منتظران ظهور
منتظران ظهور

منتظران ظهور

مهدویت

نجوای عاشقانه با معبود عرفه


هم صدا با بال ملائک

اینجا عرفات است. اینجا چشم عاشقان به آسمان است. اینجا ملکوت «اُدعونی اَستَجِب لَکُم» است و آسمان از صدای بال فرشتگان لبریز است. اینجا، از لابلای چادرها، بوی خدا می آید. و تو ای مسافر سرزمین عرفات، بال های نیایش ات را بگستران، برکه چشمانت را متلاطم کن و هم صدا با ملائک نغمه «یا رب، یا رب» زمزمه کن.

 

همیشه سبز

ای خدای عرفات، امروز دستان پر از نیازم را به سوی تو دراز می کنم. می دانم. می دانم گناه بسیار دارم، امّا نه از رحمت تو بیشتر! در این روزِ عزیز توبه ام را بپذیر و ابر رأفت خویش را بر کویر تشنه دل من ببار و مرا در خلوت انس خود پناه ده. باشد که عرفاتِ دلم همیشه سرسبز بماند.

 

سفره پررحمت

امروز عرفات لبریز یاد خداست. زن و مرد، پیر و جوان، همه دست به درگاه او بلند کرده اند. دیده ها گریان است. دست ها لرزان است. سرها به سوی آسمان و لب ها ناله کنان این گونه فریاد می زنند: پروردگارا، دست های دراز شده به سویت را ناامید برنگردان. اینک که از عشق به تو لبریزم، ما را از گناه تهی کن و بر سفره پررحمت خود بنشان.

 

سپاس

پروردگارا، اگر دعا کردم اجابت کردی و اگر از تو طلب کردم عطایم فرمودی. اگر فرمانت بردم قدردانی کردی و اگر شکرت کردم افزودی. اینها همه برای کامل کردن نعمت و احسانت بر من بود. منزهی ای آغاز کننده و بازگرداننده. ستوده و بزرگواری. نام هایت مقدس است و مهربانی ات فراوان. معبودا، کدام نعمت تو را برشمارم یا کدام عطای تو را شکر گزارم؟ پروردگارا، نعمت های تو بیش از آن است که آنها را بشمارند یا به آن علم پیدا کنند. پروردگارا، سختی و زیانی که از من دور کردی از عافیت و خوشی هایم بیش بود.

 

نیایش

پروردگارا، مرا ترسان کن چنان که تو را می بینم. به پرهیزکاری خود خوش بختم کن و به نافرمانی ات سیه روزم مگردان. برایم خیر و برکت را مقدّر کن تا در آنچه تو به تأخیرش انداخته ای شتاب نکنم و در آنچه تو در آن شتاب کرده ای سستی نورزم. خدایا، به من غنای نفس عطا کن. به دلم یقین و به کارهایم اخلاص بده. در چشمم روشنی و در دینم بصیرت قرار ده. اعضای بدنم را و گوش و چشمم را به فرمانم کن. بر آن که ستمم کند یارم باش... پروردگارا، گرفتاری ام را برطرف کن و عیبم را بپوشان و خطایم را بیامرز و شیطانِ وجودم را بران و رهایم کن و در دنیا و آخرت جایگاه بلندی برایم فراهم کن.

پروردگارا، اگر دعا کردم اجابت کردی و اگر از تو طلب کردم عطایم فرمودی. اگر فرمانت بردم قدردانی کردی و اگر شکرت کردم افزودی. اینها همه برای کامل کردن نعمت و احسانت بر من بود. منزهی ای آغاز کننده و بازگرداننده. ستوده و بزرگواری

امیدوار

گفتم: رجب از دستم رفت. گفت: غصه ندارد. گفتم: شب های رمضانم تباه شد. گفت: بازهم غصه ندارد. گفتم: شب های قدرم را بگو! لبخندی زد و گفت: امیدوار باش. گفتم: به کجا؟ به طرفم برگشت و گفت: به امروز؛ امروز که عرفه است؛ به امروز که روز توبه است؛ به امروز که روز جامانده هایی مثل من و توست. برخیز. فرصت کم است. سرت را به خاک بگذار و عذر بخواه. از هرچه گناه، از هرچه خطا، از هر چه نادانی. از پروردگار عرفه بخواه که از خطاهایت درگذرد و تو را چون روزی که از مادر زاده شدی پاک کند.

 

نجوا
دعای عرفه

خدایا، تویی که دعای بیچاره را اجابت می کنی و بدی را برطرف می سازی و گرفتار را به داد می رسی و بیمار را شفا می دهی و نیازمند را توانگر می کنی و شکسته را پیوند می دهی و به خردسال رحم می کنی و سالخورده را کمک می کنی و همتای تو کسی نیست و بالا دستت توانایی نیست و تویی که والا و بزرگی. ای آزاده کننده اسیر، ای روزی دهنده خردسال، ای نگهدار ترسانِ پناه آورده، ای که شریک و جانشین نداری، رحمت فرست بر محمد صلی الله علیه و آله وسلم و خاندانش و در این شب بهترین چیزی که به بندگانت عطا کردی به من عطا کن؛ یعنی مهربانی ات را تازه کن. بلاها را بگردان. گرفتاری را برطرف ساز و دعایم را بشنو. نیکوکاری ام را بپذیر و بدکاری ام را بپوشان؛ زیرا تو لطیفی و به هرچه خواهی آگاه و برهر چیز توانایی.

 

کوثر عرفان

مهربانا، اگرچه در ماه رجب به تو نپرداختم، اگرچه شب های جمعه ام تباه شد، اگر چه لذت رمضان را نچشیدم و اگرچه شب های قدر از کفم رفت، اکنون به عرفه خشنودم. از رحمت خود ناامیدم مساز. مرا به قافله توبه کنندگان رمضان برسان و از گناهانم درگذر. ای معبود عرفه، مرا از کوثر عرفانت بنوشان و از حقیقت «من عَرَف نَفسَهُ فَقَد عَرَف رَبَّه» آگاه ساز.

 

غروب آرزوها

ای خورشید عرفه، لختی آرام تر. پروردگارم می خواهد پیش از غروب عرفه از گناهم درگذرد. آهسته تر تا از چشمه سار اشک وضویی بسازم و در محراب حضورش به مناجات ایستم. آهسته تر تا آتش اشتیاقم شعله ور شود و دودِ آهِ سینه ام را نمایان سازد. ای خورشید عرفه، آهسته تر تا با غروب تو، آرزوهایم غروب نکند.

مضامین والای دعای عرفه و تأثیر فراوان بر روح

مضامین والای دعای عرفه و تأثیر فراوان بر روح

عرفه

روز عرفه از ایام باشکوه و عظیم است. روزی است که در‌های آسمان را برای پذیرش تضرع‌های عاشقانه‌ بندگان ذات اقدس اله می‌گشایند و باز هم آن فاعل بالعشق خواهان بازگشت اشرف مخلوقاتش به بارگاه امن‌اش است . آری باز هم فرصت برای بازگشت انسان به اصل و جایگاه اعلی اولیه‌اش را فراهم می‌کنند، چقدر بزرگوارند و بزرگوارانه رفتار می‌کنند. چقدر ظلم کردیم! چقدر نادیده گرفتیم آن همه رحمت را! ولی باز هم می‌خوانندمان، دعوتمان می‌کنند و می‌خواهند همچو شب قدر به ارزش و منزلت خود نائل شویم. آری روز عرفه، روزی است که حق تعالی بندگان خویش را به عبادت و اطاعت خود دعوت کرده و از آن سوی سفره جود خود را برای آنها گسترانیده است.

شیطان را در این روز در غل و زنجیر می‌کشد و باز هم زمینه پیروزی انسان را بر نفس فراهم می‌کند. امام صادق (علیه السلام) فرموده‌اند: اگر شخص گناه‌کاری نتواند در شب‌های قدر خود از قدر و منزلت خود به نحو احسنت استفاده کند و بهره گیرد، می‌تواند در این روز از امتیازات برخورداری از رحمت الهی برخوردار شود.

 

وجه تسمیه روز عرفه:

1. آورده‌اند که: زمانی‌که جبرییل مناسک حج ابراهیمی را به ابراهیم خلیل‌الله می‌آموخت، چون به عرفه رسید به او گفت: (عرفت) و او پاسخ بلی را داد - لذا به این نام خوانده شد.

