه السلام معتقدند و شمارشان نسبت به بقیه کمتر است ؛ لذا در روایات عارفا بحقه قید شده یعنى ایشان را امام واجب الاطاعه بداند.


مزیت دوم - زائر حضرت رضا علیه السلام از زوار تمام انبیاء و اولیا و ائمه علیهم السلام افضل و با ارزش تر است .


امام جواد فرمود: هر که قبر پدرم ، حضرت رضا علیه السلام را در توس زیارت کند خداوند گناهان گذشته و آینده او را مى بخشد و روز قیامت براى او منبرى در مقابل منبر رسول الله صلى الله علیه و آله مى نهد و با آسایش و آرامش بر آن منبر مى نشیند تا خداوند به اعمال آخرین نفر از بندگان خود رسیدگى نماید

سلیمان بن حمص گفت : از موسى بن جعفر علیه السلام شنیدم که مى فرمود: هر کسى قبر فرزندم على را زیارت کند خداوند ثوابى معادل هفتاد حج مبرور به او عطا مى فرماید.

با تعجب گفتم : هفتاد حج مبرور؟! فرمود: آرى هفتاد هزار حج .

باز با تعجب گفتم : هفتاد حج مبرور؟!

فرمود: آرى . هفتاد هزار حج مبرور. بار دیگر با تعجب پرسیدم .

فرمود: بعضى از حجها در پیشگاه خدا مقبول نمى شود.هر کس فرزندم را زیارت کند یا شبى در کنار قبر او به سر برد، مانند کسى است که خداوند را در عرش زیارت کند.

باز با تعجب پرسیدم مانند کسى که خدا را در عرش زیارت کند؟!

فرمود: آرى . روز قیامت ، در عرش خدا چهار نفر از پیشینیان : نوح ، ابراهیم ، موسى و عیسى و چهار نفر از آخر الزمان : محمد، على ، حسن و حسین علیهم السلام گرد خواهند آمد و بعد، این مجلس ادامه خواهد یافت . یعنى غیر از این هشت نفر دیگران هم خواهند بود

زوار قبور ائمه علیهم السلام با ما، در همین جلسه شرکت خواهند داشت .بالاترین درجه و با ارزش ترین عطیه و عنایت ، مخصوص زوار فرزندم على بن موسى الرضاست .


مزیت سوم - براى زوار حضرت رضا علیه السلام ضمانت شده است که خداوند گناهان گذشته و آینده اش را مى بخشد.


امام جواد فرمود: هر که قبر پدرم ، حضرت رضا علیه السلام را در توس زیارت کند خداوند گناهان گذشته و آینده او را مى بخشد و روز قیامت براى او منبرى در مقابل منبر رسول الله صلى الله علیه و آله مى نهد و با آسایش و آرامش بر آن منبر مى نشیند تا خداوند به اعمال آخرین نفر از بندگان خود رسیدگى نماید. 


این روایت دو جنبه دارد:

1- بخشیدن گناه

2- آسودگى از حساب


امام رضا

مزیت چهارم - بخشیده شدن گناه به هر کمیت و کیفیتى که باشد

شخصى خراسانى به حضرت رضا علیه السلام گفت : یا بن رسول الله من پیامبر اکرم صلى الله علیه و آله را در خواب دیدم که به من فرمود:

وقتى پاره تن من در سرزمین شما دفن شود و ستاره ای از من در آنجا غروب کند، چگونه امانت مرا حفظ خواهید کرد؟

حضرت رضا علیه السلام فرمود: من در سرزمین شما دفن مى شوم و پاره تن و ستاره دودمان اویم ؛ سپس فرمود: بدان هر که مرا با قید معرفت به حق واجبى که خداوند از اطاعت برایم قرار داده است ، زیارت کند؛ من و پدران گرامى ام در روز قیامت شفیع او خواهیم بود و هر که را ما شفاعت کنیم ، در قیامت نجات مى یابد - ولو کان علیه مثل وزرالثقلین الجن و الانس-  گر چه به گناه جن و انس آلوده باشد


مزیت پنجم - زیارت با معرفت، اجر هفتاد شهید


حمزة بن حمران از امام صادق علیه السلام نقل مى کند که فرمود: هر که نواده مرا در توس خراسان با معرفت به حقش ، زیارت کند اجر هفتاد شهید از شهدایى که در کنار رسول اکرم صلى الله علیه و آله پیکار کرده اند، به او داده مى شود.

عرض کردم ، فدایت شوم .

عرفان به حقش چگونه است ؟ فرمود:

یعلم انه امام مفترض الطاعته ، غریب ، شهید

بداند که او امام واجب الاطاعه و غریب و شهید است

از حضرت هادى ، على بن محمد بن على بن موسى الرضا علیه السلام ، شنیدم که فرمود: هر که برآورده شدن حاجتش را از خدا بخواهد، باید غسل کرده به حرم حضرت رضا علیه السلام رود، در بالاى سر آن حضرت دو رکعت نماز بخواند در قنوت نماز آنچه بخواهد - در صورتى که کار حرام یا قطع رحم و خوایشاوندى نباشد - از خدا بخواهد، خداى تعالى نیازش را برآورده سازد

مزیت ششم - زیارت حضرت رضا علیه السلام معادل هفتاد هزار حج است


یکى از اصحاب گفت : به حضرت صادق علیه السلام گفتم : فلانى مى گفت که به شما گفته است : من نوزده حج عمره به جا آورده ام ؛ بعدا شما فرموده اید که یک حج و یک عمره دیگر به جاى آور تا به اندازه یک مرتبه زیارت حضرت سیدالشهدا علیه السلام به تو اجر داده شود.

امام ششم علیه السلام فرمود: اکنون بگو کدام یک نزد تو محبوبتر است بیست مرتبه به حج رفتن یا با امام حسین علیه السلام محشور شدن ؟ گفتم : با امام حسین علیه السلام محشور شدن محبوبتر است . فرمود: پس به زیارت امام حسین علیه السلام برو.

با بررسى به روایت ، زیارت امام حسین علیه السلام معادل تا هزار حج هم وارد شده است .

در روایتى از عایشه نقل شده است که پیامبر اکرم فرمود: کسى که حسینم را زیارت کند نود حج از حجهاى رسول الله صلى الله علیه و آله و عمره اش به او داده مى شود. اما توجه داشتید که زیارت حضرت رضا علیه السلام صدهزار حج ثواب داشت .


مزیت هفتم - زیارت حضرت رضا علیه السلام غم را از دل زائر مى زداید.


قال رسول الله صلى الله علیه و آله :

ستد فن بضعة منى بخراسان مازارها مکروب الا نفس الله کربته و لا مذنب الا غفر الله ذنوبه .

رسول اکرم صلى الله علیه و آله فرمود: بزودى پاره اى از تن من در خراسان دفن مى شود، هیچ غمگینى او را زیارت نمى کند مگر اینکه خدا غم از دلش بزداید و هیچ زائر گنهکارى مگر اینکه خداى تعالى گناهانش را بیامرزد.


بنابراین در این دریاى متلاطم زندگى پیوسته طوفانهاى غم و اندوه زندگى او را در معرض ‍ خط قرار مى دهد، حضرت رضا علیه السلام را با معرفت باید زیارت کرد تا وجود انسان از این طوفانها رها و دل از غم و صفات ناپسند زدوده و توشه اى براى سفر آخرت فراهم شود.



امام رضا

مزیت هشتم- افضل زیارات

محمد بن سلیمان گفت : به حضرت جواد علیه السلام گفتم :

شخصى حج واجب خود را به جا آورده پس ‍ از آن به حج عمره رفته و در مراجعت به زیارت رسول اکرم صلى الله علیه و آله نایل شده است ؛ بعدا به نجف رفته ، على علیه السلام و امام موسى کاظم علیه السلام را زیارت کرده است ؛ باز در همین ایام وضعش از نظر مالى به گونه اى است که نمى تواند عازم حج شود؛ حال بفرمائید به حج برود، افضل و برتر است یا به توس رفته ، حضرت رضا علیه السلام را زیارت کند؟

قال یاءتى خراسان فیسلم على ابى علیه السلام افضل و لیکن ذلک فى رجب

فرمود: در صورتى که در ماه رجب باشد به خراسان رفته ، پدرم حضرت رضا علیه السلام را زیارت کند بهتر است .