باید وضویی ساخت و برای ساعتی دل از دنیا شست و وارد وادی آن شد و خود را در امواج معرفت و نورانیتش رها کرد آن وقت خود گواه خواهیم بود که این دعای با عظمت با روح و جان آدمی چه می کند

2. همچنین آورده‌اند که: مردم از این جایگاه به گناه خود اعتراف می‌کنند و بعضی آن را از جهت تحمل و صبر و رنجی می‌دانند که برای رسیدن به آن باید متحمل شوند، چرا که یکی از معانی «عرف» صبر و شکیبایی است.2

3. همچنین در روایتی آمده که آدم و حوا پس از هبوط از بهشت و آمدن به کره خاکی در این سرزمین یکدیگر را یافتند و به همین دلیل عرفات و این روز عرفه نام گرفته است.3

برای این روز دعاهایی از ائمه اطهار علیهم السلام وارده شده است که کم و بیش با دعای امام حسین علیه السلام و امام سجاد آشنا هستیم .

دعای عرفه امام حسین علیه السلام که در این روز در مجالس مختلف خوانده می شود و رسانه ها بخوبی آن را پوشش می دهند خود به تنهایی همه مباحث فلسفی و عرفانی و اصول و عقاید را در بر دارد . به جرأت می توان گفت کمتر کسی است که دعای عرفه را بشنود و در آن تأمل کند و تحت تأثیر قرار نگیرد .

دعای عرفه شامل همه آن حرف هایی است که در لحظات معنوی و روحانی خود می خواسته ایم با خدای خوبمان در میان بگذاریم و هرگز لفظش را پیدا نمی کردیم  وقتی دعا آغاز می شود و ما هم همراهش می شویم  چیزی نمی گذرد که خود را در عالمی دیگر احساس می کنیم واقعا که امام حسین علیه السلام چقدر حساب شده و دقیق آداب دعا را به جا می آرود تسبیح و تقدیس ذات مقدس پروردگار وارد می شود و با برشمردن بسیار از نعمت های مادی و غیر مادی که شاید ما هرگز برای سپاس از آن ها کلامی به زبان نیاورده باشیم  و ارزششان را درک نمی کردیم همه ما را متوجه آن ها می کند و با دقت و ژرف نگری ما را به نعمت قرآن و اسلام که پناه و مأمن بشر هستند تا روز قیامت متوجه می سازد و با توصیف های دقیق و به جایی از آن ها (که شرح هر کلمه اش مبحثی جداگانه را می طلبد ) در خواست های متعالی و ارزشمند خود را به درگاه بی نیاز اظهار می دارد .

سخنان امام حسین علیه السلام که از اعماق وجودش نشأت می‌گرفت آن‌چنان والاست قلم از توصیف آن عاجز است فقط باید وضویی ساخت و برای ساعتی دل از دنیا شست و وارد وادی آن شد و خود را در امواج معرفت و نورانیتش رها کرد آن وقت خود گواه خواهیم بود که این دعای با عظمت با روح و جان آدمی چه می کند .

هر فرازی از این دعا دریچه‌ای از عشق و نور و محبت و توحید را در دل انسان می‌گشاید. ایشان با این دعا در صدد است انسان و خدا را بشناساند و نزدیکی آن دو را به هم نمایان کند. این نیایش منطقی‌ترین رابطه خدا با انسان را توضیح می‌دهد. ایشان با همه وجود حضور خداوند و احاطه و اشراف او به همه ذرات هستی و نفوذ علم و قدرت و حیات او را به تک‌تک ذرات و موجودات عالم مشاهده می‌نماید و آن چه را می‌بیند بر زبان می‌راند

اما به طور کلی ، برخی از موضوعات آن به شرح زیر است:

1- ایشان دعای خود را با ستایش خداوند آغاز می‌کند، ستایشی زیبا و یکتا.

«ستایش خداوندی را سزاست که چیزی قضایش را دور نمی‌سازد و از اعطا و بخشش او جلوگیری نمی‌کند و هیچ آفریننده‌ای آفرینش او را ندارد و او سخاوتمندی بی‌انتهاست»

2- بیان گوشه‌ای از نعمت‌های بی‌پایان خداوند که انسان را درتمام مراحل رشد تکامل دربر گرفته و یاد از مهر مادر و مواظبت و پرستاری آنان را از الطاف خداوند می‌‌شمرد.

3- به شکر نعمت‌های الهی اشاره می‌کند و خود را از ادای یک شکر نیز عاجز می‌داند.

4- استغفار و انابه عاجزانه به درگاه خداوند و طلب مغفرت از بارگاه حق تعالی.

هر فرازی از این دعا دریچه‌ای از عشق و نور و محبت و توحید را در دل انسان می‌گشاید. ایشان با این دعا در صدد است انسان و خدا را بشناساند و نزدیکی آن دو را به هم نمایان کند. این نیایش منطقی‌ترین رابطه خدا با انسان را توضیح می‌دهد. ایشان با همه وجود حضور خداوند و احاطه و اشراف او به همه ذرات هستی و نفوذ علم و قدرت و حیات او را به تک‌تک ذرات و موجودات عالم مشاهده می‌نماید و آن چه را می‌بیند بر زبان می‌راند.

5- فراگیری راه تعلیم و تربیت از خدا

6- شناخت و درخواست بهترین مسالت‌ها.

7- تعلیم مفاهیم و ادبیات قرآن.

 

پی نوشت :

1. کافی، ج 2، صفحه 66

2. فرهنگ دهخدا، ج 10، ص 15818

3. رسول جعفریان، آثار اسلامی مکه و مدینه، نشر مشعر

فرآوری : محمدی 

در روز عرفه از خدا چه بخواهیم ؟

در روز عرفه از خدا چه بخواهیم ؟

دعای عرفه

روز برآورده شدن حاجات و نزول رحمت الهی و روز بخشیده شدن و قبول توبه حضرت آدم و در شب و روز عرفه سفارش شده به مناجات با خدا برای گرفتن تمام خواسته ها و آرزوها و توبه از گناهان گذشته قبول است  و دُعا در عرفه مُستَجاب است و کسى که آن شب را به عبادت به سر آورد اجر صد و هفتاد سال عبادت داشته باشد و هدف خداوند از عرفه دعوت از ما برای خوشبخت شدن در دنیا و بهشتی شدن بعد از مرگ است.

 

در عرفه چه کارهایی انجام دهیم؟

روز عرفه از اعیاد بزرگ است و روزى است که حق تعالى بندگان خویش را به عبادت و طاعت خود خوانده و بستر و احسان خود را براى ما گسترانیده و شیطان در این روز خوار و حقیرتر و رانده تر و خشمناکترین اوقات خواهد بود و سفارش شده از خدا ناامید نباشیم و هرچه میخواهیم از او بطلبیم و امام زین العابدین علیه السلام فرموده در این روز حتی بچه های در شکم مادر هم از فضل خدا بهره مند می شوند و امید بسیار برای قبول دعاست.

خداى سبحان در عرفه به ملائکه مى فرماید: اى فرشتگان من! آیا بندگان و کنیزانم را که عبادت می کنند مى‏بینید که از گوشه و کنار دنیا ژولیده موى و غبار آلوده آمدند آیا مى‏دانید چه مى‏خواهند؟ فرشتگان عرضه مى‏دارند از تو درخواست آمرزش دارند پس خداى مى‏فرماید: شاهد باشید که من ایشان را آمرزیدم

اعمال روز عرفه

در کتاب مفاتیح در قسمت اعمال 9 ذی الحجه بطور کامل ذکر شده و بطور خلاصه عبارتند از :

1- غسل به نیت توبه و پاک شدن

2- خواندن دعای شب و روز عرفه

3- زیارت امام حسین علیه السلام که مقابل هزار حجّ و هزار عمره و هزار جهاد بلکه بالاتر است.

4- بعد از نماز عصر پیش از آنکه مشغول بخواندن دعاهاى عرفه شویم خواندم دو رکعت نماز با حضور قلب و  آمرزش گناهان.

5- گرفتن روزه به شرط آنکه از خواندن دعا خسته نشویم مستحب است !

 

سجادیه‏

عرفه

حدیث قدسی درباره عرفه

- خداى سبحان در عرفه به ملائکه مى فرماید: اى فرشتگان من! آیا بندگان و کنیزانم را که عبادت می کنند مى‏بینید که از گوشه و کنار دنیا ژولیده موى و غبار آلوده آمدند آیا مى‏دانید چه مى‏خواهند؟ فرشتگان عرضه مى‏دارند از تو درخواست آمرزش دارند پس خداى مى‏فرماید: شاهد باشید که من ایشان را آمرزیدم.

 

بهترین مکان دعا در عرفه کجاست؟

1- بهتر است در حرم امام حسین علیه السلام که فرشته ها اول در کربلا فرود می آیند اگر نشد دلت را روانه آنجا کن و خداى سبحان در قبال شهادت امام حسین (علیه السلام) چهار خصلت به او داد: در خاک قبرش شفا قرار داد و دعا را در زیر گنبد او اجابت مى‏کند و ائمه علیهم السلام را از فرزندان او قرار داد و روزهایى که زائرین زیارت قبرش مى‏کنند جزء عمرشان بحساب نمى‏آورد.

2- سپس در سرزمین عرفات که فرشتگان بعد از کربلا به مکه  می آیند و اگر نشد دلت را روانه آنجا کن.

3- در مسجد که خدا می فرماید "بدانید که خانه‏هاى من در زمین مساجدند"، و خوشا بحال بنده‏اى که در خانه‏اش تطهیر و غسل کند، سپس مرا در خانه‏ام زیارت کند و خدا کریم تر از آن است که زائر و خواهان خود را دست خالى بازگرداند. و امام باقر ع وقتى نیاز و خواسته و مشکلی داشت به هنگام زوال ظهر آن را از خداوند درخواست مى‏کرد، وقتى مى‏خواست درخواست کند ابتدا صدقه‏اى مى‏داد و بوى خوش استشمام مى‏کرد و به مسجد مى‏رفت و براى حاجت خود دعا مى‏کرد. (مفاتیح الجنان)

خداى سبحان در عرفه به ملائکه مى فرماید: اى فرشتگان من! آیا بندگان و کنیزانم را که عبادت می کنند مى‏بینید که از گوشه و کنار دنیا ژولیده موى و غبار آلوده آمدند آیا مى‏دانید چه مى‏خواهند؟ فرشتگان عرضه مى‏دارند از تو درخواست آمرزش دارند پس خداى مى‏فرماید: شاهد باشید که من ایشان را آمرزیدم

امام حسین علیه السلام در عرفه از خدا چه می خواهد :

1ـ ستایش حق تعالی:

ستایش سزاوار خداوندی است که کس نتواند از فرمان قضایش سرپیچد و مانعی نیست که وی را از اعطای عطایا، باز دارد. و صنعت هیچ صنعتگری به پای صنعت او نرسد. بخشنده بی‎دریغ است. اوست که بدایع خلقت را به سرشت و صنایع گوناگون وجود را با حکمت خویش استوار ساخت....

 

2- تجدید عهد و میثاق با خدا:

پروردگارا به سوی تو روی آورم. و به ربوبیت تو گواهی دهم. و اعتراف کنم که تو تربیت کننده و پرورنده منی. و بازگشتم به سوی توست. مرا با نعمت آغاز فرمودی قبل از این که چیز قابل ذکری باشم... .

 

3ـ خود شناسی:

و قبل از هدایت مرا با صنع زیبایت مورد رأفت و نعمت‎های بی‎کرانت قرار دادی. آفرینشم را از قطره آبی روان پدید آوردی. و در تاریکی‎های سه‎گانه جنینی سکونتم دادی: میان خون و گوشت و پوست. و مرا شاهد آفرینش خویش نگرداندی و هیچ‎یک از امورم را به خودم وانگذاشتی... .

 

4ـ راز آفرینش انسان:

ولی مرا برای هدفی عالی یعنی هدایت (و رسیدن به کمال) موجودی کامل و سالم به دنیا آوردی. و  در آن هنگام که کودکی خردسال در گهواره بودم، از حوادث حفظ کردی. و مرا از شیر شیرین و گوارا تغذیه نمودی. و دل‎های پرستاران را به جانب من معطوف داشتی. و با محبت مادران به من گرمی و فروغ بخشیدی... .

 

5ـ تربیت انسان در دانشگاه الهی:

تا این که با گوهر سخن، مرا ناطق و گویا ساختی. و نعمت‎های بی‎کرانت را بر من تمام کردی. و سال به سال بر رشد و تربیت من افزودی. تا این که فطرت و سرنوشتم، به کمال انسانی رسید. و از نظر توان اعتدال یافت. حجتت را بر من تمام کردی که معرفت و شناختت را به من الهام فرمودی... .

خداوندا، چنان کن که از تو بیم داشته باشم، آنچنان که گویی تو را می‎بینم و مرا با تقوایت رستگار کن! اما به خاطر گناهانم مرا به شقاوت دچار مساز! مقدر کن که سرنوشت من به خیر و صلاح من باشد. و در تقدیراتت خیر و برکت به من عطا فرما!

6ـ نعمت‎های خداوند:

آری این لطف تو بود که از خاک پاک عنصر مرا بیافریدی. و راضی نشدی ای خدایم که نعمتی را از من دریغ داری. بلکه مرا از انواع وسائل زندگی برخوردار ساختی. با اقدام عظیم و مرحمت بی‎کرانت بر من . و با احسان عمیم خود نسبت به من، تا این که همه نعماتت را درباره من تکمیل فرمودی... .

 

7ـ شهادت به بی‎کرانی نعمت‎های الهی:

الهی! من به حقیقت ایمانم، گواهی دهم. و نیز به تصمیمات متیقن خود و به توحید صریح و خالصم و به باطن نادیدنی نهادم. و پیوست‎های جریان نور دیده‎ام. و خطوط ترسیم شده بر صفحه پیشانی‎ام، و روزنه‎های تنفسی‎ام، و نرمه‎های تیغه بینی‎ام. و آوازگیرهای پرده گوشم و آنچه در درون لب‎های من پنهان است... .

 

8ـ ناتوانی بشر از بجا آوردن شکر الهی:

گواهی می‎دهم ای پروردگار که اگر در طول قرون و اعصار زنده بمانم و بکوشم تا شکر یکی از نعمات تو بجا آورم، نتوانم مگر باز هم توفیق تو رفیقم شود، که آن خود مزید نعمت و مستوجب شکر دیگر، و ستایش جدید و ریشه‎دار باشد... .

 

عرفه

9- ستایش خدای یگانه:

بنابر این من با تمام جد و جهد و توش و توانم تا آنجا که وسعم می‎رسد با ایمان و یقین قلبی گواهی می‎دهم. و اظهار می‎دارم:

حمد و ستایش خدایی را که فرزندی ندارد تا میراث‎برش باشد. و در فرمانروایی نه شریکی دارد تا با وی در آفرینش بر ضدیت برخیزد و نه دستیاری دارد تا در ساختن جهان به وی کمک دهد... .

 

10ـ خواسته‎های یک انسان متعالی:

خداوندا، چنان کن که از تو بیم داشته باشم، آنچنان که گویی تو را می‎بینم و مرا با تقوایت رستگار کن! اما به خاطر گناهانم مرا به شقاوت دچار مساز! مقدر کن که سرنوشت من به خیر و صلاح من باشد. و در تقدیراتت خیر و برکت به من عطا فرما!

 

11ـ سپاس به تربیت‎های الهی:

خداوندا! ستایش از آن توست که مرا آفریدی. و مرا شنوا و بینا گرداندی! و ستایش سزاوار توست که مرا بیافریدی و خلقتم را نیکو بیاراستی. به خاطر لطفی که به من داشتی والا... .

 

12ـ نیازهای تربیتی از خدا:

و مرا بر مشکلات روزگار، و کشمکش شب‎ها و روزها یاری فرمای! و مرا از رنج‎های این جهان و محنت‎های آن جهان نجات بده و از شر بدی‎هایی که ستمکاران در زمین می‎کنند نگاه بدار... .