مزیت نهم - در حرم حضرت رضا علیه السلام دو رکعت نماز با شرایط خاص به جا آوردن موجب برآمدن حاجت است .

صقربن دلف گفت : از حضرت هادى ، على بن محمد بن على بن موسى الرضا علیه السلام ، شنیدم که فرمود:

هر که برآورده شدن حاجتش را از خدا بخواهد، باید غسل کرده به حرم حضرت رضا علیه السلام رود، در بالاى سر آن حضرت دو رکعت نماز بخواند در قنوت نماز آنچه بخواهد - در صورتى که کار حرام یا قطع رحم و خوایشاوندى نباشد - از خدا بخواهد، خداى تعالى نیازش را برآورده سازد.

و نیز فرمود:

بارگاه ملکوتى حضرت رضا علیه السلام بقعه اى از بقعه هاى بهشت است که هیچ مؤ منى آن را زیارت نکند، مگر اینکه خداوند او را از آتش ‍ آزاد و وارد بهشتش نماید.

حضرت رضا علیه السلام مى فرمود: من بزودى مظلومانه با سم کشته مى شوم و قبرم کنار قبر هارون خواهد بود خداوند تربت مرا محل رفت و آمد شیعیان و اهل بیتم قرار خواهد داد؛ هر که مرا در غربتم زیارت کند، بر من واجب خواهد شد که در روز قیامت او را زیارت کنم

مزیت دهم - مجموعه اى از فضایل زیارت حضرت رضا علیه السلام به قول و بیان خود آن امام علیه السلام .


باید توجه داشت که فضایل زیارت امام هشتم علیه السلام به عناوین پانزده گانه مذکور محدود نمى شود و زیارت آن حضرت فضایل بسیارى دیگر نیز دارد که در این مختصر نمى گنجد.

حضرت رضا علیه السلام فرمود:

هر که به زیارت من رهسپار شود و عارف به حق من باشد، دعایش مستجاب و گناهانش ‍ بخشوده مى شود.

هر که مرا در این بقعه زیارت کند مثل کسى است که رسول الله صلى الله علیه و آله را زیارت کرده باشد در روز قیامت من و آباء گرامى ام شفیع او خواهیم بود.

و هذه البقعة روضة من ریاض الجنة و مختلف الملائکة لایزال فوج ینزل من السماء و فوج یصعد الى ان ینفخ فى الصور 

بارگاه من باغى از باغهاى بهشت و محل رفت و آمد فرشتگان است که مرتبا فوج فوج تا روز قیامت از آسمان نزول مى کنند و فوجى دیگر به آسمان صعود مى نمایند.

فضیلت دو رکعت نماز در حریم قدس ‍ حضرت رضا علیه السلام  

اباصلت هروى گفت : حضرت رضا علیه السلام مى فرمود: من بزودى مظلومانه با سم کشته مى شوم و قبرم کنار قبر هارون خواهد بود خداوند تربت مرا محل رفت و آمد شیعیان و اهل بیتم قرار خواهد داد؛ هر که مرا در غربتم زیارت کند، بر من واجب خواهد شد که در روز قیامت او را زیارت کنم .

قسم به آن کسى که محمد صلى الله علیه و آله را گرامى داشته و او را میان جهانیان به نبوت برگزیده است ؛ هر کس در کنار قبرم دو رکعت نماز بگزارد خداوند گناهانش را مى آمرزد.

زائران قبر من در روز قیامت گرامیترین وارد شوندگان بر خداى تعالى هستند هر مؤمنى که مرا زیارت کند و در راه زیارت قطره اى از آسمان بر صورتش بچکد، خداوند بدنش را بر آتش جهنم حرام مى کند.


دلیل وجود خدا چیست؟ داستانی از کرامات امام رضا (علیه السلام)


http://s1.picofile.com/file/7262035478/20120121085825906_sh_imamreza_03.jpg

حضرت رضا علیه‌السلام در میان دوستان خود بودند که یکی از منکران وجود خداوند تبارک و تعالی از را راه رسید.


امام به او فرمود: ‌اگر حق با شما باشد، و خدایی در کار نباشد، ما و شما برابریم، و نماز و روزه و زکات و ایمان ما، به ما زیان نخواهد رسانید. اما اگر حق با ما باشد، در این صورت ما رستگاریم و شما زیان‌کار و در هلاکت خواهید بود.

مرد منکر گفت: به من بفهمان که خدا چگونه است و در کجاست؟‌

امام رضا علیه‌السلام فرمود: وای بر تو! این راهی که می‌روی غلط است. خدا «چگونگی»‌ را «چگونه» ‌کرد؛ بی‌آنکه او به «چگونگی» ‌توصیف شود و او مکان را مکان کرد بی‌آنکه خود دارای مکان باشد؛ بنابراین ذات پاک خدا با چگونگی و مکان شناخته نمی‌شود و با هیچ ‌یک از نیروهای حس درک نمی‌شود و به هیچ ‌چیزی تشبیه نمی‌گردد.


مرد گفت: اگر خدا با هیچ ‌یک از نیروهای حس درک نمی‌شود، بنابراین او چیزی نیست.

امام رضا علیه‌السلام فرمود: وای بر تو! ‌چون نیروهای حسی تو از درک او عاجز هستند، او را انکار کردی؟ ولی ما در عین آنکه نیروهای حسی ما از درک ذات او عاجز است، به او ایمان داریم و یقین داریم که او پروردگار ماست و به هیچ‌ چیزی شباهت ندارد.

امام رضا علیه‌السلام فرمود: من وقتی که به پیکر خود می‌نگرم، نمی‌توانم در طول و عرض آن چیزی بکاهم یا بیفزایم، زیانها و بدیهایش را از آن دور سازم و سودش را به آن برسانم؛ از همین موضوع تعیین کردم که این ساختمان دارای سازنده‌ای است؛ ازاین‌رو به وجود صانع و سازنده اعتراف کردم

مرد گفت: به من بگو خدا از چه زمانی بوده است؟‌

امام رضا علیه‌السلام فرمود: به من خبر بده که خدا از چه زمانی نبوده است، تا من به تو خبر دهم که در چه زمانی بوده است.

منکر گفت: دلیل بر وجود خدا چیست؟

امام رضا علیه‌السلام فرمود: من وقتی که به پیکر خود می‌نگرم، نمی‌توانم در طول و عرض آن چیزی بکاهم یا بیفزایم، زیانها و بدیهایش را از آن دور سازم و سودش را به آن برسانم؛ از همین موضوع تعیین کردم که این ساختمان دارای سازنده‌ای است؛ از این ‌رو به وجود صانع و سازنده اعتراف کردم؛ افزون بر آن، گردش سیارات، پیدایش ابرها، وزیدن بادها و سیر خورشید، ماه و ستارگان و نشانه‌های شگفت‌انگیز و آشکار دیگر را که دیدم، دریافتم که این گردنده‌ها گرداننده دارد و این موجودات دارای سازنده و پردازنده است.

و اینجا دیگر مرد حرفی برای گفتن نداشت!

بخش تاریخ و سیره معصومین تبیان


علم امام رضا (علیه السلام)

http://s1.picofile.com/file/7262025913/20120121085817781_sh_imamreza_01.jpg




قیام علمى، ارشاد مردم، تبیین احکام الله، بیان شریعت که از وظایف خاص اولیاء الله است، هیچ وقت از امام رضا صلوات الله علیه فوت نشد و یکى از کارهاى اساسى آن حضرت بود، چه در مدینه و چه در مرو. احکام بسیارى در کتب احادیث از یادگارهاى آن حضرت است، کافى است در این باب فقط فهرست عیون اخبارالرضا را که صدوق علیه الرحمة درباره آن حضرت نوشته است مطالعه کنیم .