تو پناهگاه منی، به هنگامی که راه‎ها با همه وسعت، بر من صعب و دشوار شوند و فراخنای زمین بر من تنگ گردد. و اگر رحمت تو نبود من اکنون جزء هلاک شدگان بودم. و تو مرا از خطاهایم باز می‎داری. و اگر پرده‎پوشی تو نبود از رسوایان بودم

13ـ شکایت به پیشگاه خداوند:

خدایا! مرا به که وا می‎گذاری؟ آیا به خویشاوندی که پیوند خویشاوندی را خواهد گسست؟ یا به بیگانه که بر من بر آشفتد؟ یا به کسانی که مرا به استضعاف و استثمار کشانند؟ در صورتی که تو پروردگار من و مالک سرنوشت منی؟

 

14- ای مربی پیامبران و فرستنده کتب آسمانی:

ای خدای من و ای خدای پدران من! ابراهیم، اسماعیل، اسحاق و یعقوب، و ای پروردگار جبرائیل، میکائیل و اسرافیل. و ای تربیت کننده محمد، خاتم پیامبران و فرزندان برگزیده‎اش. ای فرو فرستنده تورات، انجیل زبور و فرقان ... .

 

15- تو پناهگاه منی:

تو پناهگاه منی، به هنگامی که راه‎ها با همه وسعت، بر من صعب و دشوار شوند و فراخنای زمین بر من تنگ گردد. و اگر رحمت تو نبود من اکنون جزء هلاک شدگان بودم. و تو مرا از خطاهایم باز می‎داری. و اگر پرده‎پوشی تو نبود از رسوایان بودم.

 

منتخبی از دعای عرفه امام سجاد علیه السلام

از دعاهای حضرت امام سجاد علیه السلام در روز عرفه است که:

خدایا! مرا شاکر و صابر گردان و مرا در چشم خویش خوار و در نظر مردم بزرگوار گردان .

خدایا! در همه کارها عاقبت ما را به خیر کن و ما را از خواری دنیا و عذاب آخرت نگهدار .

خدایا! مرا به علم توانگر ساز و به حلم زینت بخش و به تقوا عزیز کن و به عافیت زیبایی ده .

خدایا! از زوال(از بین رفتن، نابود شدن) نعمت و تغییر عافیت و غضب ناگهانی و همه چیزهایی که مایه ناخشنودی توست به تو پناه می برم .

خدایا! از اخلاق بد و اعمال بد و هوس‎های بد و مرض‎های بد به تو پناه می برم .

خدایا! سحرخیزی را بر امت من مبارک ساز .

خدایا! تو را به غیب دانی و قدرتی که بر آفرینش داری سوگند می دهم تا موقعی که زندگی را برای من بهتر می دانی مرا زنده نگهدار و موقعی که مرگ را برای من بهتر می دانی مرا بمیران .

خدایا! از تو می خواهم که ترس خود را در آشکار و نهان نصیب من کنی و در حال خشنودی و خشم کلمه اخلاص را به زبان من جاری نمایی و در حال فقر و توانگری میانه روی را شعار من سازی .

خدایا! چنان که خلقت مرا نیک کردی سیرتم را نیز نیک کن .

خداوندا! یک لحظه مرا به خودم واگذار مکن و چیزهای خوبی که به من بخشیده ای، از من باز مگیر.

خدایا بر محمد و خاندان پاکش درود فرست .

درودهای پربرکت و پاکیزه و فزاینده ای که صبح گاهان و شامگاهان در رسند،

و درود فرست بر ایشان و بر ارواح شان،

و کارشان را بر اساس تقوا فراهم آور،

و احوالشان را به سامان آر،

و ما را به رحمت خود در جایگاه امن و امان در کنار ایشان قرار ده،

ای مهربان‎ترین مهربانان.( منتخبی از دعای امام سجاد علیه السلام در روز عرفه، مترجم: حسین انصاریان)


امام باقر علیه سلام می فرمایند:
تو را به پنج چیز سفارش می کنم :
اگر مورد ستم واقع شدی ستم مکن ،اگر به تو خیانت کردند خیانت مکن ،
اگر تکذیبت کردند خشمگین مشو ،اگر مدحت کنند شاد مشو ،و اگر نکوهشت کنند ، بیتابی مکن . (بحارالانوار / ج 75/ ص 167)
واقعا اگر بتوانیم این 5 سفارش امام باقر علیه سلام را در زندگی خود پیاده کنیم،رنگ و بوی زندگی را عوض کرده ایم و تحولی شگرف به آن بخشیده ایم.
7 ذی الحجه شهادت امام باقر علیه سلام تسلیت باد.



سلام ما به بقیع و بقاع ویرانش

برآن حریم که باشد ملک نگهبانش

سلام ما به بقیع آن تجسم غربت

گواه بر سخنم تربت امامانش

بقیع کعبه قدس چهار معصوم است

چهار نور خدا می دمد زدامانش

یکی است حضرت باقر آز آن چهار امام

که داغ او زده آتش به قلب یارانش

شهید شد ز جفای هشام آن مولا

ز زهر تعبیه در زین که اب شد جانش

غریب اوست که در موسم زیارت حج

مدینه و آنهمه زائر که هست مهمانش

شب شهادت او یک نفر نمی ماند

که اشک غم بفشاند به قبر ویرانش

دری که سجده گه قدسیان بود خاکش

به زائرش ندهد اذن بوسه دربانش

مهدویت در کلام امام محمد باقر علیه السلام


بیشترین روایات و اخباری که در زمینه معارف دینی و اسلامی به ما رسیده است، از جانب امام باقر و امام صادق علیه السلام بوده است زیرا در دوره آن امامان بزرگ فرصتی مناسب فراهم گشت تا آنان بتوانند ظرائف و نکات دقیق دینی را برای هدایت بشریت ارائه نمایند از جمله اموری که در سخنان و گفتار امام باقر علیه السلام به طور کامل مورد تبیین قرار گرفته است، مساله مهدویت می‎باشد که به جلوه‎هایی از آن اشاره می‎نماییم:

 

تسلط کامل حضرت مهدی (عج) بر عالم

بی شک نمی‎توان حکومت مهدوی را محدود در یک گوشه خاص جهان نمود و حضرت مهدی ارواحنا فداه را به یک نژاد خاص مربوط کرد بلکه آن حضرت متعلق به تمام عالم می‎باشد و دولت و حکومت وی بر تمام جهان می‎باشد چنان چه قرآن کریم سیطره آن حضرت را بر تمامی زمین می‎داند و می‎فرماید: "ان الارض یرثها عبادی الصالحون"(1)؛ زمین را بندگان شایسته به ارث خواهند برد که امام باقر علیه‎السلام در ذیل این آیه می‎فرمایند: «این افراد (صالحون) همان یاران مهدی(عج) در آخرالزمان خواهند بود.» (2)

و در جای دیگر فرمودند: گویا یاران حضرت مهدی را می‎بینم که بر خاور و باختر گیتی مسلط شده‎اند و هیچ چیز در عالم نیست مگر آن که از آنان فرمان می‎برد."(3)

 

ایجاد اقتصادی سالم و مفید در جامعه بشری

عدم برنامه‎ریزی صحیح، ویژه‎خواری، تبعیض و ... از اموراتی هستند که زندگی رفاهی و معیشتی دنیا را فلج می‎کند و راه یک زندگی متعادل و سعادتمندانه را برای تک تک افراد از میان برمی‎دارد. به طور حتم اگر منابع و ثروت‎های خدادادی با یک برنامه‎ریزی صحیح و همچنین مدیریتی متعهد و کارآمد در کلیه جوامع تقسیم گردد شاهد اقتصادی با برکت و با بازدهی کلان خواهیم بود و این رویه در حکومت حضرت مهدی(عج) به طور کامل محقق خواهد شد. در آن دولت کریمه، هر نیازمندی به آمال و حوائج خود خواهد رسید و آن حضرت چنان بذل و بخشش به افراد جامعه می‎نماید که حتی پیامبران گذشته چنین کاری را نکرده‎اند و کار به جایی می‎رسد که دیگر کسی یافت نمی‎شود که بتوان به او کمک کرد و همه مردم به تمکن مادی و اقتصادی سرشاری دست خواهند یافت.

امام باقر علیه السلام در این باره چنین فرمودند: «حضرت مهدی(عج) در سال دو بار به مردم مال می‎بخشد و در ماه دو بار امور معیشت به آنها می‎دهند. تا نیازمندی به زکات باقی نماند . صاحبان زکات زکات خود را نزد فقراء می‎آورند ولی آنها نمی‎پذیرند. پس آنها زکات خویش را در کیسه‎هایی قرار می‎دهند و در اطراف خانه‎ها می‎گردند تا محتاجی پیدا کنند ولی مردم بیرون می‎آیند و می‎گویند: ما احتیاج به پول شما نداریم. سپس آن حضرت چنان دست به بخشش اموال می‎زند به طوری که تا آن روز کسی این چنین بخشش اموال نکرده باشد.» (4)

آن حضرت در جایی دیگر در مورد بهبود وضع معیشتی اجتماع و مردم چنین می‎فرمایند: «همه اموال جهان در نزد مهدی (عج) گرد می‎آید آنچه در دل زمین است و آنچه بر روی زمین است آن گاه مهدی (عج) به مردم می‎گوید: بیایید و این اموال را بگیرید این‎ها همان چیزهایی است که برای به دست آوردن آنها قطع رحم کردید و خویشان خود را رنجانیدید خون‎های به ناحق ریختید و مرتکب گناهانی شدید.» (5)

 

رشد عقلی و تکامل معرفتی بشریت

یکی از آرمان‎های عظیم انبیاء الهی گسترش علم و معرفت در میان مردم بوده است، عقلانیتی که در پرتو آن بتوان به سعادت و پیشرفت کاملی دست یافت. چنان چه حضرت امیرالمومنین می‎فرمایند: « خداوند به سوی مردم پیامبران را فرستاد تا فطرت آنان را بیدار نمایند و نعمت‎های فراموش شده را به آنها تذکر دهد و با آنان اتمام حجت نماید و نیروهای پنهانی و عقول آنان را باور نماید.» (6)

از برنامه‎های اصلی حضرت مهدی نهادینه کردن فرهنگ تعلیم و تربیت دینی و اسلامی و عقل محوری در میان مردم می‎باشد و ظرفیت علمی و معرفتی آنان را به حد کمال خواهند رسانید. این مطلب را در حدیثی از امام باقر علیه السلام چنین می‎خوانیم: «قائم ما به هنگام قیام نیروهای عقلانی مردم را تمرکز می‎دهد و منت الهی خویش را بر سر مردم خواهد گذاشت و خردها و دریافت‎های عقلی را به کمال می‎رساند و دانش آنان را گسترش می‎دهد.» (7)

در حکومت عدل جهانی دیگر ضعف و خلاء فکری و معرفتی وجود ندارد و ریز و درشت اجتماع از منابع سرشار علمی و عقیدتی سیراب می‎شوند و حتی زنان خانه‎دار نیز از آن بی‎بهره نمی‎مانند. امام باقر علیه السلام در این باره فرمودند: «در زمان حکومت مهدی (عج) به همه مردم حکمت و علم می‎آموزند تا جائی که زنان در خانه‎ها با کتاب خدا و سنت پیامبر قضاوت می‎کنند. قرآن کریم حضرت مهدی را به آب گوارایی تشبیه می‎کند و می‎فرماید: «قل ارایتم ان اصبح ماءکم غورا فمن یاتیکم بماء معین» (8) ؛ اگر آب حیات شما در زمین فرو رود چه کسی آن آب روان را برای شما خواهد آورد؟ که امام باقر علیه السلام در حدیثی زیبا این آب گوارا را به وجود مقدس حضرت مهدی و گسترش علم و معرفت و کمال در میان بندگان خدا تاویل می‎نمایند و هم چنین می‎فرمایند: «این آیه در باره امام قائم نازل شده است یعنی کیست که امام شما را آشکار کند که شما را از آسمان و زمین آگاه سازد و از حلال و حرام و آمین خدا مطلع کند.»(9) امید است که خداوند متعال همه ما را از دوستان و یاران آن حضرت در غیبت و ظهورشان مقرر فرماید.

 

پی‎نوشت‎ها:

1- قرآن کریم، انبیاء 105.

2- تفسیر مجمع البیان، ذیل آیه 105 انبیاء .

3- موعود امام مهدی، کتاب سوم، ص 452 .

4- بحارالانوار، ج 52، ص 39 .

5- غیبت نعمائی، ص 237.

6- نهج البلاغه، 33.

7- بحارالانوار، ج52، ص 236.

8- قرآن کریم، ملک 30.

9- کمال الدین، ج1، ص 325.

باز هم بقیع...

امروز چه قدر مدینه بوی غربت و بی‏کسی می‏دهد! انگار خاک بی‏پدری بر سرش ریخته‏اند. از هر نقطه، صدای ناله می‏آید. کوچه‏ها، خانه‏ها، دیوارها، پنجره‏ها همه و همه آرام آرام، مظلومیت کسی را می‏گریند.

صدای لا اله الا اللّه فرشتگان بلند می‏شود. صدای قدسیان که هم‏ناله با زمینیان، تابوت خورشید پنجم را به سوی بقیع به دوش می کشند.

باز هم بقیع، چه قدر این خاک قداست دارد! چه قدر این نقطه از زمین، مطهّر است! آرامگاه آسمانیان زمینی، مأمن افلاکیان خاک نشین.

وای اگر لب باز کند، چه عقده‏ها که می‏گشاید، چه رازها که فاش می‏کند و چه گنج‏های پنهانی که آشکار می‏سازد!

مولا جان!

در تابوت، آرام خفته‏ای، و هیچ کس نمی‏داند که زهر با جگرت چه کرده است!

لب فرو بسته‏ای و کسی از داغ جگر سوزت خبر ندارد.

چشم از زشتی‏ها بستی و اینک می‏روی، در حالی که دل نگران قرآنی.

می‏روی و هنوز دلواپس اسلامی که زنده ماندنش را مدیون دلسوزی‏های معلّمی چون تو بوده است.

می‏روی و می‏دانی که شیعه، هنوز تشنه آموختن است.

ای کاشف قلمروهای نامکشوف معرفت! شاگردانت، این نوآموزان مکتب آسمانی‏ات را به که می‏سپاری؟

ای شکافنده بی‏نظیر دانش‏ها! تنها سر انگشتان دانش تو، گره از اسرار حقیقت می‏گشاید.

بمان و درد نادانی بشر را، به کلمه‏ای از دانش الهی‏ات، شفا ده، و طومار نافهمی انسان را مچاله کن که بی‏حضور تو، انسان در تاریکزار جهل به عصیان می‏رسد.

صدای لا اله الا اللّه در سکوت تیغ می‏پیچد، و پیکری مطهر، سوخته از نازیبایی‏ها، میهمان بهشت می‏شود، و هنوز بعد از گذشت سال‏ها، هم‏نوا با عرفات، ضجه می‏زنیم مظلومیت امام غریب شیعه را...

قصه غربت

قصه غربت

امام باقر

حضرت امام محمد باقر علیه السلام، در هفتم ذیحجه ى سال 114 هجرى در سن پنجاه و هفت سالگى به دست خلیفه ستمگر اموى «هشام بن عبد الملک » مسموم و به شهادت رسید.

مرحوم علامه مجلسی (ره) به نقل از کتاب شریف «کافی» نقل می نماید که حضرت امام جعفر صادق علیه السلام فرمودند:

در آن روزهائى که پدرم حضرت باقرالعلوم علیه السلام در بستر بیماری بود، روزى مرا نزد خود فراخواند و فرمود :

پسرم! عدّه اى از مردم قریش را دعوت نما تا امروز آن ها را بر مطلبى شاهد و گواه بگیرم .

من نیز چنین کردم. وقتی همگى به محضر پدرم حاضر شدند، ایشان خطاب به من فرمود:

اى جعفر! هنگامى که من از این دنیا رحلت کردم، خودت مرا غسل بده و کفن نما و بر من نماز بخوان، و پس از آن که مرا به خاک سپردى، قبر مرا به اندازه چهار انگشت از زمین بلندتر گردان و در پایان مقدارى آب روى خاک قبرم بپاش .