شیخ طوسى علیه الرحمة در رجال خود سیصد و هفده نفر از روایان را تحت عنوان «اصحاب الرضا» نام برده که همه از آن حضرت کسب فیض کرده و به افتخار حدیث رسیده‏اند. (1)

مردان بزرگى امثال احمد بن أبى نصر بزنطى، احمد بن محمد بن عیساى اشعرى، ادریس بن عیساى اشعرى، عبدالله بن جندب بجلى، حسن بن على وشا، محمد بن فضیل کوفى و دیگران.

سید محسن امین فرموده: جماعتى از اهل تألیف از او نقل حدیث کرده‏اند، از جمله: ابوبکر خطیب در تاریخ خود، ثعالبى در تفسیرش، سمعانى در رساله‏اش، ابن معتز در کتابش، و دیگران. حافظ عبدالعزیزبن اخضر در کتاب معالم العترة الطاهرة گوید: عبدالسلام بن صالح هروى، داوود بن سلیمان، عبدالله بن عباس قزوینى از وى نقل حدیث کرده‏اند. (2)

على بن محمد بن جهم با آنکه ناصبى و از دشمنان اهل بیت است (3)

نقل مى‏کند: در مجلس مامون بودم که على بن موسى الرضا نیز حضور داشتند، مأمون از اخبارى که اشعار بر عدم عصمت انبیاء دارند از او سؤال مى‏کرد، او به هر یک جواب مى‏داد، مأمون پس از شنیدن جواب مى‏گفت: «اشهد انک ابن رسول الله حقا».و گاهى مى‏گفت:«لِلّه دّرک یابن رسول الله» و گاهى مى‏گفت: «بارک الله فیک یا اباالحسن» و نیز مى‏گفت: «جزاک الله عن انبیائه خیراً یا أبا الحسن» و چون به همه سؤالات جواب داد، مأمون گفت: یا ابن رسول الله! قلبم را شفا دادى و آنچه بر من مشتبه بود روشن فرمودى، خدا تو را از جانب انبیاء خودش و از اسلام جزاى خیر بدهد.

سید محسن امین فرموده: جماعتى از اهل تألیف از او نقل حدیث کرده‏اند، از جمله: ابوبکر خطیب در تاریخ خود، ثعالبى در تفسیرش، سمعانى در رساله‏اش، ابن معتز در کتابش، و دیگران. حافظ عبدالعزیزبن اخضر در کتاب معالم العترة الطاهرة گوید: عبدالسلام بن صالح هروى، داوود بن سلیمان، عبدالله بن عباس قزوینى از وى نقل حدیث کرده‏اند

على بن محمد بن جهم اضافه کرد: چون صحبت تمام شد، مأمون براى نماز برخاست و دست محمد بن جعفر را که حاضر بود گرفت و من در پى آن دو روان شدم. مأمون به محمد بن جعفر گفت: پسر برادرت را چگونه دیدى؟ گفت: داناست، ندیده‏ایم که از کسى علم آموخته باشد.

مأمون گفت: پسر برادرت از اهل بیت پیامبر است که درباره آنها فرموده: «ألا انّ ابرارَ عترتى و أَطائب أَرومتى‏، احکمُ الناس صغاراً و اعلم الناس کباراً، لا تُعِلّمُوهم فانّهم اعلم منکم، لا یخرجونکم من بابِ هُدى، و لا یُدخِلُونکم فى باب ضلال» (4).


آنگاه حضرت رضا صلوات الله علیه به منزل خود بازگشت، فرداى آن روز به محضر آن حضرت رفتم و سخن مأمون و جواب عمویش محمد بن جعفر را به وى رساندم، امام خندید وفرمود: پسر جهم! آنچه از مأمون شنیدى فریبت ندهد. به خدا قسم که او بزودى با حیله مرا مى‏کشد و خدا از او انتقام مرا خواهد گرفت. صدوق رحمة الله فرمود: این حدیث از طریق ابن جهم عجیب است که او از دشمنان و مغبضین اهل بیت بود.

 

پى نوشت ها:

1- رجال طوسى: 366 - 396.

2- سیر الائمه: ج 4 ص 141.

3- عیون اخبار الرضا: ج 1 ص 195 - 204 بطور تفصیل، بحار: ج 49 ص 180.

4- عیون اخبار الرضا: ج 1 ص 195 - 204 بطور تفصیل، بحار: ج 49 ص 180.


شرایط در حدیث سلسله الذهب و علت نام گذاری آن؟


امام رضا

اصطلاح سلسلة الذهب در بین شیعیان با اهل سنت متفاوت است:

نظر اهل سنت: هر حدیثی که مالک از نافع از ابن عمر از رسول خدا صلی الله علیه وآله وسلم نقل کند سلسلة الذهب نامیده می شود. ابن حجر این روایات را در کتابی به همین نام جمع آوری نموده است :

"رسالة فیها سبعة وأربعون حدیثا رواها الإمام الشافعی ، عن الإمام مالک ، عن نافع ، عن ابن عمر، عن النبی صلى الله علیه وسلم ، وتسمى : " سلسلة الذهب " نفعنا الله تعالى ببرکتهم . سلسلة الذهب - أحمد بن علی بن حجر - ص 7

رساله ای که در آن 47 روایت است که آنها را امام شافعی از امام مالک از نافع از ابن عمر از رسول خدا صلی الله علیه وآله وسلم نقل کرده است واین روایات سلسلة الذهب نامیده می شوند . خداوند ما را به برکت ایشان نفع دهد .

همین مطلب در مقدمه کتاب الموطأ  مالک  ص 21 ذکر شده است .

نظر شیعه : روایت مشهور حضرت علی بن موسی الرضا علیه السلام که بیش از 20000 نفر آن را از ایشان  از پدر گرامیشان از پدرش تا رسول خدا صلی الله علیه وآله وسلم از جبرائیل از خدای متعال نقل نمودند .

این روایت را به خاطر گرامی بودن سلسله سندش ، سلسلة الذهب نامیدند . احمد بن حنبل در مورد این روایت گفته است که اگر این روایت ( به خاطر جلالت کسانی که در سندش هستند ) را بر جن زده بخوانید خوب می شود :

حدثنا أبو اسحاق ابراهیم بن عبدالله بن اسحاق المعدل ثنا أبو علی احمد بن علی الأنصاری بنیسابور ثنا أبو الصلت عبدالسلام بن صالح الهروی ثنا علی بن موسى الرضا حدثنی أبی موسى بن جعفر حدثنی أبی جعفر بن محمد حدثنی أبی محمد بن علی حدثنی أبی علی بن الحسین بن علی حدثنی أبی علی ابن أبی طالب رضی الله تعالى عنهم حدثنا رسول الله  صلى الله علیه وسلم  عن جبریل علیه السلام قال قال الله عز وجل إنی أنا الله لا إله إلا أنا فاعبدونی من جاءنی منکم بشهادة أن لا إله الا الله بالاخلاص دخل فی حصنی ومن دخل فی حصنی أمن من عذابی هذا حدیث ثابت مشهور بهذاالإسناد من روایة الطاهرین عن آبائهم الطیبین وکان بعض سلفنا من المحدثین اذا روى هذا الاسناد قال لو قرىء هذا الاسناد على مجنون لأفاق.حلیة الأولیاء ج3/ص191

از رسول خدا صلی الله علیه وآله وسلم شنیدم که می گفت : از جبرئیل شنیدم که می گفت : از خداوند جل جلاله شنیدم که می فرمود : لا اله الا الله دژ مستحکم من است . پس هرکس که داخل آن شود از عذاب من ایمن است . پس وقتی که قافله به راه افتاد ، ما را صدا زده فرمودند البته ( این مطلب و ایمنی از عذاب) با شرائط خودش است . ومن هم از شرائط آن هستم

حضرت علی بن موسی الرضا فرمودند که پدرم فرمود که پدرش امام صادق فرمودند که پدرم امام باقر فرمودند که پدرشان امام سجاد فرمودند که پدرشان امام حسین فرمودند که پدرشان امیر مومنان فرمودند که رسول خدا صلی الله علیه وآله وسلم فرمودند که جبرئیل فرمود که خداوند فرمودند من خدایی هستم که هیچ خدایی جز من نیست پس من را عبادت کنید . هرکس که از شما به نزد من آید و با اخلاص شهادت دهد که هیچ خدایی جز من نیست وارد در قلعه من می شود و هرکس که وارد قلعه من شود از عذاب من ایمن خواهد بود . ...بعضی از سلف ما می گفت که این سند را اگر بر جن زده بخوانند به هوش می آید .