اى جعفر! از مال من وقفى بکن براى گریه کنندگان که ده سال در موسم حج در منى بر مظلومیت من گریه و زارى نمایند

امام صادق علیه السلام در ادامه می فرماید: بعد از اینکه جمعیّت از منزل خارج شدند، به پدرم گفتم: پدرجان! نیازى به شاهد گرفتن این افراد نبود و اگر مرا به تنهائى نیز وصیّت مى فرمودى به آن عمل مى کردم .

پدرم در پاسخ فرمود: خواستم آن افراد را شاهد و گواه قرار دهم تا بدانند که تو وصی من هستی و بعد از من درباره امامت تو منازعه و مشاجره اى نکنند. (1)

همچنین حضرت صادق علیه السلام می فرماید:

پدرم به من وصیّت نمود تا بدن مطهّرش را در سه نوع پارچه کفن نمایم، یکى از آن ها، رداء و پارچه اى بود که روزهاى جمعه با آن نماز مى خواند؛ و یکى نیز پیراهنى بود که خود مى پوشید. همچنین فرمود: عمامه بر سرم ببند ولی عمامه را از جامه هاى کفن حساب مکن.(2)

در کتاب شریف منتهی الآمال آمده است که مرحوم کلینی به سند موثق از امام صادق علیه السلام نقل نموده است که پدرم فرمود:

اى جعفر! از مال من وقفى بکن براى گریه کنندگان که ده سال در موسم حج در منى بر مظلومیت من گریه و زارى نمایند.(3)

مرحوم صفار در کتاب «بصائرالدرجات» از امام صادق علیه السلام نقل می نماید که در آخرین لحظات عمر مبارک پدرم امام باقر علیه السلام، نزدیک او رفتم، دیدم مشغول راز و نیاز با پروردگار متعال است، وقتی مناجات و زمزمه اش پایان یافت به من فرمود:

فرزندم! امشب وعده الهى فرا مى رسد و من لحظاتى دیگر به سوى او خواهم رفت... ، و در همان شب به درجات أعلى علّیین عروج نمود. (4)

ابن شهرآشوب، کفعمی، إربلى و دیگر مورّخین نوشته اند:

امام محمّد باقر علیه السلام در اثر زهری که ابراهیم بن ولید به دستور هشام بن عبدالملک ملعون به آن حضرت خورانیده بود، مسموم و به شهادت رسید و پس از انجام غسل و کفن و اقامه نماز بر جنازه پاکش، توسّط فرزندش امام جعفر صادق علیه السلام، در قبرستان بقیع، در جوار قبر مطهر عموی بزرگوارش، امام حسن مجتبى علیه السلام و پدرگرامی خود، امام زین العابدین علیه السلام، به خاک سپرده شد. (5)

پس از شهادت آن امام مظلوم، امام صادق علیه السلام دستور دادند تا چراغ اتاقى را که پدر بزرگوارشان در آن مى زیست روشن نگاه دارند و این چراغ تا زمانی که فرزند ایشان امام کاظم علیه السلام در مدینه بود، همه شب روشن بود تا اینکه او به عراق احضار شد. (6)

 

پی نوشتها:

1. بحارالانوار، ج 46، ص214؛ کافى، ج3، ص166.

2.  تهذیب شیخ طوسى، ج1، ص293؛ کافى، ج3، ص144.

3. کافى، ج5، ص117.

4. بصائرالدّرجات، جزء10، باب 9، ح 7؛ بحارالانوار، ج 46، ص 213..

5. مناقب ابن شهر آشوب، ج3، ص340؛ مصباح کفعمى، ص521؛ کشف الغمّة، ج2، ص 322.

6. کافى، ج3، ص251؛ من لا یحضره الفقیه، ج‏1، ص160؛ وسائل الشیعة، ج‏2، ص469. 

چرا «باقر» علیه السلام؟

چرا «باقر» علیه السلام؟




امام باقر

دانش تمامی امامان معصوم علیهم السلام یکسان می باشد چراکه همگی از سر چشمه‏ی وحی سیراب می شوند. آنان آموزگاری نداشتند و در مکتب بشری درس نخوانده بودند. دانش امام باقر علیه السلام نیز همانند دیگر امامان از سر چشمه‏ی وحی بود اما زمینه مراجعات وسیع دانش پژوهان و ابراز علم برای حضرت و فرزند گرامی ایشان امام جعفر صادق علیه السلام بهتر فراهم گشت.

در مناقب ابن شهر آشوب نوشته شده است: گفته اند برای هیچ یک از فرزندان حسن و حسین علیهماالسلام بدین اندازه از علوم، از قبیل تفسیر و کلام و فتوا و احکام و حلال و حرام فراهم نشد که برای امام باقر علیه السلام. محمد بن مسلم نقل کرده است که از آن حضرت سی هزار حدیث پرسش کردم.

شیخ صدوق در علل الشرایع به نقل از عمرو بن شمر آورده است: از جابر جعفی پرسیدم چرا به امام پنجم، باقر می گفتند؟ گفت: «چون علم را می شکافت و اسرار آن را آشکار می کرد» . (1)

ذهبی دانشمند برجسته ی اهل سنّت می گوید: محمد بن علی از کسانی بود که بین علم و عمل، آقایی و شرف و نیز بین وثاقت و وزانت، جمع کرد و صلاحیت برای خلافت داشت

چنانکه ابن حجر هَیْثَمی از متعصّبان اهل سنّت درباره امام باقر علیه السلام می نویسد:

لقب باقر برای ابو جعفر محمّد باقر برگرفته از شکافتن زمین و بیرون آوردن گنج های پنهان آن است، بدین جهت که او از گنج های پنهان معارف و حقایق احکام، آن قدر آشکار ساخت که جز بر افراد بی بصیرت و دل های ناپاک پوشیده نیست و از این جاست که وی را شکافنده و جامع دانش و نشر دهنده و بر افرازنده ی علم خویش نامیده اند.

وی سپس به شخصیّت امام در بعد عرفان اشاره می کند و می گوید:

و برای او از استواری و ثبات در مراحل سلوک عرفانی منزلتی است که وصف کنندگان از بیان آن عاجزند و در زمینه ی این سلوک و معارف دارای کلمات فراوانی است که فرصت، مجال طرح آن را نمی دهد. (2)

تشکیل حلقه های درسی سنگین، احتجاجات، مناظرات و مباحثات امام باقر علیه السلام با دانشمندان و مدعیان یکه تازی در میدان علم، همگان را به تواضع در پیشگاه علم آن حضرت وادار کرد.

چنانکه حکم بن عتیبه‏ که در چشم مردمان جایگاه علمی والایی داشت در پیشگاه امام باقر چونان کودکی در برابر آموزگار بود. عبد الله بن عطاء مکی‏ می‏گفت: هرگز دانشمندان را نزد کسی چنان حقیر و کوچک نیافتم که نزد امام باقر علیه السلام یافتم.(3)

شخصیت آسمانی و شکوه علمی امام باقر علیه السلام چنان خیره کننده بود که‏ محمد بن طلحه شافعی درباره امام علیه السلام می گوید: محمد بن علی، ابو جعفر، باقرالعلوم، شکافنده دانش و جامع و ناشر علم بود. قلبش پاکیزه، علمش بالنده، نفسش طاهر و اخلاقش شریف بود. عمرش را در اطاعت خداوند سپری کرد و به عالی ترین درجات تقوا راه یافت.(4)

همچنین ذهبی دانشمند برجسته ی اهل سنّت می گوید: محمد بن علی از کسانی بود که بین علم و عمل، آقایی و شرف و نیز بین وثاقت و وزانت، جمع کرد و صلاحیت برای خلافت داشت. (5)

 

پی نوشتها:

1. سیره معصومان سید محسن امین، ج 5.

2. الصّواعق المحرقة، ص 201.

3. الإرشاد شیخ مفید، ص 246.

4. سیرة الائمة اثنی عشر، ج 2، ص 191.

5. سیرة الاعلام النبá ج 4، ص 402.

یاران ایرانی باقرالعلوم علیه السلام

یاران ایرانی باقرالعلوم علیه السلام


امام باقر

ورود اسلام به ایران و گرایش ایرانیان به این دین مبین، یکی از مهم ترین حوادث تاریخی، برای ملت ایران است. گرچه اسلام با شتاب خیره کننده ای در ایران پیش رفت؛ ولی حاکمیت عقیدتی اسلام بسیار آرام و ریشه دار صورت پذیرفت و توجه اسلام به حق و عدالت اجتماعی از مهم ترین عوامل گرایش ایرانیان به اسلام بود.

ایرانیان پس از گرایش به اسلام، روح و معنی اسلام را در خاندان اهل بیت علیهم السلام یافتند و با خاطره شیرینی که از حکومت عدل حضرت علی علیه السلام داشتند، تحققّ عدالتِ اجتماعی را در مکتب فرزندان او یافتند. آنان با مشاهده سجایای اخلاقی، علمی، دینی، سادگی و بی آلایشی اهل بیت علیهم السلام و شیعیان آنان، به مکتب تشیّع گرایش پیدا کردند و برخی جزء اصحاب ائمّه اطهارعلیهم السلام شدند که به مرور زمان بر تعداد آنان افزوده شد.(1)

امام محمدباقر علیه السلام با تأسیس اوّلین دانشگاه اهل بیت علیهم السلام، شاگردان و اصحاب بسیاری را تربیت کرد و صدها فارغ التّحصیل در موضوعات گوناگون به جامعه عرضه نمود. شیخ طوسی (ره) در رجال خود، اصحاب و شاگردان امام محمد باقرعلیه السلام را 462 مرد و دو زن دانسته که در میان آنان برخی از نظر اعتبار و وثاقت مورد اتّفاق اهل سنّت و امامیّه اند و برخی از فقیه ترین فقیهان صدر اسلام محسوب می شوند. در این میان عدّه ای از ایرانیان افتخار شاگردی و ملازمت با ایشان را داشتند. گرچه نمی توان نام تمامی اصحاب ایرانی امام باقر علیه السلام را از منابع رجالی و روایی استخراج نمود؛ ولی سعی شده چند تن از یاران ایرانی امام پنجم را به طور مختصر معرّفی و خدمات آنها را ذکر نماییم.

حمّاد پس از کسب علوم مقدّماتی وارد دانشگاه امام باقر و امام جعفر صادق علیهما السلام شد و به حدّی در کسب دانش پیش رفت که دانشمندان اسلامی از وی به عنوان امام، مجتهد و فقیه یاد کرده اند و او را به کثرت حدیث توصیف نموده اند

حمّاد بن ابی سلیمان

ابو اسماعیل حمّاد بن ابی سلیمان از ایرانیان مقیم کوفه است. پدرش فرمانروای اصفهان بود که در جریان فتح آن شهر در زمان خلیفه دوم به دست ابو موسی اشعری به همراه خانواده اسیر شد و سپس در حضور خلیفه دوم، اسلام آورد. وی از جمله ده موالی بود که معاویه در جریان جنگ صفّین به ابوموسی اشعری بخشید و ابوموسی او را به پسرش ابراهیم داد و ابراهیم او را آزاد کرد و سپس پدر حمّاد در کوفه ساکن گشت. (2)

ابوسلیمان در کوفه به زندگی جدید خود پرداخت و فرزندش را به تحصیل علم و دانش گمارد؛ به طوری که حمّاد در زمره دانش آموختگان مشهور کوفه قرار گرفت.

حمّاد پس از کسب علوم مقدّماتی وارد دانشگاه امام باقر و امام جعفر صادق علیهما السلام شد و به حدّی در کسب دانش پیش رفت که دانشمندان اسلامی از وی به عنوان امام، مجتهد و فقیه یاد کرده اند و او را به کثرت حدیث توصیف نموده اند.

حمّاد پس از خدمات زیادی که در طول عمر خود انجام داد، در سال 120 ق. و در کهولت سن وفات یافت.(3)

 

داوود بن ابی هند سرخسی

امام باقر

داوود بن ابی عذافر قشیری سرخسی، اصالتاً خراسانی و اهل سرخس است. داوود از طریق خیّاطی یا فروش خز، گذران زندگی می کرد و در کنار آن به تحصیل علم و دانش نیز می پرداخت. او از اصحاب ایرانی امام محمد باقرعلیه السلام است.(4) داوود در علم تفسیر از علمای مشهور عصر بود. او تفسیری داشت معروف به تفسیر ابن ابی هند(5) که اثری از آن نمانده است. علاوه بر آن، او فقیهی کامل بود که از دوران جوانی در زمان حسن بصری فتوا می داد. حماد بن زید می گوید: در فقه احدی را برتر از داوود ندیدم.(6) علمای اهل سنّت داوود را از راویان موثّق به شمار می آورند و علاّمه امینی وی را فردی دانسته است که همگان در ثقه بودنش اتّفاق نظر دارند.(7) داوود علاوه بر شهرت علمی، در زهد و تقوا نیز شهره بود. او چهل سال پنهان از دیگران، روزه گرفت؛ بدین ترتیب که به هنگام خروج از خانه، با تظاهر به نداشتن روزه، غذای خود را بر می داشت و به دنبال کسب روزی بیرون می رفت؛ ولی در بین راه، آن را به فقرا می داد و شب هنگام به خانه برمی گشت و افطار می کرد.

مرگ داوود در سال 140 ق. در راه مکّه اتّفاق افتاد.

 

محمّد بن اسحاق

محمّد بن اسحاق بن یسار بن خیار (ابوعبدالله) از موالیانی است که پدرانش از مسیحیانی بودند که در «نُفیره»، روستایی در حوالی عین التّمر زندگی می کردند و این منطقه، جزء ایران و از نواحی تابعه عصر ساسانی بود. خالد بن ولید پس از فتح این نواحی، یسار جدّ محمّد را همراه چهل تن دیگر به اسارت گرفت و به مدینه برد.

ابن اسحاق، حافظه بسیار قوی داشته و احادیث زیادی را حفظ بوده است و به خاطر حافظه بی مانند، او را «امیرالمحدّثین» خوانده اند. او با نوشتن سیره یا مغازی، سنّت و احادیث پیامبرصلی الله علیه وآله وسلم را حفظ و در اختیار مسلمانان قرار داد

در سال 80 یا 85 ق. محمد در مدینه متولّد شد(8) و دوران کودکی و نوجوانی را در این شهر که مرکز عمده حدیثی بود، گذراند. وی سپس در 30 سالگی برای بهره گیری از اخبار سیره نویسان، به مصر رفت و پس از پیروزی عباسیان بر امویان، به عراق آمد و مدتی در کوفه و ری اقامت گزید. در زمان خلافت منصور، کتاب معروف خود مغازی را تألیف کرد و در میان مردم کوفه و سایر مناطق منتشر ساخت. کتاب سیره او اوّلین سیره نسبتاً جامعی است که به دلیل نظمِ منطقی موجود در آن، به عنوان نخستین کار اصیل در این زمینه شناخته شده است.

محمد بن اسحاق، محدّث و اوّلین سیره نویسی است که زندگانی پیامبراکرم صلی الله علیه وآله وسلم را به رشته نگارش در آورده است. شیخ طوسی و برقی او را در شمار اصحاب امام باقر و امام صادق علیهما السلام نام برده اند(9) و برقی پدرش اسحاق را نیز از اصحاب امام باقرعلیه السلام دانسته است. (10)

شیخ طوسی و کشّی او را از دوستداران و عاشقان اهل بیت علیهم السلام می دانند که در کتابش نیز احادیث بسیاری را در اثبات خلافت علی علیه السلام نقل نموده است؛ از جمله حدیث بلند «الجنان و النوق» را از امام باقرعلیه السلام.

ابن اسحاق، حافظه بسیار قوی داشته و احادیث زیادی را حفظ بوده است و به خاطر حافظه بی مانند، او را«امیرالمحدّثین» خوانده اند. او با نوشتن سیره یا مغازی، سنّت و احادیث پیامبرصلی الله علیه وآله وسلم را حفظ و در اختیار مسلمانان قرار داد. وی برای جمع آوری اخبار، به بصره، کوفه، مصر، بغداد، و ری سفرهای طولانی نمود. به جز کتاب مغازی یا سیره، چند کتاب به او منسوب است. از جمله: الفتوح، سیرالعرب، اخبار صفّین و حدیث المعراج و الاسراء.(11)

محمد بن اسحاق عاقبت در سال 151 ق. در بغداد در گذشت و در مقابر خیزران دفن گردید.

 

پی نوشت ها:

1. خدمات متقابل اسلام و ایران، ص 112.