وقال أبو علی قال لی أحمد بن حنبل إن قرأت هذا الإسناد على مجنون برئ من جنونه وما عیب هذا الحدیث إلا جودة إسناده تاریخ أصبهان ج1/ص174

ابو علی گفت که احمد بن حنبل به من گفت این سند را اگر بر جن زده بخوانیم خوب خواهد شد . و مشکل این سند نیست مگر نایاب بودن آن .

البته عده ای می گویند که این سند را سلسلة الذهب نامیدند چون بعضی از امراء سامانی دستور داد آن را با آب طلا نوشته و بسیار مورد احترام قرار می داد ، پس وصیت کرد که وقتی از دنیا رفت این روایت را همراه با وی دفن کنند. پس وقتی مرد او را در خواب دیدند که گفت خداوند من را بخشید به این دلیل که اقرار به لا اله الا الله کردم و پیغمبر وی را تصدیق نمودم و چون این روایت را با تعظیم و احترام نوشتم :

و بما حکاه الأستاذ الأعظم عن کشف الغمة " أن بعض الأمراء السامانیة کتب الحدیث الذی رواه الرضا(علیه السلام) لأهل نیشابور بسنده عن آبائه(علیهم السلام) إلى الرب تعالى بالذهب، وأمر بأن یدفن معه ، فلما مات رئی فی المنام فقال غفر الله لی بتلفظی بلا إله إلا الله ، وتصدیقی بمحمد(صلى الله علیه وآله) و إنی کتبت هذا الحدیث تعظیما واحتراما " انتهى

البته عده ای می گویند که این سند را سلسلة الذهب نامیدند چون بعضی از امراء سامانی دستور داد آن را با آب طلا نوشته و بسیار مورد احترام قرار می داد ، پس وصیت کرد که وقتی از دنیا رفت این روایت را همراه با وی دفن کنند .پس وقتی مرد او را در خواب دیدند که گفت خداوند من را بخشید به این دلیل که اقرار به لا اله الا الله کردم و پیغمبر وی را تصدیق نمودم

اما اصل روایت سلسلة الذهب در کتب شیعه:


مرحوم شیخ صدوق این روایت را در کتب مختلف خودشان آورده وبرای آن چندین سند ذکر می نمایند. تنها در کتاب توحید برای این روایت سه سند دارند که ما تنها به یکی از آنها اشاره می کنیم:

حدثنا محمد بن موسى بن المتوکل رضی الله عنه ، قال : حدثنا أبو الحسین محمد بن جعفر الأسدی ، قال : حدثنا محمد بن الحسین الصوفی ، قال : حدثنا یوسف ابن عقیل ، عن إسحاق بن راهویه ، قال : لما وافى أبو الحسن الرضا علیه السلام بنیسابور وأراد أن یخرج منها إلى المأمون اجتمع إلیه أصحاب الحدیث فقالوا له : یا ابن رسول الله ترحل عنا ولا تحدثنا بحدیث فنستفیده منک ؟ وکان قد قعد فی العماریة ، فأطلع رأسه وقال : سمعت أبی موسى بن جعفر یقول : سمعت أبی جعفر بن محمد یقول : سمعت أبی محمد بن علی یقول : سمعت أبی علی بن الحسین یقول : سمعت أبی الحسین ابن علی بن أبی طالب یقول : سمعت أبی أمیر المؤمنین علی بن أبی طالب یقول : سمعت رسول الله صلى الله علیه وآله وسلم یقول : سمعت جبرئیل یقول : سمعت الله جل جلاله یقول : لا إله إلا الله حصنی فمن دخل أمن من عذابی . قال : فلما مرت الراحلة نادانا . بشروطها وأنا من شروطها .


قال مصنف هذا الکتاب : من شروطها الاقرار للرضا علیه السلام بأنه إمام من قبل الله عز وجل على العباد ، مفترض الطاعة علیهم . التوحید - الشیخ الصدوق - ص 25

وقتی امام رضا علیه السلام به نیشابور رسیده و خواستند که از آنجا به سوی مامون بروند اهل حدیث دور ایشان گرد آمده و عرض کردند : ای فرزند رسول خدا ، از اینجا می روی و به ما حدیثی نمی گویی تا به وسیله شما از آن حدیث استفاده ببریم؟ حضرت در عماره( کجاوه شتر) نشسته بودند . پس سر خود را بیرون آورده و فرمودند از پدرم موسی بن جعفر شنیدم که می گفت : از پدرم جعفر بن محمد شنیدم که می گفت : از پدرم محمد بن علی شنیدم که می گفت : از پدرم علی بن الحسین شنیدم که می گفت : از پدرم حسین بن علی بن أبی طالب شنیدم که می گفت : از پدرم امیر مومنان شنیدم که می گفت : از رسول خدا صلی الله علیه وآله وسلم شنیدم که می گفت : از جبرئیل شنیدم که می گفت : از خداوند جل جلاله شنیدم که می فرمود : لا اله الا الله دژ مستحکم من است . پس هرکس که داخل آن شود از عذاب من ایمن است . پس وقتی که قافله به راه افتاد ، ما را صدا زده فرمودند البته ( این مطلب و ایمنی از عذاب) با شرائط خودش است . ومن هم از شرائط آن هستم .

مصنف این کتاب ( شیخ صدوق) می گوید : از شروط ایمنی از عذاب اقرار به این است که امام رضا علیه السلام ، امام است از طرف خداوند بر بندگانش و اطاعت او بر ایشان لازم است.


بخش تاریخ و سیره معصومین تبیان


عطر اخلاق امام رضا(علیه السلام)، در نسیم شعر شاعران

http://s1.picofile.com/file/7262015913/20120121085833406_sh_imamreza_05.jpg


امام رضا

ابراهیم بن عباس مى گوید: من هرگز ندیدم حضرت رضا(علیه السلام) به کسى ظلم کند یا سخن کسى را قطع نماید یا حاجت کسى را در صورت قدرت رد کند یا در مجلسى پاهاى خود را دراز کند یا به نشانه بى احترامى نسبت به کسى، تکیه دهد یا بنده‏هاى خود را ناسزا گوید یا آب دهان خود را بیرون بریزد یا صدایش را به قهقهه بلند کند؛ بلکه خنده آن حضرت تبسّم بود.

وقتى براى آن حضرت سفره مى‏انداختند، تمام بندگان و خدمتگزاران خود، حتى دربانان و چوپانها را در سر همان سفره مى‏نشاند. خواب آن حضرت بسیار کم و بیدارى اش زیاد بود و بسیارى از شب ها تا به صبح نمى خوابید.

روزه هاى مستحبى بسیار مى‏گرفت و هرگز سه روز روزه را در یک ماه ترک نمى‏کرد و مى‏فرمود که آن روزه دهر است و آن روز پنجشنبه اول و پنجشنبه آخر و چهارشنبه اول از دهه دوم هر ماه است . صدقات سرى آن حضرت بسیار بود و اکثرا آنها را در شب‏هاى تار- بدون مهتاب- انجام مى داد. هر کس گمان کند که مانند آن حضرت را دیده است او را تصدیق نکنید.

ابن ابى عباد، وزیر مامون، شیوه زندگى امام(علیه السلام) را چنین یادآور شده است:

"حضرت على بن موسى(علیه السلام) در تابستان روى حصیر مى نشست و فرش او در زمستان نوعى پلاس بود، دور از چشم مردم جامه خشن مى‏پوشید و هنگام رویارویى با مردم، لباس معمولى مى‏پوشید تا خودنمایى به زهد، تلقى نشود."

 

عطر اخلاق امام(علیه السلام)، در نسیم شعر شاعران

ابونواس، از ادیبان و شعراى معروف عصر امام رضا(علیه السلام) است. وى که در ادبیات و شعر، شهره و نامدار زمان خود بوده است، با تمام توان ادبى که داشت، از ستودن امام(علیه السلام) اظهار ناتوانى کرد. ابن طولون مى‏نویسد،

برخى از اصحاب به ابونواس اعتراض داشته، چنین گفتند:

تو در باره شراب، کوه و دشت، موسیقى و ... شعر سروده‏اى، تو را چه شده است که درباره موضوعى مهم، یعنى شخصیت والاى امام على‏بن موسى الرضا(صلی الله علیه وآله) تاکنون چیزى نگفته و شعرى نسروده‏اى؟ با آن که معاصر امام نیز هستى و او را به خوبى مى‏شناسى.

شبى حضرت رضا(علیه السلام) مهمانى داشتند که یک مرتبه چراغ تغییرى کرد- و احتیاج به اصلاح داشت- مهمان، دست خود را دراز کرد تا چراغ را درست کند. حضرت رضا(علیه السلام) دست او را کنار زدند و خودشان به اصلاح چراغ پرداختند و فرمودند: «ما قومى هستیم که مهمانهایمان را به کارى وا نمى‏داریم» احترام مهمان، بیش از این است که به خدمت صاحبخانه بپردازد

ابونواس در پاسخ چنین گفت:

والله ماترکت ذلک الا اعظاما له و لیس یقدر مثلى ان یقول مثله

سوگند به خدا که بزرگى او مانع این کار شده است. چگونه کسى چون من، درباره شخصیتى چون او مدح تواند کرد.

آنگاه ابیات زیر را سرود:

قیل لى انت اوحد الناس‏طرا فى فنون من الکلام النبیه

لک فى جوهر الکلام بدیع یثمر الدر فى یدى مجتبیه

فعلام ترکت مدح ابن‏موسى و الخصال التى تجمعن فیه

قلت لا اهتدى لمدح امام کان جبریل خاد ما لابیه

چکیده سخن او چنین است: از من نخواهید او را بستایم، مرا توان آن نیست تا از کسى که جبرئیل خدمتگزار آستان پدر اوست مدح گویم.

قصیده‏اى به او منسوب است که در مرو چون چشمش به حضرت رضا(علیه السلام) افتاد، آن را سرود و گفت:

مطهرون نقیات ثیابهم تجرى الصلاة علیهم اینما ذکروا

من لم یکن علویاحین تنسبه فماله فى قدیم الدهر مفتخر

فانتم الملا الاعلى و عندکم علم الکتاب و ما جاءت به‏السور

امامان معصوم، پاکیزگان و پاکدامنان هستند که هرگاه نامى از ایشان به میان آید، بر آنان درود و تحیت فرستاده خواهد شد.

کسى که انتسابش به سلاله پاک على(علیه السلام) نرسد، در روزگاران داراى مجد و افتخار نیست.

به راستى که شما در جایگاه بلندى قرار دارید و علم کتاب و مضامین سوره‏هاى قرآن نزد شماست.

ابن صباع مالکى درباره حضرتش مى‏نویسد:

حضرت از مناقبى والا و صفاتى پسندیده برخوردار است. نفس شریفش پاک، هاشمى‏نسب و از نژاد پاک نبوى(صلی الله علیه وآله) است.

بعداز جریان ولایتعهدى، روزى عبدالله‏بن مطرف ‏بن هامان بر مامون وارد شد. حضرت رضا(علیه السلام) نیز در مجلس حضور داشت. خلیفه رو به عبدالله کرد و گفت: در باره ابوالحسن على‏بن موسى الرضا(علیه السلام) چه مى‏گویى؟

عبدالله گفت:

«چه بگویم در باره کسى که طینت او با آب رسالت سرشته شده و ریشه در گواراى وحى دوانیده است. آیا از چنین ذاتى جز

مشک هدایت و عنبر تقوا مى‏تواند ظاهر شود؟»



امام رضا
اخلاق امام(علیه السلام) در بیان روایات


او بسیار به مستمندان رسیدگى مى‏کرد. به دادن صدقه به ویژه در شبهاى تار و به صورت پنهانى بسیار مبادرت مى‏کرد. با خدمتگزارانش کنار یک سفره مى‏نشست و غذا مى‏خورد.


هیچ فرقى میان غلامان و اشراف و اقوام و بیگانگان نمى‏گذاشت، مگر براساس تقوا. همواره متبسم و خوش‏رو بود. بهترین بخش غذاى خود را قبل از تناول، براى گرسنگان جدا مى‏ساخت. با فقرا مى‏نشست. در تشییع جنازه شرکت مى‏جست. خدمتکارى را که مشغول خوردن غذا بود، به خدمت فرا نمى‏خواند. با صداى بلند و با قهقهه هرگز نمى‏خندید.


رفع نیاز مؤمنان و گره‏گشایى از ایشان را بر دیگر کارها مقدّم مى‏داشت. روى حصیر مى‏نشست. قرآن زیاد تلاوت مى‏کرد. با گفتارش دل کسى را نرنجانید. سخن هیچ کس را ناتمام نمى‏گذاشت و نمى‏شکست. هیچ نیازمندى را تا حد امکان رد نکرد. پاى خود را هنگام نشستن در حضور دیگران دراز نمى‏کرد. در حضور دیگران همواره از دیوار فاصله داشت و هیچ گاه تکیه نزد.

همواره یاد خدا بر زبان جارى داشت. از اسراف و تبذیر سخت پرهیز داشت. به مسافرى که پول خود را تمام و یا گم‏کرده بود، بدون چشمداشت، هزینه سفر مى‏داد. در دادن افطارى به روزه‏داران کوشا بود. به عیادت بیماران مى‏رفت. در معابر عمومى، آب دهان خود را نمى‏انداخت. از میهمان شخصا پذیرایى مى‏کرد. هنگامى که بر جمعى کنار سفره وارد مى‏شد، اجازه نمى‏داد تا براى احترام وى از جاى برخیزند. به سخن دیگران که وى را مورد خطاب قرار داده، از او پرسشى داشتند، با دقت کامل گوش مى‏داد.

خویش را به بوى خوش معطر مى‏کرد، به خصوص براى نماز. به نظافت جسم و لباس به ویژه موى سر توجّه داشت. قبل از غذا دست‏ها را مى‏شست و با چیزى خشک نمى‏کرد، بعد از غذا نیز آنها را مى‏شست و با حوله‏اى خشک مى‏کرد.

یاسر خادم مى‏گوید: روزى غلامان حضرت میوه‏اى خوردند و آن را به پایان نرسانده به دور انداختند. حضرت رضا(علیه السلام) به آنها فرمود: سبحان الله اگر شما از همین میوه نیم خورده بى‏نیاز هستید- بدانید- افرادى هستند که به آن محتاج‏اند، آن را به افرادى که احتیاج دارند برسانید

اگر غذایى از حد نیاز زیاد مى‏آمد، آن را هرگز دور نمى‏ریخت. در حضور دیگران به تنهایى چیزى نمى‏خورد. بسیار بردبار و شکیبا بود. کارگرى را که به مبلغ معین اجیر مى‏کرد، در پایان افزون بر مزدش به او عطا مى‏کرد. با همگان با رافت و خوشرویى روبرو مى‏شد. بسیار فروتن بود. به فقرا و بیچارگان بسیار مى‏بخشید و آن را براى خود پس انداز مى‏دانست.