2. راویان مشترک، ج 1،ص 262.

3. تاریخ خلیفه، ص 275.

4. رجال طوسی، ص 120.

5. فهرست ابن ندیم، ص 36.

6. راویان مشترک، ج 1، ص 300.

7. الغدیر، ج 8،ص 318.

8. سیر الاعلام النبلاء، ج 3، ص 5.

9. رجال طوسی، ص 281 و 311.

10. رجال برقی، ص10 و 20.

11. دایرةالمعارف بزرگ اسلامی، ج 3، ص 9.

فرآوری: امین

بخش تاریخ و سیره معصومین تبیان

چند معجزه ی شگفت انگیز



پیرزنى که جوان شد


حُبابه والبیّه یکى از زن هاى مؤ منه اى بود، که در زمان حضرت رسول صلى الله علیه و آله همیشه به حضور آن حضرت شرفیاب مى شد و کسب فیض مى نمود. همچنین در زمان امام محمّد باقر علیه السلام نیز چند مرتبه به محضر مبارک آن حضرت شرفیاب گردیده است .

این زن مؤ منه ، پس از گذشت مدّت ها، روزی خدمت امام باقر علیه السلام وارد شد، حضرت به او فرمود: اى حُبابه! مدّتى است که نزد ما نیامده اى ؟

حُبابه اظهار داشت : اى سرورم! کُهولت سنّ و ضعف جسم و سفیدى موى سرم و نیز غم و اندوهى که دارم، مرا از زیارت شما باز داشته است .

حضرت به حُبابه فرمود: جلو بیا.

وقتى حُبابه نزدیک امام محمّد باقر علیه السلام آمد،حضرت دست مبارک خود را روى سر حبابه نهاد و دعائى را زمزمه نمود، که ناگاه گیسوان حُبابه سیاه و چهره اش شاداب و جوان گشت .

حبابه شادمان گردید و حضرت نیز تبسّمى کرد و خوشحال شد.(1)

 

مسیح حجاز

یکى از اهالى شام که به امام محمّد باقر علیه السلام بسیار علاقه مند بود و هر چند وقت یک بار به ملاقات و زیارت آن حضرت مى آمد، در یکى از زیارت هایش، چند روزى در شهر مدینه منوّره مریض شد و در بستر بیمارى و در شُرف مرگ قرار گرفت. به یکى از دوستان خود گفت :همین که من از دنیا رفتم، به امام باقر علیه السلام بگو تا بر جنازه ام نماز بخواند و در مراسم تدفین من نیز شرکت نماید.

هنگامى که روح از بدن من پرواز کرد، مابین زمین و آسمان ندائى رسید، که روح او را به کالبدش بازگردانید، زیرا محمّد بن علىّ علیهماالسلام درخواست حیات دوباره او را نموده است

وقتى که مرد شامى وفات یافت، دوستش نزد امام علیه السلام آمد و وصیت او را به حضرت عرض کرد.

حضرت فرمود: در دفن او عجله نکنید تا من بیایم؛ و سپس به سمت شام حرکت کرد. وقتی وارد منزل آن مرد شامی شد، در کنار بسترش نشست و دعائى را زمزمه نمود، سپس او را با نام صدا کرد.ناگهان مرد شامى در حالى که پارچه اى سفید، رویش انداخته بودند، حرکتى کرد و پاسخ حضرت را داد.

معجزه

بعد از آن، حضرت او را نشانید و دستور داد تا شربتى مخصوص، برایش تهیّه کردند و به او خورانید. وقتی به طور کامل بهبود یافت، به حضرت عرض کرد: أشهد أنّک حجّة اللّه على خلقه ... ، شهادت مى دهم که تو حجّت خداوند بر خلق جهانى و مردم آن چه بخواهند باید در همه امور، به شما رجوع نمایند و هر که به غیر شما مراجعه کند، همانا او گمراه گشته است .

پس از آن، امام باقر علیه السلام فرمود: اکنون جریان بازگشت خود را براى این افراد بازگو کن؟

مرد گفت: هنگامى که روح از بدن من پرواز کرد، مابین زمین و آسمان ندائى رسید، که روح او را به کالبدش بازگردانید، زیرا محمّد بن علىّ علیهماالسلام درخواست حیات دوباره او را نموده است. (2)

 

چشمه ای در دل کویر و نخلی خشکیده ولی پربار

جابر بن یزید جُعفى می گوید در یکى از سال ها، به همراه حضرت باقرالعلوم علیه السلام رهسپار مکّه معظّمه شدم .در بین راه، دو پرنده به سمت ما آمدند و بالاى کجاوه امام محمّد باقر علیه السلام نشستند و مشغول سر و صدا شدند، من خواستم آن ها را بگیرم تا همراه خود داشته باشم، ناگهان حضرت با صداى بلند فرمود: اى جابر! آرام باش و پرندگان را به حال خود واگذار، آن ها به ما اهل بیت پناه آورده اند.

عرضه داشتم : مولاى من! مشکل و ناراحتى آن ها چیست، که این چنین به شما پناهنده شده اند؟!

حضرت فرمود: آن ها مدّت سه سال است که در این حوالى لانه دارند و هرگاه تخم مى گذارند تا جوجه شود، مارى در اطراف آن ها هست که مى آید و جوجه هاى آن ها را مى خورد.

اکنون پرندگان به ما پناهنده شده تا از خداوند بخواهم که آن مار را به هلاکت رساند؛ و من نیز در حقّ آن مار نفرین کردم و به هلاکت رسید؛ و پرندگان در امان قرار گرفتند.

جابر گوید: سپس به راه خود ادامه دادیم تا نزدیک اذان صبح به بیابانى رسیدیم؛ حضرت پیاده شد و در حالی که مقدارى از شن ها را کنار می زد چنین دعائى را زمزمه مى نمود: خداوندا! ما را سیراب و پاک گردان .

ما از اهل بیت رسالت هستیم و هیچ کدام از ما ساحر و جادوگر نبوده و نیستیم، بلکه خداوند متعال از اسامى أعظم خود کلماتى را به ما آموخته است که هر موقع هر چه را بخواهیم و اراده کنیم، به وسیله آن کلمات، خداوند متعال را مى خوانیم و تقاضا میکنیم، آن گاه دعاى ما به لطف او مستجاب خواهد شد

ناگهان سنگ سفیدى نمایان شد و امام علیه السلام آن سنگ را کنار زد و چشمه اى زلال آشکار گردید؛ از آن آب آشامیدیم و براى نماز وضو گرفتیم .

بعد از خواندن نماز، سوار شدیم و به راه خود ادامه دادیم تا آن که صبحگاهان به روستائى رسیدیم، در کنار نخلستانى توقف کردیم. حضرت کنار نخل خرماى خشکیده ای آمد و خطاب به آن فرمود: اى درخت خرما! از آنچه خداوند متعال در درون شاخه هاى تو قرار داده، ما را بهره مند ساز.

ناگهان دیدم درخت خرما، سرسبز و پربار شد و خود را در مقابل امام علیه السلام خم کرد تا ما به راحتى میوه آن را بر چینیم.

یک مرد عرب بیابان نشین که در همان حوالى بود، وقتى این معجزه را مشاهده کرد، خطاب به حضرت گفت: سحر و جادو کردی؟!

امام علیه السلام در پاسخ به آن مرد به آرامى فرمود:

اى مرد! به ما نسبت ناروا مده، زیرا ما از اهل بیت رسالت هستیم و هیچ کدام از ما ساحر و جادوگر نبوده و نیستیم، بلکه خداوند متعال از اسامى أعظم خود کلماتى را به ما آموخته است که هر موقع هر چه را بخواهیم و اراده کنیم، به وسیله آن کلمات، خداوند متعال را مى خوانیم و تقاضا میکنیم، آن گاه دعاى ما به لطف او مستجاب خواهد شد. (3)

 

پی نوشتها:

1. بحارالانوار، ج 46، ص 284 به نقل از عیون المعجزات ص 68.

2. بحارالأنوار، ج‏46، ص234 به نقل از أمالی شیخ طوسی، ص 261.

3. بحارالانوار، ج46، ص248 به نقل از خرائج مرحوم راوندى ص231.

فرآوری: امین

بخش تاریخ و سیره معصومین تبیان