این همه که یاد شد، بى‏گمان خوشه ‏اى از خرمن شخصیت اخلاقى آن امام بزرگ است و نه تمام.

 

مهمانى و آداب آن

شبى حضرت رضا(علیه السلام) مهمانى داشتند که یک مرتبه چراغ تغییرى کرد- و احتیاج به اصلاح داشت- مهمان، دست خود را دراز کرد تا چراغ را درست کند.

حضرت رضا(علیه السلام) دست او را کنار زدند و خودشان به اصلاح چراغ پرداختند و فرمودند: «ما قومى هستیم که مهمانهایمان را به کارى وا نمى‏داریم» احترام مهمان، بیش از این است که به خدمت صاحبخانه بپردازد.

 

حقوق کارگر

سلیمان جعفرى مى‏گوید:... من با حضرت رضا(علیه السلام) وارد منزلشان شدیم، حضرت دیدند غلامانشان مشغول گلکارى هستند و کارگر سیاه چهره‏اى هم با آنها مشغول کار است.

حضرت فرمود، این کیست با شما؟ غلامان گفتند او را آورده‏ایم به ما کمک کند و چیزى هم به او بدهیم.

حضرت فرمود، آیا مزد او را معین کرده‏اید؟ گفتند نه، ما هر چه به او بدهیم راضى است.

حضرت بسیار خشمگین شدند به طورى که مى‏خواستند غلامان خود را با تازیانه ادب کنند، من پیش رفته گفتم، فدایتان شوم چرا ناراحت شدید؟!

حضرت فرمود: آخر من چندین بار آنها را از مانند این کار منع کرده‏ام که به هیچ کس کارى ندهند مگر مزد و اجرت او را تعیین کنند.

- اى سلیمان- بدان اگر کارگرى براى تو کارى کرد بدون تعیین اجرت غالبا چنین است- اگر سه برابر اجرتش را هم به او بدهى باز گمان مى‏کند. کم داده‏اى و اگر مزد او را تعیین کردى، اگر همان مقدار هم بدهى ترا سپاسگزار است و اگر یک ذره اضافه کنى آنرا بحساب مى‏آورد و مى‏فهمد که به او زیادى هم داده‏اى.

 

تواضع
تواضع در کمک کردن

یک بار حضرت امام رضا(علیه السلام) وارد حمام عمومى شدند. یکى از کسانى که داخل حمام بود و حضرتش را نمى‏شناخت از حضرت خواست که او را دلاکى کند. حضرت با تمام جلالتى که داشتند شروع کردند به کیسه کشیدن آن شخص.

هنوز چیزى نگذشته بود که افرادى که در حمام رفت و آمد داشتند، حضرت را شناختند و به آن شخص معرفى کردند آن مرد شروع کرد به عذرخواهى، ولى حضرت بدون اینکه از کار خودشان دست بردارند، جملاتى براى رفع ناراحتى او فرمودند و همانگونه که دلاکى مى‏کردند با کلام نرم و ملایم قلب او را آرامش بخشیدند.

 

تقوا ملاک برترى

یکى از اهالى بلخ مى‏گوید: من در سفر حضرت رضا(صلی الله علیه وآله) به خراسان همراه بودم، یک روز وقتى سفره‏اى براى حضرت انداختند آن حضرت تمام خدمتگزاران اعم از سیاه و غیر سیاه را بر سر آن سفره جمع کرد.

من عرض کردم فدایت شوم خوب است براى آنها سفره دیگرى قرار دهید! حضرت فرمود، آرام باش که خداى همه ما یکى است، مادر همه ما و پدر همه ما یکى است و پاداش هم به عمل است. هر کس عملش بهتر است نزد خداوند مقرب‏تر است هر چند بنده یا سودانى سیاه باشد.


بعداز جریان ولایتعهدى، روزى عبدالله‏بن مطرف ‏بن هامان بر مامون وارد شد. حضرت رضا(علیه السلام) نیز در مجلس حضور داشت. خلیفه رو به عبدالله کرد و گفت: در باره ابوالحسن على‏بن موسى الرضا(علیه السلام) چه مى‏گویى؟ عبدالله گفت: «چه بگویم در باره کسى که طینت او با آب رسالت سرشته شده و ریشه در گواراى وحى دوانیده است. آیا از چنین ذاتى جز مشک هدایت و عنبر تقوا مى‏تواند ظاهر شود؟»

اسراف و تبذیر

یاسر خادم مى‏گوید: روزى غلامان حضرت میوه‏اى خوردند و آن را به پایان نرسانده به دور انداختند.

حضرت رضا(علیه السلام) به آنها فرمود: سبحان الله اگر شما از همین میوه نیم خورده بى‏نیاز هستید- بدانید- افرادى هستند که به آن محتاج‏اند، آن را به افرادى که احتیاج دارند برسانید.

معمربن خلاد مى‏گوید: وقتى حضرت رضا(علیه السلام) مى‏خواستند غذا بخورند یک کاسه بزرگى را کنار سفره مى‏گذاشتند و از بهترین غذاها، از هر کدام مقدارى، در آن کاسه مى‏ریختند و مى‏فرمودند: آن را به مساکین بدهند.

سپس این آیه مبارکه را قرائت مى‏فرمودند: فلا اقتحم العقبة - سوره بلد آیه 11 - «پس انسان. آن گردنه‏هاى سخت را نتواند پیمود.» و بعد مى‏فرمود، چون خداوند مى‏دانست که براى هر انسانى، آزاد کردن بنده، مقدور نیست راهى براى رسیدن به بهشت قرار داد با اطعام طعام.

 

عبادت‏هاى سنگین و ختم قرآن و سجده‏هاى طولانى

برادر دعبل مى‏گوید: حضرت رضا(علیه السلام) پیراهنى از خز سبز رنگ و انگشترى از عقیق به برادرم «دعبل» عنایت کردند و فرمودند، اى دعبل برو «قم» که در آنجا فایده خواهى برد، و فرمود: این پیراهن را محافظت کن.

زیرا که من در این پیراهن در هزار شب، هر شب هزار رکعت نماز خوانده‏ام و در آن هزار بار قرآن را از ابتدا تا انتها ختم کرده‏ام.

صولى مى‏گوید: از جده‏ام پرسیدند که درباره رفتار حضرت رضا(علیه السلام) سخنى بگوید.

جده من که زنى بسیار عاقل و سخاوتمند بود گفت: حضرت رضا(علیه السلام) که همیشه نمازش را در اول وقت مى‏خواند وقتى نماز صبحش تمام مى‏شد به سجده می رفت و سر مبارک خود را بر نمى‏داشت تا بالا آمدن آفتاب. و آن حضرت در این مدت به ذکر خداى تعالى مشغول بود.


 بخش تاریخ و سیره معصومین تبیان

سخنان معصومین درباره امام رضا(علیه السلام)

http://s1.picofile.com/file/7262005692/20120121085838187_sh_imamreza_06.jpg


1. رسول خدا صلى الله علیه و آله و سلم: «ستدفن بضعه منى بخراسان ما زارها مکروب الا نفس الله کربته ولا مذنب الا غفر الله ذنوبه.» (1)

پاره تن من در خراسان دفن خواهد شد، هیچ گرفتار و گنه‏کارى اورا زیارت نکند جز این که خداوند گرفتارى او را برطرف سازد وگناهانش را ببخشاید.

2. امام رضا علیه السلام:

«ان لکل امام عهدا فى عنق اولیائه و شیعته و ان من تمام‏الوفاء بالعهد و حسن الاداء زیارة قبورهم.» (2)

هر امام و رهبرى، عهد و میثاقى بر پیروان و دوستدارانش داردو همانا یکى از اعمالى که نمایانگر وفادارى و اداى میثاق است،زیارت آرامگاه آنان است.

3. امام رضا علیه السلام:

«اللهم انک تعلم انى مکره مضطر فلا تؤاخذنى کما لم تؤاخذ عبدک‏و نبیک یوسف حین وقع الى ولایة مصر.» (3)

بار خدایا تو مى‏دانى که من بر پذیرفتن ولایتعهدى مامون مجبورو ناچارم پس مرا مؤاخذه مکن همان گونه که بنده و پیامبرت یوسف‏را به هنگام پذیرفتن حکومت مصر مؤاخذه نکردى.

امام رضا علیه السلام: «انى ساقتل بالسم مظلوما فمن زارنى عارفا بحقى... غفر الله‏ما تقدم من ذنبه و ما تاخر.» من به زودى مظلومانه با سم به قتل خواهم رسید. پس هر که باشناخت‏حق من زیارتم کند خداوند گناهان گذشته و آینده او راببخشاید

4. امام رضا علیه السلام:

«قد علم الله کراهتى لذلک، فلما خیرت بین قبول ذلک و بین‏القتل اخترت القبول على القتل.» (4)

ریان گوید: به حضرت رضا علیه السلام عرض کردم مردم مى‏گویند شمابا این که اظهار بى‏رغبتى به دنیا مى‏کنید ولایتعهدى راپذیرفته‏اید؟ امام فرمود: خداوند خود مى‏داند که من این امر راناپسند مى‏داشتم ولى چون بین پذیرش آن و مرگ مخیر شدم، قبول آن‏را بر مرگ ترجیح دادم.

5. امام رضا علیه السلام:

«من زارنى على بعد دارى و مزارى اتیته یوم القیامه فى ثلاثة‏مواطن حتى اخلصه من اهوالها اذا تطایرت الکتب یمینا و شمالا وعند الصراط و عند المیزان.» (5)

کسى که با دورى راه سرا و مزارم را زیارت کند، روز قیامت درسه جا [براى دستگیرى] نزد او خواهم آمد و او را از بیم وگرفتارى آن موقفها رهایى خواهم بخشید: هنگامى که نامه‏ها [ى‏اعمال] به راست و چپ پراکنده شود، نزد صراط و نزد میزان [هنگام‏سنجش اعمال].

6. امام رضا علیه السلام:

«من زارنى و هو یعرف ما اوجب الله تعالى من حقى و طاعتى فاناو آبائى شفعائه یوم القیامة و من کنا شفعائه نجى.» (6)

هر که مرا زیارت کند در حالى که حق و طاعت مرا که خدا بر او واجب کرده بشناسد، من و پدرانم در روز قیامت ‏شفیع او هستیم و هر که ما شفیع وى باشیم نجات یابد.

7. امام رضا علیه السلام:

«انى ساقتل بالسم مظلوما فمن زارنى عارفا بحقى... غفر الله‏ما تقدم من ذنبه و ما تاخر.» (7)

من به زودى مظلومانه با سم به قتل خواهم رسید. پس هر که باشناخت ‏حق من زیارتم کند خداوند گناهان گذشته و آینده او را ببخشاید.

8. امام رضا علیه السلام:

«... و هذه البقعة روضة من ریاض الجنة و مختلف الملائکة لا یزال‏فوج ینزل من السماء و فوج یصعد الى ان ینفخ فى الصور.» (8)

این بارگاه بوستانى از بوستان‏هاى بهشت است، و محل آمد و شد فرشتگان آسمان، و همواره گروهى از ملائکه فرود مى‏آیند و گروهى ‏بالا مى‏روند تا وقتى که در صور دمیده شود.

9. امام رضا علیه السلام:

«و قد اکرهت و اضطررت کما اضطر یوسف و دانیال علیهما السلام اذقبل کل واحد منهما الولایة من طاغیة زمانه، اللهم لا عهد الاعهدک و لا ولایة الا من قبلک فوفقنى لاقامة دینک و احیاء سنة‏نبیک... .» (9)

من [به این کار] واداشته شدم و ناچار گشتم، چنان که یوسف و دانیال علیهماالسلام مجبور شدند چه هر یک از آن دو، ولایت را از خودکامه زمان خویش پذیرفتند، خدایا پیمانى نیست مگر پیمان‏ تو و ولایتى نیست مگر از سوى تو، پس مرا در برپا داشتن دینت و زنده کردن سنت پیامبرت توفیق رسان.

10. امام رضا علیه السلام: «قد نهانى الله عز و جل ان القى بیدى الى التهلکة فان کان الامرعلى هذا... اقبل ذلک على انى لا اولى احدا و لا اعزل احدا و لاانقض رسما و لا سنة.» (10)

خداوند مرا بازداشته از این که خویش را با دست‏ خود به نابودی ‏افکنم، پس اگر قرار چنین است آن را مى‏پذیرم به شرط آن که نه ‏کسى را به کار گمارم و نه کسى را از کار کنار گذارم و نه رسم ‏و سنتى را نقض کنم.

 

پى‏نوشت‏ها:

1- عیون اخبار الرضا، ج‏2، ص‏257.

2- بحار، ج‏100، ص‏116.

3- بحار، ج‏49، ص‏130.

4-عیون اخبار الرضا، ج‏2، ص‏139.

5- وسائل، ج‏10، ص‏433.

6- همان، ج‏5، ص‏436.

7-همان، ج‏10، ص‏438.

8- بحار، ج‏102، ص‏44.

9- عیون اخبار الرضا، ج‏1، ص‏19.

10- علل الشرایع، ج‏1، ص‏226.


سوگنامه امام رضا علیه السلام


امام رضا

در گزارشهای رسیده، دو سبب برای شهادت امام رضا علیه السلام ذکر گردیده است.

گزارش اول: آب انار مسموم

عبد اللَّه بن بشیر نقل می کند: مأمون به من دستور داد تا ناخنهایم را بیش از حد معمول بلند کنم و در این مورد به کسی هم چیزی نگویم. من نیز چنان کردم.

روزی مرا خواست و چیزى شبیه به تمر هندى به من داد و گفت: این را با دو دست خود خوب بمال و ورز بده. من نیز چنان کردم. سپس برخاست و مرا تنها گذاشت و نزد حضرت رضا علیه السّلام رفت و گفت: حال شما چگونه است؟ فرمود: امیدوارم امروز بهتر شوم، مأمون گفت: من نیز بحمداللَّه امروز خوبم. سپس مامون پرسید: آیا امروز پرستاران و خدمتگزاران خدمت شما رسیده اند؟ حضرت فرمود: نه.

مأمون قیافه ای خشمناک به خود گرفت و بر سر خادمان خود فریاد زد (که چرا رسیدگى به حال آن حضرت نکرده‏اند).

بعد هم گفت: همین الآن آب انار را بگیر و بخور که براى رفع این بیمارى چاره ای جز خوردن آن نیست. عبداللَّه بن بشیر می گوید: مأمون به من گفت: براى ما انار بیاور. من هم آوردم. بعد مأمون رو کرد به من و گفت: با دست خود آن را فشار بده و آبش را بگیر. من هم این کار را کردم. مأمون آن آب انار را با دست خود به حضرت رضا علیه السلام خورانید و همان باعث شهادت حضرتش شد. ایشان پس از نوشیدن آن آب انار مسمومی که مأمون به او نوشانید دو روز بیشتر زنده نبودند. (1)

گزارش دوم: انگور آغشته به سَمّ

از محمد بن جَهْم‏ نقل شده که امام رضا علیه السلام به انگور علاقه مند بود. [زمانی که مأمون آهنگ قتل او را کرد] مقدارى انگور براى آن حضرت تهیه کردند و چند روز با سوزنهاى زهر آلود که به کاری ترین زهرها آلوده شده بودند حبه های آن را آلوده به سمّ کردند. آنگاه آنها را حضور امام رضا علیه السلام آوردند. حضرت رضا علیه السلام پس از تناول انگور زهر آلود رنجور شده و بدین وسیله به شهادت رسید. (2)

اباصلت هروی می گوید: وقتی مأمون از محضر امام علیه السلام خارج شد من داخل شدم. همین که حضرت مرا دید به من فرمود: « یَا أَبَا الصَّلْتِ قَدْ فَعَلُوهَا » ؛ اباصلت! بالاخره کارخودشان را کردند. اباصلت می گوید: بعد از این جمله شنیدم که حضرت شروع به حمد و ستایش الهی کرد. (3)

 

مراسم و محل دفن آن حضرت

شیخ مفید (ره) می نویسد:

پس از شهادت امام رضا علیه السلام؛ مأمون یک شبانه روز خبر شهادت ایشان را مخفی کرد. بعد از آن سراغ محمد بن جعفر (عموی آن حضرت) و جماعتی از آل ابی طالب که در خراسان بودند فرستاد. چون حاضر شدند خبر رحلت آن حضرت را به ایشان داد و شروع به گریستن کرد. مأمون خود را بسیار بی تاب نشان داد.

همینکه حضرت مرا دید به من فرمود: « یَا أَبَا الصَّلْتِ قَدْ فَعَلُوهَا » ؛ اباصلت! بالاخره کارخودشان را کردند. اباصلت می گوید: بعد از این جمله شنیدم که حضرت شروع به حمد و ستایش الهی کرد

 او جنازه آن بزرگوار را صحیح و سالم نشان ایشان داد و آنگاه خطاب به آن جسد مطهر کرده گفت: اى برادر بر من دشوار است تو را در این حال ببینم. من آرزو داشتم که پیش از تو بمیرم (و تو جانشین من باشى) ولى خدا نخواست. سپس دستور داد آن حضرت را غسل داده کفن و حنوط کنند و خود جنازه را برداشت و به همین جایى که اکنون حضرت مدفون است آورد و به خاک سپرد.

همین محل در آن زمان، خانه حمید بن قحطبه بود که در دهى از شهر طوس به نام سناباد (نزدیکى نوقان) قرار داشت. قبر هارون الرشید (پدر مأمون) هم همانجا بود. قبر شریف حضرت رضا علیه السّلام رو به قبله و جلوتر از قبر هارون قرار گرفته است. (4)

 

پاسخ به یک سوال مهم

شاید این سوال به ذهن بیاید که آیا فاصله ای به این نزدیکی که میان قبر هارون (قاتل امام کاظم علیه السلام) و قبر شریف امام رضا علیه السلام وجود می تواند آثار و برکاتی را از آن حضرت برای آن ملعون به همراه داشته باشد؟

پاسخ این است که اگر عقاید فردی از جهت اصول دین و اعتقاد به امامت و ولایت حضرات معصومین درست باشد و در عمل دچار کاستی ها و معاصی شده باشد چنین همجواری ایی می تواند موثر باشد ( نمونه های فراوانی از این دست رخ داده و نقل هم شده است)

قرآن کریم در مورد قوم کافر و فاسد حضرت نوح علیه السلام تعبیری به کار می برد که ما را در فهم این روایت و آن قانون کلی بسیار یاری می کند. قرآن می فرماید: قوم کافر و جبّار نوح علیه السلام بعد از عصیان و نافرمانی گرفتار عذاب الهی شده و در آب فراوان غرق شدند و همینکه در آب غرق شدند و مردند وارد آتش جهنم شدند.«أُغْرِقُوا فَأُدْخِلُوا ناراً» (6) غرق شدند و بلافاصله وارد آتش شدند

اما اگر فردی از نظر عقیده و عمل جرثومه فساد و انحراف بود و مانند هارون جنایتی به مانند قتل امام معصوم علیه السلام در پرونده اش ثبت شده بود ؛ چنین کسی به محض جدا شدن از این دنیا بلافاصله وارد جهنم برزخی می شود.

در روایت آمده است انسان که از دنیا می رود اگر اهل ایمان عمل صالح باشد قبر او (یعنی عالم برزخی که او با انتقال از این دنیا وارد آنجا می شود) باغی از باغهای بهشت خواهد بود و اگر اهل کفر و فساد بود قبرش گودالی از گودالهای جهنم.


امام صادق علیه السلام فرمود:

إِنَّ لِلْقَبْرِ کَلَاماً فِی کُلِّ یَوْمٍ یَقُولُ ... أَنَا رَوْضَةٌ مِنْ رِیَاضِ الْجَنَّةِ أَوْ حُفْرَةٌ مِنْ حُفَرِ النَّارِ. (5)

قبر، عبارتی دارد که هر روز (مرتب) تکرار می کند؛ می گوید: من باغی از باغهای بهشت یا گودالی از گودالهای جهنم هستم.

البته واضح است این دوگانگی و اختلاف به نسبت افرادی هستند که در آن وارد می شوند.

نمونه ای واقعی برای این روایت که قرآن از آن خبر می دهد.

قرآن کریم در مورد قوم کافر و فاسد حضرت نوح علیه السلام تعبیری به کار می برد که ما را در فهم این روایت و آن قانون کلی بسیار یاری می کند. قرآن می فرماید: قوم کافر و جبّار نوح علیه السلام بعد از عصیان و نافرمانی گرفتار عذاب الهی شده و در آب فراوان غرق شدند و همینکه در آب غرق شدند و مردند وارد آتش جهنم شدند.«أُغْرِقُوا فَأُدْخِلُوا ناراً» (6) غرق شدند و بلافاصله وارد آتش شدند.

یعنی با اینکه محل مرگ و دفن آنها آب بود اما آنها بلافاصله پس از هلاکت وارد جهنم برزخی خود شدند.

جریان هارون و مامون و دیگر ظالمان عالم نیز هینگونه است یعنی بلافاصله پس از مرگشان وارد جهنم برزخی خود می شوند و قرار گرفتن جسم پلیدشان در کنار حضرات معصومین علیهم السلام تاثیری در سوز و گداز آنها ندارد.

به علاوه اینکه خداوند متعال با جمله ای که به پیامبرش می فرماید کاملا روشن می کند که اگر کسی اهل ایمان و عمل صالح مبتنی بر آن ایمان نبود دعا و طلب مغفرت کسی حتی برترین مخلوقات الهی یعنی رسول خدا صلی الله علیه وآله هم در مورد او اثر نخواهد کرد.

«اسْتَغْفِرْ لَهُمْ أَوْ لا تَسْتَغْفِرْ لَهُمْ إِنْ تَسْتَغْفِرْ لَهُمْ سَبْعینَ مَرَّةً فَلَنْ یَغْفِرَ اللَّهُ لَهُمْ ذلِکَ بِأَنَّهُمْ کَفَرُوا بِاللَّهِ وَ رَسُولِهِ وَ اللَّهُ لا یَهْدِی الْقَوْمَ الْفاسِقینَ» (7)

چه براى آنان آمرزش بخواهى؛ چه نخواهى [یکسان است‏] اگر براى آنان هفتاد بار هم آمرزش بخواهى، خدا هرگز آنان را نخواهد آمرزید؛ زیرا آنان به خدا و پیامبرش کفر ورزیدند و خدا گروه فاسقان را هدایت نمى‏کند.

 

پی نوشت:

1. الإرشاد فی معرفة حجج الله على العباد، ج‏2، ص: 270

2. همان ص270-271

3. همان ص 270

4. همان ص 271

5. الکافی، ج‏3، ص: 242

6. آیه 25 سوره نوح علیه السلام

7. آیه 79 سوره توبه